شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا

شاید تا آخر عمر هم نتوانیم


حمیدرضا نوربخش اینك از معدود مدرسان دوره صداسازی به شمار می رود صداسازی دوره پیش نیاز آواز و ردیف آوازی است كه قدمت تدریس آن به شكلی كه مدنظر نوربخش دست پرورده استاد شجریان است به زحمت به یك دهه می رسد

حمیدرضا نوربخش اینك از معدود مدرسان دوره صداسازی به شمار می‌رود. صداسازی دوره پیش نیاز آواز و ردیف آوازی است كه قدمت تدریس آن به شكلی كه مدنظر نوربخش- دست پرورده استاد شجریان- است؛ به زحمت به یك دهه می‌رسد.

گفت‌و‌گو با حمید رضا نوربخش، خواننده و مدرس صداسازی شاید تا آخر عمر هم نتوانیم.. علی شیرازی در سال‌های ابتدایی دهه هفتاد، استاد فرامرز پایور و گروهش آوازخوان جوانی را به دوستداران موسیقی معرفی كردند كه خیلی‌ها او را شجریان آینده می‌نامیدند.

این جوان هرچند كه در اندك زمانی توانست نام خود را به فهرست كم‌تعداد شاگردان تأیید شده قدیمی استاد شجریان اضافه كند؛ اما در سال‌های بعد با ورود پی‌درپی خوانندگان جوانی كه همه آن‌ها به شیوه شجریان می‌خواندند؛ به یكی از ده‌ها خواننده این مكتب تبدیل شد.

با این وجود در دوره جدید نیز «حمیدرضا نوربخش» به صورتی دیگر نام خود را- حداقل در میان اهل فن- مطرح كرد. او اینك از معدود مدرسان دوره صداسازی به شمار می‌رود.

صداسازی دوره پیش نیاز آواز و ردیف آوازی است كه قدمت تدریس آن به شكلی كه مدنظر نوربخش- دست پرورده استاد شجریان- است؛ به زحمت به یك دهه می‌رسد.

این دوره آموزشی در وضعیت اخیرش محل مناقشه و بحث‌های فراوانی میان كارشناسان موسیقی و آواز بوده است. موافقان صداسازی آن را لازمه فراگیری ردیف و تولید صدای مطلوب می‌دانند.

در مقابل اكثر مخالفان، بدون آن كه با اصل صداسازی مخالف باشند، معتقدند كه اولاً صداسازی همواره به نوعی در دوره‌های آموزشی آواز وجود داشته و ثانیاً بیشتر خوانندگان قدیمی ضمن داشتن صداهای مستقل به خوبی و با كمترین نقص آواز می‌خوانده‌اند.

در حالی كه امروز صداهای بیشتر خوانندگان جوان و میانسال ضمن داشتن شباهت به یك استاد، دارای معضلات و كمبودهای فراوانی هستند. با این پیش زمینه، نزد حمیدرضا نوربخش- از معتقدان پروپاقرص صداسازی به مفهوم جدید و مدرس شاخص این رشته- رفتیم. او با حوصله، صراحت و اعتماد به نفس بالا پاسخ پرسش‌های ما را داد.

ضمن این كه باب بحث و گفت‌وگو در این زمینه همچنان باز است و مشاركت صاحب‌نظران در آینده می‌تواند به آسیب‌شناسی آواز ایرانی كمك شایانی بكند.

●صداسازی یعنی چه؟

صداسازی را می‌توان به بدن سازی در ورزش تشبیه كرد؛ یعنی به نوعی انجام نرمش‌های مربوط به حنجره و این كه هنرجوی آواز بتواند حنجره خود را پرورش دهد و تقویت كند.

منتهی صداسازی در مقوله‌های مختلف، تكنیك‌های متفاوتی را می‌طلبد. به طور كلی صداسازی یعنی افزایش قابلیت‌های حنجره و به فعل در آوردن قوه‌های نهفته در آن. این از معنی صداسازی با این تفاوت كه در مثلاً هنر تئاتر، صداسازی معنا و تكنیك خاص خود را دارد.

همچنین در بازیگری برای سینما و گفتن دیالوگ‌ها یا در اپرا و آواز كلاسیك و از همه مهم‌تر آواز ایرانی، در هریك از این‌ها صداسازی مختص همان رشته است. منتهی این كه صدا را با چه هدفی و برای چه منظوری می‌خواهیم بسازیم؛ موضوع فرق می‌كند.

●آیا شما با صداسازی در مقوله‌های هنری دیگر مثل فن بیان هنرپیشه‌ها هم آشنا هستید؟

خیلی دقیق نه، ولی در حد مطالعه چرا.

شمه‌ای از تاریخچه صداسازی در ایران را بیان كنید.

این واژه نه خیلی جدید است و نه خیلی عجیب و غریب! گاهی كه اسم آن بر زبان می‌آید؛ بعضی‌ها فكر می‌كنند مقوله تازه‌ای است یا مثلاً تازه از آسمان آمده و طبیعتاً یك عده‌ای جلوی آن موضوع می‌گیرند.

به نظر من شاید خوب طرح نشده باشد. اگر به خوبی و به صورت شفاف طرح شود؛ فكر نمی‌كنم كسی منكر الزام وجود آن شود و یا تصور كند كه چیز تازه‌ای است.

می‌گویم این مقوله تازه‌ای نیست؛ چون بالاخره در گذشته هر كسی كه می‌خواسته آواز بخواند؛ تمرین می‌كرده است. خوب آواز را كه بدون تمرین نمی‌شود خواند.

این تمرین كردن همان صداسازی است. منتهی هیچ وقت به شكل مدون در نیامده است. شاید شكل تدوین شده آن نو و جدید به نظر بیاید.

در حالی كه فكر می‌كنم كه همه پیشینیان و قدما به آن توجه می‌كرده و آن را انجام می‌داده‌اند؛ حتی به‌طور ناخودآگاه. یعنی این كه هركسی كه می‌خواسته آواز بخواند باید صدایش را آماده می‌كرده، وسعت آن را می‌سنجیده و در افزایش وسعت و قدرت آن می‌كوشیده است.

●اما این كه به عنوان پیش نیاز آموزش آواز و ردیف به آن توجه شود؛ متعلق به چه دوره‌ای است؟

فكر می‌كنم از این نظر، صداسازی تازگی داشته باشد. در مورد آموختن ساز هم فكر می‌كنم كه در دوره قاجاریه به این صورت بوده كه هنرجو سازی در دست می‌گرفت و نزد معلم از ابتدا درآمدی را با هم می‌نواختند.

بعد ردیف را خیلی دست و پا شكسته و به نرمی شروع می‌كردند تا كم‌كم هنرجو راه بیفتد. بعدها عزیزانی مثل وزیری و خالقی متدهای ساده‌ای را طراحی كردند كه مثلاً ساز را چه‌گونه باید در دست گرفت و مضراب زدن چگونه است و چه و چه... به مرور انگشتان دست ورزیده و هنرجو آماده نواختن ردیف می‌شود.

خوب در آواز هم به همین شكل است. یعنی این كه به جای آموزش درآمد شور یا ماهور به شكل ابتدا به ساكن به هنرجو، می‌آییم صدای او را پرورش می‌دهیم.

●یعنی منظور شما این است كه در قدیم كه اكثر خوانندگان بی‌اشكال و كم اشكال می‌خوانده‌اند صداسازی كار كرده بودند؟

بعضی‌ها برحسب اتفاق صدایشان آمادگی لازم را دارد. یعنی از بچگی خوانده‌اند؛ مثل خود ما. خوب ما كه از ابتدا صداسازی كار نكردیم؛ نه من و نه آقای شجریان. همین‌طور اول بم می‌خواندیم؛ زیر می‌خواندیم، چون قدیمی‌ها می‌گفتند صدا باید بم و زیر اجرا شود.

ما بر حسب اتفاق درست تمرین كرده بودیم و خیلی از خواننده‌ها به همین صورت درست تمرین كرده بودند. البته خیلی از قدیمی‌ها هم صدا داشته‌اند اما درست تمرین نكرده بودند و این اشكال در صداهایشان مشهود است.

●نظر شما راجع به گروهی كه به آموزش ابتدا به ساكن ردیف معتقدند و می‌گویند صدا را باید حین خواندن ردیف ساخت؛ چیست؟

در این صورت هنرجو از اول بسم‌الله و درآمد شور مجبور است ادای استاد را در بیاورد. اصلاً ادای خواندن ردیف را در بیاورد و ملودی را با یك زبان عجیب و غریبی بیان كند. آخرش می‌بینی كه این كار نشدنی است.

در نهایت آن‌هایی كه صدا دارند خوب وضعیتشان بهتر است و آن‌هایی هم كه صدا ندارند؛ هیچ چیز به هیچ چیز! این طوری شد كه در سال ۱۳۷۳ پس از پنج سال كه دیدم این گونه تدریس كردن هیچ محصول خوبی در پی ندارد؛ كلاس‌هایم را تعطیل كردم، رفتم پیش استاد و عرض كردم كه مشكل آواز این‌هاست.

●بعد با آقایان كرامتی، شفیعی، رفعتی و جهاندار- كه بعضاً می‌آمد و كمی دور افتاده بود- آمدیم و موضوع جلساتمان را صداسازی تعیین كردیم.

●یعنی نزد استاد شجریان به نوعی به آسیب شناسی آواز ایرانی پرداختید؟

بله تقریباً از حدود سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶ یعنی به مدت چهار سال موضوع بحث‌های ما این مسأله بود. با هم می‌نشستیم و نكاتی را كه به نظرمان می‌رسید مطرح می‌كردیم. استاد نظرشان را می‌دادند كه مثلاً این‌طور باید شروع كنید.

بیشتر می‌گفتند كه این كشش را این‌گونه باید اجرا كنید و این ویژگی‌ها را باید داشته باشد. مباحث دیگر هم مربوط به تحریر دادن بود.

●یعنی نخستین بار خود استاد این دوره را برای شما گذاشت؟

بله.

●همایون هم در آن كلاس‌ها حضور داشت؟

آموزش او هم، هم زمان با دوره ما بود. بعد از آن دوره من اولین نفری بودم كه از سال ۱۳۷۷ شروع به تدریس صداسازی كردم و تاكنون نتیجه خوبی هم گرفته‌ام.

●این ۸ سال تدریس چه نتایجی در برداشته است؟

نتیجه‌اش این بوده كه شاگردانم وقتی امروز در جایی دهانشان را باز می‌كنند و می‌خوانند؛ تحریرشان سرجای خودش است. وسعت و حد و حدود صدای‌شان را می‌شناسند. الكی داد و بیداد نمی‌كنند و جیغ و فریاد بی‌خودی نمی‌زنند.

به خوبی هم درك می‌كنند كه وقتی مرد از دوره بلوغش گذشت و صدایش تثبیت شد؛ دیگر به آن صورت وسعت صدای او قابل افزایش نیست. فلان نت زیر را هم اجبار و الزامی نیست كه همه بخوانند. یكی ممكن است بتواند؛ یكی هم شاید نتواند.

اما با كیفیت می‌توانیم جبران كمیت را بكنیم.

یعنی همان كاری كه استاد بنان موفق به اجرای آن شد...

دقیقاً در صدای بنان كسی هیچ خلائی احساس نمی‌كند كه كاش او سه پرده بالاتر را می‌خواند. ضمن این كه از نظر زیبایی‌شناسی هم بسیار اثرگذار آواز می‌خواند. دیگر این كه حتماً شنیده‌اید كه با مرحوم ظلی تمرین می‌كرده و جای صدای او می‌خوانده است.

ولی وقتی به او می‌گویند كه صدای شما در پرده‌های زیر خوش‌رنگ نیست می‌پذیرد. حالا نه این كه نمی‌توانست اما حذر می‌كرد؛ چون زیبایی نداشت.

به نظر می‌رسد بنان از معدود خوانندگان صدساله اخیر است كه وحدت رنگ و تنالیته صدایش در تمام نت‌هایی كه اجرا كرده حفظ می‌شده است. چیزی كه در بین خوانندگان فعلی تقریباً وجود ندارد...

ما هم با همین هدف كار را شروع كردیم. اما موضع‌گیری‌ها و مخالفت‌ها به تدریج شروع شد. سپس به نظرم آمد كه این موضوع چون شكافته نشده با آن مخالفت می‌كنند. وقتی با آن‌ها صحبت كردیم دیدند یك چیز من در آوردی و عجیب و غریبی نیست.

حالا شاید حرف ما برای بعضی‌ها مقبولیت نداشت؛ اما صرف‌نظر از این كه استاد شجریان براین مسأله صحه گذاشتند چون موضوع دو دو تا چهار تاست هر آدم عاقلی برآن صحه می‌گذارد

اتفاقاً اگر آنها ایرادی هم بگیرند؛ هیچ كسی در مقبولیت نظر و جایگاه استاد شجریان تردیدی به خود راه نمی‌دهد. تصور من این است كه ایرادی كه منتقدان وارد می‌دانند بیشتر در این نكته است كه محصول صداسازی به معنایی كه در این سالها رواج پیدا كرده بیش از آنكه خواننده‌ای باشد كه بر صدای خود مسلط باشد در واقع مدل‌های درجه دو و سه و چهار و مقلدانی است كه همه آنها یك جور و یك شكل می‌خوانند. یعنی اینكه سالهاست كه قبل از اینكه كسی در جمع‌های خودمانی یا كنسرت‌ها شروع به خواندن كند، می‌توان حدس زد كه چه جور صدایی دارد و چگونه می‌خواند.

وقتی كه ایشان به شیوه خودش می‌‌خواند، از نظر صداسازی هیچ ایرادی بر صدایش وارد نیست، تنها زمانی كه به شیوه ایرج می‌خواند، تحت تأثیر او، مقداری از صدای خودش فاصله می‌گیرد.

علی شیرازی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.