جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اعتصاب برای افزایش دستمزد, یا سرگردانی بدنبال سراب


اعتصاب برای افزایش دستمزد, یا سرگردانی بدنبال سراب

طبیعی است که, کمبود و افزایش قیمتهای مواد غذائی و سوخت, بروز بحران در اقتصاد جهان, بویژه در بازار مسکن ثروتمندترین کشورهای سرمایه داری پیشرفته, پائین آمدن قدرت خرید مردم و کاهش مداوم ارزش دلار آمریکا موجب اعتراضات و اعتصابات زیادی, از جمله, معلمان انگلیس گردید

روز ٢٤آوریل سال ٢٠٠٨، معلمان انگلیس بمنظور افزایش حقوق، با دعوت اتحادیه ملی معلمان کشور، اعتصاب کرده و در ۵٠ شهر کشور به تظاهرات پرداختند. طبیعی است که، کمبود و افزایش قیمتهای مواد غذائی و سوخت، بروز بحران در اقتصاد جهان، بویژه در بازار مسکن ثروتمندترین کشورهای سرمایه داری پیشرفته، پائین آمدن قدرت خرید مردم و کاهش مداوم ارزش دلار آمریکا موجب اعتراضات و اعتصابات زیادی، از جمله، معلمان انگلیس گردید.

صرفنظر از اینکه دولت انگلیس با درصد پیشنهادی اتحادیه برای افزایش حقوق معلمان، موافقت کند یا نه، ضرورتا، مسئله تقاضای افزایش حقوق خـواه در انگلیس، خـواه در هر کشور دیگر جهان، باید از جنبه دیگری مورد وارسی و نگرش قرار گیرد. زیرا، اعـتصاب در انگلیس حادثه مجرد و منحصر بفردی نیست و امر اعتصاب، بعنوان شکل و شیوه ای از مبارزه برای تحقق و احیای حقوق از دست رفته ای است که، در اینجا و یا آنجا صورت می گیرد. اعتصاب بمنظور افزایش حقوق، قبل از آنکه به سود اعتصاب کنندگان باشد، منافع باز هم بیشتری را برای «بازار آزاد» تأمین خواهد کرد. بنابراین، زمان آن رسیده است که مبارزه اعتصابی برای افزایش دستمزدها، بدون پرداختن به ریشه و عوامل بروز گرانی و مشکلات، منسوخ و غیرمؤثر شناخته شود. چرا؟

هر کسی با مراجعه به اعتصابات در تاریخ و یا حتی به حافظه خویش، می تواند دهها و صدها مورد از اینگونه اعتصابات موفق و ناموفق را از نظر بگذراند که، در نتیجه نهائی، هیچ دستاورد مثبتی در پی نداشته است. با در نظر گرفتن ماهیت و خصلت انگلی اقتصاد مبتنی «بازار آزاد»، موفقترین اعتصابات، هیچگاه نتوانسته اند برای حتی چند ماهی به نائلیتهای خود افتخار کنند و هیچگاه هم نخواهند توانست. زیرا، افزایش حقوق و دستمزدها همان و بالا رفتن قیمتها همان. حتی، در بهترین حالت، نتیجه اعتصاب، یک به منهای دو(١به ٢ــ)، به نفع بازار خواهد بود. بویژه اینکه، نظام سرمایه داری، ماهیتا فاقد مکانیزم تثبت و کـنترل قیمتهاست. از این رو، برگزاری دائمی مسابقه «قیمت بدو، حقوق بدو» بین دستمزدها و قیمتها، عمده ترین خصلت «بازار آزاد»، بازار سرمایه داری است. هر گونه اعتصاب، تحصن، تظاهرات صرفا بمنظور افزایش حقوق، ولو آنکه با موفقیت قطعی هم توأم باشد، پیشاپیش، محکوم به شکست بوده است و بعد از این نیز چنین خواهد بود.

با در نظر داشتن آنچه که گفته شد، این سئوال پیش می آید که؛ چرا و به چه سببی اتحادیه های مختلف صنفی، باورمندان به شیوه های تعطیل و اعتصاب، راههای دیگری را برای نجات مزدبگیران از چنگال فقر و گرانی مداوم، جستجو نمی کـنند؟ آیا تمام راهها به آخر رسیده است؟ چرا انسانها همچنان در دور باطل افزایش حقوق می چرخند؟ البته، طبیعی است که، اقتصاد سرمایه داری متکی بر «بازار آزاد»، چنین توهمی را دامن زده و رواج داده است. اما، در واقعیت امر، همه راهها بسته نیست و راههای بسیار مؤثر و درست تری برای مبارزه با گرانی و فـقـر ناشی از آن، از جمله، همین شیوه اعتصاب و مبارزه برای تثبیت قیمتها و دستمزدها وجود دارد. اعتصابات فقط باید سمت خود را عوض کنند.

انسان بعنوان موجود متفکر، برغم ادعاهای مغرورانه و خودپرستانه اش، حتی، از دانائی غریزی دیگر موجوات زنده نیز بی بهره است و یا اگر صحیح تر گفته شود، بی بهره گردانیده شده است. اغلب موجودات زنده، یک بار خطا می کـنند. ولی، انسانها، هر بار مرتکب خطا می شوند و باز، همان خطا را تکرار می کنند و زحمت یافتن پاسخهای چند پرسش را بخود نمی دهند. نمی خواهند بدانند که، اگر اعتصاب برای افزایش حقوق، می توانست نتیجه مطلوب داشته باشد، پس به چه دلیل مرتبا تکرار می شود؟ مگر هر اعتصابی فقط یک بار روی می دهد؟ آیا افزایش دستمزدها توانسته است نیازهای مزد بگیران را برآورده ساخته و از مشکلات آنان بکاهد؟ کدام اعتصاب، در کدام کشور جهان توانسته است بر افزایش مداوم قیمتها فائق آید؟ بدون تردید، پاسخ تمامی این سئوالات و هر سئوال مشابه دیگری در این زمینه، منفی است. اعتصاب برای افزایش حقوق، تلاش بی حاصلی است برای باز هم فربه تر کردن اقتصاد انگلی «بازار آزاد». این، راهی است که بارها تجربه شده و خطا بودن آن بعینه مسجل است. باید، از پیمودن راه خطا اجتناب کرد و راه دیگر در پیش گرفت.

در شرایط امروزی جهان که ساکنان آن را گرسنگی تهدید می کند، در شرایطی که، فقر روز افزون، هستی بشریت را هدف قرار داده است، در شرایطی که دستمزدها برای زنده ماندن انسانها کفاف نمی کند، در شرایطی که طوفان بحران تمام جوانب زندگی مردم جهان را درنوردیده است و بویژه، در شرایطی که کمبود و گرانی مواد غذائی و سوخت، اعتصاب و اعتراضات گسترده، کشورهای "بهشت" سرمایه داری ــ امپریالیسم آمریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه ــ را فراگرفته است، اعتصاب برای افزایش حقوق ودستمزدها، چیزی جز سرگردانی بدنبال سراب نمی تواند باشد. چرا که، کارگران، زحمتکشان، فقرزدگان گرسنه و بطور کلی اکثریت مردم، زمانی دست به اعتراض و اعتصاب می زنند که، درآمد آنها هزینه زندگیشان را تأمین نمی کند. یعنی، قیمتها در بازار بالا رفته و قدرت خرید پائین آمده است. در چنین صورتی، حتی اگر اعتصاب، افزایش حقوق و دستمزدها را در پی داشته باشد، بسیار طبیعی که بار دیگر قیمتها در بازار بالا خواهد رفت.

بنا به شهادت اعتصابات در تاریخ و بنا بر آنچه گفته شد، تا زمانیکه، اعتراضات و اعتصابات اقتصاد انگلی «بازار آزاد» را هدف قرار ندهد، تا زمانی که معترضین به پائین بودن حقوق و دستمزدها، تولیدکننده را وادار به تثبیت قیمتها و دولتها را مجبور به نظارت بر قیمتهای تعیین شده از سوی تولیدکننده نسازند، تا زمانی بازار به حساب مصرف کننده روزبروز فربه تر می شود، همانگونه که نتیجه همه اعتصابات بوده است، باز هم بازار، قیمتها را بالا خواهد برد. در نتیجه، «بازی» با حساب یک به منهای دو، به نفع «بازار آزاد» تمام خواهد شد. یعنی، افزایش قیمتها که باعث مبارزه اعتصابی شد، بار دوم نیز بعد از افزایش حقوق و دستمزدها بالا خواهد رفت. بنابراین، در نهایت امر، فاصله بین قیمت و حقوق، به زیان مصرف کننده، همچنان حفظ شده و حاصلی مثبتی برای اعتصاب کننده به بار نخواهد آورد که این خود، همان سرگردانی در دور باطل اوهام و آرزوهاست. بدین جهت، اعتصابات باید «بازار آزاد» را هدف قرار دهد تا ریشه گرانیها را بخشکاند.