یکشنبه, ۱۹ اسفند, ۱۴۰۳ / 9 March, 2025
مجله ویستا

آیا زنان شاغل , کودک آزاران خاموشند


آیا زنان شاغل , کودک آزاران خاموشند

در این مقاله مطرح می شود که حضور بیش از حد و افراطی زنان در عرصه جامعه و خالی گذاشتن کانون خانه و خانواده و تنها گذاشتن فرزندان , موجب ایجاد کمبودهای عاطفی و روانی در کودکان شده و این در کنار موارد دیگر خود از مصادیق کودک آزاری است

از جمله مسایل اجتماعی که روز به روز در ایران شایع تر می‌شود ، عارضه کودک آزاری است. کودک‌آزاری در سالهای اخیر افزایش چشمگیر و نگران‌کننده‌ای در ایران داشته که خود مولود و مولد بحرانهای خانوادگی متعددی در جامعه بوده است.

اگر بخواهیم تعریفی از کودک آزاری ارائه دهیم باید بگوییم : " کودک آزاری عبارت است از هر گونه فعل یا ترک فعلی که باعث آزار روحی و جسمی در وجود یک کودک شود ". برخی از این آثار می‌تواند مخفی باشد. ممانعت از حاضر شدن در کلاس درس ، محروم کردن کودک از غذا ، محروم کردن یا محدود کردن کودک از داشتن ارتباط عاطفی با والدین ، تنبیه بدنی و تجاوز جنسی به کودک و ... اشکال مختلفی از کودک آزاری است. هرچند که در جامعه ما در روزهای اخیر وقوع معضل زشت کودک آزاری جسمی با واکنش افکار عمومی و رسانه همراه بوده اما واقعیت این است که رایج ترین نوع کودک آزاری در جامعه ما، کودک آزاری عاطفی یا روانی است که متأسفانه به دلیل پنهان بودن اثرات جبران ناپذیری بر روی کودکان دارد.

در میان انواع کودک آزاری عاطفی و روانی که در جامعه وجود دارد یک مورد از کودک آزاری رایج است که شاید چندان هم به چشم نیاید و مورد التفات جامعه قرار نگیرد و حتی بیان و ابراز آن نیز با مخالفت ها و تهمت هایی همراه باشد و عده ای نیز بکوشند به انکار و رد آن ، با انواع بهانه ها و دستاویزها بپردازند ، اما حقیقت آنست که نباید نسبت به اثرات منفی و زیان بار این نوع کودک آزاری غفلت نمود هر چند بر عده ای ناگوار بیاید . در این کودک آزاری ، کودک آزاران کسانی نیستند جز مادران آن کودکان ؛ البته نه همه مادران بلکه مادران شاغل .

مادران کارمند و شاغل که ساعت های طولانی از روز را در محیط کار به سر می برند برای راحت شدن از بچه ها معمولا آنان را به جاهایی مثل کلاس های فوق برنامه و بیش از مدرسه بفرستند و یا به تنهایی یا در کنار خواهر یا برادر در خانه تنها می گذارند و یا در سنین پایین در مهد کودک بگذارند ( متاسفانه عده ای از این مادران نیز برخورد مناسب و روانشناسانه مربیان را دلیلی بر مطلوبیت بیشتر محیط مهد بر خانه می شمرند حال آنکه مربی مهدی که به خاطر پول کودکی را نگه می دارد کجا و مادری که از سر عشق چنین می کند کجا ؟! )

خالی ماندن کانون خانواده از مادر آنهم در سنینی که کودک نیاز روحی و عاطفی شدیدی به مادر دارد حقیقتا باید یکی از مصادیق کودک آزاری دانست . متاسفانه برخی از مادران مدرن پیش از این که به فکر رسیدگی به مشکلات و نیازهای عاطفی و تربیتی کودک باشند، به فکر پر کردن جیب خود برای رفاه بیشتراند. برخی مادران پیش از این که خود را مادر بدانند، خود را کسانی می دانند که وظیفه شان کار کردن و پول درآوردن و اتومبیل خریدن و خانه خریدن و رقابت با دیگر زنان مثل خود و یا احتمالا خوشگذرانی کردن در بیرون از حریم خانواده است . متاسفانه این روحیه در سالهای اخیر به ویژه در میان دختران جوان و تحصیلکرده افزایش چشمگیری داشته است به طوری که امروزه بسیاری از دختران روشنفکر ، مادری و خانه داری را موجب خواری و خفت خود دانسته و داشتن اشتغالات متعدد در خارج را نشانه ای بر پیشرفت ، مدرن بودن روشنفکری ، استقلال ، آزادی و ... می دانند . امروزه دختران بسیاری ، بلد نبودن کار خانه داری و فرزند آوری و مادری را جزو لیست افتخارات خود بر می شمرند.

کودک یا کودکانی که در روز فقط چند ساعت در کنار مادری خسته وبی حوصله، که وظایف گوناگون خانه اش عقب افتاده است به سر می برد، بسیار مورد غفلت، بی توجهی، کمبود عاطفی، انحرافات اخلاقی، قرار گرفته و گاه مورد آزار مادر بی حوصله و پر مشغله قرار می گیرد، که اغلب چنین کودکانی، غالب ساعتهای عمر خود را زیرنظر مربیان مهد کودکی که مشخص نیست تا چه اندازه احساسات و نیازهای کودک را درک می کنند، می گذرانند و کمتر طعم محبتهای مادرانه را احساس می کنند.

در پژوهش جدیدی که «ملیندا موریل» و همکارانش در دانشگاه ایالتی کارولینای شمالی ایالات متحده انجام دادند کوشیدند با استفاده از روش‌های آماری جدید رابطه علت و معلولی بین کارکردن مادر و سلامتی کودک را بررسی کنند . این پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که برخلاف تحقیقات پیشین که اشتغال مادر را در نظارت و مراقبت کودک بی اثر دانسته و برخی مفید هم بر می شمردند. به این نتیجه رسیدند که ، محدودیت وقت، به مادران شاغل فشار زیادی وارد می‌کند و باعث شود نظارت یا مراقبت کمتری در مورد کودکان خود داشته باشند.

این پژوهشگران بیان کرده اند که سلامتی کودک دست‌کم تا حدودی ناشی از کمیت مدت زمانی است که صرف او می‌شود و طبیعی است که فعالیت‌های مختلف داخل خانه مانند نظافت یا تهیه غذا که معمولا مسئولیت اصلی مادر است محدودیت زمانی بیشتری برای مادر شاغل ایجاد می‌کند.

همچنین در این پژوهش نشان داده شده که در نتیجه شاغل بودن مادر ، وی محدودیت‌ زمانی بیشتری در مراقبت از کودکان داشته و همین مساله خطرهای بهداشتی بیشتری است برای سلامت کودک به دنبال دارد.

یافته‌های این مطالعه ۲۰ ساله و گسترده در آمریکا نشان داده، فرزندانی که مادران‌ آنها بیرون از خانه کار می‌کنند، ۲۰۰ درصد بیشتر از کودکانی که مادران‌ آنها در خانه به سرمی‌برند دچار حملات آسم، بستری‌شدن شبانه و جراحات و مسمومیت‌ها می‌شوند.

علاوه بر چنین تاثیراتی ، کاهش حضور زن در خانه و خانواده بر سلامت جنسی خانواده نیز موثر است برای مثال در یکی از آخرین پرونده های کودک آزاری که متاسفانه شاهد بودیم پدری سنگدل ، دختر دهساله خود را مورد تجاوز قرار می داد و این کار را در زمانی که همسرش در ماموریت کاری به سر می برد مرتکب می شد به گزارش خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این زن پس از حضور در دادگاه به قاضی گفت : « حدود ۹ ماه قبل به یک ماموریت کاری رفته بودم و در این مدت دختر ۱۰ ساله ام در خانه با پدرش تنها بود. پس از این ماموریت به مرور زمان متوجه رفتارهای غیرعادی دخترم شدم. این رفتارهای غیرعادی تا آنجا ادامه داشت که مشاور مدرسه او نیز از آنها آگاه و من را نیز در جریان گذاشت.ما بدون آنکه بخواهیم مجرم اصلی این جنایت را مبرا بدانیم اما بی شک نقش مادر نیز در خالی گذاشتن خانه و ترجیح کار و رفتن به ماموریتهای کاری نیز در به وجود آمدن این عمل فاجعه بار موثر بوده است » .

این تنها یک مورد از مواردی است که عدم حضور کافی زن در عرصه خانواده مشکل ساز و مساله آفرین شده است . قطعا موارد متعدد و البته خفیف تر بی شماری می توان از آسیب هایی که عدم حضور کافی زن در خانواده ایجاد می کند برشمرد.

ممکن است عده ای چنین بگویند در شرایط فعلی باید مرد نیز همدوش زن به نگهداری و تربیت فرزندان بپردازد و در مادری شریک شود البته این سخن تا حدودی درست است اما باید به این نکته هم توجه داشت که پدر و مادر بزرگ و... به هیچ وجه نمی توانند جای خالی مادر را پر کنند زیرا ارتباطی که کودک با مادری که از رحم او بیرون آمده و از سینه او شیر نوشیده برقرار می کند به هیچ وجه با کس دیگر نمی تواند برقرار کنند . در واقع مادر وسیعترین دنیای روانی و اجتماعی کودک است و از نظر کودک همچون کسی است که از تمام نقاط این جهان اطلاع دارد و بزرگترین حامی او و واسطه میان او و دیگران است . ولیکن اشتغال مادر موجب اختلال در این نگرش شده و در تکوین شخصیت کودک نیز خلل وارد می کند ؛ زیرا مراقبت کودک از حالت متمرکز فردی به حالت متفرق گروهی در می آید و نتیجتاً دلبستگی کودک نسبت به مادر از حالت طبیعی خارج گردیده و فرزند دچار نوعی سرگشتگی عاطفی و دلبستگی پریشان نیز می شود.

گرچه فمنیستهای خودخواه به دلیل میل افراطی به حضور در جامعه و خودنمایی ، با بهانه های بسیار واهی این موارد را نپذیرفته و رد می کنند و سعی می کنند با جنجال گری و غوغا سالاری و نیز پیچاندن و درهم کردن مسایل و بیان مغالطاتی مثل اینکه کیفیت حضور در کنار فرزندان مهم است نه کمیت آن و یا اینکه نبود مادر در خانه و خانواده موجب می شود که بچه ها خودکفا و مستقل به بار بیایند و ... حتی مساله بسیار بدیهی ارزش حضور مادر در خانواده را نیز ابطال و انکار نمایند.

اما نکته دیگر اینکه در شرایط فعلی جامعه ما این حقیقت را باید پذیرفت که عده ای از زنها میل دارند هم در جامعه و هم در خانواده حضور داشته باشند و این مساله ایست که گریزی از آن نیست پس این وظیفه حکومت است که راهکارهای لازم را برای ارضای صحیح این میل آنها فراهم آورد ؛ از جمله راهکارها می توان به : افزایش مرخصی زایمان زنان از شش ماه فعلی به یکسال و یا ایجاد مشاغل دو متصدیه باشد ، اشاره کرد. مشاغل دو متصدیه که در برخی کشورهای اروپایی هم ایجاد شده است این است که مثلا شغل الف را که باید یک نفر متصدی از ۸ صبح تا ۴ بعد از ظهر در اختیار داشته باشد را به دو زن واگذار می کنند که یک زن از ۸ صبح تا ۱۲ ظهر و یک زن از ۱۲ ظهر تا ۴ بعد از ظهر انجام می دهد . بدین ترتیب هم برای زنان بیشتری ایجاد اشتغال می شود ، هم زنان که وظیفه اصلیشان خانواده داری است می توانند حضور بیشتری در خانه و خانواده داشته باشند .

به هر حال انجام طرح های این چنینی در کشورهایی که فرهنگ آنها مانند فرهنگ ما برای خانواده ارج و منزلت قایل نیست می تواند برای ما درس آموز باشد تا با انجام آنها و یا طرح های ابداعی دیگر فرصت حضور در خانواده در درجه اول و فرصت حضور در عرصه اشتغال را در درجه دوم برای زنها فراهم آورد . ضمن اینکه این فرهنگ غلط که به ویژه در میان دختران تحصیلکرده و روشنفکر روز به روز در حال نضج گرفتن است که خانه داری و مادری کار حقیری است و دختران باید در همه عرصه ها دوشادوش مردان مشارکت با نشاطی داشته باشند ، اصلاح باید گردد و این کار نه تنها فضیلت شمرده نشود بلکه کاری ناصواب و برخلاف مصلحت جامعه تلقی شود . البته نقش رسانه های جمعی به ویژه رسانه ملی در جا انداختن این مساله سرنوشت ساز برای حفظ و استحکام خانواده ، به شدت اهمیت دارد .

رامین مهرآیینی