یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا

مبانی و مزایای حقوق بشر در اسلام


مبانی و مزایای حقوق بشر در اسلام

بر این اساس, قرآن كریم كه خوشبختانه از تحریف لفظی اعم از كاهش و افزایش مصون مانده است, استوارترین منشور الهی برای تبیین حقوق بشر و تكالیف و مسؤولیت های او است و جای تاسف است كه تدوین كنندگان اعلامیه های حقوق بشر در جهان غرب از این سرچشمه زلال هدایت بهره نگرفته و به تفكر, اندیشه و دانش محدود بشری بسنده كرده اند

در میان موجوداتی كه در جهان طبیعت زندگی می‏كنند، انسان از ویژگی‏هایی برخوردار است كه مقام او را از دیگر موجودات ممتاز نموده است. ریشه این ویژگی‏ها و امتیازات این است كه او گذشته از حیات طبیعی و غریزی، از حیات روحانی و عقلی نیز برخوردار است . حیات روحانی و عقلانی انسان بعد اصیل و بنیادین شخصیت انسان را تشكیل می‏دهد . این بعد از حیات و شخصیت انسان در قلمرو قدرت و اختیار او قرار دارد و او می‏تواند در چگونگی شكل گرفتن و فعلیت‏یافتن آن تاثیرگذار باشد .

از سوی دیگر، حیات آدمی در عرصه اجتماع، می‏تواند قوام و دوام داشته باشد . زندگی فردی اگر هم امكان‏پذیر باشد، اما قطعا رشد و تكامل انسان در پرتو زندگی اجتماعی امكان‏پذیر خواهد بود .

زندگی اجتماعی زمینه‏ساز برخورد منافع و مقاصد مختلف و متعارضی نیز هست، و چه بسا غریزه خودخواهی و منفعت‏جویی انسان‏ها، سبب تعدی به حریم و حقوق یكدیگر شود . چنان كه شواهد تاریخی این واقعیت تاریخ را تایید می‏كند . از این رو، حق با مسؤولیت و تكلیف ملازمه دارد . مسؤولیت و تكلیف ضامن اجرای حقوق بشر خواهد بود . این امر بشر را به وضع قوانینی كه بیانگر حقوق و تكالیف افراد جامعه نسبت‏به یكدیگر باشد، وادار كرده است . بدین جهت پیوسته در جوامع بشری قوانین و مقرراتی (ساده یا پیچده) وجود داشته است .

این نیاز بشری سبب شده است كه خداوند علیم و حكیم به حكم آن كه بشر را برای رسیدن به غایت و كمال مطلوبش آفریده است، برای آن كه راه درست رسیدن به این مقصود را بداند، و حدود تكالیف و حقوق خود را به خوبی بشناسد، قوانین و مقرراتی را برای او تشریع و توسط پیامبران و رسولان خود به بشر ابلاغ كرده است . البته، قوانین و مقررات الهی در حقوق و تكالیف اجتماعی منحصر نمی‏گردد، چرا كه ایشان گذشته از بعد حیات اجتماعی و ارتباط به همنوعان خود، با آفریدگار خویش، و جهانی كه در آن زندگی می‏كند و با وجود خویش نیز ارتباط دارد، و در این حوزه‏ها نیز مسؤولیت‏هایی را بر دوش دارد كه با عملی ساختن آن‏ها می‏تواند راه كمال و سعادت را بپوید . بدین جهت، پیامبران الهی همان‏گونه كه بشر را به قسط و عدل اجتماعی فرا خوانده‏اند، به پرستش خداوند نیز دعوت كرده‏اند، و مسؤولیت‏های اخلاقی او را یادآور شده‏اند .

شكی نیست كه دیدگاه مكاتب و افراد نسبت‏به حقوق و مسؤولیت‏های بشر، با توجه به نوع جهان‏بینی آن‏ها متفاوت خواهد بود . این مطلب كه ایشان از چه حقوقی برخوردار است، و چه مسؤولیت‏هایی بر دوشش دارد بستگی به این دارد كه انسان چیست؟ و از چه ابعاد وجودی برخوردار است؟ و برای چه هدف و مقصودی آفریده شده است؟ از این رو، قوانینی كه مكاتب مادی یا سكولار در باره حقوق و تكالیف بشر وضع كرده و می‏كند، با قوانین الهی در این باره متفاوت و احیانا متعارض خواهد بود .

از آن‏جا كه جهان‏بینی الهی از منظری بالا و والا به انسان و جهان می‏نگرد و همه ابعاد و زوایای وجود او را در نظر می‏گیرد . باید گفت: كه قوانین الهی، كامل‏ترین قوانین است، و در نتیجه مرزهای حقوق و تكالیف بشر را كامل‏تر از هر مكتب و آیین دیگری بیان نموده است .

«و من احسن من الله حكما لقوم یوقنون .» (۱)

دین اسلام كامل‏ترین دین و آیین آسمانی است، بدین جهت آخرین دین و شریعت الهی نیز می‏باشد . چنان كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله آخرین پیامبر است و پس از او نه پیامبری برانگیخته خواهد شد و نه شریعتی جدید برای بشر نازل خواهد شد . خداوند قرآن كریم را تصدیق كننده كتاب‏های آسمانی پیشین و نیز مهیمن بر آن‏ها می‏داند، چنان كه می‏فرماید:

«و انزلنا الیك الكتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الكتاب و مهیمنا علیه‏» (۲)

«یعنی قرآن كریم كتابی آسمانی است كه حقانیت كتاب‏های آسمانی پیشین را تصدیق می‏كند و نسبت‏به آن‏ها مهیمن و مراقب است، و كاستی‏های آن‏ها را جبران می‏كند . آن كتاب‏ها نسبت‏به زمان خود كامل‏ترین آیین هدایت‏بودند، و اما نسبت‏به زمان حاضر و قرن‏های آینده تا پایان جهان، به كتاب آسمانی كامل‏تری نیاز است كه گذشت زمان بر آن تاثیر نگذارد و همه قواعد و اصول هدایت‏بشر را در برداشته باشد .»

بر این اساس، قرآن كریم كه خوشبختانه از تحریف لفظی (اعم از كاهش و افزایش) مصون مانده است، استوارترین منشور الهی برای تبیین حقوق بشر و تكالیف و مسؤولیت‏های او است . و جای تاسف است كه تدوین كنندگان اعلامیه‏های حقوق بشر در جهان غرب از این سرچشمه زلال هدایت‏بهره نگرفته و به تفكر، اندیشه و دانش محدود بشری بسنده كرده‏اند . با آن كه برتری قوانین اسلامی در عرصه حقوق و مسؤولیت‏های بشری نسبت‏به قوانین بشری كه در جهان غرب تدوین گردیده است، مورد توجه عده‏ای از متفكران و حقوق‏دانان منصف غربی بوده است . یكی از این متفكران «مارسل بوازار» است كه در كتاب «اسلام و حقوق بشر» این حقیقت را با تاكید و شهامت تحسین برانگیزی بیان كرده است . مقاله حاضر برگزیده‏ای از نظریه‏های نامبرده در باره مبانی و مزایای حقوق بشر در اسلام است . از آن جا كه در عصر ما بحث‏حقوق بشر از جاذبه و اهمیت ویژه‏ای برخوردار است و برخی از نویسندگان مسلمان كه آشنایی كافی با مبانی حقوق اسلامی ندارند، و از طرفی، مرعوب تفكر و فرهنگ غربی می‏باشند . چنین پنداشته‏اند كه برای رسیدن به جامعه‏ای آرمانی راهی جز تبعیت از قوانین غربی وجود ندارد و نظام حقوقی اسلام پاسخ‏گوی نیازهای حقوقی بشر جدید نیست . مطالعه دیدگاه متفكران چون بوازار در این باره می‏تواند سودمند و راه‏گشا باشد . چرا كه:

خوش‏تر آن باشد كه وصف دلبران گفته آید در زبان دیگران دیدگاه دانشمندانی چون آقای بوازار ناپختگی و ناسپاسی آن دسته از نویسندگان مسلمان كه گفته‏اند:

اسلام بیش از آن كه به حقوق بشر بپردازد، به تكالیف بشر پرداخته است، و پیش از آن كه انسان را صاحب حق بداند، او را مكلف می‏شناسد . و جایگاه حقوق بشر در تعالیم اسلامی اندك بوده و با حقوق بشر جدید در دنیای غرب قابل مقایسه یا رقابت نیست، را آشكار می‏سازد .

با این امید كه این نوشتار برای خوانندگان گرامی سودمند باشد، عنان قلم را به آقای بوازار می‏سپاریم . (۳)

●بینش توحیدی اسلامی

از دیدگاه اسلام خدا موجودی مطلق، با قدرت كامله و مشیت ازلی است . تجرد الهی، او را از تمامی كائنات ممتاز می‏سازد، اعتقاد به ذات برتر لایتناهی، ازلی و ابدی، كه زندگی هر مسلمان را در خود گرفته و غالبا بر زبان‏ها جاری است، به هیچ وجه بدان معنا نیست كه رابطه با خدا و توسل به او را دشوار كند . قرآن مانند كتب آسمانی پیش از خود، حجاب چهره جان را به یك سو می‏افكند و آدمی را با خدا مرتبط می‏سازد . خلقت انسان بنابر مشیت الهی به گونه‏ای است كه توانایی ادراك مفهوم وجود مطلق را واجد است .

برداشت اسلام از وجود خدا در رابطه با انسان، علی الاصول با اعتقاد مسیحیت كه عیسی را پسر خدا پنداشته و روح خدا را در كالبد آدمی، از راه حلول و از طریق تعمید وارد ساخته است، تفاوتی آشكار دارد . هیچ فرد مسلمانی در وجود خود این جرات را احساس نمی‏كند كه یك باره شریك خدا گردد . او پرتوی از عظمت الهی را در درون خود احساس می‏كند .

پیروان مسیحیت‏با پذیرش حلول، امیدوارند به سعادت ابدی نائل شوند و با تشبه به خدا، به قداست و عشق ازلی متصف گردند . پیروان اسلام، با وجودی كه به تجربه‏ای از وجود زنده و ابدی، بنابر تعالیم قرآن، دست‏یافته‏اند، در مساله رابطه خدا با انسان، با مسیحیت هم داستان نیستند .

مسلمانان خود را از شناسایی ذات و حقیقت‏خدا ناتوان می‏دانند و بنا به توصیه پیامبر صلی الله علیه و آله به جای تفكر در ذات خدا، در صفات او می‏اندیشند .

شمار این صفات نودونه است كه «اسماءالحسنی‏» نامیده می‏شوند . به طور كلی اطلاق این اسامی به واجب الوجود، بی‏پایانی و عظمت‏خدا را توصیف می‏كند . و در حقیقت‏خدا مصداق كامل این صفات است و عظمت او در پایه‏ای است كه مثل و نظیری برای او متصور نیست .

به اعتقاد مسلمانان، عظمت مطلق خداوند; عنایت و رحمت او را به بندگان منع نمی‏كند . رحمت الهی شامل حال همه انسان‏هاست . شناخت رحمت الهی با معرفت‏به قدرت كامله او مرتبط است . توجه به این نكته و درك این ارتباط است كه اسلام را نسبت‏به سایر ادیان امتیاز می‏بخشد و چهره یك مسلمان را به روشنی تصویر می‏كند .

●تقدیر و اختیار

مساله تقدیر در كلیه ادیان توحیدی مطرح شده و اختصاص به اسلام ندارد . با این حال از تعمق در آیات قرآن بدین نتیجه می‏رسیم كه دین اسلام در باره آزادی و مسئولیت كامل بشر اصرار ورزیده و قاطعانه از این حق دفاع كرده است . بنابراین، عملا مساله تقدیر به صورت مطلق در این دیانت مصداق ندارد . قبول دخالت تقدیر در رفتار روزمره فرد مسلمان به دشواری هایی منجر می‏شود . واژه تقدیر كه در ابتدا (با توجه به آزادی بشر) مورد قبول عقل نیست، با این حال، از دیدگاه دیانت، انگیزه اصلی شمول رحمت الهی در حق انسان است . از این رو، در اسلام تا حدودی پذیرفته شده است .

در قرون اولیه اسلام، مساله قضا و قدر، منشا بحث و گفت‏وگوی بسیار بوده است . در این بحث‏ها انگیزه‏های سیاسی نیز غالبا وارد شده است . بعضی از خلفا نیز در قبول تاثیر قضا و قدر و رد عقاید فلاسفه عقلی مذهب، اصرار ورزیده‏اند . تا بدین وسیله اكمیت‏خود را بر مسلمین به گردن مشیت الهی بیندازند و به حكومت ظالمانه خود ادامه دهند .

بدون شك، دلایلی كه متكلمان له یا علیه قضا و قدر در آثار خود ذكر كرده‏اند، نخستین شالوده بنیان تفكر، مبنی بر عقل و استدلال در فرهنگ اسلامی بوده است .

بررسی رویدادهای تاریخی، تا حدودی قادر است گرایش مسلمین به قبول نظریه قضا و قدر را در دوره‏هایی از تاریخ، توجیه كند و دلایل چشم‏پوشی پژوهندگان غرب در شناخت مظاهر تمدن و فرهنگ اسلامی و اصرار ورزیدن در انتساب عقیده جبر و تقدیر به اسلام را باز شناسد . امروزه اهل سنت‏بر این عقیده‏اند كه وقوع تمام اتفاقات و حوادث عالم، منبعث از اراده و مشیت الهی است . هیچ حادثه‏ای در جهان روی نمی‏دهد مگر آن كه قبلا در لوح محفوظ ثبت‏شده است .

خداوند بشر را به ایمان و اطاعت و عمل صالح دستور می‏دهد . از سوی دیگر سرپیچی از دستورات الهی، شرارت و بی‏ایمانی مخلوق، بنابر مشیت‏خداست . با این همه، شر مستقیما از اراده خدا سر نمی‏زند، چون با مصلحت انسان سازگار نیست، بلكه عامل ارتكاب شر، وسوسه است . آن كه عقیده دارد خداوند از معاصی آدمی خشمگین نمی‏شود، بی‏گمان مشرك است، همه اعمال آینده بشر از ازل در علم خداوند پیش‏بینی شده است و هر كه جز این پندارد، علم الهی را انكار كرده است .

نویسنده:علی ربانی گلپایگانی

پی‏نوشت‏ها:

۱) مائده (۸) : ۵۰ .

۲) مائده (۸) : ۴۸ .

۳) یادآور می‏شویم: كتاب «اسلام و حقوق بشر» نوشته مارسل بوازار، ترجمه آقای دكتر محسن مؤیدی در دی ماه ۱۳۵۸ از طرف «دفتر نشر فرهنگ اسلامی‏» چاپ شده است . مقاله حاضر، گزیده‏ای از این ترجمه است .

۴) DETRMINISME

۵) اسراء (۱۷) : ۸۵ .

۶) تین (۹۵) : ۴ .

۷) اسراء (۱۷) : ۷۰ .

۸) مائده (۵) : ۸ .

۹) IDEALISME EHRETIEN

۱۰) RATIONALISME INTELLECTUEL

۱۱) دهر (۷۶) : ۹ .

۱۲) نساء (۴) : ۵۹ .

۱۳) ذاریات (۵۱) : ۴۹ .

۱۴) تحریم (۶۶) : ۱۱- ۱۲ .

۱۵) بنابر احادیث دیگری، مقام فاطمه زهرا علیها السلام از همگی آنان‏برتر است .

منبع:ماهنامه پیام حوزه، شماره ۳۲


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.