دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

راهی برای درمان دردهای این سینمای رنجور


راهی برای درمان دردهای این سینمای رنجور

درنگی بر مقوله بحران سینمای امروز ایران و راه های درمان آن

قصه پرغصه سینمای ایران، حکایت درد دیروز و امروز نیست. خانه از پای بست ویران است و ماجرا به سال های دورتر از این می رسد. همین سال هایی که از پس تنگ و تار روزگار تنگ نظری ها و غفلت های فرهنگی که داد امثال آوینی را درآورده بود، روزگار اباحه گری و بی قیدی آغاز شد و به نام اصلاح و فلاح، با سینمای ایران همان کردند که کردند.

سینمایی از بند بی توجهی و غفلت رهیده و به بند تازه ای که رهیدن از رستگاری و تقید و تقوا بود گرفتار آمده؛ از دوران سوم به سازندگی به دوران مرسوم به اصلاحات.

حرف های آوینی دراین حوزه، براستی خواندنی است و شنیدنی. وقتی از درد درجه چندم بودن فرهنگ و مرعوبیت و سطحی نگری اهالی مدیریت می گوید و آنگاه به سیاست های وزیر ارشاد وقت- محمد خاتمی- حمله ور می شود.

خوشبختانه دشمنان فکر و عقیده آوینی هنوز موفق نشده اند که این وجوه بارز و آشکار و صریح او را سانسور کنند و نابود!

هنوز می شود این نوشته های سراسر بصیرت و آگاهی بخش را دید و از جام فکر و ذکر شهودی و جانفزای آن نوشید.

باری؛ سینمای ایران از بحران های متنوعی رنج می برد. از بحران ریزش شدید مخاطب گرفته تا بحران افت کیفی فیلم ها و...

کیست که دستی بر آتش سینمای داشته باشد و از این بحران ها آگاهی نداشته و آنها را به نحوی و وجهی لمس نکرده باشد؟

بجاست در کنار یادآوری این بحران های چندمنظوره و چندوجهی، نیم نگاهی هم به راهکارهای برون رفت از آنها باشیم و در این حوزه بیندیشیم که براستی چه باید کرد؟

برآنیم که یکی از راهکارها و رهیافت های برون رفت سینمای ایران از بحران های فرسایشی اخیر، توجه به منویات فرزانگان و اندیشمندان و دلسوزان این عرصه و درصدر آنها، رهبرمعظم انقلاب به عنوان مدیری متین و مدبر و هنرشناسی نافذ و خبره و نقاد است.

ایشان که از هوشی سرشار و روحیه ای منتقدانه و اطلاعی موسع از قالب های هنری متنوع برخوردارند در بیانات متعددی به وضعیت سینمای ایران و ویژگی های رسانه هایی همچون تلویزیون و هنرهفتم پرداخته و به نقد و تحلیل آنها توجه نشان داده اند.

این حکیم فرزانه با اشاره به وضعیت حاکم بر سینمای آمریکا و رسانه های هنری ایران می فرمایند:

«ما فیلم هایی پخش می کنیم که خود آن کسانی که سازنده این فیلم ها هستند، به خودشان هشدار می دهند و می خواهند این فیلم ها را که تولید خشونت در جامعه است، متوقف کنند، ولی ما حالا داریم این ها را منتشر می کنیم! این ها مضر است.

بچه های ما از اول با خنجر و با قمه و با اسلحه گرم- البته پلاستیکی اش- آشنا بشوند، انس پیدا کنند، یاد بگیرند؛ خب این ها خطرات دارد، اشکالات دارد، تبعات دارد، در جامعه آثارش را هم می بینیم؛ این جزو ضعف های ماست. چندسال پیش من در یکی از مجلات آمریکایی دیدم که مصلحینی در آنجا پیشنهاد کرده بودند که این فیلم های رایج غالب هالیوودی را که در آنها یا شهوت بود یا خشونت، یواش یواش کم کنند و فیلم های خانوادگی، فیلم های معصومانه و نجیبانه را رایج کنند. آنها به فکرند، حالا ما تازه از آنها یاد گرفته ایم.»

(مقام معظم رهبری- بیانات در دیدار مسئولان نظام- ۱۶/۵/۱۳۹۰)

ایشان در این فراز از سخنشان به یک نکته اساسی اشاره می کند که دردی قدیمی و بیماری وخیمی در کالبد و روح سینما و تلویزیون ماست؛ یعنی عنصر تقلید محض و الگوسازی از رسانه های غربی و مسلط برگفتمان هنری کنونی جهان. این شیوه ای است که در سال های متمادی بر سینما و تلویزیون ما حاکم بوده و دلیل اصلی اش هم مرعوبیتی است که مدیران و هنرمندان سینمایی و تلویزیونی ما عموما در برابر غرب و دستاوردهای ظاهری اش در عرصه هنر، بدان مبتلا بوده اند.

مرعوبیتی که بسان خوره، روح و فکر و خلاقیت را از هنرمند ایرانی می ستاند و او را به عنصری منفعل و ترسو بدل می سازد که در برابر محصولات غرب بسان وحی منزل، تنها به اخذ و اقتباس و تقلید و کپی کاری روی آورد و به آن بسنده کند و همین امر هم باعث می شود تا سینما و تلویزیون ما درعصر حاضر به چنین وضعیت وخیمی خاصه در عرصه تولیدات هنری و نمایشی نایل آید!

وضعیتی که به هیچ روی، در شأن ملت عظیم الشأن ایران با آن عقبه فکری شریف و انبان معرفتی خطیر و سابقه تمدنی والا و سترگ و شگرف، نیست.

محمد قمی