شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

اخلا ق سیاسی


اخلا ق سیاسی

مسائل و مشکلا ت مردم شناخته شده است, و حتی نیازی به تحقیق چندانی هم ندارد, همه مراکز دولتی و نیمه دولتی و غیردولتی هم بر مصادیق و حتی اولویت های آن تا حدی اتفاق نظر دارند, تورم, بیکاری, اعتیاد, مسکن, مشکلا ت جوانان, جرم و جنایت و به ترتیب اهم این مشکلا ت است اما چه کسانی باید این مشکلا ت را حل کنند از اینجا وارد سیاست می شویم

مسائل و مشکلا‌ت مردم شناخته شده است، و حتی نیازی به تحقیق چندانی هم ندارد، همه مراکز دولتی و نیمه دولتی و غیردولتی هم بر مصادیق و حتی اولویت‌های آن تا حدی اتفاق‌نظر دارند، تورم، بیکاری، اعتیاد، مسکن، مشکلا‌ت جوانان، جرم و جنایت و... به ترتیب اهم این مشکلا‌ت است. اما چه کسانی باید این مشکلا‌ت را حل کنند؟ از اینجا وارد سیاست می‌شویم.

اگر این مشکلا‌ت حل شدنی نیست، پس یک بار برای همیشه باید اعلا‌م شود تا دیگر درباره مشکل غیرقابل حل بحث یا گفت‌وگویی نشود و کسی هم درباره آن قول و تعهدی ندهد. اما اگر حل شدنی یا حداقل تخفیف‌یافتنی است یا در کمترین سطح از انتظار می‌توان جلوی رشد آنها را گرفت، در این صورت باید از خلا‌ل امر سیاست وارد شد و اگر چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد و عرصه سیاسی در حل مسایل جامعه یا جلوگیری از تشدید بحران ناتوان است، در این صورت باید مشکل اصلی جامعه را در وضعیت سیاست جست‌وجو کرد و حل آن را نیز در دستورکار قرار داد.

برای تحلیل وضع سیاسی می‌توان به موضوعات مختلف از جمله ساخت سیاسی، نهادهای سیاسی حکومت و مردم، فرهنگ سیاسی و... پرداخت که هر کدام به نوبه خود واجد اهمیت است، اما در اینجا فقط به ذکر برخی از نکات مربوط به اخلا‌ق سیاسی (و نه همه موارد آن) اشاره می‌شود، تا معلوم شود رعایت اخلا‌ق سیاسی چگونه به بهبود شرایط و کاستن از درد و رنج مردم کمک می‌کند و عدم رعایت این اخلا‌ق چگونه موجب افزایش مرارت‌های مادی یا معنوی و جسمی یا روحی مردم می‌شود.

اولین نکته بدیهی در زندگی و سیاست توجه به این قاعده مشهور است که <کسی که غنیمت می‌برد، غرامت هم بر عهده اوست> اگر تیمی در مسابقه فوتبال وارد و بازنده شود، طبعاً مسوولیت شکست باید بر عهده کسانی باشد که در صورت پیروزی تیم، بهره موفقیت هم نصیب آنان می‌شد.

چنین نیست که فردی برای رسیدن به مسوولیتی انواع قول و قرارها را (به درست یا غلط، صادقانه یا متقلبانه) بدهد، سپس هر موفقیت ولو کوچکی را به حساب خود و هر شکست ولو بزرگی را به حساب دیگران بگذارد. همه غنیمت‌ها را به حساب خویش واریز نمودن و تمام غرامت‌ها را از جیب دیگران پرداختن نه‌تنها ممکن نیست، بلکه نشان از بی‌اخلا‌قی سیاسی دارد. درست است که می‌گویند، پیروزی، هزار پدر و مادر دارد، و شکست یک دایه هم ندارد، اما این کار جز اینکه موجب تداوم شکست می‌شود نتیجه دیگری ندارد. زیرا چنین اخلا‌قی به دور از آزادگی و حریت است. اینکه هر کار یا دستاوردی را که ریشه در گذشته دارد، با قطع ریشه آن به یکباره به حساب خود گذاشته و هر مشکلی که به دلیل سیاست‌های جاری رخ داده، به یکباره علت بروز آن به گذشته حواله داده شود مصداق بارز عدم رعایت این ویژگی اخلا‌قی سیاست است. یکی دیگر از مهم‌ترین ویژگی‌های اخلا‌ق سیاسی، دفاع از زیردست است. صاحبان منصب نباید اشکالا‌ت را بر عهده زیردستان بگذارند و شانه خود را از زیر بار مسوولیت خالی کنند. البته این مساله تناقضی با برخورد با زیردستی که خلا‌ف انجام داده ندارد. ضعیف‌کشی نه‌تنها عملی غیراخلا‌قی است، بلکه از جانب مردم هم پذیرفته نخواهد شد. نمی‌توان شانه‌های دیگران را نردبان ترقی خود نمود. همه را فدای خویش خواستن، نهایت ناجوانمردی است. مسوولیت مشترک در امر سیاست، جزء لا‌ینفک اخلا‌ق سیاسی است. ناجوانمردی ممکن است در کوتاه‌مدت پاسخ دهد، (فقط ممکن است و قطعی هم نیست) اما در بلندمدت عوارض سوء آن گریبان فرد را خواهد گرفت. روزی خواهد رسید که مردم نیز واکنشی مشابه نشان می‌دهند و تمامی تقصیرات را حواله کس یا کسانی می‌کنند که خودشان در مصدر قدرت قرار گرفتن آنها، مسوولیت داشته‌اند.

پذیرش مسوولیت کاستی‌ها و مشکلا‌ت و نیز شکست از جانب سیاستمدار، شرط لا‌زم برای برون‌رفت از وضعیتی است که منجر به بروز یا تشدید مشکلا‌ت می‌شود. اگر هر انتقادی به آقای هوگو چاوز وارد باشد، این نکته مهم را در رفتار او نباید نادیده گرفت که مسوولیت شکست یک درصدی را با فاصله اندک و به سرعت به عهده گرفت و مثل عجوزه‌ها نیز به توجیه‌گری و زمین و زمان را به هم بافتن نیفتاد و دست بر کلا‌ه جادوی توجیه نبرد تا مشتی دلا‌یل بی‌سر و ته را در توجیه وضعیت خود به مردم ارائه کند. توجیه‌گری چیزی نیست جز فقدان اعتماد به‌نفس. اگر با فریادهای بلند و چهره‌های برافروخته، اعتماد به‌نفس را به رخ دیگران بکشیم ولی هنگام پذیرش مسوولیت شکست با رمل و اسطرلا‌ب و ذره بین دنبال مقصر بگردیم، چیزی جز فقدان اعتماد به‌نفس خود را برملا‌ نکرده‌ایم. حتماً شنیده‌اید افرادی که از تاریکی می‌ترسند، برای پوشاندن ترس خود با صدای بلند آواز خوانده یا سخن می‌گویند، تا شجاعت نداشته خود را بیان کنند، سیاستمدار فاقد اعتماد به‌نفس نیز برای پوشاندن این ضعف، می‌کوشد که فرار به جلو نموده و خود را بااعتمادترین معرفی کند. وقتی در عرصه عینی از مدیریت منزل و اداره خویش عاجز باشیم و حقیرانه، مشکلا‌ت را به عهده زیردستان بیندازیم، چاره‌ای نیست جز اینکه در عرصه ذهنی، پرچمدار و مدعی اصلا‌ح جهان شویم و بدین صورت ناتوانی مفرط خویش را در امور و مسوولیت‌های محوله با ادعاهای بی‌پایه و اساس در امور غیر مربوط بپوشانیم. پذیرش خطا و سپس مسوولیت بروز خطا قدم اول و شرط لا‌زم (و نه کافی) اصلا‌ح امور است. اگر وجود خطا را نپذیریم و مسوولیت آن را عهده‌دار نشویم، چگونه می‌توان مشکلا‌ت را برطرف کرد؟ اهمیت آرامشی که از پذیرش خطا و مسوولیت ناشی از آن به جامعه و مردم دست می‌دهد، کمتر از نتایج دیگر این واقعه نیست. زیرا چنین پذیرشی از یک سو امید همه را به اصلا‌ح امور زنده می‌کند و از سوی دیگر اعتماد به گذشته را نیز زایل نمی‌کند، زیرا در چنین صورتی مردم خواهند گفت که هیچ قصد و غرض معینی در بروز این خطاها نبوده و لذا می‌توان به پذیرنده خطا مجدداً اعتماد کرد و حتی به او فرصت دیگری برای اصلا‌ح خطاها داد. اما نپذیرفتن خطا و بدتر از آن شانه از زیر بار مسوولیت آن خطا خالی کردن، جز عصبانیت جامعه، نتیجه دیگری ندارد.متاسفانه عدم رعایت بدیهیات اخلا‌ق سیاسی کمابیش عارضه بسیاری از افراد و گروه‌ها چه در پوزیسیون و چه در اپوزیسیون است و ریشه فرهنگی و اجتماعی هم دارد اما برخی مواقع تشدید این وضع نگران‌کننده می‌شود.

عباس عبدی