چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

ننگی كه غزه شاهد آن است


ننگی كه غزه شاهد آن است

در كنار خانواده ها, مزدورانی دیده می شوند كه اسراییل آنها را برای بحرانی كردن اوضاع و گسترده كردن درگیری ها و یا حتی از بین بردن افراد به خصوص, به خدمت می گیرد

آنچه كه اكنون در غزه می گذرد لكه ننگی بر پیشانی همه كسانی است كه در غزه حضور دارند و همچنین برای همه همراهان و نظاره گران در جهان عرب و غیرعرب. لكه ننگ فقط به ریخته شدن خون فلسطینی توسط فلسطینی دیگر محدود نمی شود بلكه بی شك دامن كسانی را نیز خواهد گرفت كه فراموش كرده اند باید با دشمن حقیقی خود بجنگند.

۱) روز شنبه گذشته (۱۵/۵/۲۰۰۷) كه سالگرد شكست ۱۹۴۸ بود اوج صحنه های دراماتیك بود. در این روز جنگنده های اسراییل در آسمان غزه پدیدار شده و موشك ها و بمب های خود را بر اهداف معینی در غزه فرو ریختند. در همان وقت و در عملیاتی پرسش بر انگیز تعدادی از نیروهای امنیتی فلسطینی بر بلندای ساختمان رفته و برخی دیگر از آنها در خیابان آمد و شد می كردند و سلاح های خود را درست به همان جایی نشانه رفتند كه جنگنده های اسراییل به بمباران آنها اقدام كرده بودند.

این امر به منزله اعلام پدیدار شدن شكستی جدید بود. در شكست اول، اسراییلی ها در جنایتی پر از رمز و راز و با سكوت و در ناآگاهی عمیق جهانی، به كشتار فلسطینی ها پرداختند. اما در شكست جدید ( فاجعه جدید) فلسطینی در برابر چشمان جهانیان، دیگر فلسطینی را به قتل می رساند و این امر بسیار، شگفتی است. زیرا در حالی كه جهان عرب و بیشتر سازمان ها و ملت های عرب در صف دفاع از فاجعه اول، قرار گرفته بودند، فاجعه دوم شكل گرفت. با اینكه شبكه های تلویزیونی بخشی از رخدادها را پخش كردند ولی جهان عرب همچنان تماشاگر صرف باقی ماند.

آنچه كه بر عمق فاجعه دوم می افزاید این است كه دلایل و قرائن نشان از آن دارند كه برخی كشورهای عربی در این درگیری ها دست داشته اند. كشورهای یاد شده نه فقط از نظر سیاسی جانبداری می كردند بلكه در امر آموزش و تامین نیروی مالی و تسلیحاتی نیز كاملا دست داشتند و این امر به این قضیه بعدی منطقه ای می بخشد كه در نهایت به حساب و كتاب های بین المللی منتهی می شود.

۲) در رسانه، درگیری به جنبش فتح و حماس مختصر شد و این اختصار درست است ولی در عین حال می توان گفت كه دقیق نیست. پیش از آنكه این نكته را توضیح دهم باید توجه شما را به این امر معطوف كنم كه در پوشش دادن به رخدادها در غزه خللی وجود دارد، زیرا روزنامه نگاران تهدیدهایی مبنی بر پاكسازی فیزیكی دریافت كردند و از آنها خواسته شد كه تا آنجا كه به آنها اجازه داده می شود اخبار را پوشش دهند.

برخی از روزنامه نگاران با من تماس تلفنی گرفته و اعلام كردند كه از آنها خواسته شده كه به دخالت های دستگاه های امنیتی هرگز اشاره ای نكنم. بنابراین ما تصاویر برج مسكونی را می دیدیم كه محل سكونت برخی از رهبران فتح بود و از آن دود متصاعد می شد ولی هرگز نه بمباران منازل رهبران حماس را دیدیم و نه تصاویر اعدام اعضای جنبش از سوی دستگاه های امنیتی را.

چرا گفتم كه اختصار، درگیری میان حماس و فتح درست ولی دقیق نیست زیرا این سخنی اصل است ولی برای بیان واقعیت كافی نیست. اصل در این است كه میان دو جنبش در رفتار سیاسی اختلاف وجود دارد. یكی طرفدار مقاومت است و دیگری ضدمقاومت.

ولی عنصری كه اهمیت آن كم نمی باشد این است كه میان برخی رهبران فتح این باور ریشه دوانیده كه تشكیلات خودگردان و دستگاه های دولت، ملك آنهاست زیرا آنها دستگاه ها را به وجود آورده و اعضای آن دستگاه ها، افراد آنها می باشند.

این باور اگر نفوذ و قدرت به وجود آورده، منافع بزرگ و ویژگی های عجیب و غریب را نیز برای آنها به همراه داشته است. لذا می بینیم كه آن افراد تاكنون حتی از به رسمیت شناختن نتایج انتخابات قانونگذاری كه در آغاز سال گذشته به اجرا درآمد، سرباز می زنند.

آنها همچنین به اخراج حماس از دولت و از صحنه سیاسی فلسطین پافشاری می كنند. این تمایل آنها با تمایل شدید امریكایی ها و اسراییلی ها و با محاسبه های برخی طرف های منطقه ای جور درآمده است. اگر بخواهیم با دقت كامل صحبت كنیم باید بگوییم افرادی كه به آنها اشاره شد همه اعضای جنبش فتح را شامل نمی شوند بلكه تعدادی از آنها حتی در درون فتح پذیرفته نشده اند ولی به هر حال آنها در ربودن رهبر جنبش و تسلط یافتن بر دستگاه های امنیتی كه ۸ تا ۱۰ دستگاه می باشند با موفقیت عمل كرده اند.

در اینجا باید به خانواده ها و عشایر اشاره شود و آنها را در محاسبه ها جای داد ( فراموش نكنیم كه همه آنها مسلح هستند). مسلح بودن خانواده ها و عشایر گاهی مواقع آنها را به انجام عملیات ربودن و یا سوزاندن و حتی انتقام جویی وا می دارد.

در كنار خانواده ها، مزدورانی دیده می شوند كه اسراییل آنها را برای بحرانی كردن اوضاع و گسترده كردن درگیری ها و یا حتی از بین بردن افراد به خصوص، به خدمت می گیرد.

۳) داستان مواجه شدن جنبش حماس با عدم مشاركت گروه ها در دولت جدید و به كارگیری از هم گسیختگی امنیتی و محاصره خارجی برای به شكست كشاندن و سپس ساقط كردن دولت حماس، داستان بسیار معروف و شنیدنی است. در آن مقطع، نقش دستگاه های امنیتی به عنوان بازیگردان اصلی صحنه سیاسی، اهمیت و برجستگی خاصی یافت. در راس دستگاه های امنیتی سه نفر قرار گرفته اند:

۱) محمد وحلان، نماینده پارلمان و مسوول امنیت پیشگیرانه و نزدیك به ابومازن.

۲) رشید ابو شباك كه به عنوان مدیر امنیت داخلی برگزیده شد.

۳) سمیر مشهراوی كه مسوول اطلاعات است.

به دلیل قرار گرفتن سه شخص یاد شده در راس دستگاه های امنیتی، سعید صیام وزیر سابق كشور خود را منزوی و درمانده از انجام هر كاری یافت. لذا برای مقابله تصمیم گرفت كه قدرت اجرایی را به وجود آورد كه بیشتر اعضای آن از حماس بودند.

برخورد و دست اندازی با این قدرت و ایجاد درگیری با آن امری عادی می نمود. درگیری با قدرت اجرایی میزان تنش در غزه را كه بدون این درگیری به مرحله انفجار رسیده بود افزایش داد و دو طرف ناگزیر شدند كه به تفاهم برسند و به فراخوان عربستان سعودی لبیك گفته و در آنجا به توافقی رسیدند كه به تشكیل دولت وحدت ملی انجامید.

ولی به نظر می رسد كه «افراد یادشده فوق» كه اعضای جنبش فتح هستند آن توافقنامه را فقط «آتش بس» تلقی كرده بودند. در توافق مكه، قرار بر این شد كه وزارتخانه ها میان گروه ها تقسیم شود و وزیر كشور از سوی حماس تعیین شود و از افراد مستقل باشد با این شرط كه ابومازن نسبت به او نظر مساعد داشته باشد. ابومازن با ۹ نفر از نامزدها مخالفت كرد و با نفر دهم «هانی استوا سمی» موافقت كرد. هانی استوا سمی پس از روی كار آمدن با همان مشكل روبرو شد كه سعید صیام با آن روبرو شده بود.

پس از تعیین هانی استوا سمی چه اتفاقاتی پدید آمد؟ طی این مدت یك گزارش رسمی فلسطینی به تاریخ ۱۴/۵/۲۰۰۷ به دستم رسید كه ما وقع اوضاع بحران زا كاملا داده شده بود. وزیر كشور هانی استواسمی به سه دلیل زیر راهی جز استعفا ندارد:

۱) وزیر كشور توسط ابوشباك محاصره شده و از تماس با دستگاه های امنیتی منع شده است.

۲) نداشتن صلاحیت برای انجام وظیفه.

۳) اعتراض وی به انبار كردن اسلحه توسط اعضای فتح و وارد كردن اسلحه و مهمات بدون اطلاع او.

نخست وزیر با استعفای وی مخالفت كرده و اعلام كرد كه باید با ابومازن كه مدت بیست و دو روز خارج بود، هماهنگ شود. ابومازن در بازگشت با نخست وزیر و وزیر كشور و دیگر وزرا دیدار كرد و پاسخ داد كه او خواستار موفق شدن ماموریت وزیر كشور است.

در تاریخ ۹/۵/۲۰۰۷ برای بررسی وضعیت از هم گسیخته امنیتی، ابومازن و اسماعیل هنیه و برخی دیگر از مسوولان، نشستی برگزار كردند، در آن نشست همگان با پیشنهاد هنیه مبنی بر تشكیل نیروی امنیتی مشترك میان گارد ابومازن و نیروی اجرایی به وزارت كشور و زیر نظر وزیر كشور اعلام موافقت كردند.

اسماعیل هنیه از آن نشست خارج شد تا به وزیر كشور بگوید كه چنین توافقی صورت گرفته و او مجبور به استعفا نیست. ولی او با دیدن نیروهای پلیسی و نیروهای امنیت ملی در خیابان های غزه، بسیار شگفت زده و پس از آن معلوم شد كه این كار طبق دستور ابوشباك و بدون اطلاع وزیر كشور و نخست وزیر و حتی ابومازن صورت گرفته است.

كاملا روشن بود كه این كار برای از بین بردن تفاهم به وجود آمده میان نخست وزیر و رییس تشكیلات خودگردان صورت گرفته بود.در ۱۰/۵/۲۰۰۷ برای بررسی وضعیت امنیتی و قرار دادن امكانات دستگاه های امنیتی زیر نظر وزیر كشور، نخست وزیر و وزرای ذیربط و فرماندهان دستگاه های امنیتی نشستی برگزار كردند. در آنجا تصمیم گرفته شد كه برای خارج ساختن نیروهای پلیسی از خیابان ها، اتاق عملیات مشتركی زیر نظر سرلشكر سعید فنونه تشكیل شود كه این اتاق عملا زیر نظر وزیر كشور باشد تا این كه بتوان امنیت را به طور كامل برقرار كرد.

بعد از ظهر همان روز در نخست وزیری، ابومازن و اسماعیل هنیه و وزرای ذیربط تشكیل جلسه داده در آن جلسه تصمیم گرفته شد ابومازن و اسماعیل هنیه، وزیر كشور را در این امر یاری كنند و ابومازن با تشكیل اتاق عملیات مشترك نیز موافقت كرد.

ابومازن همچنین وعده داد كه در فرماندهی پلیس طی یك ماه تغییراتی به وجود آورد (سرتیپ علاء حسنی انتخاب شود و برای دور ساختن سرلشكر رشید ابوشباك مقدماتی چیده شود)

روز جمعه ۱۸/۵/۲۰۰۷ نخست وزیر با وزیر كشور نشستی طولانی برگزار كرد تا اینكه امور توافق شده را به اطلاع او برساند و او را از استعفا باز دارد و توافق های به عمل آمده با ابومازن را به او یادآور شود. در پی این نشست، اسماعیل هنیه از وزیر كشور خواست كه برای تشكیل نیروی مشترك میان فرماندهان نیروی اجرایی و فرمانده گارد ریاست تشكیلات سرتیپ منارشماده نشستی برگزار كند.

پس از آن اسماعیل هنیه با ابومازن تماس گرفته و برای وی كل ماجرا را بازگو كرد و از او خواست كه اجازه دهد سرتیپ منارشما ده برای حضور در جلسه، عازم محل شود. سرتیپ منارشماده در جلسه حاضر نشد زیرا ابوشباك به او گفت برای حضور افسران در هر جلسه باید او نظر دهد و با این كارش مخالفت خود با تشكیل اتاق عملیات مشترك را اعلام نمود. بعدها روشن شد كه ابوشباك با برخی افسران جلسه ای تشكیل داده و در آن جلسه مواضع خود، مبنی بر مخالفت با تشكیل اتاق عملیات مشترك را اعلام داشته است. در آن جلسه، ابوشباك خشم خود را از توافق های به عمل آمده توسط ابومازن و اسماعیل هنیه آشكار ساخت. در آن جلسه ابوشباك از افسران حاضر خواست كه تنش افزایی علیه دولت را افزایش دهند و اكنون علت حضور نیروهای پلیس و دستگاه های امنیتی و حضور آنها در ساختمان های مرتفع (با بهترین نقطه ساختمان ها) كاملا روشن می شود.

پس از این اقدام، وضعیت به شدت به هم ریخت و دایره درگیری ها وسعت گرفت و عملیات ربایش و بمباران و كشتن آغاز شد. اسماعیل هنیه برای محو وضعیت موجود تلاش برای خارج ساختن نیروهای نظامی از خیابان های غزه با ابومازن و طرف های مختلف طرفدار توافق مكه تماس گرفته و از آنها خواست كه فرماندهان فتح و حماس را دور هم جمع كنند. ولی اوضاع به هم ریخته تا روز ۱۹/۵/۲۰۰۷ یعنی روز نوشتن این گزارش ادامه یافت. وقتی كه اوضاع به هم ریخت، اموری صورت گرفت كه جلب توجه می كرد:

▪ كمیته پیگیری اوضاع متشكل از هیات امنیتی مصر به سرپرستی سرتیپ شریف و نمایندگان جنبش حماس و جهاد در دو ماشین ضدگلوله به سوی اتاق عملیات روانه شده بودند كه با مانع اعضای امنیت پیشگیرانه مواجه شدند. سرتیپ شریف خود را معرفی كرده و از آنها خواست كه اجازه عبور دهند ولی آنها آتش گشوده و تركش یك گلوله به دست سرتیپ شریف فرو رفت. یكی دیگر از اعضای هیات مصری نیز دچار همین حادثه شد. هدف آن بود كه به آنها بگوید هرگز با جنبش فتح بحران ایجاد نكنند.

▪ اعدام هایی كه در خیابان ها صورت پذیرفت و بیشتر اعضای جنبش حماس را شامل شد از دیگر موارد بسیار جالب توجه بود. برخی از اعضای حماس از خانه های خود بیرون آورده شده و تیرباران شدند. پس از این وقایع واژه كشتن ریشوها (به شیوه كشته شدن به خاطر هویت) رواج یافت. بسیاری از افرادی كه ریش داشتند ربوده و كشته شدند.

▪ نكته بسیار جالب توجه دیگر، موضع مخالف رشید ابوشباك با مواضع اسماعیل هنیه و ابومازن است. كه این خود علامت استفهام بزرگی ایجاد می كند. گویی كه كسی نمی داند او از كه دستور می گیرد. اگر از من بپرسی كه آیا حماس در درگیری ها مرتكب اشتباه شده است یا نه؟ پاسخ من مثبت خواهد بود ولی برای اینكه از هم گسیختگی به سود حماس نیست فعلا از یادآوری آنها دوری می جویم. من در این مقاله به ردیف كردن دلایل و نه نتیجه گیری و به اعمال و نه پژواك آنها پرداختم.

منبع: الاهرام: چاپ مصر

نویسنده: فهمی هویدی

مترجم: سید محسن ساری