پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آمریکایی


آمریکایی

واقعاً جورج کلونی در این فیلم نامه چه دیده

در دهه ی ۷۰، به فیلمی مانند "آمریکایی" برچسب اگزیستانسیالیستی می زدند. امروز اما بیهودگی محض است. یک تروریست زندگی اش را رها می کند؛ کشیشی در پی هدایت انسان ها به صراط مستقیم است؛ فاحشه ایی به دنبال مردی است که او را نجات دهد؛ دو تبهکار مرموز می خواهند که تروریست یک اسلحه ی دیگر هم برایشان بسازد. فیلم از ارکان های "ژانر دلهره" خالی است. مقدار کمی پیش زمینه یا دیالوگ وجود دارد، اما به راحتی می توان فهمید که موضوع به کجا ختم خواهد شد. حداقل تا جایی که کل داستان در لحظه ی اوج فیلم فاش می شود. همان قسمت اگزیستاسیالیستی.

"آمریکایی" به عنوان یک فیلم کم هزینه ی بخش خصوصی یا یک فیلم تجربی خارجی می‌تواند در چرخه ی جشنواره ها از تمجید سینما گرانی که از یاد نگاه های خیره و مبهوت و لحظات ساکن آن بهره مند شود. به عنوان فیلم تولیدی کمپانی فوکِس فیچرز با بازی جورج کلونی به عنوان تنها برگ برنده ی فیلم که قرار است مانند فیلم دلهره آور "شمال به شمال غرب" آلفرد هیچکاک شود، "آمریکایی" محکوم به شکست است. کمپانی فوکس وقتی اکران این فیلم را به هفته ی کارگر انداخت باید انتظار بدتر از اینها را می داشت. این هفته برای اکران فیلم هایی که به دنبال درخشش در گیشه ها هستند، مناسب نیست.

کارگردان فیلم آنتون کوربین معروف هلندی است، یک عکاس پرتره ی انگلیسی که توانست نقدهای مثبتی برای برخی جنبه های فیلم اولش "کنترل" (۲۰۰۷) بدست آورد که مانند اکثر عکس هایش، فیلمِ سیاه و سفید درباره ی یک خواننده ی پاپ است.

فیلم "آمریکایی" رنگی است، اما سیاه و سفید می نماید. نه آن که روستای ایتالیایی زیبا نباشد، اما فضای کار سیاه و سفید است.

یک قسمت کوتاه در سوئد اتفاق می افتد، شاید به دلیل این تولید اشتراکی توانسته مقداری حمایت مالی از نقاط مختلف پیدا کند. جک (جورج کلونی) بازی بی غل و غش را با کسی به نام اینگرید در یک اتاقک پرت مدفون زیر برف، تجربه می کند. هنکامی که جستجو گران به دنبالشان می آیند، جک آنها را می کشد. چقدر خشن واقعاً!

ناگهان جک در رم است و با یک تلفن اعتباری در حال مکالمه با کارفرمایش که تلاش دارد بر افتضاح سوئد را سرپوش بگذارد و او را روانه ی یک ده کوهستانی در آبروزو کند. جک از آنجا که از دهکده خوشش نمی آید تصمیم می گیرد خودش را یک جای دیگر مخفی کند.

وقتی جایی را پیدا می کند، یک کشیش (با بازی پائولو بوناچلی) و یک فاحشه (ویولانتی پلاسیدو) دوستان صمیمی اش می شوند. هر چند که جک دیگر روی خوشی به هیچ کس نشان نمی دهد. رابطش یک مشتری مرموز(تکلا روتن) برایش می فرستد، که از او می خواهد یک اسلحه ی سبک وزن متفاوت از آن یکی در "روز شغال" فردریک فورسایس، بسازد.

از آن جایی که جک از موبایل استفاده نمی کند، تقریباً غیرقابل ردیابی است، اما آدم های مشکوکی به دهکده می آیند که نمی توانند حضور خود را به طور کامل مخفی کنند. او از پشت هدف قرار گرفته، با یک تاتوی پروانه بر کمرش. این خالکوبی بی شک مهم است، اما دقیقاً مخاطب با این نوع نمادگرایی باید چه کار کند؟

روند فیلم به گونه ایی است که هیچ کس زیاد حرف نمی زند، شاید برای سختی های زبان، اما کسی هم کاری نمی کند!

فیلم نامه ی روآن جاف از رمان "یک مرد بسیار گوشه گیر" نوشته ی مارتین بوث انگار می خواهد از هر نوع وابستگی به ژانرها دوری کند، اما فیلم غریب و قاطعانه به سبک دلهره آورش چسبیده. شاید کلونی بیش از حد نقش کلاهبرداران ماهر و جاسوسان را بازی کرده که کلاً همه چیز از یادش رفته.

هم بازی ها و هم سکانس ها خوب است. وقتی فیلم در روستاهای ایتالیایی و حومه ی آن اتفاق می افتد چه طور می تواند بد باشد؟

اما هیچ چیز مفهوم ندارد و پایانش کاملاً بی معناست. حتی از زاهدانه ترین و متعصب ترین فیلم های اگزیستانسیالیستی نیز انتظار می رود پایان تکان دهنده ایی داشته باشد. این فیلم مطلقاً نتوانسته.

▪ (Focus Features) اکران: اول سپتامر، چهارشنبه

▪ تولید : This is that/Greenlit/Smokehouse production

▪ بازیگران: جورج کلونی، ویولانتی پلاسیدو، تکلا روتن، پائولو بوناسلی، جان لی سن

▪ کارگردان: آنتون کوربین

▪ فیلم نامه: روآن جاف

▪ بر اساس داستانی از مارتین بوث

▪ تهیه کنندگان: آن کری، آن وینگیت، گرانت هسلاو، جورج کلونی

▪ کارگردان هنری: مارتین روا

▪ موسیقی: هربرت کرون میر

▪ طراح لباس: سوتیرات آن لارلارب

▪ تدوین: اندرو هولم

▪ زمان: ۱۰۵ دقیقه

مترجم: مونا قنبریان

منبع: هالییوود ریپورتر