جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
مجله ویستا

تفاوت طلا با کالاهای اساسی در بورس و عوامل موثر در قیمت گذاری آن


تفاوت طلا با کالاهای اساسی در بورس و عوامل موثر در قیمت گذاری آن

طلا به علت تفاوتهای بنیادینی که با دیگر کالاهای اساسی دارد همواره به عنوان گزینه ای مناسب و مطمئن در سبدهای سرمایه گذاری در بورس های مهم جهان مانند بخش COMOX بورس کالایی نیویورک , انجمن تجاری شیکاگو , بورس طلا و نقره هنگ کنگ , بورس خرید آتی کالایی سائوپائولو , بورس کالاهای اساس توکیو , بورس طلای لندن و بورس طلای استانبول به صورت آتی خرید و فروش میشود

طلا به علت تفاوتهای بنیادینی که با دیگر کالاهای اساسی دارد همواره به عنوان گزینه ای مناسب و مطمئن در سبدهای سرمایه گذاری در بورس های مهم جهان مانند بخش COMOX بورس کالایی نیویورک ، انجمن تجاری شیکاگو ، بورس طلا و نقره هنگ کنگ ، بورس خرید آتی کالایی سائوپائولو ، بورس کالاهای اساس توکیو ، بورس طلای لندن و بورس طلای استانبول به صورت آتی خرید و فروش میشود.

تقاضای کالاهای اساسی در اصل با متغیرهای مستقل مربوط به چرخه کار و تجارت مثل تولید ناخالص داخلی(GDP) و یا جذابیت بازار تحریک میشود ، درنتیجه می توان انتظار داشت که یک افزایش تقاضای ناگهانی پیش بینی نشده از طرف منابع تامین معین باعث بالا رفتن ناگهانی قیمت آن کالا شود.

اما مسئله این است که در مورد طلا، ذخایر ایمنی را می توان با قابلیت ارتجاعی کاملی برای تامین بازار آماده کرد. اگر این استدلال درست باشد، هیچ فشار قیمت روبه بالایی در بازار طلا در حضور یک شوک تقاضای مثبت مشاهده نخواهد شد . وجود یک بازار نقدی پیچیده در طلا، در ۱۵ سال گذشته، مکانیزمی برای نگهداری طلا توسط بانکهای مرکزی و موسسات بزرگ دیگر برای کنترل بازار فراهم کرده است. اگرچه تقاضا برای طلا بعنوان یک ماده اولیه صنعتی یا بعنوان یک محصول نهایی (جواهر) در میان مناطق متفاوت است، استدلال شده که عامل اصلی تعیین قیمت واقعی طلا بجای موازنه جریان ، موازنة موجودی است. این بیانگر آن نیست که موازنه منفی در تقاضای طلا هیچ تاثیری روی قیمت طلا نخواهند داشت، بلکه بیانگر این است که ذخایر مطمئن و زیاد طلا شوک حاصل در قیمت را تعدیل می کند.

طلا سه صفت مهم دارد که ترکیب شدن آنها آن را از دیگر کالاهای اساسی متفاوت میکند:

ـ نخست، طلاهای عیار دار مشابه و یکسانند هستند و لذل تنوع کالایی ندارد.

ـ دوم طلا فناناپذیر و قابل تعویض است و

ـ سوم اینکه موجودی سرمایه های انباشته شده از طلا نسبت به تغییرات در تقاضای جاری بسیار بیشتر است.

یک نتیجه این ویژگی ها کاهش عقب ماندگی در رشد میشود و بنابراین هزینه های تحقیق پایین آمده و باعث توسعه بازار فروش اجاره ای میشود. می توان انتظار داشت که طلا نسبت به دیگر اجناس و کالاهایی که ممکن است کمتر قابل نقد شدن باشند، زمان لازم برای تبدیل آن به موجودی سرمایه گذار کوتاهتر باشد . البته بعلت تغییرات تقاضا، واکنش پذیری قیمت هر کالایی تا حدی وابسته به نگهداری موجودی اسبق خواهد بود. در حالیکه اثبات شده که درآمدهای بازار رهن وسهام ارتباط خیلی زیادی با GDP دارند، وابستگی پایین تا منفی بین درآمدهای روی طلا و درآمدهای کالاهای دیگر در بورس وجود دارد . علت این مسئله این است که GDP یک شاخص مهم در بهره وری میباشد. در هنگام یک جهش اقتصادی انتظار میرود که سود سهام ها زیاد باشد اما از طرفی افزایش تقاضا برای اعتبارات ، سیاستهای ضد گردش نقدینگی و تورم که ناشی از جهش اقتصادی میباشد از ارزش این سهام ها میکاهد.

اختلافهای بنیادی بین طلا و دیگر موجودی های مالی و کالاها باعث میشود عواملی مانند اثر تقاضای متناوب ناشی از تغییر GDP ، تورم، نرخ های بهره واقعی و ظاهری و ساختارنرخ بهره ها به عنوان عوامل تاثیر گذار روی درآمد حاصل از طلا در مقابل این عوامل روی کالاهای اساسی دیگر و سرمایه های مالی، جزئی باشد .

برای بررسی عوامل موثر در سودآوری طلا با تجزیه و تحلیل قیمت طلا ومعیارهای کلان اقتصادی آمریکا و داده های فصلی بازار مالی از ژانویه ۱۹۷۵ تا دسامبر ۲۰۰۱ می توان به نتایج زیر رسید:

۱- هیچ ارتباط مهم آماری بین بازدهی طلا و تغییرات در متغیرهای اقتصادکلان ، از قبیل GDP ، تورم و نرخ بهره ها، وجود ندارد، در حالیکه بازدهی دارایی های مالی دیگر مثل میانگین صنعتی Dow Jones ،شاخص ۵۰۰ Standard & Poor’s ، اوراق رهنی دولتی ۱۰ ساله، ارتباط بالایی با تغییرات در متغیرهای اقتصاد کلان دارند.

۲- متغیرهای اقتصاد کلان اثر خیلی قویتری روی کالاهای اساسی دیگر مثل آلومینیوم، نفت و روی، نسبت به اثرشان روی طلا دارند.

۳- بازدهی طلا ارتباط کمتری با شاخصهای سرمایه و سهام نسبت به بازدهی کالاهای دیگر دارند.

بنابراین ارزش سرمایه هایی که به سرمایه های مالی عمده وابستگی ندارند در هنگام مدیریت سبد های سهام بروز بیشتری میابد. عوامل اقتصادی که قیمت طلا را تعیین می کنند متفاوتند و در بسیاری از موارد در تضاد با عواملی هستند که بر سرمایه های مالی تاثیر گذارند. بر اساس مطالعات اقتصاد سنجی قیمت طلا توسط دوعامل «عرضه» و « عوامل اقتصادکلان» تعیین میشود.

قیمت طلا و عرضه آن ارتباطی معکوس دارند و در مورد «عوامل و فاکتورهای اقتصاد کلان» نیز ارزش دلار ایالات متحده نیز ارتباط معکوسی با طلا داشته، در حالیکه تورم و طلا با یکدیگر به صورت مستقیم مرتبطند. همچنین، افزایش میزان سودهای بانکی پایین معمولا یک فاکتور مثبت برای طلاست . در کل در حال حاضر اثر تمام این عوامل روی قیمت طلا بین خنثی به مثبت تشخیص داده شده است. همچنین بین بازدهی طلا و بازدهی سرمایه های مالی دیگر نیز معمولا اندکی رابطه ی برعکس و منفی وجود دارد.

سید امیر رضا هاشمی

کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی دانشگاه علم و صنعت ایران

۱) سید امیر رضا هاشمی ، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علم صنعت ایران ، " بررسی قوت کسب و کار و جذابیت بازار صنعت طلا و جواهر در ایران و جهان" ، ۱۳۸۷

۲) Kathrine Pulvermacher , “What are Commodities”, WGC,March ۲۰۰۵

۳) WGC , “The Investment Case For Gold”, Gold Report

۴) WGC, “The Value of Gold to Society”, Gold Report

۵) Rhona O’Connell, “What sets the precious metals apart from other commodities?”, WGC, December ۲۰۰۵

۶) Multi Commodity Exchange of India Ltd , “Gold Report”,

۷) Sherman, E. , "A Gold Pricing Model." Journal of Portfolio Management, pp ۶۸-۷۰, Spring ۱۹۸۳

۸) WGC, “Gold Market Knowledge, Liquidity”, Gold Report, ۲۰۰۷

۹) Batchelor, R. and D. Gulley , "Jewellery demand and the price of gold " , Resources Policy ,pp ۳۷-۴۲, ۱۹۹۵

۱۰) Goodman, B. , "The Price of Gold and International Liquidity." Journal of Finance , pp ۱۵-۲۸, ۱۹۵۶

۱۱) WGC, “Gold Market Knowledge, Trading and the Market”, Gold Report, ۲۰۰۷

روزنامه دنیای اقتصاد