پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

از «جن گیر» تا ماجراجویی های یک مرد دیوانه


از «جن گیر» تا ماجراجویی های یک مرد دیوانه

نگاهی به دنیای سینما در سال ۱۹۷۳

امسال تعدادی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما ۴۰ سالگی خود را جشن می‌گیرند، سالی که بسیاری از بزرگان دنیای فیلمسازی تازه‌ترین ساخته‌های خود را ارائه کردند. دهه ۱۹۷۰ یکی از مهم‌ترین دهه‌ها به لحاظ تولید آثار شاخص سینمایی است. این دهه در هالیوود در شرایطی آغاز شد که صنعت سینمای امریکا با بحران مالی روبه‌رو بود، بحرانی که تنها به سینما محدود نشد و تا اواسط دهه این کشور را درگیر کرد.

● ماجراجویی‌های یک مرد دیوانه

در نخستین روزهای ژانویه آن سال، «آگیره، خشم خداوند» به کارگردانی ورنر هرتسوگ کارگردان آلمانی روی پرده سینماها رفت. تازه‌ترین ساخته هرتسوگ فیلمی تماشایی و کاملا متفاوت با فیلم‌های تجربی اول او بود. «آگیره، خشم خداوند» با الهام از ماجراجویی‌های دون لوپه دی آگیره، فاتح دیوانه ساخته شد که در جست‌وجوی شهر افسانه‌یی ال دورادو، رهبری یک سفر اکتشافی مخاطره‌آمیز را به عهده گرفت. هرتسوگ مانند قهرمان خود هنگام ساخت فیلم با سختی‌های فراوان روبه‌رو شد. فیلمبرداری در جنگل‌های پرو دشواری‌های زیادی داشت.

هرتسوگ «آگیره، خشم خداوند» را در شش هفته ساخت و هنگام کار با کلاوس کینسکی ستاره خود هم مشکلات زیادی داشت، کسی که نقش‌آفرینی پرهیجان او یکی از نقاط قوت فیلم است. کینسکی که مردی دمدمی‌مزاج بود هنگام فیلمبرداری به دفعات تهدید کرد پروژه را رها خواهد کرد.

● پایان سه‌گانه‌ زوال آلمانی

لوکینو ویسکونتی، فیلمساز ایتالیایی به عنوان یک مارکسیست در درجه اول باید تلاش خود را صرف نابودی طبقه و فرهنگی می‌کرد که شخصا به آن تعلق داشت. با این حال چیزی که بیش از همه برای او جذابیت داشت، هنر اروپایی بورژوایی بود، مالر، توماس مان، واگنر و... ویسکونتی هم از جامعه در حال زوال بیزار بود و هم به آن گرایش داشت و این مساله را به دقیق‌ترین شکل ممکن در فیلم‌های خود به تصویر می‌کشید. او در ۱۹۷۳ «لودویگ» را ساخت، فیلمی که پس از «نفرین‌شدگان» و «مرگ در ونیز» سه‌گانه «زوال آلمانی» او را به پایان رساند. این فیلم بسیار طولانی (۱۸۶ دقیقه) و کند نگاهی به زندگی و مرگ زودهنگام لودویگ دوم شاه مجنون باواریا دارد. هلموت برگر نقش اصلی را بازی کرد. رومی اشنایدر، ترور هوارد و سیلوانا مانگانو دیگر بازیگران این فیلم بودند.

● پیام مارلون براندو به سرخپوست‌ها

۲۷ مارس ۱۹۷۳ مراسم سالانه جوایز آکادمی در میوزیک سنتر لس آنجلس برگزار شد و «پدرخوانده» به کارگردانی فرانسیس فورد کوپولا جایزه اسکار بهترین فیلم را دریافت کرد. مارلون براندو هم برای بازی در نقش دون کورلیونه در این فیلم جایزه بهترین بازیگر مرد را برد. پیروزی براندو در این بخش جای تعجب نداشت، اما واکنش او پس از دریافت جایزه خیلی‌ها را شگفت‌زده کرد. براندو در مراسم شرکت نکرد، اما به جای خود دختری سرخپوست به نام ساشین لیتل‌فیدر را - که در واقع بازیگری به نام ماریا کروز بود - به مراسم فرستاد. لیتل‌فیدر بیانیه‌یی خواند که در آن صنعت فیلمسازی به «تحقیر» سرخپوست‌ها متهم شده بود. در آن مراسم لیزا مینه‌لی برای بازی در «کاباره» جایزه اسکار بهترین بازیگر زن را برد. «کاباره» در هفت بخش دیگر از جمله بهترین بازیگر مرد مکمل (جوئل گری) و کارگردان (باب فاسی) برنده اسکار شد. جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان به «جذابیت پنهان بورژوازی» ساخته لوییس بونوئل رسید.

● ازدواج زیر میکروسکوپ اینگمار برگمان

اینگمار برگمان کار در تلویزیون را از اواسط دهه ۱۹۶۰ آغاز کرد. او بر این باور بود که تلویزیون می‌تواند رسانه‌یی برای بیان تخیلاتش باشد. در ۱۹۷۳، تازه‌ترین تجربه تلویزیویی برگمان مجموعه‌یی شامل شش اپیزود ۵۰ دقیقه‌یی بود که عنوان «صحنه‌هایی از یک ازدواج» برای آن انتخاب شد. این فیلم جدایی تکان‌دهنده ماریانه (لیو اولمان) و یوهان (ارلاند یوزفسون) پس از ۱۰ سال ازدواج را مورد کندوکاو قرار می‌دهد و این در شرایطی است که یوهان دلباخته زنی جوان (بی‌بی آندرسن) شده است. این جدایی برای هر دو دردناک است و آنها برای روبه‌رو شدن با این مساله راه‌هایی متفاوت در پیش می‌گیرند. «صحنه‌هایی از یک ازدواج» هرچند فیلمی افسرده‌کننده است، اما جذابیتی غیرقابل انکار دارد و سبک کارگردان در لحظه‌لحظه فیلم نمایان است.

● حضور درخشان آل پاچینو در یک درام پلیسی

دسامبر ۱۹۷۳ حداقل پنج فیلم مطرح آن سال روی پرده سینماها رفتند: «سرپیکو» به کارگردانی سیدنی لومت (۵ دسامبر)، «پاپیون» ساخته فرانکلین ج. شفنر (۱۶ دسامبر)، «خوابیده» به کارگردانی وودی آلن (۱۷ دسامبر)، «نیش» ساخته جرج روی هیل (۲۵ دسامبر) و «جن‌گیر» به کارگردانی ویلیام فریدکین (۲۶ دسامبر) . پاچینو که آن سال برای بازی در «پدرخوانده» نامزد اسکار بهترین بازیگر مرد مکمل شده بود، نقش اصلی «سرپیکو» را به عهده گرفت. این فیلم بر مبنای داستان واقعی یک پلیس شجاع نیویورکی ساخته شد که افشاگری‌های او در ۱۹۷۰ درباره نهادینه شدن فساد در سیستم پلیس امریکا خیلی چیزها را زیر سوال برد. پاچینو با مهارت رئالیسم نه‌چندان گرم لومت کارگردان «سرپیکو» را واژگون کرد و تصویری غیرمتعارف از مردی تنها ارائه داد که از همکارانش فاصله می‌گیرد و به تدریج به یک هیپی مد روز با ریش و کلاه منگوله‌دار تبدیل می‌شود.

● فرار از جزیره شیطان

«پاپیون» را فرانکلین ج. شفنر با بودجه‌یی ۱۳ میلیون دلاری بر مبنای زندگینامه شخصی هانری شاری‌یر ساخت. استیو مکویین در این فیلم نقش یک زندانی محکوم به حبس ابد در جزیره شیطان را بازی می‌کند که مصمم است از زندان فرار کند. داستین هافمن هم نقش دوست ضعیف و عینکی او را بازی می‌کند. «پاپیون» به ویژه در ترسیم رنج‌های زندانیان موفق عمل می‌کند.