چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

تعامل پیچیده بین دو نسل


تعامل پیچیده بین دو نسل

رابطه میان والدین و نوجوانان در دنیای مدرن امروزی نسبت به گذشته پیچیده تر شده است و عجیب نیست که برخی والدین قادر به ایجاد ارتباط با فرزند نوجوان خود نیستند

رابطه میان والدین و نوجوانان در دنیای مدرن امروزی نسبت به گذشته پیچیده‌تر شده است و عجیب نیست که برخی والدین قادر به ایجاد ارتباط با فرزند نوجوان خود نیستند. بعضی نوجوانان در دوره خاصی نمی‌توانند با هیچ یک از افراد خانواده، حتی خواهر و برادرشان، رابطه برقرار کنند ‌ (البته، در بیشتر مواقع خواهر و برادرها با مشکلات شخصی یکدیگر همدلی و همراهی می‌کنند). ‌اینکه والدین و نوجوانان نمی‌توانند ارتباط موفق و مؤثری برقرارکنند از این جهت است که در هنگامه نوجوانی، تغییرات پیچیده ای در نوجوانان ایجاد می‌شود که حتی خودشان هم از آن غافلند. البته ‌استثناهایی هم وجود دارد و برخی والدین روابط بسیار خوبی با فرزندان نوجوان خود دارند.

بیشتر والدین می‌پندارند حرف‌ها و نظراتشان همیشه درست است یا تجربیات و مشکلات گذشته آنها شبیه به فرزندانشان است، که البته این موضوع نه فقط کمکی به آنها نمی‌کند، بلکه در بیشتر مواقع، منجر به درگیری و جدال میان والدین و فرزندان می‌شود.

والدین فکر می‌کنند چون فرزندانشان را به دنیا آورده‌اند، پس مسئول «شخصیت» آنها هستند. مثلا موفقیت یا پوشش مناسب فرزندان، به توانایی آنان در فهماندن حکمت‌ها و تدابیرشان به فرزندان، بستگی دارد.

بخش اندکی از آنچه که والدین و نوجوانان درمورد یکدیگر بیان می‌کنند، شامل اظهارات زیر است:‌ «بزرگترها فکر می‌کنند دانای کل هستند.»

«نوجوانان فکر می‌کنند همه چیز را می‌دانند؟‌ حتی نمی‌خواهند توصیه‌های بزرگترهایشان را بشنوند.‌»

«این طور که پپداست، پدر و مادرم نمی‌توانند به من اعتماد کنند.»

«چرا فرزندم این قدر پنهان کار شده است!؟‌»

باید بدانیم که دوران بلوغ و نوجوانی، دوره پر تنشی است. ‌زمانی که شخص به دوران نوجوانی می‌رسد، از دوران امن و آرام کودکی به دنیای پر هیاهو و ناامن آدم بزرگ‌ها قدم می‌گذارد. امنیت و آرامش یک نوجوان با درک نسبی والدین میسر است. اساسا،‌ ‌والدین از اینکه فرزندان نوجوانشان اشتباه کنند، هراس دارند زیرا ناخواسته و ندانسته اشتباه‌های آنان را به عنوان شکست خودشان تلقی می‌کنند و نوجوانان نیز دلشان می‌خواهد که بتوانند برای زندگی، خودشان تصمیم بگیرند و از اینکه والدینشان اصرار به القای نصیحت‌هایشان دارند، خسته‌اند.

مطمئناً‌ هیچ کس کامل متولد نشده است. هر کسی در موقعیتی از زندگی اشتباه می‌کند، والدین و فرزندان، مثل هم. همه ما انسان هستیم و جایز الخطا. البته قابل درک است که همه پدرها و مادرها خواهان بهترین‌ها برای فرزندانشان هستند، حتی اگر مخالف خواست و نظر آنها باشد. از این گذشته، اشتباهی که نوجوانان ممکن است تجربه کنند، می‌تواند تاثیر بسیار نامطلوبی بر آینده آنها بگذارد. والدین باید بدانند که، نوجوانان در سن بلوغ دستخوش برخی تغییرات اساسی فکری و جسمی می‌شوند و باید خود را با این تغییرات وفق دهند. برای بیشتر نوجوانان این تغییرات به صورت سردرگمی و آشفتگی است و والدین باید آنها را در طول این تغییرات راهنمایی کنند. نه اینکه آنها را مجبور به پذیرفتن گفته‌هایشان کنند که نتیجه ای جز عصبانیت و دلزدگی ندارد. چرا که نوجوانان برخلاف آنچه که به آنها گفته می‌شود، برای کنترل زندگیشان دست به تلافی می‌زنند و نیز ممکن است احترام نسبت به والدینشان را کنار بگذارند که شرایط را تشدید خواهد کرد و منجر به شرایطی شبیه مورد ذیل خواهد شد:‌

«پسر نوجوانم به حرف‌های من توجهی ندارد و ظاهراً هیچ احترامی برای من قائل نیست. نمی‌فهمم چه اشتباهی مرتکب شده‌ام».

قائل نبودن احترام، مسأله مهمی است و نشان از شکاف عمیق میان روابط والدین و فرزندان دارد که رفع آن نیز به سادگی امکان پذیر نخواهد بود. وقتی والدین اعتماد نوجوانشان را از دست می‌دهند، دیگر به عنوان انسانی اصیل و مورد اعتماد، صاحب صلاحیت نخواهند بود. علاوه بر مشاجرات همیشگی و ناتوانی والدین در راهنمایی نوجوانان در سال‌های بلوغ، به شیوه‌های دیگری نیز والدین اعتماد و احترام نوجوانانشان را از دست می‌دهند.

این شیوه‌ها شامل رفتارهای ریاکارانه و دورویی والدین،‌ مراقبت ناکافی از فرزندان، بی مسئولیتی والدین، ‌دروغ‌های دائمی، ‌داد و ستدهای کاری مشکوک ‌و قائل نشدن احترام و اعتماد کافی برای فرزندانشان است.

اعتماد و احترام دو طرفه است. اگر والدین به فرزندانشان احترام نگذارند و به آنها اعتماد نکنند، فرزندانشان هم به آنها اعتماد نمی‌کنند و احترامی برای آنها قائل نخواهند بود.

هر تصمیم مهمی که نادرست گرفته شود، ممکن است منتج به گرفتاری نوجوان به تنگناهایی حاد و وحشتناک شود. والدین تنها در صورتی می‌توانند آنها را در مقابل تصمیمات مخرب نفی کنند که اعتماد و احترام متقابل بین آنها حاکم باشد. ارتباط دو طرفه، که هر طرف به دیگری توجه داشته باشد و سعی کنند یکدیگر را بفهمند، به ایجاد اعتماد و احترام کمک می‌کند.

بنابراین والدین نه تنها تاثیرمهمی بر زندگی آنها دارند، بلکه بدعتی حیاتی در این دنیا باقی می‌گذارند. با وجود احترام و اعتماد حاکم، ممکن است تشویق و تاثیر همسالان و دوستان، نوجوانان را متوجه انجام سرگرمی‌ها و فعالیت ها کند. به طور کلی یک نوجوان ممکن است به واسطه دوستانی ساده اندیش و ساده لوح، تحریک به انجام فعالیت‌هایی شود که بر تصورش از خود، تحصیلات و سلامتی‌اش تأثیر گذارد و سبب مشکلاتی در آینده او شود.

برای مقابله والدین در برابر تأثیر همسالان، چندین جنبه روشن قابل توجه وجود دارد. اول اینکه، با وجود همه آنچه که گفته شد، والدین مهمترین تاثیر را بر زندگی نوجوانان می‌گذارند. دیگر اینکه اگر چه هنگام اختلاف ممکن است این گونه به نظر برسد، ‌ولی همه روابط والدین و فرزندان، از طریق تأثیر همسالان سست نمی‌شود. والدین باید سعی کنند برای نوجوانانشان توضیح دهند که چگونه تاثیر رفتار یا نگرش همسالان بر زندگی آینده آنها اثر منفی می‌گذارد. البته همه همسالان تاثیر نامطلوب ندارند. در حقیقت تاثیر مثبت همسالان می‌تواند به رشد و پیشرفت مثبت آنها کمک بسیاری کند. والدین باید به نوجوانان بیاموزند که تسلیم تاثیرات منفی نشوند و در همه حال سعی کنند تصمیم‌های هوشیارانه ای بگیرند. در پایان بهترین اندرز برای والدین این است که: ما دائماً فراموش می‌کنیم که فرزندان بیش از نصایح، از مثال‌های عینی پیروی می‌کنند.

بنابراین آغاز و بهترین راه تربیت و پرورش نوجوانان، از طریق پایبندی به اخلاقیات صحیح، عمل کردن به عنوان نمونه‌هایی شایسته و حامی همیشگی نوجوانان بودن است. این روش‌ها ممکن است ساده به نظر برسند، ولی در ایجاد روابط خوب با نوجوانان مفید هستند و برای همیشه ماندگار خواهند بود و شرایط را برای توقعات معقولی که از فرزندان داریم هموار می‌کنند.

ترجمه: فهیمه کهتری