چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

آناتومی سیاست


آناتومی سیاست

نگاهی به کتاب «تحلیل سیاسی مدرن»

کتاب «تحلیل سیاسی مدرن» داعیه ارایه مدلی علمی برای مطالعه سیاست دارد. ازاین‌رو جذابیت کتاب هم برای کسانی می‌تواند باشد که علاقه زیادی به علمی‌کردن همه چیز دارند، هم برای کسانی که در حوزه اندیشه سیاسی فعالیت می‌کنند. اگرچه این کتاب، کتاب خوش‌خوانی است و برخی اصطلاحات جدیدش دایره واژگانی ادبیات سیاسی را غنی‌تر می‌کند اما کتابی رادیکال نیست و می‌توان تنها آن را به‌عنوان اثری برای تحلیل‌های بعدی بااهمیت دانست، همچون ژورنالی که آناتومی سیاست را نشان می‌دهد.

یکی از نکات جالب کتاب، به‌کاربردن اصطلاح «نفوذ» در تحلیل سیاسی است؛ اصطلاح نفوذ فقط برای روابطی استفاده می‌شود که شخص یا گروهی از اشخاص، کنش‌ها یا تمایلات شخص یا اشخاص دیگری را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند. ازاین‌رو نویسندگان کتاب به توصیف تعدادی از وضعیت‌ها می‌پردازند که حاکی از تفاوت در میزان نفوذ افراد است: در یک‌سوی طیف، محکومان تبعیدی به استرالیا و زندانیان اردوگاه‌های نازی‌ها بودند و در سوی دیگر، طیف آدولف هیتلر و یوزف استالین. به عقیده‌ نویسندگان، نفوذ عبارت است از رابطه‌ای میان کنشگران انسانی به گونه‌ای که نیازها و خواست‌ها و ترجیحات یا نیات یک یا چند کنشگر بر کنش‌ها یا تمایل به عمل یک یا چند کنشگر در جهتی هم‌آهنگ با -و نه مغایر با- نیازها، ترجیحات، یا نیات نفوذگذاران، اثر گذارد.

از نظر نویسندگان، سیاست صرفا اعمال نفوذ است. ازاین‌رو تعریف آنان از سیاست اعمال نفوذ پدر یا مادر بر فرزند، توانایی احسان برای واداشتن کاوه به رفتن به سینما در شب تعطیلی، فشار رییس‌جمهور بر اعضای کنگره ایالات متحد و رفتار بی‌رحمانه آدولف هیتلر با یهودیان را دربر می‌گیرد. به‌کاربردن اصطلاح «نفوذ» به نویسندگان این امکان را می‌دهد تا نظام سیاسی را هم بر مبنای نفوذ تعریف کنند. به‌زعم آنان، نظام سیاسی مجموعه‌ای از عناصری است که با هم تعامل دارند و به صورت مجزا و جمعی بر افراد و مجتمع‌هایی که عناصر یا بخش‌های نظام را تشکیل می‌دهند، اعمال نفوذ می‌کنند. حکومت به معنای خاص، هر حکومتی است که بتواند با موفقیت، ادعای تنظیم انحصاری کاربرد مشروع زور در اِعمال قواعدش در و بر یک حوزه سرزمینی خاص را محقق کند.

از آنجا که در یک نظام سیاسی افسارگسیخته، فرض بر این است که یک شخص می‌تواند به نفوذی کامل و تمام‌عیار بر همه اشخاص دیگر دست‌ یابد و این دیگران ممکن است کاملا فاقد نفوذ شوند، اعمال نفوذ، مستلزم صرف منابع سیاسی است. منابع محدود هستند؛ در نتیجه اِعمال نفوذ هزینه دارد. بنابراین به عقیده‌ نویسندگان، حکمران خردمند، منابع خود را صرف کسب چیزی نمی‌کند که ضررش بیش از سودش است. نویسندگان شباهت‌های همه نظام‌های سیاسی در جهان را شامل دسترسی ناموزون به منابع سیاسی، تلاش برای اعمال نفوذ بر حکومت، توزیع ناموزون نفوذ بر حکومت، تعقیب اهداف متعارض و حل تعارضات، کسب مشروعیت و شکل‌دادن به یک ایدئولوژی می‌دانند.

یکی دیگر از بحث‌های جالب این کتاب، به‌کاربردن دو اصطلاح پلی‌آرشی و غیرپلی‌آرشی به جای دموکراسی و غیردموکراسی است. نویسندگان، ظهور پلی‌آرشی را از سده‌های هفدهم و هجدهم می‌دانند که نسل جدیدی از هواداران حکومت مردمی ادعا کردند نمایندگی بدیلی ممکن و مطلوب برای مشارکت مستقیم در یک مجلس شهروندی است. آنچه در این نظام‌های مدرن، حکومت مردمی را از منظر تاریخی پدیده‌ای جدید می‌سازد ترکیب منحصربه‌فرد نهادهای سیاسی است. هفت نهاد که با هم ترکیب واحد یافته و حکومت‌های سیاسی پلی‌آرشی را از همه اشکال قدیمی نظام‌های مردمی و همه رژیم‌های دیگر، اعم از معاصر یا تاریخی متمایز می‌سازد عبارت است از:

۱) کنترل تصمیمات نهایی درباره سیاست حکومت در اختیار مقامات انتخابی است. ۲) مقامات منتخب در انتخابات متوالی و منصفانه و آزاد انتخاب می‌شوند که در آنها زور و اجبار وجود ندارد. ۳) تقریبا همه بزرگسالان حق رای دارند. ۴) اکثر بزرگسالان حق دارند نامزد احراز مقامات عمومی در این انتخابات شوند. ۵) شهروندان از حق آزادی بیان شامل انتقاد از و نیز مخالفت با، رهبران یا حزبی که مقامات عالیه حکومتی در اختیارش است برخوردارند. ۶) شهروندان به منابع اطلاعاتی که حکومت دولت یا هیچ گروه واحد دیگری در انحصار خود ندارد، دسترسی دارند و از حق کسب دسترسی به آن، که به صورت موثر اعمال می‌شود، برخوردارند. ۷) شهروندان از حق تشکیل سازمان‌های سیاسی مانند احزاب سیاسی و گروه‌های ذی‌نفع و پیوستن به چنین سازمان‌هایی برخوردارند و این حق به‌طور موثر اعمال می‌شود. از نظر نویسندگان، تمایز میان پلی‌آرشی‌ها و غیرپلی‌آرشی‌ها فقط تحت‌تاثیر این هفت نهاد نیستند و کشورهایی با حکومت دولت پلی‌آرشی در برخی از سایر ابعاد هم با کشورهایی که رژیم‌های غیرپلی‌آرشی دارند، متفاوت‌اند. یکی از این ابعاد، حقوق و آزادی‌های مدنی است. از جمله این حقوق و آزادی‌های مدنی را به‌زعم نویسندگان، می‌توان آزادی مذهب، مجموعه‌ای از ضمانت‌های آیین دادرسی که محکومیت متهمان به جرایم را تا حدی دشوار ‌سازد، حق زندگی خصوصی در سپهرهایی مانند جلوگیری از بارداری، پایان‌دادن به بارداری و دسترسی بزرگسالان به مطالب یا منابع صریح جنسی دانست. از نکات قابل‌توجه دیگر اینکه افراد و خرده‌نظام‌ها در پلی‌آرشی‌ها از استقلال عمل بیشتری در رابطه با حکومت برخوردارند. به‌زعم نویسندگان، در پلی‌آرشی‌ها رهبران حکومت بیشتر بر اقناع اتکا می‌کنند تا بر اجبار. برای اینکه کشوری تحت حکومت پلی‌آرشی باشد باید سازمان‌های نظامی و انتظامی تحت کنترل غیرنظامی باشند و انصاف در انتخابات را در معرض تهدید قرار ندهند و غیرنظامیانی که نیروهای نظامی و انتظامی را در کنترل دارند، خود باید از طریق نهادهای پلی‌آرشی و به‌ویژه انتخابات منظم، منصفانه و آزاد تحت کنترل قرار گیرند.