چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

ادبیات کهن زیر بنای سینمای با اصالت


ادبیات کهن زیر بنای سینمای با اصالت

ارتباط میان ادبیات و سینما

بررسی رابطه میان سینما و ادبیات، با توجه به اقتباس‌های ادبی بسیاری که معمولا به ساخت فیلم‌های قابل توجهی منتهی می‌شود، یکی از مباحث مورد توجه سینماگران و اهالی ادبیات است. بسیاری از فیلمسازان با دستمایه قرار دادن آثار ادبی بزرگ و گاه آثار ادبی نه چندان صاحب نام، فیلم‌های ماندگاری ساخته‌اند و به نوعی اعتباری برای آن آثار ادبی بوده‌اند.

البته نمونه‌های عکس این هم وجود دارد. گونه دیگری از پرداختن به ادبیات در سینما، نه اقتباس صرف از یک اثر ادبی، بلکه تاثیرپذیری کلی از یک فضای ادبی یا یک ‌ژانر ادبی و امثال اینهاست.

یکی از آخرین و موفق‌ترین نمونه ها فیلم برنده اسکار امسال برادران کوئن، کشوری برای پیرمرد‌ها نیست، اقتباسی موفق از کتابی نه چندان صاحب نام است. این فیلم جایزه بهترین اقتباس ادبی را در اسکار امسال از آن خود کرد.

با تعدادی از اهالی سینما در این رابطه به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

«محمدرضا شرف‌الدین» تهیه‌کننده سینما گفت: توجه به ادبیات کهن زیر بنای سینمای با اصالت و ملی را تضمین وآن را از بی‌هویتی و سرگشتگی نجات می‌دهد.

شرف‌الدین گفت: سینما برگرفته ازادبیات است، چرا که پشتیبانی متنش ادبیات است بخصوص کشور ما که دارای سابقه تمدن ریشه‌دار و طولانی در فرهنگ و ادب و هنر است و متونی فوق‌العاده برای احیای تمدن گذشته با پتانسیل بالا دارد. بخصوص پس از ورود اسلام به ایران که منظر یا نشانه‌های فکری و اندیشه‌ای ملت و تمدن ایران که متاثر از قرآن و معارف دینی است، به چشم می‌خورد.

این تهیه کننده افزود: داستان‌های کهن قبل از اسلام مانند شاهنامه متاثر از معارف اسلامی‌و دینی است در حالی که این قصه‌ها در روزگار کهن بیان و طرح شده است.

وی به کشورهای صاحب سینما مثل آمریکا، فرانسه، انگلستان، ژاپن، چین و خیلی از کشورهای دیگر اشاره و تصریح کرد: سینمای این کشورها بر پایه متون ادبی استوار است. یعنی شکوه و عظمت آثارشان مدیون ادبیاتشان بوده است.

وی اظهار کرد: منظور از سینمای فاخر یک سینمای قالب بزرگ و پروداکشن محتوایی و مضمونی که به یک تمدن ریشه‌دار برمی‌گردد، است و در آن جای اندیشه و فکر وجود دارد، درام‌هایی که قسمت عمده‌ای از آن در واقع مخاطبین جهانی داشته و مربوط به چارچوب مرزهای ما نیست بلکه به لحاظ تاثیر ادبیات دینی و بخصوص قرآن که کتابی آسمانی برای همه انسان‌ها و همه اعصار و جهانیان است، بدون مرز، نژاد، زبان و سایر محدودیت‌ها آمده و تاثیر خود را بر ادبیات گذاشته است. بنابراین ما مدعی ادبیات جهانی هستیم و شاهدیم که همه جهانیان نسبت به رشد عقلی مردم جهان به ادبیات ما به همان نسبت توجه دارند; وی ادامه داد:به عنوان مثال مولانا، حافظ، خیام یا سایر متون ادبی ما در جهان شناخته شده و حتی آثار آنها نیز متاثر از متون ادبی ما است ولی آنها قدم‌های بلندتر و بهتری بدون حفظ هویت ادبی و معارف ما برداشتند البته با نگاه مادی و اومانیستی که فیلم «ماتریکس» در فضا و دنیای دیجیتالی یکی از آن نمونه‌هاست .

او یادآور شد: بنابراین ادبیات باید به صورت جدی وارد سینما شود و تا وقتی که به متون ادبی عنایت نکرده و از آن در سینما استفاده نکنیم، وارد سینمای فاخر ریشه‌دار و با اصالت نخواهیم شد و هر قدر به طرف این سرمایه برویم، ریشه‌های سینما مستحکم‌تر و مطمئن‌تر می‌شود.

وی در پایان عنوان کرد: ادبیات کهن ما زیربنای سینمای با اصالت و ملی است و توجه به آن سینما از بی‌هویتی و سرگشتگی رهایی پیدا می‌کند.

محسن امیریوسفی، کارگردان عنوان کرد:با راهیابی ادبیات به سینما، تنوع موضوعی در فیلمنامه‌ها بیشتر می‌شود و سینما از تکرار موضوعات تا حدی خارج می‌شود.

او افزود: ضعف فیلم‌ها در سینمای ایران نه تنها به دلیل ضعف فیلمنامه است، بلکه کل ساختار سینما با مشکل روبروست اما فیلمنامه‌ها یکی از دلایل اصلی این امر هستند چرا بدون هیچ تنوع موضوعی به شدت کلیشه‌ای هستند که البته روی آوردن به ادبیات چه خارجی و چه داخلی، با رعایت قوانین کپی رایت می‌تواند راهگشا باشد.

وی در ادامه عنوان کرد: استفاده از ادبیات حتما نباید به صورت ساخت فیلم دقیقا از روی یک اثر ادبی باشد بلکه می‌تواند اقتباس و یا برداشت آزاد باشد و این کار در خصوص ادبیات خارجی تناقضی هم با ملی بودن اثر پیدا نمی‌کند.

استفاده از آثار ادبی جهانی در این خصوص، بهترین انتخاب است چرا که نویسنده آن مطمئنا در قید و بند مرزهای داخل کشورش نبوده و به موضوعاتی فارغ از مرزها پرداخته است.

امیریوسفی به اقتباس‌های خوب از نوشته‌های همینگوی در سینمای آمریکا اشاره کرد و گفت: اینکه از یک اثر ادبی برداشت‌های خلاقانه‌ای صورت گیرد، به شناخت فیلمنامه‌نویس، کارگردان از اثر و مولفه‌های بومی‌آن بازمی‌گردد.

این کارگردان ضمن اشاره به نوع ادبیات شعرگونه ایران اظهار کرد: ادبیات ما بیشتر توضیحی و کمتر نمایشی و تصویری است و این به عهده یک فیلمنامه‌نویس چیره‌دست است که با آگاهی یک اثر اینگونه را به فیلمنامه تبدیل کند.

وی با اظهار تاسف از نبود چنین نگاهی به مقوله سینما و ادبیات گفت: شاهدیم آثار موفق سینمایی فیلمنامه‌هایی با برداشت از آثار ادبی دارند اما متاسفانه در سینمای ایران به این امر کمتر پرداخته می‌شود دلیل آن هم یا رویکرد شخصی سینماگران به موضوعات است یا محدودیت‌هایی که در این زمینه هست. در نهایت محافظه‌کاری سینماگران است که باعث می‌شود به ادبیات کمتر رو بیاورند.

امیریوسفی اضافه کرد: هر بار اقتباس ادبی در حوزه سینما صورت گرفته با یک اثر خوب، قوی و ماندگار روبرو بوده‌ایم. فکر می‌کنم این خوان نعمتی است گسترده پیش روی ما که متاسفانه کمتر به آن نگاه می‌شود.

دلایل این امر معلوم نیست و نه تنها به فیلمنامه‌نویس‌ها بلکه به تهیه کننده‌ها و کل سینمای ایران نیز مربوط می‌شود که باید حل شود.

حسن توکل نیا تهیه کننده سینما گفت: سینما نیازمند موضوعات فرهنگی و بومی ‌ریشه‌دار ملی است وتحقق آن با سیاست‌ها و حمایت‌های بلا عوض دولت صورت می‌پذیرد.

توکل نیا گفت: اعتماد به موضوعات فرهنگی و بومی‌که ریشه در ملیت ما دارند راهکار مناسبی برای جذب مخاطب درسینما است ورسیدن به آن به سیاست‌ها و حمایت‌های بلاعوض دولت برمی‌گردد.

این تهیه‌کننده یادآور شد: کار کردن بر روی ادبیات کهن تا نتیجه گرفتن از آن و تا ساخت سالن‌های مناسب واستقبال مردم از این نوع فیلم‌ها زمان بسیاری صرف می‌شود و این ریسک کار را بالا می‌برد که باید حق بدهیم چون بخش خصوصی یک تنه قادر به عهده‌دار بودن مسئولیت نیست ودولت ملزم به حمایت از اینگونه سیاست‌ها است.

وی افزود: ما باید در این عرصه قدم بگذاریم به رغم اینکه در ابتدای راه شاید نقصان وکمبودی هم باشد و نتیجه مطلوبی حاصل نشود ولی مسلما باید زحمت بکشیم.

وی به حمایت دولت اشاره کرد و اظهار کرد: ناصر تقوایی و حسن جلایر فیلمنامه‌ای را کار کردند به نام «زنگی و رومی» که یک فیلمنامه کاملا اقتباس شده ادبی از متون کهن بود و به خاطر سنگینی پرو‌‌ژه کار تعطیل شد و اگر آن زمان ۵۰۰ میلیون تومان بابت چنین فیلمی‌ هزینه می‌شد با وجود کارگردانی مثل ناصرتقوایی قطعا یکی از به یاد ماندنی‌ترین نمونه‌ها در تاریخ سینما ثبت می‌شد که متاسفانه این اتفاق شکل نگرفت و ما نتوانستیم شاهد یک الگو و فیلم نمونه در سینمای خودمان باشیم و این وظیفه دولت در حمایت از این آثار با توجه به استقبال مردم از این نوع فیلم‌ها را بیشتر می‌کند چون در حال حاضر مخاطب فرهنگی در کشور زیاد شده است وقتی فیلمی‌ مثل «سگ‌کشی» با استقبال روبرو می‌شود و۴۰۰،۵۰۰ میلیون تومان فروش می‌کند حاکی است مردم متقاضی این نوع کارها هستند و این ماییم که باید به مردم خوراک وتغذیه برسانیم.

حسین فرح بخش تهیه کننده سینما گفت: قطعا نیاز به ادبیات معاصر وداستانی در سینما وجود دارد و یکی از مشکلات و معضلات سینما پس از پیروزی انقلاب اسلامی نبود داستان و سوژه‌های مناسب در فیلم‌ها است.

فرح‌بخش گفت: فیلم‌های ما نسبت به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی از نبود داستان در فیلم‌ها رنج برده است هر چند که در دهه ۶۰ یک استقبال نسبی از سینما شد اما در دهه ۷۰ با ورود «ماهواره» و «دی‌وی‌دی» و رونق گرفتن مطبوعات و مسائل جنبی دوباره شاهد افول سینما و کمبود مخاطب شدیم.

وی یادآور شد: بعضی سیاست‌ها در برخی ادوار جلوگیری از داستان‌پردازی و سانسور را موجب شد و بدنه سینما را متزلزل و نیز حرکت سینماگران و سناریونویسان به سمت داستان‌های ادبی را کند و ضعیف کرد.

وی افزود: یکی دیگر از مشکلات ما درسینما به تبدیل داستان‌های ۱۵ دقیقه‌ای به ۹۰ دقیقه‌ای در فیلم‌ها برمی‌گردد وکمبود داستان باعث می شود سلیقه مخاطب هم از بین برود. ما متون ادبی کهن و معاصر فراوانی رو درپیش روی خودمان داریم اما به خاطر رواج داستان‌های یک ربعی کسی دنبال این گونه سوژه‌های پرهزینه و وقت‌گیر نمی‌رود.

محمد نیک‌بین تهیه کننده سینما گفت: عدم استفاده از ادبیات داستانی در سینما ربطی به کمبود سوژه در فیلمنامه‌ها ندارد بلکه امکانات و هزینه بالای این آثار باعث فاصله گرفتن سینما از ادبیات شده است.

نیک بین گفت: حداقل من و تهمینه میلانی به عنوان تولید کننده فیلم به خصوص در مورد ادبیات معاصر هیچوقت کمبود سوژه نداشته و برعکس همیشه در بین سوژه‌های مختلف مشکل انتخاب فیلمنامه را به خاطر تنوع آثار داشته‌ایم و مشکل اصلی در استفاده از ادبیات داستانی هزینه و امکانات خاص این نوع کارها به ویژه ادبیات کهن بوده که در خلق فضا و موقعیت دوره‌های گذشته با توجه به طراحی دکور، صحنه، لباس و گریم خاص تولیدکنندگان فیلم را با مشکل مواجه کرده است و به همین دلیل رفتن به سراغ چنین سناریوهایی با توجه به عدم استقبال مخاطب در حال حاضر از سینما ومشکلات تکثیر وتوزیع غیرقانونی فیلم‌ها و سایر معضلات موجود کار را سخت و ناممکن می نماید.

وی افزود: در هرصورت با تعریفی مشخص از رشد سینما با افزایش سطح فرهنگ عمومی قطعا استفاده از ادبیات کهن و معاصر به ویژه اگر با جذابیت‌های خاص صورت پذیرد به رشد و پیشرفت سینما کمک خواهد کرد.

علی واجد سمیعی تهیه‌کننده سینما گفت: گرایش به اقتباس ادبی در سینما با نگاهی جامع و فنی در همه زوایا و با رفع موانع موجود حاصل می شود.

واجد سمیعی گفت: به کارگیری ادبیات داستانی در سینما نیازمند بررسی جامع و فنی در همه زوایای موجود است و باید پاسخگوی سلیقه مخاطب با رفع موانع و مشکلات بود.این تهیه‌کننده یادآور شد: در حال حاضرکه سینما با مشکلات هزینه و دخل و خرج تولید فیلم‌ها مواجه است تولید آثاری که برپایه متون ادبی کهن شکل گرفته کار را برای تهیه‌کنندگان و کارگردان‌ها سخت می‌کند مگر اینکه این گرایش با پشتیبانی دولت صورت پذیرد.

وی آشنایی دست‌اندرکاران سینما وگرایششان به ادبیات غنی کشور را لازم دانست و اظهار کرد: نیازبه نگاهی جامع وهمه جانبه به این مسئله از سوی همه اهالی سینما احساس می‌شود و باید به موضوعاتی که بیشتر مورد علاقه سلیقه عمومی است پرداخته شود تا شاهد شکوفایی هرچه بیشتر سینما باشیم.

حمید اعتباریان تهیه‌کننده سینما گفت: یکی از بزرگترین مشکلات سینمای ما کمبود قصه و سوژه است ولی باتوجه به غنای ادبیات قدیمی، ملی و معاصرو مرتبط نمودن آن با سینما می‌توان به نتایج خوبی دست یافت.

اعتباریان گفت: آرزوی هر تهیه‌کننده‌ای است که در این زمینه فعالیت کند ولی قبل‌تر باید پیوند بین ادبیات معاصر، ملی و قدیمی و ارتباط آنها با سینما را لحاظ و این ارتباط را نهادینه کرد.

وی افزود: باید فضایی برای نویسندگان خود ایجاد کنیم تا قادر باشند با کمک آدم‌های متخصص و تعامل با تهیه‌کنندگان آثار خود را تبدیل به فیلم و از تغییر در آثار و آداپته شدن اثرشان نترسند همانطور که در دنیا این اتفاق افتاده و خیلی وقت‌ها با همکاری خالق اثر یک فیلمنامه اقتباس شده سینمایی خوب شکل گرفته است هر چند که همه قصه‌ها و داستان‌های ادبی قابلیت تبدیل شدن به فیلم را ندارند.

این تهیه کننده یادآور شد : در حال حاضر در سینما قصه‌ها خیلی تکراری شده بعضی هم کپی‌برداری از یکدیگر شده و این با نگاه گذرا بر غنای متون ادبی جالب نبوده و تعامل بیشتر بین تولیدکنندگان فیلم و نویسندگان را برای تولید فیلم‌های مناسب و ماندگار تقاضا می‌کند وخود من از این مسئله استقبال می کنم.

وی در پایان اظهار داشت : معتقدم فیلمنامه نویس باید آثارموفق راانتخاب و به شکلی بازنویسی کند که قابلیت رویت روی پرده سینماراداشته و سلیقه مخاطب نیزدر نظر گرفته شده باشد.

حبیب اسماعیلی تهیه کننده سینما گفت: پایه و اساس کارهای نمایشی از متون ادبی سرچشمه می‌گیرد. بنابراین پیوند و ارتباط بیشتر سینما، تلویزیون و تئاتر با ادبیات باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.

اسماعیلی گفت: اصولا نیاز اولیه یک داستان و قصه متاثر از ادبیات بوده و همه موضوعات تاریخی، مذهبی و یا قصه‌های روز و معاصر را هم شامل می‌شود و کاملا با یکدیگر در ارتباطند. ما یک سری از موضوعات روز و معاصر را با ادبیات پیوند نمی‌دهیم در حالی که سینما مشکل متن و سوژه دارد و البته ما در گذشته آثاری از «صادق چوبک» و «غلامحسین ساعدی» داریم که این اتفاق در آنها افتاده و جواب هم داده است. همچنین در کارهای تاریخی نیز شاهد این ارتباط بوده‌ایم و معتقدم این پیوند باید مستمر و بیشتر از قبل شکل بگیرد همانطور که در مقطعی بنیاد سینمایی فارابی یک سری از قصه‌های کهن و ادبیات شناخته شده و معاصر را برای تبدیل شدن به فیلم حمایت کرد و ابزار و امکانات لازم را در اختیار تولیدکنندگان قرار داد.

وی در مورد هزینه و بودجه آثار برگرفته از ادبیات یادآور شد: فیلم‌هایی که بر اساس قصه‌های معاصر ساخته می‌شوند، در رابطه با هزینه هیچ فرقی با تولید یک فیلم اجتماعی ندارند و تمام هزینه‌های موجود تولید یک فیلم، یکی است اما در متون کهن با توجه به دکور و لباس و گریم و مسائل اجرایی یک مقدار مسئله فرق دارد و به نظرم اگر با پشتیبانی و حمایت بخش خصوصی یا مشارکت آن به تولید این آثار بپردازیم اتفاقات خوبی رخ خواهد داد چنان که با شکل‌گیری این اتفاق در تلویزیون شاهد آثار برجسته و تماشاگرپسندی همچون «هزار دستان» علی حاتمی، «امام علی» داود میرباقری و «ولایت عشق» مهدی فخیم‌زاده هستیم که اتفاقا مورد توجه تماشاگر قرار گرفته، چون از لحاظ مادی و پژوهش و تحقیق و خیلی از موارد دیگر به آنها بها داده شده است.

وی با مقایسه آثار ادبی در سینما و تله تئاترهای تلویزیونی عنوان کرد: ما در تله تئاتر آثار قوی ادبی خارجی داشتیم که به دلیل عدم پردازش و آداپته مناسب و عدم باورپذیری و خشک بودن اثر مورد توجه قرار نگرفته و خیلی مورد پسند تماشاگر نیست. همین مشکل را هم در سینما داریم. اگر آثار درست و براساس اصول خاص خودش به آن پرداخته نشود، مورد توجه و استقبال لازم مخاطب قرار نمی‌گیرد و البته عکس این قضیه هم صادق است چرا که کمی‌قبل‌تر که بیشتر روی این مقوله کار و توجه می‌کردیم، آثار خوب و ماندگاری مثل «تنگسیر»، «شوهر آهو خانم»، «گاو» و «پستچی» که در زمان خودش تماشاچی خوبی هم داشته را شاهد هستیم و این در حالی است که در حال حاضر آگاهی و هوش تماشاچی به مراتب بالاتر و بهتر از گذشته شده است.

سمیرا ندایی



همچنین مشاهده کنید