شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

بازگشت به قصه گویی غنی


بازگشت به قصه گویی غنی

درباره کارتون «پرنسس و قورباغه»

پرنسس وقورباغه که از اوایل آذرماه در امریکا، کانادا و بخشی از اروپای غربی اکران شده، شاید یکی از بهترین کارها در سال‌های اخیر باشد. درگرماگرم رقابت انیمیشن‌هایی که به رسم و روال قدیمی و سنتی با دست نقاشی شده‌اند، با کارتون‌های کامپیوتری و پیشرفت هر چه بیشتر صنعت دوم و چربش آن بر کارتون‌های سنتی و قدیمی، این بحث اساسی‌تر از یاد رفته است که قوت هر فیلمی و غنا و حسن اصلی هر اثر هنری و چیزی که می‌تواند و باید تماشاگران را به سمت خود بکشد سناریو و داستان است و اگر این یکی فراهم بیاید خیلی هم فرقی نمی‌کند که مثلاً یک کار انیمیشن با دست کشیده شده و یا با ارائه برنامه به کامپیوتر و قابلیت‌های وسیع تصویرسازی آن شکل گرفته است. نقطه قوت این کارتون جدید همین مسئله است و مردمی که با این وسعت به تماشای آن آمده‌اند برایشان فرقی نمی‌کند که این تصاویر با کدامین سیستم حاصل آمده و کدام روش کامپیوتری (و به عنوان مثال CGI، Stop Motion و یا Claymation آن را شکل داده است. برهمین اساس یکی از محسنات آشکار این فیلم دیالوگ بهتر و گفتار و گویشی است که بر روی آن می‌آید و این نیز یادگاری از دوران طلایی و اولیه انیمیشن‌های والت دیسنی است.

● فناوری‌های شگرف

دیسنی چه به دلخواه خودش و چه به اکراه اجازه داد که در ۱۵ سال اخیر روش‌های دائماً در حال پیشرفت کامپیوتری و سیستم‌های مورد استفاده استودیوهایی مثل دریم وورکز، فاکس و پیکسار (که این آخری اینک در تملک خود دیسنی است) کارتون‌هایی را بسازد و تحویل بدهد که چشم‌ها را بیش از محصولات دیسنی می‌گرفتند. کارتون‌هایی که با فناوری‌های شگرف کامپیوتری می‌توانستند اعجازآمیز به نظر برسند اما در مورد محتوا و غنای قصه‌شان گاه تردیدهایی وجود داشت. البته «شرک‌»های یک و دو و «شرکت هیولاها» آنقدر فروختند و «عصر یخ یک و دو» و «داستان‌‌های عروسک» به حدود و ثغوری رسیدند که برای استودیوها خیلی فرق نمی‌کرد که این فیلم‌ها چه می‌گویند. «راتاتویل» یک نقطه برگشت بود زیرا با تکیه بر داستان شیرینش (موشی که استاد در آشپزی است) وجوه عاطفی را بر هر چیزی ارجح شمرد و هر چند «شاه شیر»، «پوکاهونتاس» و «پری دریایی کوچک» نیز شوق برانگیز و صاحب قصه‌هایی ظریف بودند اما یک محصول خالص کارتونی نبودند و از سنن صرف آن نشأت نمی‌گرفتند.

«پرنسس و قورباغه» بازگشت کامل‌تری به سنت قصه‌پردازی و اهمیت آن در تدوین و موفقیت کارتون‌ها (و هر فیلم دیگری) و تأکید بر ارزش‌های یک سناریو در بطن یک اثر سینمایی است.

● گرامیداشت نو و کهنه

همسو با آن دیسنی در این فیلم کاراکترهایی جذاب و پرشمار را نیز ترسیم کرده و شرایطی را خلق کرده که شخصیت‌ها به خوبی در آن تعریف می‌شوند و جا می‌افتند. مدیریت کارها و به زبان سینمایی کارگردانی این فیلم با ران کلمنتز و جان ماسکر بوده که پیشتر در «پری دریایی کوچک» و «علاءالدین» امتحان خود را به خوبی پس داده بودند. نظارت عالیه هم با جان لاستیر بوده که اینک مدیر اجرایی بخش انیمیشن دیسنی است و با همت آنان «پرنسس و قورباغه» گرامیداشت نو و کهنه در صنعت کارتون‌سازی و ادغامی درجه اول از این دو مقوله است.

ما یک داستان موزیکال شیرین را پیش رو داریم که ما را به عصری بازمی‌گرداند که والت دیسنی فقط شرکتی با قابلیت‌های عالی کارتون‌سازی بود و تبدیل به یک غول صنعتی با ملاحظات مربوطه نشده بود. در عین حال این تنظیم دیدگاه‌ها و سیاست‌های جدید را هم نادیده نمی‌گیرد و یکی از آنها این است که با هر داستانی که مواجه هستیم، باید به گونه‌ای بیان شود که تمام نسل‌ها و مسن‌ها و جوانان آن را بپذیرند. اگر این فیلم فقط بر سنن قدیمی والت دیسنی منحصر می‌شد آن گاه این ایراد به آن وارد می‌بود که از سال ۲۰۱۰ که بزودی زود وارد آن می‌شویم و ملاحظات زمان دور و بی‌بهره از نشانه‌ها و دانش آن است.

سازندگان «پرنسس و قورباغه» حتی این امر را هم وارد محاسبات خود کرده و فیلم‌شان با خط و روالی تهیه شده که می‌تواند با شوخی‌ها و نگرش‌های روز نیز همسو به نظر برسد و هر یک از قسمت‌های فیلم به رغم تقسیم‌بندی‌ها و شکستگی‌های ظاهری، فضای کلی لازم را داشته باشد.

● زندگی تازه

این کارتون یک قصه تازه نیست و در گذشته هم ساخته شده اما تفاوت‌هایی در آن ایجاد گشته است. در نسخه سنتی و کلاسیک واقعه‌ای خاص سبب می‌شود که یک قورباغه در مقابل چشم‌های پرنسس تبدیل به یک پرنس کامل شود و زندگی تازه‌ای را شروع کند. لابد برداشت کلمنتز و ماسکر این است که اگر همان قصه را بدون کم و کاست تکرار می‌کردند، نمی‌توانست تازگی لازم را داشته باشد و تمامی نسل‌های جدید را جذب کند و به همین خاطر این دو طراح خوشفکر ما را به دهه ۱۹۲۰ منتقل نموده و تمام فضای آن ایام را بازسازی کرده‌اند. نقاشی‌های صورت گرفته با دست از روی کاراکترها و عمارات مختلف نیواورلینز و ترسیم آن دوران به شلوغ ترین شکل ممکن چیزی است که تفاوت‌های بین نسخه جدید و نسخه‌های کوتاه و بلند قبلی را موجب شده است.

همه چیز به خوبی ترسیم شده است. پستی و بلندی‌های ایالت لوییزیانا امریکا، حرفه‌ها و صنایع مختلف، آدم‌هایی که به درستی و به سبب تعلق داشتن به نیواورلینز اغلب سیاهپوست‌اند و هر موجودی که تصور کنید در تجسم سینمایی جدید دیسنی از این قصه به چشم می‌خورد. در شهری که رویکردها و زبان‌های مختلف همچون فرانسوی، اسپانیایی و آفریقایی رواج داشته، هر اتفاق عجیبی متصور و قابل عرضه است.

ما تمساحی را می‌بینیم که ترومپت می‌نوازد(!) و قورباغه‌های سبزرنگی را می‌بینیم که هر یک صدایی مخصوص به خود دارند و آوازه خوانانی چیره دست‌اند.

● بزرگترین آرزو

در میان این همه موجود و کاراکتر و شیئی و در شلوغی مطلق، ما کاراکتر پرنس تاوین (با صدای برونو کامپوس) را هم داریم. او آدم مفلوکی است که به خاطر قطع حمایت مالی والدینش از او در بینوایی روزگار می‌گذراند و منتظر تغییر سرنوشت خود است. دیگر کاراکتر مرکزی قصه تیانا (با صدای انیکا نونی رز) است. او دختر دو کارگر سختکوش است که بزرگترین آرزویش این است که روزی صاحب یک رستوران در بارانداز شهر شود. ما کاراکتر دکتر فاسیلیر (کیت دیوید) را هم می‌بینیم که جادوگری بی‌رحم است و انگار برای این زائیده شده است که خوشی‌های دیگران را به غم تبدیل کند.

● واریاسون موفق

اما اتفاقی معجزه وار رخ می‌دهد و یک روز تیانا و پرنس از خیابان‌های شلوغ شهری که برشمردیم به خلیجی که در تسخیر سوسمارها است و در آن نیکی‌ها و بدی‌ها بر سر تصاحب روح آدم‌ها مبارزه می‌کنند، منتقل می‌شوند.

در چنین فضایی فردی به نام ری که یک مرد پرشور و رمانتیک است (جیم کامینگز)، یک سوسمار عاشق موسیقی به نام لوییس (مایکل لئون وودلی) و حاکم خلیج که ماما اودی (جنیفر لوییس) نام دارد، به یاری آنها می‌شتابند. این تمامی قصه نیست و در رل‌هایی کوچک‌تر صدای جان گودمن را هم در نقش آریستوکراستی به نام بیگ ددی و آوای ترنس هاوارد را در رل پدر تیانا می‌شنویم و جنیفر کودی هم صدای دختر کاراکتر بیگ ددی را برای تماشاگران فراهم می‌آورد. با چنین تمهیداتی «پرنسس و قورباغه» یک نمایش شلوغ جذاب و واریاسونی موفق و موزیکال بر روی کارتون سنتی اولیه‌ای است که با این نام می‌شناختیم. در این مجموعه، آواهای انسانی و ناشناخته درهم می‌آمیزند و کارگردانان (ماسکر و کلمنتز) و نویسنده متون راب ادواردز برای بسیاری از کاراکترهای آشنای این قصه همچنان ناب دلمشغولی‌های تازه فراهم می‌آورند.

● سال کارتونی

همانطور که پیشتر گفتیم نقطه قوت پرنسس و قورباغه در درجه اول قصه و سناریوی آن است.

در سالی که کارتون‌ها بسیاری از صحنه‌ها را قبضه و برفیلم‌های آدم محور وصاحب بازیگران حقیقی سایه انداخته و کارهایی مثل UP بشدت تحسین شده اند، این فیلم قسمت تازه‌ای از این پروسه و محکم و کامل کننده آن است و کمتر چیزی می‌تواند مقابل آن بایستد.