جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

بازتاب سیمای دینی زن در آیینه نشر


بازتاب سیمای دینی زن در آیینه نشر

نگاهی به آمار و تقسیمات موضوعی کتب زن و اسلام در چهار سال اخیر

متن حاضر مشتمل بر آماری است که در سال ها ی ۸۲ تا ۸۵ در با ره موضوع زن و اسلام برای اولین بار منتشر و یا برای دومین یا چند مین بار به مرحله چاپ و ویرایش رسیده است. شایان ذکر است که هدف از این نوشتار، استفاده هر چه بیشتر از زمینه های مناسب علمی - فرهنگی موجود در جامعه برای بررسی و تحلیل مسائل تازه و به روز زنان از منظری دینی و تمهید مجا لی مناسب برای تبیین هرچه بیشتر دیدگاه والا و برتر اسلام نسبت به شخصیت زن در قیاس با دیگر مکاتب و دید گاه هاست.

امروزه پیشرفت های علمی و گسترش منابع و شبکه‌ ها ی اطلاع رسانی که می ‌رود تا جهان پهناور و از هم گسسته را به دهکده‌ای بسته و محدود مبدل سازد، تحولات اجتماعی که پیشرفت های علمی - فنی و دگرگونی های جهانی به ویژه در دهه ‌های اخیر بر تسریع و تشدید هر چه بیشتر آن افزوده و نیز ظهور پدید‌‌ه‌ای موسوم به پدیده جهانی شدن زمینه‌ های فرهنگی تازه‌ای را می‌ طلبد که هم مبانی و ارزش های اصیل دینی را حفظ کند و هم ساختارهای اجتماع متحول را در برگیرد. به عبارت دیگر جنبه‌های مادی و اجتماعی زندگی بشر در جهان امروز بسان دریایی مواج است که از بعد حیات روحی و معنوی او جریانی همپای خود را می‌ طلبد. بدیهی است عدم تعادل میان این دو جریان برای نهاد جامعه و در نهایت کل بشریت موجب خسارات و لطمات جبران ناپذیری خواهد شد. دراین شرایط به جرات می توان گفت که طرح و تحلیل مسائل فعلی زنان بر اساس مبانی اصیل و ناب دین اسلام از مهم ترین نیازهای فرهنگی - اجتماعی جامعه و در واقع جهان امروز است.

چرا که تنها دین اسلام و مبانی جامع، مترقی و روشنگر آن است که بر مبنای ارزش های حقیقی و فطری انسان ها، طبق اقتضائات خاص زمانی - مکانی جوامع گونا گون و در حال تحول می تواند به نیازهای اصیل و واقعی فردی و اجتماعی زنان و به طور کلی انسان، پاسخی در خور و شایسته دهد. بنا براین موضوع زن و مسائل مربوط به او از جمله؛ حقوق، آزادی، نحوه اشتغال، چگونگی مشارکت او در فعالیت های اجتماعی ، نقش و تاثیرش در خانواده و موارد دیگری از این قبیل که درگذر زمان و کشاکش تغییرات اجتماعی به صورت‌های مختلفی مطرح می شوند، باید بر مبنای متون و منابع اصیل دینی مورد تحلیلی واقع بینانه قرار گیرند که البته جای چنین تحقیق مستوفایی واقعا خالی است. اینک که راه حل ها و چاره ‌جویی های مکاتب غیر دینی و مدعی احقاق حقوق زن و اعاده آزادی های او به بن بست رسیده است و نیز در جهانی که از یک سو مسئله چالش ها و از دیگر سو مسئله تعامل و گفتگوی فرهنگ ها و تمدن ها در میان است، بر عالمان و روشنفکران دینی و اجتماعی است که با درکی صحیح از شرایط اجتماعی و جهانی موجود، راه حل های مقتضی دینی را استنباط نمایند، و مسلما در این راستا روند حاکم بر انتشارات و کلا مطبوعات و جهت یابی خاص آنها از سوی متولیان امور فرهنگی کشور، حائز اهمیت فراوانی است.

کتاب به عنوان محملی مهم در تبادل و اشاعه اطلاعات با هدف قرار دادن ارائه تحلیل هایی جدید از مسائل جامعه، باید رابطی باشد میان نیازها و مقتضیات تا زه جامعه و منابع و ذخایر فرهنگی، معنوی و دینی جامعه که البته در تحقق چنین هدفی لازم است محتوای کتب بر اساس کیفیت، نو آوری، روزآمد بودن، کمیت و نیز میزان اثربخشی آنها در جامعه مورد بررسی جدی قرار گیرد. در سال ۱۳۸۵ طبق آمار منتشره ازسوی خانه کتاب به عنوان منبعی موثق در زمینه اطلاع رسانی نشر کتب، کلا ۵۱۱۳۱ عنوان کتاب منتشر شده است که تعداد ۱۲۰۶۵ عنوان (۲۴ درصد) در حوزه دین بوده و از این تعداد ۵۶۵ عنوان به موضوع زن و اسلام اختصاص داشته است که این تعداد کتب صرفا حدود ۴/۶۸ از کل کتب دینی را بهخود اختصا ص داده است و از ۵۶۵ عنوان کتابی که در زمینه اسلام و زن نگا شته شده، تعداد ۲۴۰ عنوان مربوط به موضوع سرگذشتنامه ها بو ده است. در سال ۱۳۸۴ از میان ۵۰۸۱۳ عنوان کتاب منتشره در این سال، تعداد ۹۲۹۸ عنوان کلا درباب موضوع دین بوده و از این تعداد نیز حدود ۷۶۵۴ عنوان به موضوع دین اسلام اختصاص داشته است. (حدود ۲۳ درصد از کل کتب منتشر شده) که البته این درصد نسبت به دیگر موضوعات در همین سال بالاترین درصد بوده است و از کل مجموعه کتب دینی فوق حدود ۴۰۷ عنوان به موضوع اسلام و زن اختصاص داشته است. از مجموع این ۴۰۷عنوان کتاب نیز بیشترین تعداد یعنی حدود ۲۰۳ عنوان به موضوع سرگذشتنامه‌ها و دیگر موضوعات فرعی آن اختصاص داشته است. در سال ۱۳۸۳ طبق آمار اعلام شده از سوی همین منبع از میان ۳۸۵۴۶ عنوان کتاب منتشره در این سال، تعداد ۷۸۶۳ عنوان کلا در باب مو ضو ع دین بوده است. از این تعداد نیز حدود ۷۶۵۴ عنوان به موضوع دین اسلام اختصاص داشته است (حدود ۲۳ درصد از کل کتب منتشر شده) که البته این درصد نسبت به دیگر موضوعات در همین سال بالاترین درصد بوده است و از کل مجموعه کتب دینی فوق حدود ۳۳۳ عنوان به موضوع اسلام و زن اختصاص داشته است و از همین تعداد حدود ۱۱۷ عنوان کتاب به موضوع سرگذشتنامه ها اختصاص یا فته است.

درسال ۱۳۸۲ نیز طبق آمار همین منبع از تعداد ۳۶۰۰۰ عنوان کتابی که در این سال منتشر شده، تعداد ۷۳۷۳ عنوان کتاب کلا درباب موضوع دین بوده است (حدود۲۰/۲ درصد از کل کتب منتشر شده) که البته این درصد نیز نسبت به دیگر موضوعات در همین سال بالاترین درصد بوده است و از مجموع کتب دینی یاد شده نیز ۳۳۱ عنوان کتاب مر بوط به موضوع زن و اسلام بوده که این تعداد حدود ۵/۴ درصد از مجمو عه کتب دینی بوده است. از مجموع این ۳۳۱ عنوان بیشترین تعداد یعنی حدود ۱۷۷ عنوان به موضوع سرگذشتنامه‌ها و دیگر موضوعات فرعی آن اختصاص داشته است. چنان که می بینیم در هر چهار سال، موضوع سرگذشتنامه ها بیشترین آمار را به خود اختصاص داده است که البته این تعداد نسبتا بالا در روند نشر جامعه ما خود، نقطه قوتی است و مایه خرسندی، چرا که در جامعه اسلامی معرفی چهره ها ی واقعی زنان مسلمان به عنوان الگوهای عینی وعملی درزندگی، گامی بسیار مهم در اشاعه فرهنگ دینی و ایجاد زمینه های لازم اجتماعی است که خود می تواند موجد آمادگی افراد به ویژه جوانان جهت پیروی عملی از این الگوها با شد، که قطعا ایجاد چنین زمینه ‌ای در افراد و نهایتا در جامعه، خود، سپری خواهد بود در برابر تهاجم الگوهای برگرفته از جوامع غیر دینی و بیگانه ‌که مذبوحانه تلاش می‌ کنند روش ها و شیوه های قالبی خود را بر جوامع اسلامی تحمیل نمایند. ترویج بی بند و باری، سعی در ایجاد خلا فرهنگی، تخفیف ارزش های معنوی، تبلیغ انواع مدها و مدل های ظاهری که به مثابه جامه ای نا مناسب و غیر برازنده بر اندام مردم دیگر جوامع، بسیار زشت و ناجور می نماید، از جمله شگردهایی هستند که استعمار نو براساس خوی استثمارگری دیرینه اش، در مسخ فرهنگی دیگر جوامع به کار می برد، که مسلما در این میان ارائه الگوهایی از شخصیت و زندگانی بزرگان دین، گامی موثر در دفع این تهاجمات است، اما برای تحکیم و تثبیت تعالیم و آموزه‌های دین، در کنار ترسیم شخصیت و زندگانی بزرگان دین لازم است تا بر مبنای آیات الهی قرآن، مبانی اصیل دین اسلام ، سیره و سنت پیامبر اعظم(ص) و ائمه اطهار(ع) به ایضاح و تبیین مسائلی پرداخته شود که هم اکنون مبتلابه زن مسلمان و کلا جامعه اسلامی و جهانی است.

امروزه، جامعه ما به طور اخص و جهان به طور اعم برای حل مسائل جدید خود در پی راهی است که یافتن آن از عهده مکاتب مادی و غیر الهی ساقط است. در این شرایط صرفا بر اساس آیات روشنگر الهی قرآن و منابع اصیل و ناب دین اسلام است که می ‌توان امید به یافتن چنین راهی داشت و در این میان مسائل مربوط به زنان نیز پدیده‌ای است که به نوبه خود، جهان بشریت برای حل آنها چشم انتظار فرج و گشایشی است که در این اوضاع باید گفت آمار کتب منتشره و کلا وضعیت نشر در این زمینه (طرح و تحلیل مسائل زنان بر اساس مباحث قرآنی و مبانی اصیل دین اسلام) اساسا خردسند کننده نیست. چرا که در سال ۱۳۸۲ تنها حدود ۵۵عنوان، در سال ۱۳۸۳ حدود ۸۱ عنوان، در سال ۱۳۸۴ نیز حدود ۴۵ عنوان و در سال ۸۵ حدود ۶۶ عنوان کتاب در این زمینه منتشر شده است که البته تعدادی از آنها نیز تجدید چاپ بوده ‌است.

آشکارا تعداد یاد شده به نسبت اهمیت موضوع آن به قدری اندک است که شاید وجود آن خود، به عنوان نوعی معضل اجتماعی - فرهنگی قابل طرح و بررسی باشد. البته این معضل، اختصاص به سال های ۱۳۸۲، ۸۳، ۸۴ و یا ۸۵ ندارد، بلکه در سال های پیش از آن نیز، بر روند نشر جامعه ما حاکم بوده است. مسلما بررسی این مسئله و یافتن علل و ریشه‌ های آن، خود، مجال مستوفای دیگری را می‌طلبد، اما در اینجا اجمالا باید متذکر شد که ایجاد زمینه های مساعد فرهنگی و اجتماعی جهت طرح و بررسی مسائل زنان، طبقه بندی این مسائل نسبت به درجه اهمیت آنها، استقبال از انجام امور تحقیقی در این زمینه از سوی متولیان امور فرهنگی، رسانه های گروهی و مراکز انتشاراتی، بررسی این مسئله که تا چه میزان مطالب مطروحه در آثار منشور، جوابگوی نیازهای واقعیفردی و اجتماعی جامعه ماست و بر این اساس سعی در ایجاد تعادل و توازنی معقول و منطقی میان نیازهای فرهنگی جامعه و آثار عرضه شده در فضای فرهنگی آن، ارتزاق دائم و مستمر مراکز تحقیقاتی و انتشاراتی از متون و منابع دینی، بررسی میزان اثربخشی آثار منشور، به کارگیری عینی و عملی نتایج تحقیق، تشویق محققان به طرح مسائل جدید و تحلیل آنها از منظر اسلام مطابق با شرایط و مقتضیات روز، لحاظ جنبه های جالب و جاذب این گونه تحقیقات (به ویژه برای جوانان) ضمن انجام بررسی هایی تطبیقی میان مواضع اسلام ناب و سایر ادیان و مکاتب و ... همه و همه از جمله اموری هستند که باید مورد توجه قرار گیرند. به هرحال بررسی مسائل مربوط به زنان که خود به نوعی ام ‌المسائل فرهنگی و اجتماعی جامعه ماست و تحلیل دقیق و علمی آنها بر اساس مباحث قرآنی و مبانی اصیل دین، موضوعی است که عنایت بدان باید همواره نصب العین دست‌اندرکاران و مسئولین امور اجتماعی و فرهنگی جامعه ما باشد. در این نوشتار با طرح این مسئله به مثابه مسئله ای فرهنگی - اجتماعی امیدواریم که هر چه زودتر شاهد نوعی بسیج دینی، علمی، اجتماعی، فرهنگی و در نهایت انتشاراتی - مطبوعاتی برای حل آن باشیم.

زهرا گلپایگانی