یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

تصمیم کبری


تصمیم کبری

نگاهی به سریال «دختری به نام آهو »

داستان ریخت ساده‌ای دارد و از این جهت که با مفهوم القای سادگی پیش می‌رود قابل توجه است. مرتضی حشمت (بهزاد فراهانی) بزرگ خانواده‌ای است که در آن چهار پسرش ازدواج کرده‌اند و تمام آنها نیز صاحب پسر شده‌اند.

آقامرتضی چون صاحب دختر نشده حالا خیلی علاقه دارد که یک نوه دختری داشته باشد و به همین جهت به تکاپو می‌افتد تا مقدمات ازدواج پسر پنجم‌‌اش وحید (پندار اکبری) را فراهم کند. وحید به تازگی از خدمت سربازی برگشته و آن طور که خودش گفته گویا قصد ازدواج ندارد و می‌خواهد ادامه تحصیل بدهد اما آماده کردن چنین مقدماتی آنقدرها هم که پدرش تصور می‌کند، کار ساده‌ای نیست.

علاقه او به داشتن نوه دختری باعث شده تمام ماجراهای دیگر تحت تأثیر علاقه خاص قرار گیرد؛ علاقه‌ بیش از حدی که دلیل محکمی نیز برای آن ارائه نمی‌شود.

با وجود اتفاقاتی که می‌افتد - که البته اتفاقات خاصی نیست و تنها به تجمع افراد در کنار یکدیگر برمی گردد - مرتضی حشمت همچنان در تلاش است پسر آخرش را با هر تمهیدی پای سفره عقد بنشاند؛ این همان چیزی است که دیگران به آن واکنش نشان می‌دهند.

این نکته هم کمی قابل فهم نیست که چرا همه افراد این خانواده در برابر برادر کوچکتر جبهه گرفته‌اند و با او مخالفت می‌کنند. این اشخاص فقط هر روز به خانه پدر و مادرشان می‌آیند تا گویا تنها در این فضا حضور داشته باشند.

حضور این اشخاص آن هم در شرایطی که نمی‌توانند ویژگی خاصی را از خود به نمایش بگذارند درواقع نفعی به حال قصه نخواهد داشت.

همه ماجرا در اصل گرفتن تصمیم‌هایی است که وحید باید برای آینده خود بگیرد. ما در اینجا شخصیتی که حداقل ویژگی‌های یک شخصیت نمایشی را با خود داشته باشد نمی‌بینیم ضمن این که قصه با کندی پیش می‌رود و همه چیز دوباره به حالت اولیه خود برمی گردد.

اگر قرار بود که معنا در داخل این فضای صمیمی به شکل دقیق تری منتقل شود، حداقل باید در این قصه با یک ویژگی خاص از یک شخصیت روبه‌رو می‌شدیم که حداقل نمادی از یک رفتار خاص اجتماعی باشد یا تلطیف کننده قصه‌ای که ویژگی‌های پرداختن به این موضوع در آن وجود دارد.

نویسنده به‌سرعت از پرداخت شخصیت‌ها عبور کرده و همه افراد که در یک مکان بسته جمع شده‌اند حالا قرار است از این طریق حرف ویژه‌ای را بیان کنند.

مهمترین نکتهای که در سریال «دختری به نام آهو» به چشم میخورد، بهرهگیری از یک فضای خانوادگی است که گویا قرار است این فضا با حضور شخصیتهای مختلف، رنگ و بوی دیگری به خود بگیرد. داستان سریال با محوریت یک خانواده سنتی و اصیل و به تصویر کشیدن جایگاه پدر و مادر در ساختار یک خانواده آغاز میشود. این نگاه در همین ابتدا نشاندهنده آن است که نویسنده و کارگردان دغدغه بازگشت به این فضاهای صمیمی را در خود نگاه داشتهاند تا آن را درون قصهای پرورش دهند. این نکته شاید از باور ما ایرانیها سرچشمه گرفته باشد که همواره برای این بخش از اعتقادات خودمان احترام ویژهای قائل بودهایم. نکته مهمتر آن است که این قسمت از باورها مدتی است که رنگ باخته و در عین حال لزوم پرداختن به آن شاید کمی دور از ذهن به نظر برسد. این نکته از آن جهت گفته شد که به غیر از هدف اصلی کارگردان که پرداختن به یک حال و هوای خانوادگی بوده، حالا فقط با یک فرم مواجه هستیم که مورد خاصی را برای ما تداعی نمیکند. دغدغهای که در ذات خانوادههای ایرانی نهفته است و در اینجا بهصورت یک قالب پراکنده خودنمایی کرده است؛ گویا روایت حرفی برای گفتن نداشته و همه افراد را در حضور جمعی ولی بدون هیچ شاخصهای درخصوصیتهای شخصیتی گنجانده است. ایرانیان، هم در دین خود و هم در فرهنگ ایرانیشان همواره برای خانواده و جایگاه پدر و مادر ارزش ویژهای قائل بودند که این امر در این سریال به خوبی دیده شده است. آنچه دیده نمیشود تلفیق صحیح این مناسبات با یکدیگر است که رسیدن به معنا را دشوار کرده است، نکته مهمی است که جایگاه والدین بهعنوان یک رکن اصلی در خانوادهها به نمایش گذاشته شده است. این نکته هرچند ممکن است در روایت متفاوت عمل کند اما در نهایت آنچه دیده میشود فقط تکریم عدهای است که بزرگترهای خانواده نام دارند. خانوادهای که در اینجا به نمایش گذاشته میشود دارای خصوصیتهایی است که ما آن را سنتی و اصیل میپنداریم؛ این نکته اما به شکلی نمایان شده است که نه تکلیف علاقهمندیهای خانوادههای سنتی آشکار است و نه تکلیف شخصیتهای قصه؛ به این معنی که حضور آقا مرتضی بهعنوان یک جایگاه و تأثیر او بر خانواده در لابهلای حرفهای دیگر گم شده است.