جمعه, ۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 21 February, 2025
فانتزی های تلخ و عجیب

«inglourious Basterds» (به روایتی «لعنتیهای بیآبرو») آخرین فیلم کوئن تین تارانتینو کارگردان غیرمتعارف امریکایی که اولین نمایش بینالمللی خود را ابتدای خردادماه در جشنواره امسال کن فرانسه پشت سر نهاد و از اوایل شهریورماه در امریکا، کانادا و اروپای غربی اکران شده، جدیدترین سند تخصصی این فیلمساز در تجلیل از یک ژانر کلاسیک سینما و در عین حال هجوگویی افراطی در آن گونه، تا حد سخیف شمردن آن ژانر است.
ژانری که این بار این فیلمساز چریکوار به آن روی کرده، ژانر سینمای جنگی و عصری که بر آن متمرکز شده، زمان پرطرفدار و خطیر جنگ جهانی دوم است اما همانطور که وی در کارهای قبلیاش از ژانرهای جنایی («سگهای انباری» ۱۹۹۲، «پالپ فیکشن» ۹۴ و «جکی براون» ۹۷) و رزمی («بیل را بکش یک و دو» ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳) ملغمهای از تحسین و استیضاح ایجاد کرده و حتی در ژانر هارور (وحشت) نیز با همکاری دوست و همفکرش رابرت رودریگز مکزیکی رگههای طنز و طعنه را دوانده بود، تصویر دوگانه و متضادی از سینمای جنگی به دست میدهد و در حالی که مشخص است این«گونه» سینمایی را تحسین میکند و سالها میخواسته است اثری از این ژانر بسازد، اما آنچه طی فیلم میبینیم در برخی سکانسها به مسخره گرفتن ایدههایی است که پایهگذار جنگ دوم بود و اصلاً هم با طنز و طعنه سنخیتی نداشت.
● زندگی تازه و جعلی
تارانتینو این بار ما را به گوشهای از فرانسه اشغال شده توسط آلمان نازی در جنگ جهانی دوم منتقل میکند و در چنان جایی ما زنی به نام شوسانا درینوس را مییابیم که شاهد اعدام همسرش به دست کلنل هانس لاندا از ارتش اشغالگر آلمان است. او به دشواری از چنگ نازیها میگریزد و به پایتخت کشورش (پاریس) میرود و آن جا تحت هویت مالک و مدیر یک سینما زندگی تازهای را برای خود آغاز میکند و در چنان لوا و ظاهری اقدامات ضدنازیاش را شدت میبخشد و از سوی دیگر و در گوشهای متفاوت از اروپا ستوان الدو راین شروع به جمعآوری نیروها و سربازان مورد نظرش میکند تا با آنها یک نهضت جدید مقاومت در برابر آلمانیها را به راه بیندازد و با آنها افسران ارشد نازی را هدف بگیرد و از پای درآورد. دشمنان تام این گروه را «Basterds» میگذارند و چنین گروهی با یک مأمور مخفی دیگر که بریژیت فون همرز مارک نام دارد و خودش را به صورت یک بازیگر سینما درآورده است، ائتلاف میکند و گروه کوماندویی تازهای را دایر میکند تا با یاری یکدیگر سران رایش سوم (آلمان نازی) را ترور و از ادامه و بسط جنایات آنها در سطح اروپا جلوگیری کنند. سرنوشت آنها و همچنین شوسانا در سینمایی که اداره آن با اوست به یکدیگر پیوند میخورد و هر دو گروه در یک راه میتازند زیرا شوسانا هم از قبل برنامه به هلاکت رساندن همان افسران را ریخته بود.
● پیروزی با کمک سینما
این داستان را تارانتینو براساس سناریویی از خودش در ۲ ساعت و ۳۲ دقیقه توضیح و شرح میدهد و اگر نگرش او را باور داشته باشیم، متفقین جنگ عظیم جهانی دوم را با مجموعهای عجیب مرکب از نفوذ و تأثیرگذاری چشمگیر سینما، عملیات یکی دو گروه مسلح مخالف و هرج و مرج موجود در اروپا که آخری محصول برخورد فرهنگهای مختلف با یکدیگر است، از متحدین میبرند و اگر در نظر بگیریم که تارانتینو خود گونه و نمایندهای از سینماگران چریک و مخالف با شکلهای شناخته شده از نظم اجتماعی است، نباید از ارائه نظریه فوق توسط وی تعجب کنیم.
در سال ۱۹۷۸ بود که یک فیلم ایتالیایی رده «B» (درجه دوم) از ژانر سینمای جنگ رو شد که نامش دقیقاً Inglorious Bastards بود و آن نیز بر موضوع جنگ جهانی تمرکز داشت و اگر تارانتینو در نگارش کلمه دوم برای فیلم خود تفاوتی کوچک ایجاد کرده و یک حرف از آن واژه را عوض کرده، با هدف تشابه اسمی نداشتن با آن فیلم است. با این حال کمتر فیلمسازی به جز تاران تینو ظرافت و اطلاعات لازم برای بازی کردن با این ژانر سینمایی و درآوردن اشکالی مختلف از آن را دارد که در کار جدید وی میبینیم. فیلم تازه او به گونهای هنر «فیلم نوآر» را که از ابتدای دهه ۱۹۴۰ مطرح و جاری شد، نیز با سینمای جنگی آمیخته تا نمادی از «نوار»های جنگی سینما در گذشته و تجلیلی بر آنها نیز باشد اما آنچه ما میبینیم مانند «پالپ فیکشن» بازی کردن با موج احساساتی است که دیدن فضاهای گذشته و تشریح شده در قصههای قدیمی و ترسیم مجدد آنها در قالبهای نو و کنونی در دل و ذهن بینندهها ایجاد میکند.
● تمامی دنیا یک بازی است
با این حال برای تارانتینو همه چیز و حتی دنیا یک بازی و یک کلک سینمایی است و هیچ چیز ارزش جدی گرفته شدن را ندارد و با این که در مورد موضوعاتی خطیر و بشدت مرگ آفرین مانند جنگ جهانی این طرز نگرش نشانه تهی مغزی و کاملاً نابجا مینماید اما بینندگان کارهای تارانتینو از زمان اکران «پالپ فیکشن» و تماشای سکانس شلیک تصادفی کاراکترهای جان تراولتا و ساموئل ال جکسون به مغز یک خبرچین در صندلی پشتی اتومبیلشان و متلاشی شدن کله وی و پاشیدن خون به این سو و آن سو عادت کردهاند که تارانتینو را شناگری خلاف مسیر آب و مردی بیابند که دوست دارد حتی گانگسترهای دیوانه را موجوداتی مطلوب ببیند و اینک نیز همسو با آن دنیای نازیها را غیرجدی بینگارد و توطئههای چند سینماگر و هنرمند صحنه در پاریس را برای متزلزل شدن هیتلر و گوبلز کافی بینگارد.
بازیها و نحوه اجرای نقشها مثل کارهای قبلی تارانتینو از جزئیات مهم و دلایل اصلی دلنشین بودن این فیلم از منظر طرفداران خاص تارانتینو و کسانی است که میگویند نگاه تجلیلآمیز او به کارهای گذشته حتی اگر با زبان و گویش امروز و روشی ویژه برای ایجاد خللها و تردیدهای فرهنگی در گذشته همراه باشد، ایرادی ندارد و نوعی بدعتگذاری و تشبیه الزامی گذشته با امروز است.
● از براد پیت تا کریستوف والتز
در فیلم جدید تارانتینو، براد پیت ایفاگر رل الدو راین یعنی همان کلنلی است که سربازان مخالف نازی را زیر چتر خویش گرد میآورد. ملانی لورانت شوسانایی است که در قالب مدیر سینما، نماد آرزوهای فیلمسازی است که دوست دارد بینگارد دنیای فیلم و هنر در سقوط رایش سوم بدون سهم نبوده است. کریستوف والتز در نمایش جدید جدی ـ شوخی تاران تینو در رل افسر بیرحمی مثل هانس لاندا چنان مجاب کننده است که در کن جایزه برترین بازیگر مرد آن جشنواره را به وی بخشیدند. دایان کروگر آلمانی که ابتدا ۶ سال پیش با فیلم حماسی و تاریخی «تروا» و روبهروی براد پیت به سینمادوستان معرفی شد و پیش از آن در خارج از مرزهای کشورش چندان شناخته شده نبود، رل مأمور مخفی (بریژیتسفون همرز مارک) را بازی میکند اما آن وجه از این کاراکتر که کارگردان شیفته آن نشان میدهد. حرفه جنبی و صوری و شاید هم اصلی او (بر طبق داستان) یعنی هنر بازیگری در سینما است.
کروگر قطعاً مارلین دیتریش بالاترین نماد زن سینمای آلمان در ایام جنگ (و گریخته به هالیوود) نیست اما همان چیزی است که تارانتینو میخواهد و آن وسیلهای برای تبلیغ کردن این فرضیه قابل بحث و هنوز اثبات نشده (اما پرطرفدار) است که تمامی دنیا یک صحنه نمایش و یک تماشاخانه است و حتی در هنگام کشت و کشتار جنگ جهانی دوم میتوان هر اتفاقی را به مثابه یک سکانس فیلمهای هالیوودی و یا حتی سینمای پیشرو در اروپا دانست. الی روت در نقش سرهنگ دانی دونوویتز و همچنین مایکل فاسبندر، دانییل برول، تیل شوایگر و حتی مایک مایرز که چند سال در رل یک مأمور مخفی کمدی به نام استین پاورز در گیشهها موفق عمل کرده است، سایر رلهای اصلی فیلم «Inglourious Basterds» را بازی کردهاند اما همانند نقاط اوج قبلی تارانتینو (بویژه «پالپ فیکشن») همگی مهرههایی در راستای یک فانتزی تند هستند که مثل معمول خط تفکیک مشخصی بین عناصر مهربانی (اگر اصولاً در این فیلم وجود داشته باشد) و تندخویی در آن ترسیم نشده و با بینندهها است که براساس سلیقه شخصی هر کدام را که خود خواستند، وجه غالب بینگارند.
● ستایش و تمسخر همزمان
بینندهها هرگز دو کاراکتر غالب دوگانه «بیل را بکش» را فراموش نکردهاند اما کاراکتر اوما تورمن در هیئت زنی که پس از سالها قرار داشتن در حالت اغمای ناشی از ترور شدن نصف و نیمه توسط مخالفانش به هوش میآید و شمشیر به دست به انتقام از آنها همت میگمارد و دیوید کارادین در رل سرکرده تبهکاران که فرمان قتل او را صادر کرده بود، به جای این که واقعاً چنین افرادی جلوه کنند، محصول ستایش فوقالعادهای هستند که تارانتینو در ذهنش پیوسته از کاراکترهایی از این قبیل در سینمای کلاسیک گذشته صورت میدهد و همچنان تحسینکننده آنها است و پیوسته با آنان زندگی میکند و ارادت او به گانگسترهای لجام گسیخته «پالپ فیکشن» و «جکی براون» در نگاه توأم با تأیید وی به دو سه شخصیت مرکزی فیلم جدید وی نیز مستتر است اما برای تارانتینو بیش از آن که اصل یک واقعه مطرح باشد، جورکردن و احیای این کاراکترها مهم است با این هدف که بر این شخصیتهای به تصویر کشیده در آثار جدیتر پیشین سینما مهر تأیید بزند و با نگاه نوازشگر خود، آنان را با شکوهی فزونتر از نو خلق و ترسیم و در عین حال با آنها هجوگویی کند. اینها را میتوان ستایشنامههای مخدوش این سینماگر از کاراکترهایی دانست که در مرز بین قهرمانی و دیوانگی سرگردانند و در حالی که اصلاً الگو نیستند و نمیتوانند چنین باشند اما فریاد قهرمانی سر میدهند. فانتزیهای تلخ و عجیب تاران تینو و یا بهتر بگوییم تصویری کارتونوار و حتی هجو گونه از افرادی که اغلب در جوامع یک قهرمان تلقی شدهاند، از این طریق توسط تارانتینو به تصویر کشیده شدهاند و اوج این رویکرد در کاراکترهای اصلی پالپ فیکشن و بیل را بکش موجود و محسوس بود.
● این بار کسی احیا نشده است اما ...
این عادت و اصرار تارانتینو بوده که در هر یک از فیلمهایش بازیگران قدیمی و فراموش شده سینما را که آشکار است در جوانیاش آنها را دوست میداشته، با اهدای یکی از رلهای اصلی به آنان احیا و دوباره مطرح کند و جان تراولتا در «پالپ فیکشن» و دیوید کارداین (که اخیراً درگذشت) در «بیل را بکش» بزرگترین نمادهای این رویکرد بودهاند اما وی در فیلم جدیدش چنین اقدامی را انجام نداده و هر چند اهدای یکی از رلهای اصلی به الی روت که در اصل کارگردان است کوشش برای بخشیدن وجهی تازه به این هنرمند است اما او این بار اهداف دیگری را تعقیب میکرده و یکی از عمدهترین آنها تشبیه جنگ به مجموعهای طولانی از عشق و نفرتهای سینمایی در دل تماشاخانهای است که کاراکتر ملانی لورانت در پاریس به راه انداخته که قطعاً «سینما پارادیزو» و یک افسانه نوستالژیک نیست اما بیشک گرامیداشت هنر سینما در هنگامهای است که قاعدتاً هیچ ربطی نباید به این مدیوم داشته باشد. برخی میگویند در سکانسی که کاراکتر کریستوف والتز به بازجویی از تعدادی کشاورز فرانسوی میپردازد و آنها را بابت پناه دادن سربازان مخالف نازیها استنطاق میکند چنان جدی و ترسآفرین است که سرانجام بر هویت نه شوخی، نه جدی فیلمساز و خالق این اثر سینمایی سایه میاندازد اما کافی است در دقایق و سکانسهای بعدی به تصویر و تجسمی توجه مبذول داریم که تارانتینو از امثال هیتلر به دست میدهد و مشخص است که از دید این کارگردان و سناریست مردانی بیتعادل بودهاند که باید به اقداماتشان صرفاً خندید.
● کوشش مذبوحانه
این که چطور میتوان جان آن همه انسان از دست رفته در جنگ جهانی دوم را شوخی و هزل تصور کرد و صرفاً خندید، مسئله و سؤالی است که فقط خود تارانتینو باید جواب آن را بدهد و به اعتقاد منتقدان پرشمار وی نشانه روشن بیمغزی و بی مسئولیتی اوست اما شکی نیست که دنیای هجو تارانتینو اگر آرمانهای از دست رفته سربازان حقیقی و آدمهای قربانی شده در کارهای او نادیده گرفته شود (که کار دشواری است) مکانی تماشایی است و این کوشش مذبوحانه که سینما یکی از وسایل سقوط رایش سوم تلقی شود آن قدر عجیب است که حتی فکر کردن به آن نیز برای جواب دادن به رؤیاها و نیازهای سینمایی تاران تینو و هواداران او کافی به نظر میرسد و ژانرهای سینمایی موجود را قدری وسیعتر ـ و نه لزوماً وسیعتر و غنیتر ـ میسازد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست