شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
مجله ویستا

این مرد حرف نمی زند


این مرد حرف نمی زند

احوالپرسی از اصغر شاهوردی صدابرداری که پاییز ۸۶ به کما رفت و حالا دچار اختلالات تکلمی و افسردگی است

● نوشته را بخوان به کارت برگرد

«اصغر عزیزم، خیلی خوشحالم که تو را این چنین سالم و سر حال می‌بینم. هیچ وقت روزهای لذت‌بخشی را که با هم سرفیلم‌های‌مان داشتیم فراموش نمی‌کنم. من هیچ‌وقت لیاقت و پشتکارت را برای کار صدابرداری از یاد نمی‌برم. من سعی می‌کنم هر طور شده بکوشم از مراکز دولتی مثل وزارت ارشاد و سازمان صدا ‌و سیما بخواهم، البته همراه با سایر دوستان و همکاران؛ که جبران این خسارت بزرگ به تو و خانواده‌ات باشد. ان‌شاء‌الله خدا پشت و پناهت. امیدوارم که هرچه زودتر نیز این نوشته‌ها را بخوانی و به‌کارت برگردی.قربانت داریوش مهرجویی

● زندگی و آینده و امید در انتظار شماست

در طول سال‌های گذشته تا به امروز، همیشه از کار صدابرداری «اصغر شاهوردی» در فیلم‌های زیادی شنیده‌ام و به حق، شما یکی از بهترین صدابردارانی هستید که ایران و این سینما به خودش دیده است من حداقل چند تا از کارهای شما را دیده‌ام و این‌کار پناه‌برخدا را (چراغی در مه) پس به ‌خاطر خیلی‌ها و خانواده‌تان و این سینما که با تمام استخوانش به وجود شما احتیاج دارد، هرچه زودتر لطفا از روی تخت بلند شوید... زندگی و آینده و امید در انتظار شماست و کسانی که لیاقت دارند، مثل شما. هم به‌عنوان همکارتان، هم به عنوان یک دوست و هم به‌عنوان یک مرد، که هنوز با زندگی کار زیادی دارد، و زندگی با او ... چرا که نه.»امیر نادری

سهم زیادی از آنچه بر پرده سینما می‌آید، آن پشت‌ها رقم می‌خورد؛ به دست عوامل پشت صحنه، عواملی که کمتر دیده می‌شوند، کمتر شناخته می‌شوند اما بیشترین و سنگین‌ترین کارها بر عهده آنها است؛ آنها که متاسفانه در معرض خطرات بیشتری هستند، در کارشان سرشناس‌اند و از دریچه دید ما پنهان و بی‌بیمه البته و دوش به دوش حادثه...

اصغر شاهوردی یکی از همان‌هاست؛ صدابردار خوش‌نام و با سابقه سینمای ایران. صدابردار فیلم‌های لیلا؛ پری؛ هامون؛ باشو غریبه کوچک؛ خانه دوست کجاست و... امروز صدایش را از دست داده و در بستر بیماری است.

قصه چه بود؟ تصادف هنگام برگشت از سر صحنه «چراغی در مه»؛ رفتن به کما، ابتلا به افسردگی، از دست دادن تکلم و... راستی کسی می‌داند حالا حال اصغر شاهوردی چطور است؟

آخرین ماه پاییز بود. پاییز سال ۱۳۸۶. گروه تولید فیلم «چراغی در مه» از سرزمین‌های سبز شمالی کشور به سوی تهران می‌آمدند که گروه دچار حادثه شد. خطر تصادف از سر همه گذشت اما اصغر شاهوردی صدابردار باسابقه و پیشکسوت را با خود به حال و هوای «کما» برد. مدتی گذشت. او از کما بیرون آمد اما قدرت تکلم نداشت. سیزده ماه از این داستان می‌گذشت که همسرش رسانه‌ها را خبر کرد: «او همچنان روزی دو جلسه فیزیوتراپی می‌شود که در ماه حدودا یک میلیون و هشتصد هزار تومان هزینه برمی‌دارد و پزشکان گفته‌اند مشخص شدن وضعیت او احتیاج به زمان دارد و آینده معلوم نیست...» او همچنین از نیاز مبرم شاهوردی به گفتاردرمانی گفته بود و هزینه‌های سنگینی که حدود یک میلیون و نیم برای آنها خرج برمی‌داشت تا این صدابردار صدایش را بازیابد!

۶۰۰ روز از سانحه تصادف گذشت و اصغر شاهوردی لب‌هایش به حرف زدن باز شد. خانواده‌اش خبر دادند که: «هرچه می‌پرسیم جواب می‌دهد و جواب‌ها کاملا باربط و معنی است و با اینکه حنجره مدت‌ها فعال نبوده نیاز به فیزیوتراپی بیشتر است و گفتاردرمانی هم باید صورت بگیرد...» نشانه‌ها از بهبود روز به روز صدابردار اجاره‌نشین‌ها، خانه دوست کجاست، باشو غریبه کوچک، هامون، سارا، قرمز، موج مرده، بمانی، زیرپوست شهر و... خبر می‌داد که آذر ماه امسال، یعنی نزدیک به دو سال بعد از سانحه رانندگی خبر رسید که عدم تحرک باعث ایجاد زخم بستر در اندام تحتانی او و انتقال او به بیمارستان شده است. مانیا شاهوردی دختر او درباره احوال‌ پدرش گفت: «پدرم بعد از انتقال به بیمارستان مورد عمل جراحی قرار گرفت و در حال حاضر پایش در پلاتین قرار دارد اما به دلیل پوکی استخوان جابه‌جایی او بسیار خطرناک است و به توصیه پزشکان در حال حاضر نباید پدر را جابه‌جا کنیم چون امکان شکستن دست و پای او وجود دارد و این موارد درمان را بسیار سخت کرده است.» اما خبر تنها این نبود. متاسفانه اصغر شاهوردی در این مدت دچار افسردگی شدید هم شده است و افسردگی باعث شده همان مقدار قدرت تکلم‌اش را از دست بدهد و سکوت کند؛ سکوتی تلخ برای خودش که سالیانی سال در پی صداها بود، سکوتی برای خانواده‌اش که در این مدت بسیار سختی کشیده‌اند و سکوتی تلخ‌تر برای سینمای ایران.

همه این اتفاق‌ها در حالی رخ می‌دهد که همسر شاهوردی خواستار جوابگویی عاملان حادثه تصادف است، چرا که به گفته او اگر بیمه شاهوردی در زمان پروژه «چراغی در مه» تا رسیدن به مقصد بوده‌ باید او را به منزل می‌رساندند، کاری که آنها انجام ندادند و حالا همسر شاهوردی می‌گوید: «دیگر تحمل من تمام شده ما باید به فکر زنده‌ها باشیم و عاملان این حادثه باید جوابگوی ما باشند. الان بیش از دو سال است که ایشان بیمار هستند و ما از معاونت سینمایی جدید، تهیه‌کنندگان و عاملان این حادثه می‌خواهیم به داد ما برسند...»

● کوتاه از اصغر شاهوردی

▪ تاریخ تولد: ۱۳۳۶؛

▪ محل تولد: تهران؛

▪ صدابرداری: پارک وی (فریدون جیرانی)، شام عروسی (ابراهیم وحیدزاده)، این ترانه عاشقانه نیست (رحمان رضایی)،‌ مجردها (اصغر هاشمی)،‌ نقاب (کاظم راست‌گفتار)، صورتی (فریدون جیرانی)، عشق فیلم (ابراهیم وحیدزاده)، بمانی (داریوش مهرجویی)، رخساره (امیر قویدل)، موج مرده (ابراهیم حاتمی‌کیا)، دختردایی گم‌شده (‌داریوش مهرجویی)، زیر پوست شهر (رخشان بنی‌اعتماد)، میکس (‌داریوش مهرجویی)، بازیگر (محمدعلی سجادی)، قرمز (فریدون جیرانی)، زندگی (اصغر هاشمی)، لیلا (داریوش مهرجویی‌)، مهریه بی‌بی (اصغر هاشمی)، پری (داریوش مهرجویی)، کیمیا (احمدرضا درویش)، کودک قهرمان (پایان کودکی) (کمال تبریزی)، سارا (داریوش مهرجویی)، بانو (داریوش مهرجویی) و ... جوایز و انتخاب‌ها: برنده لوح زرین بهترین صدابرداری (خانه دوست کجاست؟)، برنده لوح زرین بهترین صدابرداری (اجاره‌ نشین ها)، کاندید لوح زرین بهترین صدابرداری (شاید وقتی دیگر...)، برنده سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری (نار و نی)، کاندید سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری (هامون)، کاندید سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری (سایه خیال)، کاندید سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری (سایه ‌های هجوم)، کاندید سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری (کودک قهرمان) (پایان کودکی)، برنده سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری (کیمیا)، کاندید سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری (پری)، کاندید سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری (لیلا)، کاندید سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری (قرمز)، برنده تندیس زرین بهترین صدابرداری (موج مرده) و بهترین صدابرداری سال (زیر پوست شهر)