جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
فردوسی, نیما, هدایت و
صادق هدایت از مهمترین و تاثیرگذارترین شخصیتهای ادبی صد سال گذشته و از آغازگران عصر جدید روشنفکری و تفکر ایران است. او- هرجور که بخواهیم فکر کنیم و نظر بدهیم- جایگاه یگانهیی دارد و من به شخصه گمان میکنم یکی از ده نویسنده معتبر این قرن ایران ما است و کتاب «بوف کور»ش در عمر ۸۰ سالهاش، همچنان تازه و شگفتانگیز و لایهلایه مانده است و هر نسل و هر شارح و متفکری میتواند به قرائتهای تازهیی از آن برسد و در زیر هر لایهیی، معنایی درخشان و متفاوت کشف کند که اگر صادق هدایت تنها همین یک قصه را از خودش باقی میگذاشت باز همچنان بر تارک جایگاه رفیع خود تکیه میزد؛ مانند «دنکیشوت» سروانتس یا «جنگ و صلح» تولستوی که بازگوکننده و خلاصهکننده حاصل عمر نابغهیی مسلماند. مانند شاهنامه فردوسی که نیازی به کتابهای پیشین و پسین نویسندهاش ندارد و همان تکاثر کافیتر از کافی است که میماند برای مدتی دراز و شاید برای همیشه.
«بوف کور» به گمان من داوری تلخ و سهمگین نویسندهیی حساس و دلزده از دورانی است که نه با «مدینه فاضله»، که با معقولترین توقع و تصور حداقلی او سازگار و جفتوجور نیست. دورانی که از آرزوهای اصلی- و شاید اصلیترین آرزوی- مشروطهخواهانی که در جستوجوی تغییر بنیانهای مدنی مسلط جامعهشان بودند فاصله گرفته بود و در آن، در رجعتی تکاندهنده «نقاش قلمدان» و «دختر اثیری» به «پیرمرد خنزرپنزری» و «لکاته» مسخ میشدند؛ دایره باطلی که- به شهادت تاریخ طولانی و اغلب خونین این سرزمین- راه گریزی باقی نمیگذاشت و مفری نداشت و سالهای احمدشاهی نشانه تام و تمامی از آرزوهای تباهشده و ناتوانی بیحد دستانی بود که نمیتوانستند این چرخ را بایستانند و در چنین روزگاری، حق بود که صادق هدایت چنین تلخ باشد و ناظر و راوی تنهای مسخ آرمانهای شریف به جهانی گندیده بماند.
«بوف کور» هم مانند شاهنامه فردوسی در نامطلوبترین شرایط روزگاری نامطلوب نوشته شده، اما شاهنامه- جز آخرین ابیاتش- پیروزی انسان واقف و جنگجو و انتخابکننده تقدیرش را- نه مانند تراژدیهای یونانی- نوید میدهد و هدایت تلخ تلخ، دری را نیمهباز هم نمیکند- چه برسد که بگشاید! اما در شباهتی ناگزیر هر دو به یمن کار و اثر عالی و ماندگارشان، پیروزی تداوم معنا و خلاقیت را- تلخیها به کنار- ممکن و مقدور میکنند.
صادق هدایت و نیما یوشیج سرفصلهای دورانی تازهاند که از بطن نیازی یکصدساله برخاستهاند و ناچارند که- به قول خیام- «بر نطع وجود» بازی کنند و ایام و عمرشان که سپری شود «به صندوق عدم» بازگردند؛ اما چنین «آمد و شد»ی بیحاصل و بیاثر نمیماند و فرهنگ معاصر ایران به پشتیبانی آنان قدم در راه پرپیچوخم و خطیر و سرشار از بدعت و خلاقیتی میگذارد که با تاسی به «آلدوس هاکسلی» میشود آن را «جهان نو و شجاع» نامگذاری کرد. اما هدایت به عنوان یک شخصیت بسیار تاثیرگذار، روشنفکر و نویسندهیی پرتناقض است؛ به خاطر عصری که در معرض مدرنیسم قرار داشت و خود از تناقض انباشته بود. او آدمی بود که از آنچه در فرهنگ جهانی غرب میگذشت خبر داشت، اما دلش همیشه در گروی تاریخ این آب و خاک ماند. بسیا مودب و مبادی آداب بود اما در «علویه خانم»اش رکیکترین فحشها را نثار آدم و عالم کرد. مردم عامی را به حریمش راه نمیداد و تنها با جمعی از خواص دستچینشده شب و روزش را میگذراند، اما نیرویی بسیار گذاشت تا فرهنگ عوام و قصههای فراموششده را جمعوجور کند! چپی معتقدی بود بیآنکه بره و مطیع باشد و جز در یکی/دو قصه کوتاهش، زیر بار دستورهای حزبی موظف و فرمایشی نرفت. به پدر و برادر اشرافی متشخصاش نهایت احترام را میگذاشت و دلبستهشان بود، اما از الطاف اشرافیگری و تبار پشت اندر پشت رجال معتبرش نخواست بهرهیی ببرد و کمپول و قناعتگر باقی ماند و وقتی قرار شد آخرینبار به سفر پاریس برود کتابخانهاش را فروخت! همسر خواهرش نخستوزیر وقت بود، اما هرگز کمکی از او نخواست و صبوری کرد و کارمندی ساده دانشکده هنرهای زیبا را تا سالها ادامه داد.
متشخص و فاصلهگذار و جدی بود، اما به روایت دوست عزیزی وقتی به خانه خواهرش میرفت، با لذت به غیبتها و سخنچینیهای دورههای زنانه گوش میداد و ریزریز میخندید. بعضی از تلخترین و شومترین قصههای ادبیات معاصر ایران را نوشت، اما زبان و قلم طنزش کمنظیر بود، نگاهی به نقدی که بر داستان آبکی «ناز» حسینقلی مستعان نوشت شاهد این مثال است. یا «وغوغ ساهاب»اش که بدیلی ندارد و آدم را از پس سالها از خنده رودهبر میکند! اکراه و نفرتش را از «رجاله»ها هیچوقت پنهان نکرد- در عصر رجالهها زندگی میکرد- اما در خیلی از جاها غیظش را فرو خورد و به فاصلهگرفتن اکتفا کرد. مهمترین- به زعم من- رمان کوتاه ادبیات معاصر ایران -«بوف کور»- را نوشت، اما کارنامه نویسندگیاش کم ندارد داستان کوتاههای متوسط را. زبان پهلوی را نزد «انکلساریا» آموخت، عربی خوب میدانست و ادبیات قدیمه و پیکره عظیم و استوار نثر فارسی را خوب میشناخت و به آن تکیه میکرد، اما نثرش از غلط و اشتباه و شلختگی عاری نیست. عاشقی نکرد، اما در چندتایی از قصههایش میبینیم که زنها را چه خوب میشناسد. به انتشار نوشتههایش چندان اعتنایی نداشت، اما «بوف کور» را با چاپ استنسیل و فقط برای دوستانش، در پنجاه نسخه منتشر کرد: جمع ضدین شد؛ هم منتشر کرد و هم منتشر نکرد!
به تبار اشرافیاش نبالید و «سلطنه»بودن را ابزار زیادهخواهی نکرد، اما مجال هم نداد چپیهای دوآتشه با هزالی و مسخرگی تبار اصیل او و آن دسته از رجال خوشنام و شریف گذشته را دست بیندازند و شمایلشکنی کنند. با تکبر و تفاخر فاصلهاش را نگاه میداشت بیآنکه مهربانی از یادش برود.
در تداوم سنت مرسوم رجال و اشراف قاجاریه، نقاشی هم میکشید. نقاشیهایش ساده و اغلب در پشت یا روی کارتپستالهای معمولی طراحی - و وقتهایی هم رنگآمیزی- میشدند. نقاش حرفهیی که نبود، اما دو/سه کار کوچک و ظریفش بسیار دلنشین هستند: «فرهوهر» که بالهای آویخته دارد و بسیار ملول است، آهویی که با لطف تمام سرش را به عقب کشیده است و آنهم ملول است. دو/سه نقاشی دارد با خطوط هندسی تاثیرگرفته از کوبیسم دورانش. کارهای گرافیکش هم مختص به خود اوست؛ مانند لوگوی «بوف کور» یا «حاجیآقا». شاید بشود او را پیشگام گرافیک معاصر ما هم به حساب آورد که درعینحال، به طراحی گرافیک قاجاری روی جلد کتابها اشراف دارد.
نقاشی مدرن را خوب میشناخت، اما به نگارگری قدیمی ایرانی هم علاقه داشت و«درویش سوریوگین» نقاش را واداشت تا مجموعههای ادبی گذشته را مصور کند و در حمایت از او به «بروخیم» کتابفروش توصیهها کرد.
صادق هدایت آدم غریب و یگانهیی بود. نبوغ و معرفتی انکارناپذیر داشت و هر قدر هم که انکار شد یا بشود، در حقانیت جایگاهش کمتر جای تردیدی ماند. تاثیری شگفتانگیز بر دوستان و نزدیکانش گذاشت، طوری که بسیاری از آنان هرگز نتوانستند از زیر سایهاش بیرون بیایند و چه باک، که از خرمن معرفتش خوشهها چیدند و به یمن او نامشان ماندگار شد. به طنز و مسخرگی، و در رقابت با گروه رسمی و جاافتاده «سبعه»، گروه «ربعه» را در کافهنشینیهایش تاسیس! کرد، اما از همین گروه کوچک «ربعه» بود - که مانند حلقههای منتشر پیاپی بر سطح آبی راکد که پرتاب قلوهسنگی سکونش را برهم زده باشد- گسترش آغاز شد و میراث به صادق چوبک، ابراهیم گلستان و آلاحمد رسید و ادامه یافت تا به امروز...
آیدین آغداشلو
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست