شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

گزارشی از کتاب «محمد» اثر کارن آرمسترانگ


گزارشی از کتاب «محمد» اثر کارن آرمسترانگ

کتاب «محمد» نوشتۀ خانم کارن آرمسترانگ Karen Armstrong پر فروش ترین کتاب سال آمریکا پس از حادثه یازده سپتامبر است انگیزه او از نوشتن این کتاب, دفاع از اسلام و روشن کردن ذهن مسیحیان غربی نسبت به چهره نورانی پیامبر خدا ص است که پس از انتتشار آیات شیطانی سلمان رشدی در غرب دچار ابهام شده بود

کتاب «محمد» نوشتۀ خانم کارن آرمسترانگ Karen Armstrong پر فروش ترین کتاب سال آمریکا پس از حادثه یازده سپتامبر است. انگیزه او از نوشتن این کتاب، دفاع از اسلام و روشن کردن ذهن مسیحیان غربی نسبت به چهره نورانی پیامبر خدا (ص) است که پس از انتتشار آیات شیطانی سلمان رشدی در غرب دچار ابهام شده بود. خانم آرمسترانگ به خاطر نوشتن این کتاب در سال ۱۹۹۹مفتخر به در یافت جایزه رسانه شورای امور عمومی مسلمانان گردید.

کتاب «محمد» نوشتۀ خانم کارن آرمسترانگ Karen Armstrong با ترجمه کیانوش حشمتی، پر فروش ترین کتاب سال آمریکا پس از حادثه یازده سپتامبر است که چاپ اول آن در سال ۱۳۸۳در تهران در انتشارات حکمت به چاپ رسیده است.

خانم کارن آرمسترانگ یکی از صاحب نظران دین در جهان غرب است. وی به مدت ۷ سال راهبه ای کاتولیک بوده سپس در ۱۹۶۹در دانشگاه های آکسفورد لندن ادبیات کلاسیک و مدرن خوانده است. وی چندین برنامه تلویزیونی نیز درباره پولس رسول و تاریخ کلیسا تهیه کرده است. او سپس به نوشتن کتاب هایی در زمینه اندیشه دینی روی آورد در حالی که جهان نگری او بر آمده از بینش دینی مسیحی و خرد باوری غربی است. وی همواره کوشیده است به عنوان یک پژوهشگر به دین ها بنگرد. به سخن دیگر تلاش آرمسترانگ این بوده تا بنیاد مشترک دین های سامی را بیابد و از میان آنان پلی بزند. این بنیاد مشترک از دید او پیام مهر و محبت این دین هاست. تا لیفات وی از جمله کتاب های پر فروش و نام آورجهان است. این آثار عبارتند از :

«ازمیان معبر باریک» که زندگینامه خود نویسنده است؛

«تاریخچه ای از خدا»؛ این کتاب به بیش از سی زبان ترجمه شده است.

«اسلام تاریخی کوتاه»؛ «کتاب بودا»؛ «در جستجوی خدا : بنیاد گرایی در آیین یهود»؛ «مسیحیت و اسلام»؛ «تاریخ اورشلیم :یک شهر ، سه دین»؛ «خدا شناسی از ابراهیم تا کنون» و «عارفان انگلیسی قرن چهاردهم» .

اما انگیزه او از نوشتن این کتاب، دفاع از اسلام و روشن کردن ذهن مسیحیان غربی نسبت به چهره نورانی پیامبر خدا (ص) است که پس از انتتشار آیات شیطانی سلمان رشدی در غرب دچار ابهام شده بود. خانم آرمسترانگ به خاطر نوشتن این کتاب در سال ۱۹۹۹مفتخر به در یافت جایزه رسانه شورای امور عمومی مسلمانان گردید.

کتاب حاضر در ۳۷۷ صفحه و ده فصل تنظیم شده است، پاورقی ها و ارجاعات هر فصل در پایان کتاب با عنوان یادداشتهاست . در ابتدای کتاب نیز دو مقدمه از نویسنده و مترجم کتاب آمده است.

مترجم، کتاب را در سال ۱۳۸۲(۲۰۰۴م) ترجمه کرده و هدفش نیز دغدغه هایی بوده که پس از انتشار آیات شیطانی و خلا ء موجود برای معرفی چهره واقعی پیامبر (ص) در غرب و خصوصا به زبان انگلیسی برای وی وجود داشته است؛ (خلائی که امروزه نیز همچنان باقی است). کتاب حاضر نوشته یک غیرمسلمان است که درباره پیامبر (ص) و پس از حادثه سلمان رشدی نوشته شده است.پس از ترجمه، مشاوره این کتاب و مطابقت آن با متون اسلامی بر عهده حجه الاسلام شیخ عبدالله حقیقت بوده که در مواردی به نقد مطالب نویسنده در زیرنویس ها پرداخته است.

نویسنده، کتاب را در سال ۱۹۹۰ نوشته و این مقدمه در چاپ اکتبر ۲۰۰۱ نوشته شده است. در پی انتشار کتاب آیات شیطانی و فتوای امام خمینی (ره) سازمان های غربی سعی کردند چهره غیر واقعی و وحشتناکی از اسلام برای مردم جهان ارائه دهند. از نظر آنان اسلام ذاتا دینی مدارا ناپذیر و متعصب بوده و حساسیت مسلمانان درباره سیمای پیامبرشان در کتاب سلمان رشدی نیز امری بی مورد و غیر منطقی است.

وی هدف خود را از نوشتن کتاب چنین بیان می کند: "من این کتاب را به این خاطر نوشتم که در واقع افسوس می خورم که سیمای محمد برای مردم غرب فقط تصویری باشد که رشدی ارائه می دهد... من محمد را یکی از نوادر تاریخ بشریت یافته بودم."

وی معتقد است بعد از ده سال از جریان سلمان رشدی، در حالی که اسلام ستیزی مردم غرب رو به سردی گذاشته، ناگهان با حادثه یازده سپتامبر۲۰۰۱ دوباره دنیا دربهت فرو رفت. این حادثه مجددا تمامی دنیا را متوجه اسلام ومسلمانان کرد. حادثه ای که سند تعصبی بودن اسلام بود و بد بینی غربی ها را نسبت به دین محمد و این که اسلام دین ترور، قتل و وحشت است را برانگیخت.

نویسنده، مقدمه این کتاب را یک ماه بعد از یازده سپتامبر نوشته است. در این دوره بیشتر منتقدین اسلام به آیاتی از قرآن اتکا می کنند که در آنها به جنگ و انتقام گیری توجه شده و می تواند به راحتی روحیه افراطی گری را در خواننده خود تقویت کند. این در حالی است که چنین عبا راتی در کتاب های مسیح و موسی نیز یافت می شود؛ آنچه دستمایه یهودیان افراطی برای بیرون راندن فلسطینیان شده است . در حالی که استفاده از این آیات و حمل آنان بر این معانی کاری غیر اصولی است.

نویسنده به این مطلب نیز اذعان دارد که : اگر چه مسیح همیشه چهره ای صلح طلب معرفی شده است اما در انجیل نیز آیه های بسیاری هستند که به تهاجم و نبرد تشویق می کند. زمانی که مسیحیان صربستان، هشت هزار مسلمان بوسنیایی را قتل عام کردند هیچ کس به این آیات استناد ننمود. علت این امر را می توان در شناخت جهانیان نسبت به مسیحیت دانست، اما اطلاعات مردم در غرب آنچنان نسبت به اسلام کم است که به هیچ وجه نمی توانند در داوری های خود نظری منطقی و صحیح ابراز نمایند.

این نکته که نویسنده به آن اشاره کرده است دامنگیر خود نویسنده نیز شده است. عدم آگاهی کافی وی از اسلام منجر به اشتباهاتی شده است که در جای جای کتاب دیده می شود؛ البته اگر با دیدگاه خوش بینانه به موضوع نگاه کنیم.

افکار بن لادن و اردوگاه های جهاد او و قتل عام های وحشیانه در ترسیم این چهره نادرست از پیامبر (ص) بسیار موثر بوده است. نویسنده معتقد است: بسیار بعید به نظر می رسد که محمد (ص) نظر خوش بینانه ای در مورد این قتل عام های وحشیانه داشته باشد.

محمد (ص) مرد جهاد بود، ولی یک صلح طلب واقعی هم بود. زیرا جان و اعتقاد و پیروی نزدیک ترین یاران خود را در جریان صلح با مکه به گرو گذاشت. این معنا را در سوره فتح به خوبی می توان دریافت که فتح مکه را بدون خونریزی، پیروزی بزرگ می نامد. برای شناخت بیشتر غرب نسبت به اسلام نویسنده معتقد است:

ما نیز بعد از ۱۱ سپتامبر باید به باورهای اصولی جدیدی برسیم. تمامی طول زندگی پیامبر نشان می دهد که ما در مرحله اول بایستی خودخواهی، نفرت و نادیده گرفتن عقاید دیگران را از خود دور کنیم. آنچه در غرب نسبت به اسلام وجود دارد، تعصب، خودبرتر بینی و نادیده گرفتن اصول آن است. اما اکنون باید بدانیم که دیگر نمی توانیم با این تعصب به راه خود ادامه دهیم.

ویلفرد کانتول اسمیت می گوید: اگر غرب بخواهد در قرن ۲۰ با سایر مسلمانان کره خاکی همسان عمل نماید، باید عقاید، احساسات و روش های زندگی آنان را بهتر بشناسد و با آنها هماهنگ گردد.

بعد از این مقدمات متن کتاب در ده فصل ارائه شده است:

▪فصل اول با نام محمد دشمن

در این فصل به تاریخ برخورد مسلمانان با غرب در دوران اوج تمدن اسلامی و جنگ های صلیبی و چگونگی شناخت غربیان نسبت به اسلام در این دوران اشاره شده است. برخورد مسلمانان با غرب به نژداپرستی ضد سامی تبدیل شد که به صورت یک بیماری در میان اروپاییان شکل گرفت.

این تقابل در افسانه های ادبیات غرب با برخورد کلیسائیان با مسلمانان متجلی می شد. تا اواسط قرن دوازدهم که تصویر روشن تری از اسلام ارائه می شود ولی همچنان مسیحیت در اوج اسلام ستیزی به سر می برد. در این دوران ترجمه قرآن به زبان لاتین انجام گرفت که این کار با استقبال کمی مواجه شد.

در اوایل قرن سیزدهم یک قدیس مسیحی سعی نمود با بحث و تبادل اندیشه و نه از راه زور راهی به درون دنیای اسلام باز کند.

مناظره سه روزه فرانسیس آسیسی با سلطان عثمانی نمونه ای از این تلاش ها است. اما همچنان درگیری ها ادامه داشت تا مرحله ای که روش مظلوم نمایی و به قول خودشان شهادت طلبی را انتخاب کردند. حتی زمانی که می خواستند تبلیغ کنند کار به خشونت و توهین می کشید. در این راه تصور غرب از اسلام همچنان یکسویه و توام با تعصب بود و غربیان اگر چه نظر مثبتی نسبت به عقاید اسلامی دارند، ولی به خود اجازه بحث و تبادل نظر با مسلمانان واقعی را نمی دادند کتاب های زیادی در این دوران انتشار یافت.

در قرن ۱۸ مردم اروپا در پی درک منطقی تری از اسلام بر آمدند. نوشتن کتاب هایی چون تاریخ سارکن ها، کتاب ولتر در باره آداب و روحیات ملت ها که در آن محمد (ص) را متفکر سیاسی بزرگ و بنیانگزار یک دین عقلانی معرفی نمود.

هنری کاست کتاب زندگی ماهومد را در لندن در سال ۱۷۳۱ انتشار داد که در این کتاب، محمد (ص) را به عنوان پیشقراول عصر روشنگری و خرد معرفی می کند. البته کینه توزی ها و دشمنی ها همچنان ادامه دارد.

قرن نوزدهم را قرن استعمار می نامند. در این دوران اروپاییان به این باور رسیده بودند که از یک نژاد برتر هستند و ماموریت دارند که نژادهای عقب مانده آسمانی و اروپایی را از ذلت نجات دهند.

کتاب پرفروش سیر از پاریس به اورشلیم و از اورشلیم به پاریس نوشته شاتو بریان و نوشته های ارنست رنان زبان شناس فرانسوی در این راستا است.

امروزه دنیای اسلام، امپریالیسم غرب و مبلغان مسیحی را از همان دیدگاه جنگ های صلیبی نگاه می کنند و غربیان مخالفت اصلی خود را با اسلام به نمایش می گذارند.

اگر چه محققان غربی سعی در ارائه تصویر روشن تری از اعراب و مسلمانان داشتند ولی روحیه برتری طلبی آنان را بر این داشت که نباید به اسلام به عنوان مساله ای بسیار جدی توجه داشته باشند.

این جنون ذهنی، نشان دهنده عمق بد اندیشی است که نسبت به اسلام در غرب جای گرفته ولی در حقیقت پوششی برای افکار غلط خود غربیان است که می خواهند اسلام را مترادف با همه ذهنیت هایی ببینند که خود قابل هضم کردن آن نیستند. ترس و نفرت دو ذهنیت اصلی تقابل مسیحیت با اسلام است که هر دو با پیام صلح دوستی مسیح فاصله داشته و نشان دهنده زخم عمیق در یکپارچگی مسیحیت غرب است.

پژوهشگر: فرشته کوشکی

منبع: سایت کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید