چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
طناب بازی در ارتفاع زیاد
«استخوانهای دوست داشتنی» عنوان رمانی است كه آلیس سیبولدآن را بر اساس تجارب شخصی واقعی نوشته است. در اینجا كاترین بون نویسنده روزنامه نیویورك تایمز نگاهی به این رمان پرفروش میاندازد. گفتنی است كه پیتر جكسون فیلمساز مطرح قرار است بر اساس این رمان یك فیلم سینمایی بسازد. رمان استخوانهای دوست داشتنی با چند ترجمه متفاوت در ایران منتشر شده است.
نوشتن كتابی روحیه بخش درباره دزدیدن و به قتل رساندن یك دختر جوان نیاز به جسارت خاص دارد. ولی در نظر داشته باشید كه استخوانهای رمان «استخوانهای دوست داشتنی» به قربانی داستان تعلق ندارد بلكه به یك ایده انتزاعی و كاملا مثبت تعلق دارند، یعنی اینكه آن استخوانها سازوارههایی هستند كه موجودات زنده بر روی شان بنا میشوند. آلیس سیبولددر اولین رمان خود از استخوان به عنوان استعاره استفاده میكند و زیب و زیور زلم زیمبوهای ژانر تریلر را به كناری میگذارد و نه تنها این، بلكه سایر كلیشهها را نیز زیر و زبر میكند.
نوشتن كتابی كه راوی اش یك مرده است نیاز به جرات خاصی دارد. راوی نه تنها مرده بلكه به قتل رسیده ولی قضیه به همینجا ختم نمیشود. او در ۱۴ سالگی به قتل رسیده. «وزی سالمن»در بهشت است. او در همان خط اول به ما میگوید: «ثل ماهی ها» به، او دارد از بالا پایین را مینگرد «چشمانی سرد و بی حالت چون چشمان یك ماهی.»
دنیایی كه سوزی پشت سر گذاشته حال و روز خوشی ندارد. مادر داغدارش برای فراموش كردن اندوه خود به كالیفرنیا میرود. پدر آشفته و پریشانش به كلاریسا بهترین دوست سوزی در مزرعه ذرتی كه سوزی در آن به قتل رسیده بود حمله میكند. در واقع پدر سوزی بی دلیل كلاریسا را با آقای «اروی»آدم نوكر صفت و پستی كه در آن نزدیكی زندگی میكند، اشتباه میگیرد.
آقای سالمن مشكوك است به اینكه آقای هاروی قاتل دخترش است (خواننده میداند كه آقای هاروی قاتل است) ولی پلیس نمیتواند عامل جنایت را بیابد، بنابراین آقای هاروی از آن شهر میرود و در گذر سالیان هر دفعه در جایی زندگی میكند، در تمام این مدت سوزی او را زیر نظر دارد ولی چه سود كه او اغلب از دید مقامات مسئول دور میماند. من البته این مسئله را كه آیا آقای هاروی دستگیر خواهد شد یا نه، آشكار نخواهم كرد ولی نویسنده با قرار دادن زمان رویداد حوادث رمان در اوایل ۱۹۷۰ از حل سریع مسئله در عصر تجزیه و تحلیل ژنتیكی میگریزد. سوزی یك خواهر و برادر كوچكتر از خود دارد و نیز یك دوست به نام ری سینگ. سوزی یك دوست دیگر هم دارد به نام روت كه در زندگی پس از مرگ سوزی نقش مهمتری بازی میكند تا در زمان زنده بودنش. سوزی در طول سالهای آینده در برابر هر دو آنها ظاهر خواهد شد. برادرش باكلی بدون آنكه ناراحتی و فشار خاصی را در خود حس كند سوزی را میبیند. او اندك زمانی پس از به قتل رسیدن خواهرش در جایی، از یكی از همبازیهای خود میپرسد: آیا او را میبینی؟ او خواهر من است. یك مدتی از اینجا رفته بود. ولی حالا برگشته است. ولی خواهرش هر بار كه او را میبیند هر چه عمیقتر تحت تاثیر قرار میگیرد. او در حین بزرگ شدن به طور وسواسی به عنوان شاهد جنایتهای گذشته، عمل میكند.
این رمان به عنوان اثر اول یك نویسنده مثل طناببازی در ارتفاع زیاد است و در واقع آلیس زیبالد با توازنی تقریبا كامل بر روی این طناب حركت میكند. البته لحظات متزلزلی هم در رمان هست; غیر قابل قبول به نظر میرسد كه پدر داغدار سوزی به طور تلویحی دختر كوچكتر خود را تشویق كند كه به خانه قاتل برود و برای یافتن سرنخ آنجا را بگردد و در صحنهای دیگر تقریبا در انتهای رمان كه از خوش باوری و ساده لوحی هم فراتر میرود، روت به طور غیر ارادی سوزی را در مسیری قرار میدهد كه بتواند آخرین لحظه را در كنار ری بگذراند. ولی سیبولدبه موقع رمان را به پایان میرساند. كتاب با همان یادداشت واضحی كه شروع شده بود پایان مییابد: برای همه شما عمری طولانی توا\م با شادمانی آرزو میكنم.چرا آقای هاروی، سوزی سالمن را به قتل میرساند؟ زیبولد خردمندانه خود را از این قلمرو پر دردسر عقب میكشد، هرچند البته این موضوع كه مادر آقای هاروی او را در بچگی رها كرده بوده ظاهرا یك علت قضیه است. رمان با توصیف سرد و مخوفی كه سوزی از جنایت ارائه میكند شروع میشود. او با جملاتی مختصر و بی طرفانه به ما میگوید كه چگونه آقای هاروی او را با اغواگری به زیرزمین مخفی خود كه در مزرعه ذرت او قرار داشت كشاند و اینكه چگونه با چنگ و دندان با آقای هاروی مبارزه كرد و اینكه چگونه هر چقدر تلاش میكرد بی فایده بود. او مینویسد: گریه كردم. كم كم از بدنم جدا شدم، رفتم توی هوا و سكوت. گریه كردم و دست و پا زدم تا این حالت را حس نكنم. فصل اول رمان ناراحت كننده است ولی مسحور كننده نیز هست. سوزی راهنمای ما در هزار توی اندوه و كژكاری بعد از قتل بیرحمانه او است. دیدگاه بی طرفانه و تیزهوشانه او و نظر دردناك یك نوجوان ۱۴ ساله به زندگی، تغییر چندانی نمیكند. ولی او مسائل را درك میكند همانطور كه اگر زنده میماند و بزرگ میشد ممكن بود درك كند. كتاب سیبولددرباره ذهن یك دختر جوان است، درباره واكنشهای یك خانواده در قبال یك فاجعه و نقصها و كمبودهایی كه زیر فشار ناشی از اندوه به شكافهایی عظیم تبدیل میشوند. كتاب درباره یك چیز دیگر هم هست: بهشت.در دنیای سوزی، بهشت هر كس در حد و قواره خودش است. او میگوید: در بهشت سادهترین رویاهای ما به واقعیت تبدیل میشوند. فرنی مشاور سوزی در بهشت (كه سابقا مددكار اجتماعی بوده) در بهشتی سكنی دارد كه بتواند به دیگران خدمت كند.
در بهشت سوزی مدرسهها معلم ندارند و بستنیهای چوبنعنایی و مجلههای مد لباس هست.سوزی به تدریج در مییابد كه هنوز در بهشت نیست. او وقتی در مییابد كه هنوز به طور كامل وارد بهشت نشده و در نیمه راه قرار دارد از فرنی میپرسد: چگونه باید از آن دنیا به بهشت رفت؟ فرنی در جواب میگوید: به آن آسانی كه فكر میكنی نیست. باید میل به دانستن جواب یك سری از سئوالها را از سرت بیرون كنی... اگر دست از این پرسش كه چیزهایی به جا مانده برداری، اگر دست از این فكر كه چیزهای به جا مانده از مردهها بر روی زمین اكنون چه حسی دارد برداری میتوانی آزاد و رها باشی. راحتت كنم، باید زمین را به كلی فراموش كنی. ولی سوزی آمادگی چنین چیزی را ندارد. او تا مدتها نمیتواند این كار را انجام دهد تا وقتی كه سرانجام چیزی در خانواده خود ببیند كه هم با عنوان رمان همخوانی داشته باشد و هم مسئله اصلی را حل كند: اینها استخوانهای دوست داشتنی بودند كه در اطراف غیبت و عدم وجود من به وجود آمده بودند. ارتباطاتی كه بعد از مرگ من به وجود آمدند، ارتباطاتی كه بعضی وقتها ضعیف بودند و بعضی وقتها به بهای سنگینی تمام میشدند ولی اغلب عالی و باشكوه بودند. سوزی سرانجام به رهایی میرسد و در پی آن كسانی كه او را دوست داشتند نیز به رهایی میرسند. فرنی به سوزی میگوید: وقتی مردهها كاری به كار زندهها نداشته باشند زندهها زندگی عادی شان را از سر میگیرند.
این كتاب اتفاقا به هنگامیمنتشر شد كه قضیه دزدیده شدن یك دختر ۱۴ ساله در زندگی واقی مدام در خبرها گفته میشد. موضوع كتاب سیبولدممكن است باعث ناراحتی خواننده شود ولی در رمان استخوانهای دوست داشتنی هیچ چیز جسمانی یا استثمارگونه وجود ندارد. جالب اینكه داستان سوزی داستان امید است، امید در برابر واقعیتهای تلخ.
آلیس سیبولد
كاترین بوتون
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران مجلس شورای اسلامی بابک زنجانی مجلس چین دولت سیزدهم خلیج فارس دولت لایحه بودجه 1403 شورای نگهبان حجاب مجلس یازدهم
روز معلم تهران سیل قوه قضاییه آموزش و پرورش شهرداری تهران فضای مجازی پلیس سلامت دستگیری شورای شهر تهران سازمان هواشناسی
بانک مرکزی خودرو دلار قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو ایران خودرو سایپا بازار خودرو مالیات تورم ارز
تلویزیون سریال سعید آقاخانی سینمای ایران سینما نون خ موسیقی تئاتر دفاع مقدس فیلم کتاب رسانه ملی
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه روسیه عربستان ترکیه افغانستان
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید سپاهان تراکتور بایرن مونیخ باشگاه استقلال لیگ برتر فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی
هوش مصنوعی اینستاگرام ناسا تبلیغات تسلا اپل فناوری گوگل همراه اول آیفون ماه
داروخانه کاهش وزن خواب مسمومیت دیابت طول عمر سلامت روان بارداری آلزایمر