شنبه, ۲۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 8 February, 2025
دموكراسی , جنبش های نوین اجتماعی و اینترنت
![دموكراسی , جنبش های نوین اجتماعی و اینترنت](/web/imgs/16/141/swv791.jpeg)
● مقدمه:
شاید جای چندان شگفتی نباشد كه مفاهیم نظری ارایه شده توسط یكی از برجستهترین فلاسفه اجتماعی زمانه ما، در مطالعه اینترنت به كار گرفته شده است. مفاهیم نظری مزبور، تبیینی روشن و واقعی از چگونگی تخریب درونی دموكراسی به دست میدهند، حتی این اواخر، واضع آنها با استفاده از این مفاهیم در صدد ارایه رهنمودهای هنجاری برای برون رفت از بنبستی برآمده كه پیشینیان او مطرح كرده بودند. هابرماس (۱۹۹۶) اخیراً تلاش كرده است تا چارچوب نظری گستردهٔ خود را برای ارایه پیشنهادی در مورد دموكراسی مشروطه ۱ به كار گیرد. برای این منظور، او كوشیده است تا درباره چگونگی سازماندهی جریانهای تأثیرگذار و با نفوذ برای دستیابی به دموكراتیك سازی در گستردهترین شكل ممكن بیآنكه دموكراسی به واسطه الزامات نظام محور از درون تخریب شود، توضیحاتی ارایه دهد.
اینك مدت زمانی است كه روشن بهنظر میرسد لایههای غیررسمی جامعه سیاسی كه مورد شناسایی هابرماس قرار گرفتهاند و دچار نوعی كسری ارتباطی هستند، میتوانند از طریق رسانهای مانند اینترنت این كسری را جبران كنند. در مباحث گوناگون، از آثار هابرماس به عنوان پس زمینه نظری این ادعا استفاده شده است كه آیا اینترنت حوزهای عمومی در اختیار شهروندان قرار میدهد یا خیر.مطمئناً، توصیفهای متعدد و متضادی از میزانی كه اینترنت میتواند سازنده حوزه عمومی باشد، ارایه شده است.
بسیاری از این مباحثات دچار یك یا دو اشكال اساسی هستند: یا اینكه از بهكارگیری روششناسی هرمنوتیك مناسب، قصور ورزیدهاند، همانند روشی كه دالگرن به كار گرفت.یا خود را به آن مفهومی از حوزهٔ عمومی محدود كردهاند كه در «دگرگونی ساختاری حوزه عمومی» (دگرگونی ساختاری) ۲ هابرماس شرح و بسط داده شده است و به دیگر جنبههای آثار هابرماس یا تنها اشارهای گذرا داشتهاند و یا اینكه اصلاً به آنها نپرداختهاند. با این همه، مطمئناً در آثار هابرماس به میزان قابل توجهی بینش و تحلیل یافت میشود كه بخش اعظم آن هنوز در تحلیلهای مربوط به اینترنت به كار گرفته نشده است. ابتدا به شرحی اجمالی از مباحث كنونی درباره حوزه عمومی با افزودن چند اثر اساسی ارایه میدهم. سپس به اختصار به پیامدهای اصلی دوگانگی «نظام/ زیستجهان» ۳ كه در كتاب نظریه كنش ارتباطی ۴ شرح داده شده و مفهومبندی پیچیدهتر حوزه عمومی كه هابرماس آن را در «كنش ارتباطی» و «میان واقعیات و هنجارها» ۵ مطرح ساخته خواهم پرداخت. سپس چنین استدلال خواهم كرد كه اینترنت برای تسهیل ارتباطات در مفهوم كمتر رسمی جامعه سیاسی كه در كتاب میان واقعیات مطرح شده، در موقعیت خوبی قرار دارد. سرانجام، نشان خواهم داد چگونه جنبشهای اجتماعی، اینترنت را به گونهای شكل میدهند كه با شكل ارتباطاتی متناسب با منافعشان سازگاری داشته باشد و تا چه اندازه در انجام این كار موفق هستند. برای این منظور به بررسی یكی از مهمترین جنبشهای تسهیلگر یعنی «انجمن ارتباطات پیشرو» ۶ و رابطه آن با اینترنت خواهم پرداخت.
پیش از آنكه جلوتر برویم، ضروری و مناسب به نظر میآید، هدف این تحلیل روشن شود. برای انجام این كار، مایلم توضیح دهم منظورم از «اینترنت» چیست و امیدوارم از نگرانی در خصوص مسأله علیت تكنولوژیك جلوگیری كنم. اینترنت به مفهومی مبهم تبدیل شده است. در حالی كه در فرهنگها از آن به عنوان «اسم» یاد شده است، اینترنت همچنین تابع توصیفها و كاربردهای هنجاری است كه به قول ویتگنشتاین معنای آن را تعیین میكنند. در واقع، هنگامی كه نورتل نتوركس از خوانندگان آگهیهایش میپرسد كه میخواهید اینترنت چگونه باشد، دقیقاً بازگوكننده همین مسأله است. اساساً اینترنت شبكهای از شبكههای رایانهای است. با این حال، آگهیدهندگان شركتها، دولتها و سازمانهای جامعه مدنی سعی در پاسخ به پرسشهایی از این قبیل دارند كه چه كسانی، برای چه مقاصدی و با چه محدودیتها و حمایتهایی میتوانند از اینترنت استفاده كنند. در واقع، پرسش بجایی كه كالا بریز و بورچرت (۱۹۹۶) مطرح میكنند این است كه آیا میتوان اینترنت را یك كالای اجتماعی تلقی كرد و بنابراین ارایه آن را تحت حمایت خدمات عمومی در زمینه پخش تشویق كرد. از اینرو، هنگامی كه به اینترنت اشاره میكنم، خود را تنها محدود به تعریف فنی یك شبكه رایانهای نمیكنم، بلكه بیشتر منظورم ساخت اجتماعی آن است؛ به موقع خود به این مسأله بازخواهم گشت.
شایسته است در اینجا تمایزی میان تكنولوژیهای مختلف اینترنتی قائل شویم. اینترنت از طریق برنامههای كاربردی گوناگون نظیر «تل نت» ۷ و «سیستم تابلوی اعلانات» (BBS) ۸ ، «یوزنت» ۹ ، پست الكترونیك و «وب جهانی» ۱۰ قابل دسترسی است. وب در ابتدا تنها یك بخش از اینترنت را تشكیل میداد و مستندات متنی را از طریق ابر پیوندها ۱۱ به یكدیگر پیوند میداد. زبان نشانهگذاری ابرمتن ۱۲ و پروتكل انتقال ابرمتن ۱۳ مورد استفاده در وب جهانی به گونهای تكامل پیدا كرده است كه اینك میتواند برای دسترسی به بسیاری از دیگر برنامههای كاربردی اینترنتی مورد استفاده قرار گیرد. از اینرو، وب در مقایسه با سایر برنامههای كاربردی اینترنتی نه تنها این امكان را پدید آورده است كه میلیونها نفر بیشتر به اینترنت دسترسی پیدا كنند بلكه همچنین استفاده از اینترنت را در مفهوم فنی آن آسانتر ساخته است و تعداد برنامههای كاربردی جداگانه لازم برای دسترسی به آن را كاهش داده است. افزون بر این، اكنون وب نقطه دسترسی اصلی به اینترنت است و برنامهای كاربردی است كه مردم از همه بیشتر با آن آشنا هستند. پیش از آنكه وارد بحث زیر شویم، ذكر یك نكته دیگر لازم است. به نظر میرسد بخش قابل توجهی از نوشتارهایی كه بدیع هستند و بینشهای مفید فراهم میآورند، در اواسط دهه ۱۹۹۰ به نگارش در آمده باشند یعنی در دوره پیش از گسترش وب.
بنابراین، مقالاتی مانند مقاله پاستر (۱۹۹۷) اساساً به سیستم تابلوی اعلانات، پست الكترونیك و انواع شبكههای محلی مانند شبكه الكترونیك عمومی، سانتا مونیكا كه مورد مطالعه ویلیام راتن (۱۹۹۶) قرار گرفته میپردازند. از اینرو، برای مثال در مقایسه میان اظهارنظرهای پاستر درباره تبعات اینترنت در سال ۱۹۹۵ و تبعات وب در سال ۲۰۰۰ با دشواریهای روششناختی مواجه میشویم. یكی از تفاوتهای موجود بین ۳۰ میلیون نفر كاربر اینترنت است كه پاستر درباره آن نوشته كه بخش عظیمی از آنها علاقهمندان پروپا قرص رایانه بودند و ۳۰۰میلیوننفر كاربر وب كه امروزه وجود دارند. این تفاوت صرفاً در مفهوم كمّی آن مطرح نیست بلكه همچنین در اینجا تفاوت كیفی میان حوزههای گوناگون مطرح است. علاوه بر این، چنانچه گفته شد، وب سایر برنامههای كاربردی اینترنت را به هم متصل میسازد. با وجود این، همچنان مهم است كه توجه داشته باشیم كدام برنامه كاربردی موضوع تحلیل ما قرار دارد؛ بدین معنی كه یك تحلیل باید به این نكته اشاره كند كه آیا به اینترنت به عنوان یك كل میپردازد و یا اینكه یك برنامه كاربردی خاص را در نظر دارد افزون بر این مسأله رابطهٔ علت و معلولی بین اینترنت و جامعه مطرح است. نویسندگان مختلف مانند مارتین هایدگر ، آلوین تافلر ، مارشال مك لوهان و مارك پاستر خود را در معرض اتهام جبرگرایی تكنولوژیك نسبت به تكنولوژیهای اطلاعات دیدهاند. حتی از دیدگاه هابرماس (۱۹۷۱) «نوعی ارتباط ذاتی بین آن نوع تكنولوژی كه بر ما شناخته شده است و ساختار كنش هدفمند ـ عقلانی وجود دارد» (۵ـ۱۰۴) به گونهای كه اولی لزوماً پاسخگوی منافع دومی است.
من تنها به چند اظهارنظر مختصر درباره این موضوع اكتفا خواهم كرد كه امیدوارم در حد كفایت موضوع من را روشن سازد. این اندیشه كه یك تكنولوژی جدید دارای تأثیرات «ضروری» بر جامعه است. درست نیست. «استراتژیهای» تفسیر و اجرا به این معنی است كه تأثیر یك تكنولوژی خاص بر جوامع متمایز از یكدیگر اغلب چندگونه است. جامعه و گروههای موجود در آن با تكنولوژی هم قبل و هم بعد از فرآیند طراحی به تعامل میپردازند، آن را شكل میدهند و نیز آن را تعدیل میكنند تا با اهداف اولویتدار و عملیشان سازگار شود. در واقع، گروهها و طبقات مختلف در یك جامعهٔ واحد در قبال یك تكنولوژی، دارای منافع غیرهمسو (و اغلب متضاد) هستند و تلاش خواهند كرد تا اجرای آن را براساس این منافع كنترل كنند. به منظور ارزیابی مناسب یك تكنولوژی، درك دامنه منافع و كسانی كه تلاش میكنند بر گفتمان، سلطه پیدا كنند و همچنین شناسایی مبارزاتی كه بین منافع در میگیرد؛ بسیار مهم است. از سوی دیگر، به منظور اجتناب از جبرگرایی اجتماعی افراطی (نك، برای مثال، وینستون ۱۹۹۸) كه به موجب آن مبنای عقلای سلطه «نتیجه قانون حركت در تكنولوژی نیست بلكه ناشی از كاركرد آن در اقتصاد امروز است» (آدورنو و هوركهایمر، ۱۹۹۷، ۱۲۱) ، درجه «بسته بودن» تكنولوژی مزبور در كوتاهمدت و بلندمدت، نسبت به این منافع نیز باید در نظر گرفته شود. چنین رهیافتی به ما اجازه میدهد تا علاوه بر چندگانگی منافعی كه بر توسعه یك تكنولوژی تأثیر مینهند، این نكته را مورد توجه قرار دهیم كه تأثیر این منافع بر یك تكنولوژی با گذشت زمان تغییر میپذیرد. توسعه تكنولوژیك فرآیندی جاری است. با توجه به آنچه گفته شد، ذكر این مطلب كه یك تكنولوژی خاص دارای هیچگونه كیفیت ذاتی نیست نیز به همین شكل غیردقیق است: صرفنظر از میزان و درجه شكلگیری تكنولوژی در نتیجه تأثیرات اجتماعی، نامعقول است، اگر بگوییم از تلویزیون میتوان برای شستشوی لباس استفاده كرد. بنابراین باید موازنهای احتیاطآمیز میان ظرفیتهای دگرگونساز یك تكنولوژی از یك سو و ظرفیت عاملان اجتماعی برای استفاده از تكنولوژیها و شكل دادن به آنها هنگام كاربردشان از سوی دیگر برقرار ساخت. این كنش متقابل، در این نوشتار، از اهمیت بسیار برخوردار است.
● حوزه عمومی، زیست جهان و استعمار
دگرگونی ساختاری به درستی به دلیل شماری از مفروضات و غفلتهای تاریخی و نظری مورد انتقاد قرار گرفته است (نك، كالهون، ۱۹۹۲) . گرچه هابرماس بسیاری از این انتقادات را پذیرفته است. همانند انتقاداتی كه به كنار نهادن اندیشه عقلانیت عمومی طبقه كارگر اشاره دارد، او با نادیده انگاشتن فرصت ایجاد تغییرات در ترجمه انگلیسی كتاب در ۱۹۹۸ بر این باور خویش استوار ماند كه نكات كلی مندرج در كتاب همچنان از اعتبار برخوردارند. در واقع، انكار اهمیت این كتاب، به ویژه به دلیل انتقاد مهم آن از دموكراسیهای سرمایهداری مدرن احمقانه به نظر میرسد.
نظر اصلی هابرماس در این اثر عبارت از این است كه در جریان تغییرات دورانساز، مجامع مستقلی برای مباحث عقلانی ـ انتقادی ظهور پیدا میكنند. با توجه به روح انقلابهای بورژوایی، رابطه بین عنوان، منزلت و حق اظهارنظر در حوزه عمومی در قرون هجدهم و نوزدهم از میان رفت. این حوزه «بهطور رسمی» بر روی همگان صرفنظر از طبقه باز شد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست