جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
دروغ هم مالیات دارد!
حتماً شنیدهاید که بعضیها میگویند دروغ استخوان ندارد. بعضیها هم میگویند دروغ مالیات ندارد. البته این طورها هم نیست، چون دروغ هم استخوان دارد و هم مالیات! استخوانش وقتی گلویتان را میگیرد که دروغی را بگوئید و دیگران متوجه شوند. معمولاً در چنین وضعیتی برای رفع و رجوع دروغ اولی ناچار میشوید یک دروغ دیگر سر هم کنید و چون کار عجلهای معمولاً یک جایش خراب میشود، لذا مجبور میشوید برای رفع آن خرابی، چند تا دروغ دیگر بگوئید، و وقتی تعداد این دروغها از ده بیست تا بیشتر شد، آن وقت اصلاً یادتان میرود که چی گفتهاید و چی شنیدهاید. در این موقع دروغهای جوراجور و در هم و بر هم مثل استخوان راه گلویتان را میگیرد و هرچه سئوال کنند و توضیح بخواهند نمیتوانید جواب بدهید.
و اما مالیات. راستش مالیاتی که بابت دروغگوئی میپردازید، انواع و اقسامی دارد، یکی از یکی بدتر و سنگینتر. در اینجا به بعضی از این مالیاتها اشاره میکنیم:
مالیات شماره ۱:
بیاعتمادی
دروغ، اعتماد دیگران را سلب میکند. حتی یک دروغ کوچک هم میتواند باعث بیاعتمادی شود. کسی که یکبار دروغ بگوید، از کجا که بارهای دیگر دروغ نگوید (یا نگفته باشد)؟ در یک کتاب روانشناسی نوشته شده بود که اگر کودکتان دروغ گفت، دفعهٔ بد بیاعتمادی نشان دهید، حتی اگر یقین داشته باشید که راست میگوید. اگر هم اصرار کرد که حقیقت را میگوید، بگوئید من از کجا باید بدانم؟ این تنبیه، حتی در مورد بزرگسالان هم میتواند مؤثر باشد.
البته بعضی از دروغهائی که کودکان خردسال (زیر شش سال) میگویند، در واقع دروغ نیست و به قصد دروغگوئی آن را نمیگویند. (بحث در اینباره مفصل است و به روانشناسی کودک مربوط میشود.)
مالیات شماره ۲:
باز هم بیاعتمادی!
دروغ نه تنها باعث سلب اعتماد دیگران میشود، بلکه باعث میشود که خود شخص هم کمتر به دیگران اعتماد کند. اغلب افراد دروغگو تصور میکنند که همهٔ مردم دروغگو هستند. چون خودشان به دروغ عادت دارند لذا آن را یک امر عادی تلقی میکنند و معتقدند که دیگران هم مطلب را آنطور که به مصلحتشان است میگویند، نه آن طور که واقعیت دارد. این بیاعتمادیها وقتی که از حد بگذرد، زندگی را واقعاً به صورت جهنم در میآورد. خود من بارها شاهد بودهام که وقتی بعضیها دروغشان فاش میشود، میگویند همه اینطور هستند. همه دروغ میگویند، یا همه به نفع خودشان حرف میزنند. حتی شاعر بزرگواری همچون شیخ سعدی به غریبهها بیاعتماد است و میفرماید:
غریبی گرت ماست، پیش آورد
دو پیمانه آب است و یک چمچه دوغ
اگر راست میخواهی، از من بشنو:
جهاندیده بسیار گوید دروغ!
حالا که صحبت از سعدی کردیم، بد نیست این را هم بگوئیم که اصلاح دروغ مصلحتآمیز هم از او است. البته مقصود سعدی از دروغ مصلحتآمیز، دروغی است که به مصلحت دیگران باشد نه به مصلحت شخص گوینده. وی در داستانی از کتاب گلستان، شرح میدهد که چگونه وزیر، با گفتن یک دروغ ساده و بیضرر از کشته شدن بیگناهی جلوگیری میکند. سپس اینطور نتیجه میگیرد که دروغ مصلحتآمیز، به از راست فتنهانگیز.
مالیات شماره ۳:
ایجاد حال بد
دروغ، حال دیگران را بد میکند و آنها را از شما متنفر میسازد. راستش را بخواهید، حق هم همین است. خود شما وقتی از کسی مطلبی میشنوید و پی به دروغ بودن آن میبرید، چه احساسی پیدا میکنید؟ آیا فکر نمیکنید که طرف، شما را احمق و نادان فرض کرده و با فرض اینکه ساده هستید، خواسته با یک مشت سخنان بیاساس، گولتان بزند؟ چگونه ممکن است کسی از آدمهای کلاهبردار و حقهباز که ابزار کارشان دروغگوئی است، خوشش بیاید؟ تازه خود گوینده هم حال خوشی پیدا نمیکند، چون معمولاً دچار عذاب وجدان میشود.
به قول خواجه حافظ:
به صدق کوش، که خورشید زاید از نفست
که از دروغ، سیه روی گشت صبح نخست
متأسفانه بعضیها نه فقط دروغ میگویند، بلکه برای راست جلوه دادن سخنان خود متوسل به قسم هم میشوند به قول ادیب الممالک فراهانی:
برای رونق بازار خویش، بازرگان
همی خورد زپی یک دروغ صد سوگند
و همین موضوع باعث میشود که دیگران بیشتر به دروغگوئی آن شخص پی ببرند و در ضمن، بر میزان بدبینیشان هم افزوده شود یک مثل عامیانه میگوید: ۷۸۲;گفتی، باور کردم. اصرار کردی، شک کردم. قسم خوردی، فهمیدم دروغ میگوئی.
به گفتهٔ صائب تبریزی:
سخن شمرده و سنجیده گوی، بیسوگند
که شاهد سخنان دروغ، سوگند است
مالیات شمارهٔ ۴:
ضعف حافظه!
مردم میگویند که آدم دروغگو کم حافظه میشود. اتفاقاً این موضوع، خالی از حقیقت هم نیست. کسی که مرتباً به اشخاص گوناگون دروغ میگوید، برای اینکه رسوا نشود، باید دائماً فکرش مشغول این باشد که به چه کسی چه مطلبی را گفته است. بنابراین بسیار از امور عادی را فراموش میکند. شما اگر واقعهای را همانطور که اتفاق افتاده است برای ده نفر بازگو کنید، مسلماً تا مدتها بعد هم آن را فراموش نخواهید کرد، اما اگر برای هر نفر به گونهٔ متفاوتی همسان واقعه را تعریف کنید، فردای آن روز هم بعید است یادتان بیاید که به هر کسی چه گفتهاید. از اینها گذشته آدم دروغگو چون دائماً باید مراقب باشد که دروغهایش لو نرود، بنابراین فشار عصبی زیادی را به ناچار تحمل میکند که موجب حواس پرتی، تنش، ناشادی و عوارض نظیر آن میشود.
اگر خوب فکر کنید، ممکن است مالیاتهای بسیاری یادتان بیاید که در طول زندگی خود بابت یک دروغ به ظاهر ساده پرداختهاید. پس بهتر است مطلب را با شعری از ایرج میرزا ختم کنم که میگوید:
گفتار دروغ را اثر نیست
چیزی ز دروغ زشتتر نیست
دروغ نگو زیرا زندگی در راستی است و مرگ و نابودی در دروغ
یکی از تئوریهای باطنی بر این اساس پیریزی شده است: دروغ یعنی مرگ و نابودی، و راستی یعنی زندگی و هستی. بر پایهٔ این تئوری انسان برای رستگار شدن لازم نیست کار زیادی انجام دهد و همچنین برای آنکه خود را از رنج و گرفتاری خلاص کند نیاز به کوششهای طاقتفرسا ندارد. بلکه راز زندگی واقعی در این است: دروغ نگو. طبق این گفته اگر انسان دروغ نگوید (و به دروغ آلوده نشود) از همهٔ گناهان و خطاها مبرا خواهد شد. به عبارتی دروغ، اصل و عصارهٔ بدیهاست بنابراین با پرهیز از (صرفاً دروغ، میتوان از همه بدیها پرهیز کرد. مشابه این فلسفه را در دین اسلام و بسیاری از ادیان دیگر هم میتوان یافت.
آخرین پیشرفتهای تکنولوژی دربارهٔ دروغشناسی و دروغسنجی
ماشین ذهنخوانی
همزمان با برنامهریزیهای دولت انگلیس جهت تغییر و به روز کردن سیستمهای دروغسنج خود، آمریکا نیز بودجهای معادل ۵ میلیون دلار را در اختیار یکی از محققان خود قرار داده تا روی طرح پیشنهادی دستگاه دروغسنج کار کند. الکترودهای سیستم پیشنهادی دستگاه دروغسنج کار کند. الکترودهای سیستم پیشنهادی بر روی صورت و جمجمه فرد نصب میشود و ادعا میشود دادههای این دستگاه حدود ۹۴ تا ۱۰۰ درصد اطمینانبخش خواهد بود. البته اینکه بازپرسان در جریان تمام ذهنیات مجرم قرار گیرند، از نظر حقوقی و انسانی مردود است.
مچگیری ام. آر . آی از افراد دروغگو
پژوهشگران اعلام کردند که اسکنهای مغزی، تفاوت زیادی را بین مغز افرادی که دروغ میگویند و آنهائی که این عادت را ندارند نشان میدهند. قسمتهائی در مغز وجود دارند که زمانی که کسی دروغ میگوید یا فریب کاری میکند قابل اندازهگیری است و به همین نسبت نیز مکانهای خاصی در مغز هستند که با راستگوئی واکنش نشان میدهند. در مغز دروغگویان ۷ قسمت دارای واکنش و در مغز افراد راستگو ۴ قسمت دارای واکنش مشاهده شده است و در کل این نشان میدهد که دروغگوئی بیشتر از راستگوئی در مغز فعل و انفعال ایجاد میکند. استفاده از این دستگاه در بازجوئی از متهمان پرونده جنائی پیچیده، راهکار بسیار مفید و تعیینکنندهای خواهد داشت.
ساختار مغز دروغگوها با بقیه متفاوت است، دروغ میگویند مثل آب خوردن
روانشناسان و عصبشناسان واقعیتهای تازهای درباره ساختار مغز دروغگوها کشف کردهاند. روانشناسان دریافتند که ساختار مغز دروغگوهای بیمار، ناهنجار است، طوری که دروغ گفتن برایشان طبیعی به نظر میآید. آدرین راین، روانشناس و محقق دانشگاه کالیفرنیای شمالی در لس آنجلی این تحقیق را انجام داده است. او میگوید ساختار مغز این بیماران طوری است که برای دروغ گفتن محاسبات پیچیدهای را راحت انجام میدهد. او دریافته ماده سفید قشر قدامی مغز دروغگوهای بیمار، معمولاً بیشتر از (متوسط) مغز دیگران فعال است. (قشر قدامی، قسمتی از مغز است که هنگام دروغ گفتن فعال است). اما ماده خاکستری مغز این افراد کمتر از دیگران است. ماده سفید مغز در تفکر سریع و پیچیده به کار میآید و ماده خاکستری در جلوگیری از دروغ. راین مدعی است که ترکیب مقدار زیادی ماده سفید و مقدار کمی ماده خاکستری میتواند آدمها را دروغگوی حرفهای کند. نتایج این مطالعات اولین تفاوتهای زیستشناختی هستند که بین دروغگوهای بیمار و افراد عادی کشف شده است. دیگر پژوهشگران از بررسی تصویر مغز دریافتند که هنگام دروغ گفتن، قشر قدامی مغز فعالتر است. آنها بدنبال یافتن روشهائی هستند که از این نتایج به عنوان جایگزین تستهای دروغسنجی استفاده کنند. اما دروغگوهای بیمار، گروه دیگر هستند که به طور نظامند دیگران را تحت تأثیر خود قرار میدهند و دروغ گفتنشان تصادفی نیست. تا به حال هیچکس به ساختار مغز این گروه خاص نگاه نکرده بود. در لس آنجلس راین با ۱۰۸ داوطلب که از کارکنان ۵ آژانس کاریابی بودند مصاحبه کرده و تستهای روانشناسی استانداردی از آنها گرفت. نتایج این تستها نشان داد که ۱۲ نفر از مصاحبه شوندهها دروغگوهای بیمار بودند و ۱۶ نفر اختلال شخصیتی داشتند، اما نشانههای دروغگویی بیمارگونه را نشان ندادند. ۲۱ نفر هم افراد کنترل شده بودند، یعنی نه ضد اجتماعی و نه دروغگو. راین پس از این مطالعات، مغز این افراد را با MRI اسکن کرد و فهمید که در دروغگوها ماده سفید ۲۶ درصد از ضد اجتماعیها و غیر دروغگوها بیشتر، همچنین ماده خاکستری مغز دروغگوها ۱۴ درصد از دیگران کمتر است. (کار ماده سفید مغز، انتقال اطلاعات است و از رشتههای عصبی یا آکسونها تشکیل شده است. آکسونها از سلولهای عصبی یا نورونها را به یکدیگر متصل میکنند). راین اعتقاد دارد که داشتن ماده سفید بیشتر، توانائی افراد را در روند پیچیده دروغ گفتن بهتر میکند. این فرآیند شامل ساختن دروغ، فکر کردن همزمان و انجام اعمال فکری همزمان است. ماده خاکستری که تقریباً شامل جسم سلولی نورونها است، اطلاعات را پردازش میکند. مطالعات قدیمیتر نشان میدهد افرادی که ماده خاکستری مغزشان کمتر است، بیشتر دوست دارند قواعد را بشکنند و به خطاهای اخلاقی توجه نکنند. اما در این مطالعه، اطلاعات بیشتری نیاز است. مثلاً چندان معلوم نیست که افراد مورد مطالعه، دروغگوهای بیمار هستند یا فقط آدمهای عادیاند که خیلی دروغ میگویند. محققان دریافتهاند که تمام دروغگوها، نه از راستگوها پیچیدهتر هستند و نه لزوماً بیشتر از افراد راستگو به مراقبت نیاز دارند. آنها افرادی هستند که میدانند گاهی ممکن است کسی به داستانهای ساختگیشان اعتراص کند، بنابراین تمرین میکنند خطاهایشان را کم کنند و بعد از مدتی داستانهای ساختگی آنها به نظر بهتر از داستان واقعی جلوه خواهد کرد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست