شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

از کجا آمده ام, آمدنم بهر چه بود


از کجا آمده ام, آمدنم بهر چه بود

جامعه, خانواده و مروارید تربیت

تربیت صحیح در اسلام، جایگاه ارزشمندی دارد. تا حدی که یکی از ارکان انبعاث انبیاء تربیت انسان است. امیرالمؤمنین(ع) در اهمیت تربیت می‌فرمایند: «من تأدب بآداب‌الله عزوجل، اداه الی الفلاح الدائم»کسی که به آداب الهی تربیت یابد، آن تربیت، او را به رستگاری جاودان می‌رساند.در روایت است وقتی آیه «ولا تمدن عینیک الی ما متعنا به ازواجاً منهم» نازل شد، پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «من لم یتأدب بآداب الله تقطعت نفسه عن الدنیا حسرات» (کسی که به آداب الهی تربیت نشود و پرورش نیابد با غصه بر دنیا جان می‌دهد). از دو روایت فوق جایگاه تربیت و اهمیت آن به خوبی شناخته می‌شود چرا که روایات پیش گفته تنها راه رسیدن به فلاح و رستگاری و فرار از حرمان و ناامیدی را تربیت شدن به آداب الهی معرفی می‌کنند.

● مربی کیست؟

از آنجا که انسان از دو بعد خاکی (جسم مادی و غرایز آن) و خدایی (روح الهی و قوای آن) تشکیل شده است و این دو از یکدیگر متأثرند، بنابراین تربیت و پرورش هر دو و سالم نگهداشتن آنها از تباهی و فساد، موجب هماهنگی و وحدت در وجود انسان می‌گردد.افعال و رفتار جسمانی در کمال یا انحطاط جان آدمی اثر دارند و طهارت یا ناپاکی روح در اعمال و حالات بدن اثرگذار است.

مرحوم خواجه نصیر طوسی در ذیل فرمایش نبوی «لیس منا من لم یأمن جاره بوائقه» (از ما نیست کسی که همسایه‌اش از جور و ستم او در آسایش نباشد) می‌فرماید: «نزدیک ترین همسایه به آدمی، روح انسان است که در نزدیکی جسم او است، پس با گناه جسم، جان را نیازارید».

البته اگر لطیف‌تر قرار بود بفرمایند، چنین می‌نگاشتند: «نزدیکترین همسایه شما، خدای سبحان، انبیا، ملائک و ائمه هدی هستند.

«نحن اقرب الیه من حبل الورید» بنابراین آنقدر با گناه، این همسایگان مقدس را نیازارید.» اسلام معتقد است که جسم و جان بر یکدیگر اثر می‌گذارند، به این سبب پرورش و مراقبت جسم باید در کنار روح آدمی باشد و کسی نمی‌تواند این مهم را برعهده گیرد، مگر موجودی که برهمه نیازها و خواسته‌های مادی و معنوی انسان تسلط و آگاهی داشته باشد.

مربی حقیقی دارای نشانه‌های ذیل است:

۱) نیازهای ذاتی (روحی) و جسمی متربی را بشناسد.

۲) خواسته‌ها و آرزوهای حال و آینده فراگیر را بداند.

۳) قدرت و علم رفع نیازها و برآوردن آرزوهای متربی را داشته باشد.

۴) با رفع نیاز، فراگیر را به کمال و سعادت برساند نه این که او را در زمینه‌ای بی‌نیاز و در بعد یا ابعادی دیگر نیازمند نمایید.

۵) برنامه‌ای کامل و بدون تغییر برای راهبری فراگیر در تمام دوران حیاتش به سوی سعادت و نیک فرجامی داشته باشد.بنابراین چنین صفاتی جز برای ذات اقدس الله برای کسی ممکن نیست پس مربی حقیقی و راستین از دیدگاه مکتب تربیتی اسلام، خدای سبحان است.

آیا درون آدمی تغییر پذیر است

از آنجا که نفس آدمی دو جنبه دارد، یکی کمال‌جویی و دیگری پستی‌گرایی، بنابراین با استناد به آیات و روایات این نتیجه حاصل می‌شود که طبیعت آدمی قابل تغییر است.

این که ظاهر و فحوای بعضی از آیات قرآن از نفس «لوامه ، اماره، مسوله، مطمئنه) سخن می‌گوید، دلیل بر تغییرپذیری نفس آدمی است که در جایی امرکننده به بدیها و در مرتبه‌ای ملامت‌کننده و در مرحله‌ای مطمئنه است.

در روایت است (ما من قلب الاوله اذنان علی احدهما ملک مرشد و علی‌الاخری شیطان مفتن...) (برای هر قلبی دو گوش است، بر یکی از آن دو فرشته‌ای است ارشادکننده (به حق) و بر دیگری شیطانی است گمراه‌کننده).

● رابطه و تأثیر تربیت بر اخلاق

با توجه به نکات پیش‌گفته تأثیر تربیت بر اخلاق را چنین می توان بیان کرد: نفس انسان تغییرپذیر است و در هنگام تولد از هر اخلاق مثبت و منفی عاری است، در مسیر زندگی با مسائلی آشنا می شود و براساس آنها به رفتار خویش قالب و تعین می‌بخشد. حال اگر مسائل القا شده به او نیک و شایسته باشند یقیناً رفتار او نیکو و شایسته خواهد بود و اگر عکس این خصوصیات باشد به حتم رفتار او ناپسند خواهد بود.امام علی(ع)می‌فرماید:(سبب تزکیه الاخلاق حسن‌الادب) (سبب پاک گردیدن اخلاق، نیکویی ادب است).

تأثیر تعلیم و تربیت اسلامی بر اخلاق در دو بعد محاسن و مکارم است.محاسن اخلاق بیشتر در مدارا کردن، گذشت، خوشرویی و... است و مکارم اخلاق در بزرگواری و به فعلیت رسیدن تمام صفات انسانی است؛ در یک جمله یعنی کرامت انسانی.نتیجه این که هر دو بعد اخلاقی یعنی هم محاسن و هم مکارم از تربیت تأثیرپذیری مستقیم دارند.

البته حسن خلق می‌تواند از همه مکاتب اخلاقی (حتی غیردینی) تأثیرپذیر باشد، اما مکاتب دیگر، رهاوردی به نام مکارم اخلاق ندارند؛ زیرا حسن خلق برای به وجود آوردن محیطی آرام، دور بودن از اضطراب و نگرانی، ایمن‌بودن از بدی دیگران و مصون ماندن مال و عرض و ناموس انسان است. بنابراین ممکن است انسانی دارای حسن خلق باشد (با اینکه در قید مذهبی نباشد) و فقط برای منافع مادی کارهایی را انجام دهد؛ اما مکارم اخلاق با خشنودی خدا و پرهیزکاری همراه است.

سخن اینکه از اعضا و جوارح شخصی که از تعلیم و تربیت اسلامی برخوردار است، جز اعمال شایسته و صالح ظهور نمی‌کند. غرایز او در حال تعادل و تعدیل است و آنچه او حکم می‌کند و از او صادر می‌شود صلاح و سداد است. ولی تعلیم و تربیت منفی سبب می‌شود که نفس، به شر و بدی‌ها امر کند.