چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
هیس ناگفته ها همچنان هستند
فیلم «هیس؛ دخترها فریاد نمیزنند» صحبت از ناگفتهها میکند. حرفهایی که نباید زده شوند چراکه کسی پذیرای آنها نیست. موضوع فیلم که به آزار جنسی دختران خردسال میپردازد، بحثی این گونه را به میان میکشد. عرفی که زخمهای کهنه بر روح و روان کسانی بر جای میگذارد که به هر طریقی گرفتارش میشوند. با این حال، بحث ناگفتهها در اینجا صحبت از موضوع فیلم نیست. حرفی دیگر است که تابوی ناگفته دیگری را بیان میکند.
وقتی از سینما بیرون میآییم، سردرد گرفتهام اما این به خاطر فیلم نیست و آلودگی هوا قبل از رفتن به سینما چنین وضعیتی را به وجود آورده است. بحثهایی که بعد از فیلم میکنیم بیشتر حول این مساله میگردد که درخشنده جسارتی در طرح یک موضوع تابو به خرج داده که قابل تحسین است و از ناگفتههایی حرف میزند که به دلایل گوناگونی مخفی میشوند تا سرانجام به شکل زخمهای چرکینی سر باز کنند. موضوع خانوادهها و دختربچههایی که از ترس آبرو و مشکلات عرفی، رنج و شکایتهای خود را مخفی میکنند تا به انسانهایی بدون عزت نفس و آسیب دیده تبدیل شوند، موضوع راحتی برای طرح در ساختار سینمایی که سعی میکند همیشه مودب و بیحاشیه باشد، نیست. فیلم در مرز از تکاپو افتادن، روایت خود را در گونه فیلمهای واقعگرای اجتماعی پیش میبرد. در حالی که هر لحظه این امکان وجود دارد که قصه جلب جذابیت رازآلود به تعویق انداختن علت قتل سرایدار توسط شخصیت اول فیلم شود و معمایی را به وجود آورد که منتظر حل آن تا آخر فیلم بمانیم اما این اتفاق نمیافتد و در همان بخش اول این گره باز میشود که چرا سرایدار به قتل رسیده است. فیلم جذابیت روایت خود را در این دنبال میکند که
درنهایت چه اتفاقی برای کسی که در معرض اتهام یک قتل قرار گرفته است، میافتد. با وجود لذتی که فیلم با پیشرفت روند خود به تماشاگر منتقل میکند و پایانی که میتوان گفت تاثیرگذار است، چند روز بعد وقتی با دوستی درباره فیلم حرف میزنم اشارهاش به باورپذیر نبودن برخی صحنههای فیلم، سرآغاز تاملی میشود درباره ناگفتههای فیلم. ناگفتهها نه به این معنا که فیلم از موضوعی ناگفته حرف میزند بلکه به این مفهوم که چیزهایی را ناگفته میگذارد تا قصه را در نهایت
درجهتی که مورد پذیرش است، جلو ببرد. مفهومی که تئون فن دایک (۱۳۹۰) برای تحلیل گفتمان انتقادی در متن معرفی میکند.
در صحنههای میانی فیلم، وقتی ماجرای خواستگاریهای قبلی شیرین را میبینیم که به خاطر یک تماس تلفنی نامزدیاش را به هم میزند یا به خاطر توهمی از تماس نامزدش با مردی که از او هراس دارد، در همان لحظه دست به خودکشی میزند، شکلی از اغراق یا بزرگنمایی دیده میشود که باورپذیری فیلم را تحت تاثیر خود قرار میدهد. نمیتوان درک کرد که دختری که در تحصیل و پیشبرد مراحل زندگی خود موفق است، به یکباره با چنین چیزی در همان لحظه دست به خودکشی بزند. صحبت مشترکی که کمابیش میان بعضی بینندگانش به وجود آمده است. با این حال به نظرم میرسد این باورناپذیری بیشتر از آنکه به اجرای صحنه یا پرداخت کم و زیاد آن مربوط باشد به این نکته وابسته است که فیلمساز اساسا نمیخواهد وجوهی از شخصیت شیرین را به نمایش بگذارد و این ناگفتن را به شکلی عامدانه به کار میگیرد.
در قسمت آغازین فیلم وقتی وکیل میخواهد شیرین را تحت تاثیر قرار بدهد تا درباره اتفاقی که افتاده حرف بزند، او را در موقعیتی تهدیدکننده قرار میدهد که ممکن است به عنوان یک دیوانه یا مجنون قلمداد شود و در نهایت دختر از نگرانی احتمالی اینکه مبادا نامزدش او را یک روانی بداند که زجر دیگران برایش مهم نبوده است، شروع به تعریف ماجرا میکند. در بخش دیگری نیز مشابه این اتفاق میافتد. دادستان، وکیل شیرین را متهم میکند که میخواهد با مجنون معرفی کردن او از قصاص فرار کند و وکیل در حالی که کمی هم دستپاچه به نظر میرسد، میگوید قصدش از آوردن یک روانشناس به دادگاه این نیست که بگوید متهم دچار نوعی جنون بوده است. اگر دوباره به روایتی که از ماجرای خواستگاریهای شیرین انجام شده، نگاه کنیم اینبار رفتارش از منظر اینکه او دچار نوعی جنون ادواری است، تقریبا منطقی به نظر میرسد. برای کسی که در همه زندگیاش دچار نوعی مشکل روانی و احساس بیعفتی و بیآبرویی و ترس از برملا شدن آن بوده است، غیرمنطقی نیست که حتی با یک توهم تماس نامزدش با مردی که او را آلوده کرده، دست
بهخودکشی آنی بزند. اما این تصویر از دختری که بهخاطر تجاوز در دوران خردسالی دچار جنون ادواری شده است، توسط فیلمساز طبق همان مفهومی که فان دایکبا «ناگفتهها» ارائه میدهد، به شکلی عامدانه بهحاشیه کشیده شده و ناگفته مانده است. روایتی که در برابر اختلال روانی شخصیت و جنونی که دچار آن شده، مقاوم است و آن را در پس روایتهای دیگری طرد میکند.
گفتمانهای متعددی را میتوان جستوجو کرد که چرا فیلمساز این روایت را با آنکه باورپذیری فیلم را تحت تاثیر قرار داده، ناگفته میگذارد و آن را به حاشیه میبرد. برخی از این گفتمانها به نظر میرسد مطابق دیدگاه استوارت هال از ایدئولوژی نهادهای حاکم برآمدهاند و برخی دیگر در گفتمانها و باورهای جاری اجتماعی ریشه دارند که حتی شاید بتوان گفت در برابر گفتمان رسمی حاکم هم مقاومت میکنند. مشکل روانی یا جنون یک تابو است وبا اینکه موضوع فیلم به تابوی تجاوز به دختران خردسال میپردازد که خوف از آن، باعث تشدید پنهانی جرم و صدمات جدی به قربانیان شده است اما فیلم خود گفتمان تابووار دیگری از جنون میسازد که حتی در ازای مرگ شخصیت اصلی خود حاضر نیست از این تابو حرفی به میان بیاورد. وکیل، دادستان و خود شیرین دست به دست هم میدهند تا مشکل روانی و جنونی را که به خاطر آزارجنسی در خردسالی در او ایجاد شده ناگفته بگذارند حتی اگر به قمیت از دست رفتن جان او تمام شود و در اینجا نمیتوان گفت که خندهدار است که شخصیت شیرین هم با آنها کاملا همراه است. حتی وقتی دادستان با خواندن ای پزشکی قانونی به این اشاره میکند که متهم در حین ارتکاب به جرم دچار جنون شده است باز هم وکیل ترجیح میدهد مودبانه بگوید که نمیخواهد آن را پیگیری کند. در قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۰در تبصره ۲ ماده ۵۱ این قانون بیان شده که «در جنون ادواری شرط رفع مسوولیت کیفری جنون در حین ارتکاب جرم است». بر طبق همین ماده، شیرین میتواند راهی برای رهایی از مجازات حتمی مرگ داشته باشد اما گویی تابوی جنون همچنان بر جای خود باقی است.
با وجود شباهتی که بین وضعیت شیرین و کارگر مادرش در بروز رفتارهای روانپریشانه وجود دارد اما فیلم، این دو را بهشدت قطبی میکند. تیکهای عصبی در بازی بابک حمیدیان او را به شکل شخصیتی روانی نشان میدهد. هیچ دلیلی هم برای رفتارهای او گفته نمیشود و این جنون کودکآزاری شخصیتش را به شکل یک حیوان غیرقابل فهم تصویر میکند. به این ترتیب، مفهوم «دیگری» به عنوان افراد «روانی» غیرانسان تعبیر میشود. افرادی که نه خانوادهیی دارند و اگر هم دارند، معتاد است. به واسطه اعتیاد منزوی شدهاند و به طرز مرموز و مشکوکی وارد زندگی شهری شدهاند. شخصیت سرایدار از چنین الگویی تبعیت میکند. قطبی شدن این شخصیتها از انسان البته با مفهوم مجردتری اتفاق میافتد و آن جنون و مشکل روانی است. شیرین هم در این گفتمان قربانی وضعیت روانی خودش میشود. او نمیتواند بر جنونی که گرفتار آن است، اعتراف کند چون گفتمان فیلم او را از حیث انسان بودن دور میکند. همان طور که تصویر «دیگری» را چنین به نمایش میگذارد. حیوانصفتی که به دلیل مشکل روانی و جنون نمیتواند انسان باشد و البته مستحق کشتن است. شاید به شکل ساده، این گفتمان به این شکل دربیاید که جنون و اختلال روانی جایی برای ارزشهای برابر انسانی باقی نمیگذارد.
گفتمان فیلم «هیس؛ دخترها فریاد نمیزنند» پیرامون ارزشهای برابر انسانی درباره افراد دچار اختلال روانی یا جنون، یک گفتمان فردی یا گروهی نیست. در قانون مجازات اسلامی قدیم مصوب ۱۳۷۵ماده ۲۲۲ درباره قتل عمد دیوانه یا مجنون توسط فرد عاقل، تنها پرداخت دیه ذکر را در نظر گرفته و حبس یا زندان تعزیری فقط در صورت خوف یا احتمال تجری در نظر گرفته شده است. به گفته کارشناسان حقوقی، فلسفه این قانون، عدم شرایط برابر بین فرد مجنون و عاقل است. اشکال چنین دیدگاهی شاید تا زمانی که قتل انسان برای راحت شدن از مشکل روانی او مکرر اتفاق نیافتد، بارز نشود اما حتی در صورت نادر بودن این مساله، نمیتوان بعد انسانی پیامد آن را در نظر نگرفت که سبب تمایز و تفاوت برای انسانی میشود که به دلایل مختلف دچار مشکل شدید روانی و جنون شده است. شیرین قربانی میشود شاید به این دلیل که روایت مرگ، سادهتر از پذیرش زندگی با جنونی است که آشکار شده است.
این گفتمان فیلم اگرچه نمیتواند بیتاثیر از گفتمان رسمی حاکم باشد اما در این مورد به نظر نمیرسد تنها از این مجرا برآمده باشد. در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ این دیدگاه نابرابر تا حدی اصلاح شده است. در ماده ۳۰۵، مجازات حبس تعریزی در جزای قتل عمدی انسان مجنون حتمی دیده شده است و در ماده ۱۴۲ به نحوی اختلال روانی نیز به عنوان عامل تخفیفدهنده جرم در نظر گرفته شده، که در مقایسه با قانون قدیم منعطفتر است. اما به نظر میرسد گفتمانی که در فیلم بازنمایی میشود، همچنان در برابر چنین تغییری مقاومت نشان میدهد و تابویی است که همچنان تکرار میشود.
آرش گودرزی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست