شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

روش شناسی استاد مطهری در نقد اندیشه ها


روش شناسی استاد مطهری در نقد اندیشه ها

استاد مطهری به عقیده اهل فن و به شهادت مكتوبات, یادداشتها و سخنرانیهایی كه در طول حیات با بركت خود داشت, در زمره متفكران و فیلسوفان دردمند اجتماعی است كه در نظریات خویش بهره های فراوانی از مفاهیم, تعاریف و نظریه های خرد و كلان در مكاتب مختلف جامعه شناسی و فلسفه تاریخ برده است

استاد شهید مرتضی مطهری یكی از موفق‏ترین و پیشروترین متفكران اسلامی در عصر جدید است كه در گستردگی فكری، درك زمان، توجه به واقعیات، شناخت مسائل فكری، فرهنگی و اجتماعی، پاسخ به شبهات روز، و نیز نقد اندیشه‏های جامعه‏شناسی، بر پایه روشهای مبتنی بر مبانی دینی، سرآمد هم‏عصران خویش بود. آن اسلام شناس برجسته با اشراف و احاطه خاصی كه بر شریعت مقدس اسلام داشت، توانست مسائل فرهنگی و اجتماعی جامعه اسلامی ایران را به گونه‏ای شایسته، شناسایی، كالبد شكافی، نقد و تحلیل نماید، و بسیاری از معضلات جامعه به ویژه نسل جوان را مورد كاوش قرار دهد.

استاد مطهری به عقیده اهل فن و به شهادت مكتوبات، یادداشتها و سخنرانیهایی كه در طول حیات با بركت خود داشت، در زمره متفكران و فیلسوفان دردمند اجتماعی است كه در نظریات خویش بهره‏های فراوانی از مفاهیم، تعاریف و نظریه‏های خرد و كلان در مكاتب مختلف جامعه‏شناسی و فلسفه تاریخ برده است. این فقیه فرزانه و فیلسوف منتقد، مبتكر و جامعه شناس آگاه و زمان شناس هرگز خویشتن را از عرصه اجتماع خارج نكرد و مانند اغلب جامعه شناسان غربی، گوشه انزوا اختیار ننمود و از پشت درهای بسته به جامعه نگاه نكرد، بلكه در زمانی كه اندیشه‏های ماركسیستی و لیبرالیستی زوایای تن و جان جوانان را قبضه كرده بود، گامهای بلندی برای درمان آسیبهای فكری، دینی، فرهنگی و اجتماعی جوانان برداشت.این مقاله نیز درصدد است روشها و شیوه‏های استاد مطهری در نقد اندیشه‏ها را تبیین نماید.

● روش‏شناسی استاد مطهری در نقد اندیشه‏ها

استاد مطهری علاوه بر وسعت معلومات، سخت موشكاف، نكته سنج و تحلیلگر بود. آنچه را كه بسیاری از همگان، به سادگی از آن می‏گذشتند و نكته‏ای در آن نمی‏یافتند، با دقتی حیرت‏انگیز و تحسین برانگیز مورد كاوش قرار می‏داد و تناقضات درونی و نقاط ضعف آن را آشكار می‏ساخت. استاد مطهری در بررسی جامع اندیشه‏های رایج در جامعه و پاسخگویی و نقد و بررسی آرای مخالفان در حوزه‏های گوناگون علمی به اصولی معتقد و پایبند بود كه عبارت‏اند از:

۱ ـ برخورد اثباتی

استاد مطهری در مواجهه با افكار مخالف و انحرافی پیش از نفی و نادرست خواندن آنها، نخست آنچه خود به آن اعتقاد داشت اثبات می‏نمود و سپس به رد آن فكر انحرافی می‏پرداخت؛ برای نمونه زمانی كه برخی از روشنفكران درباره معجزه پیامبر نظر نادرستی ارائه می‏دادند، استاد مطهری نخست تفسیر درستی از نظر شیعه درباره معجزه پیامبر ارائه می‏دهد و در ادامه آن به نقد و بررسی نظر روشنفكران می‏پردازد.(۱)

بدین سان استاد، انحرافاتی كه در زمینه مسائل اعتقادی می‏دید فقط به نفی و برخورد انفعالی اكتفا نمی‏كرد، بلكه اول دیدگاه جهان‏بینی اسلامی را تألیف و عقیده صحیح اسلامی را تبیین می‏نمود و آن‏گاه به نقد افكار مخالف می‏پرداخت.

۲ ـ بیان نكات مثبت در كنار اشكالات

در مواجهه با آرای مخالف باید توجه داشت كه هیچ اندیشه‏ای صد در صد غلط نیست؛ زیرا در آن صورت كسی آن را نمی‏پذیرد. از این رو صاحبان نظرهای مخالف همواره افكار خود را در پوشش مطالب «حق» عرضه می‏كنند. البته میزان مطالب «حق» در اندیشه‏های گوناگون متفاوت است. در بررسی این اندیشه‏ها، باید نخست مطالب درست از نادرست نمایانده شود، تا پس از آن مطالب نادرست نقد شود. روش استاد مطهری در برخورد با آرای مخالف، بیان نكات مثبت در كنار اشكالات آن است؛ برای نمونه استاد در برخورد با اقبال لاهوری، ابتدا چند مزیت او را بیان می‏كند و سپس دو نقص نیز بر او وارد می‏سازد.(۲)

۳ ـ جدال احسن

یكی از مسائل مهمی كه اسلام در برخوردها، رعایت آن را لازم می‏داند، جدال احسن است.(۳)خداوند خطاب به پیامبر (ص) می‏گوید:

«اُدْعُ اِلی سَبیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَهِٔ وَ الْمَوْعِظَهِٔ الْحَسَنَهِٔ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ اَحْسَنُ...»(۴).

مردم را با پند و حكمت نیكو به سوی خدا بخوان و با آنها به بهترین طریق مناظره كن.

این طریقی است كه قرآن پیش روی ما نهاده است. اگر در بحثها و مناظره‏ها بجز این روش، عمل كنیم، نه تنها ثمره‏ای به بار نمی‏نشیند، چه بسا زیانهای جبران‏ناپذیری هم برجای خواهد ماند. در آثار به جای مانده از استاد مطهری، این شیوه برخورد كاملاً مشهود است. البته این بدان معنی نیست كه استاد همیشه با نرمی برخورد می‏نمود، بلكه آنجا كه لازم می‏دید، شدت عمل هم به خرج می‏داد، ولی در همان حال نیز به نحو احسن برخورد می‏كرد؛ برای نمونه، در پایان مقدمه كتاب ارزشمند علل گرایش به مادیگری می‏نویسد:

«این بود شمّه‏ای از تذكراتی كه می‏خواستم خیرخواهانه و دوستانه به عزیزانی كه هنوز فكر می‏كنم اغفال شده هستند، بدهم. امیدوارم این تذكّرات، سودمند واقع گردد»(۵).

روی این سخن با كسانی است كه استاد در جای دیگر در مورد آنها می‏گوید:

«مطالعه نوشته‏های به اصطلاح تفسیری كه در یكی دو سال اخیر منشر شده و می‏شود، تردیدی باقی نمی‏گذارد كه توطئه عظیمی در كار است، در اینكه چنین توطئه‏ای از طرف ضدمذهب‏ها برای كوبیدن مذهب در كار است، من تردید ندارم. آنچه فعلاً برای من مورد تردید است این است كه آیا نویسندگان این جزوه‏ها، خود اغفال شده‏اند و نمی‏فهمند كه چه می‏كنند و تنها دستهای پشت پرده هستند كه می‏دانند چه می‏كنند، و یا خود اینها عالما عامدا با توجه به اینكه با كتاب مقدس هفتصد میلیون مسلمان چه می‏كنند، دست به چنین تفسیرهای ماتریالیستی زده و می‏زنند؟

... اگر پس از این تذكرات، باز هم راه انحرافی خود را تعقیب كردند، ناچاریم آن ماتریالیسم را «ماتریالیسم منافق» اعلام نماییم»(۶).

۴ ـ برخورد احترام‏آمیز در نقل اقوال

استاد مطهری در نقد و بررسی اندیشه‏های مخالف به هنگام نقل اقوال آنها، با ادای احترام، به نظرات آنها می‏پردازد؛ برای نمونه استاد آنجا كه «علم‏زدگی روشنفكران معاصر» را به نقد می‏كشد(۷)، در بخشی كه به كتاب راه طی شده می‏پردازد در چند مورد كه از آن مطلبی نقل می‏كند با عنوان «مؤلف دانشمند كتاب راه طی شده» از آن نام می‏برد كه معتقد است خداشناسی منحصرا همان راه حس و طبیعت است.(۸)

۵ ـ نقد و بررسی اندیشه بدون نام بردن از صاحب اندیشه

یكی از نكاتی كه باید ناقد در هر نقدی همواره به آن توجه داشته باشد و هیچ‏گاه خود مرتكب آن نشود، در هم آمیختن انگیزه و انگیخته (نیت و نظریه نویسنده) است. ناقد باید سخن و اندیشه نویسنده را بنگرد و نگاه او به «ما قال» باشد، نه به «من قال».

استاد مطهری در نقد اندیشه‏های مخالف معمولاً به بررسی اندیشه می‏پردازد، بدون اینكه نامی از صاحب اندیشه ببرد. این نحوه برخورد با اندیشه‏های مخالف آثار مثبت فراوانی دارد. گذشته از اینكه ترویج صاحب اندیشه نیست، وقتی بررسی درست و كامل از اندیشه مخالف انجام می‏گیرد، حق در جایگاه خود می‏نشیند و نزد اهل ضمیر، مرجع خود را می‏یابد؛ برای نمونه استاد مطهری در كتاب جامعه و تاریخ در رد نظریه «مادیت تاریخ» از نظر قرآن می‏گوید:

«برخی روشنفكران مسلمان مدعی شده‏اند كه برخلاف نظریه ماركس، دو سیستمی بر مذهب نیز حاكم است».(۹)

استاد مطهری در ادامه به نقد این نظریه روشنفكران می‏پردازد، بدون آنكه از صاحب اندیشه‏ای ذكری به میان آورد. آری، در نقد اندیشه نباید صاحب اندیشه نقد شود و نباید در نقد اندیشه كاری به اهداف و انگیزه نویسنده داشت و از سوء نیت او سخن گفت، چون نقد اندیشه با نقد صاحب اندیشه دو مقوله جداگانه است.

۶ ـ پرهیز از مطلق‏گرایی

برخی در برخورد با اندیشه‏ها، همواره فقط خود را «حق» می‏دانند و دیگران را باطل. استاد مطهری این شیوه برخورد با دیگران را یكی از علل عمده موفق نشدن مردم در اصلاح جامعه می‏داند و می‏نویسد:

«یكی از علل عمده عدم موفقیت ما مردم در اصلاح جامعه خود، همین است كه هر فردی آن‏گاه كه به خودش نگاه می‏كند و به اعمال خودش نظر می‏افكند، عینك خوش‏بینی به چشم می‏زند، و آن‏گاه كه به دیگران و اعمال دیگران نظر می‏كند، عینك بدبینی و بدگمانی و نتیجه این است كه هیچ كس شخص خود را تقصیر كار نمی‏داند و چنین می‏پندارد كه تقصیر متعلق به دیگران است».(۱۰)

این نوع نگرش به اندیشه‏های مخالف، گذشته از نشان ضعف اخلاقی در متصف بودنشان به خود بزرگ‏بینی و غرور علمی، پیامدهای دیگری نیز دارد. از عوارض مهم چنین نگرشی در نظر نگرفتن جوانب گوناگون و زوایای مختلف در برخورد اندیشه‏هاست، چون بر اساس این بینش با اندیشه‏های مخالف، از همان ابتدا منفی برخورد می‏شود.

استاد مطهری همواره در نقد اندیشه‏های مخالف، مطلق‏گرا نبود. با اینكه با استدلال و منطق قوی به نقد و بررسی اندیشه‏ها می‏پرداخت، ولی همواره برای طرف مقابل و دیگران نیز جای اظهارنظر باقی می‏گذاشت. آنجا كه استاد تفكر روشنفكران از رهبری نهضت را نقد می‏كند و پس از نقل مطلبی از یكی از روشنفكران چنین می‏گوید:

«قطعا این دوست‏عزیز اجازه خواهدداد نقدی‏علمی از گفتار ایشان بشود، و ما نیز به نوبه‏خود آماده‏ایم كه‏اگر ضعفی در گفتار ما مشاهده كردند تذكر دهند، از تذكرات ایشان خوشوقت خواهیم شد».(۱۱)

یا در جایی دیگر چنین می‏گوید:

«بار دیگر از همه فضلا و دانشمندان درخواست دارم كه به دقت در آنچه گفته شد بنگرند، اگر مرا برخطا می‏بینند، واقفم فرمایند كه با سپاسگزاری فراوان خواهم پذیرفت».(۱۲)

این طریق مرزبانی دین است، آنچه باید انجام می‏گیرد بدون اینكه تنش در جامعه ایجاد شود. آن كه اشتباه نمی‏كند و مصون از خطاست، فقط معصومان علیهم‏السلام هستند. این سخنی است كه همواره در برخوردها می‏باید آویزه گوش باشد.

نویسنده:علی باقی نصرآبادی

۱ ـ مرتضی مطهری، وحی و نبوت، ص ۵۸.

۲ ـ مرتضی مطهری، نهضتهای اسلامی در صدساله اخیر، ص ۵۳ ـ ۴۸.

۳ ـ بنگرید به: علامه طباطبایی، المیزان، ج ۱۲، ص ۵۳۴.

۴ ـ نحل / ۱۲۵.

۵ ـ مرتضی مطهری، علل گرایش به مادیگری، ص ۴۳.

۶ ـ همان، ص ۳۱.

۷ ـ بنگرید به: استاد مطهری و روشنفكران، بخش علم‏زدگی و روشنفكران.

۸ ـ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۶، ص ۸۹۳.

۹ ـ مرتضی مطهری، جامعه و تاریخ، ص ۲۱۰.

۱۰ ـ مرتضی مطهری، بیست گفتار، ص ۲۸۵.

۱۱ ـ استاد مطهری و روشنفكران، ص ۸۹.

۱۲ ـ مرتضی مطهری، علل گرایش به مادیگری، ص ۴۳.

۱۳ ـ سیری در زندگانی استاد مطهری، ص ۸۰ ـ ۷۸.

۱۴ ـ حسین غفاری، نقد نظریه شریعت صامت، ص ۲۱۹.

۱۵ ـ بنگرید به: مرتضی مطهری، نقدی بر ماركسیسم، ص ۲۰۱ ـ ۱۹۹.

۱۶ ـ علی باقی‏نصرآبادی، رمز موفقیت استاد مطهری، ص ۸۰.

۱۷ ـ روزنامه جمهوری اسلامی ۸ / ۲ / ۱۳۷۶، ص ۱۵.

۱۸ ـ علی تاجدینی، معلم نمونه، ص ۴۹.

۱۹ ـ بنگرید به: مجله حوزه، ش ۱۰۵ ـ ۱۰۶، ص ۳۸۱ ـ ۳۴۳.

۲۰ ـ مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۱۰۴.

۲۱ ـ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۱۷، ص ۲۳۸.

منبع:فصلنامه مشكوهٔ، شماره ۸۲


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید