دوشنبه, ۱۱ تیر, ۱۴۰۳ / 1 July, 2024
مجله ویستا

توسعه فرهنگ سیاسی پایدار


توسعه فرهنگ سیاسی پایدار

بایسته های ورود به دهه چهارم از انقلاب

بسیاری ازصاحب نظران براین باورند که فرهنگ سیاسی دهه چهارم انقلاب حول تکثرسیاسی نضج خواهد گرفت. بر این اساس با نهادینه شدن احزاب و جریانات سیاسی حول دال برتر ولایت فقیه و تبعیت از “ مردمسالاری دینی “ کانون رقابت های سیاسی در چهارمین دهه از انقلاب اسلامی باا تکال بر پلورالیسم سیاسی رخ خواهد داد . البته باید گفت برخی نیز در این اثنا بر این باورند که عبور از رقابت های دوقطبی و حرکت به سوی هندسه چند ضلعی سیاسی درایران بعید به نظر می رسد و می توان با ساختار های فعلی نیز پاسخگوی فرهنگ سیاسی در دهه پیشرفت و عدالت بود.

اما با در نظر گرفتن دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که دقیقا حول رقابت های دوقطبی “ اصولگرا- اصول ستیز “ شکل گرفته بود و حوادثی که پس از آن شکل گرفت به خوبی نمایان شد که نمی توان آینده رقابت های سیاسی را در همین راستا پیگیری کرد و ضرورت دارد تا بازنگری جدی ای در ساختارهای نرم رقابت های سیاسی در ایران صورت پذیرد.

دهمین دوره از انتخابات ریاست جمهوری که اولین گام سیاسی جدی نظام در دهه چهارم بود با شاخص های متفاوتی از قبل ظهور و بروز پیدا کرد . اگرچه تاریخ سیاسی سی ساله نظام همواره حضور گسترده مردم پای صندوق های رای را در خود حفظ کرده است اما مشارکت۸۵ در صدی در انتخابات اخیر نشان از متمایزبودن این انتخابات با سایر رخدادهای سیاسی پیشین در کشور دارد .

بسیاری از دوم خردادی ها حضور گسترده مردم در این رقابت سیاسی را منبعث از مشارکت جدی و گسترده اردوگاه دوم خرداد در این عرصه می دانند و این موفقیت عظیم را برای اردوگاه خود مصادره می کنند . اما باید دانست اگرچه نظرات صریح و بعضا ساختار براندازانه گروه های چ‘ طیف هایی را به انتخابات کشاند اما غالب این آرای به اصطلاح خاموش متعلق به جناح اصولگرا بود .

پس از مناظره میان دکتر احمدی نژاد و میرحسین موسوی دانسته یا ندانسته شوک شدیدی به جامعه وارد شد . اساس این شوک پرده برداری از چالشهایی بود که سالیان سال بایکوت خبری می شد . طرح وجود برخی از جرایم و مفاسد اقتصادی و دست داشتن تعدادی از مسئولان بلند پایه - اگرچه هنوز صحت یا کذب بودن این ادعاها ثابت نشده است و حداقل ماشاهد تلاشی از سوی متهمان برای تبرئه خویش نبودیم - در این حوزه ها بسترهای سیاسی جامعه را به شدت لرزاند و گسل های جدیدی را در جامعه فعال کرد . به طوری که حضور هیجانی برخی طیف ها در انتخابات اخیر بهت وحیرت بسیاری از سیاسیون را پدید آورد .

به زعم راقم این سطور اگرچه حضور۸۵ درصدی در انتخابات برگ برنده ای برای مردمسالاری دینی است و تمام این آرای به صندوقهای نظام اسلامی ریخته شده است اما بی شک ما باید درصدد حفظ این پایگاه های نوظهور اجتماعی باشیم . از سوی دیگر وقایع پس از انتخابات که موجبات حذف و خروج از بازی برخی از جریانات سیاسی در کشور را پدید آورد امری مثبت و مطلوب تلقی نمی شود. از این رو توسعه یک فرهنگ سیاسی پایدارکه بتواندهمین میزان مشارکت - که نمونه آن در هیچ یک از کشورهای جهان دیده نشده است - را در انتخابات های بعدی حفظ و ضبط کند ضروری به نظر می رسد .

اما پیرامون بایسته های توسعه فرهنگ سیاسی پایدار در دهه چهارم از انقلاب باید گفت وضعیت دوقطبی دررقابتهای سیاسی ایران دیگر مطلوب ارزیابی نمی شود .

از سوی دیگر توزیع متناسبی حول این دو محور وجودندارد و کفه های ترازو به شدت نامتوازن هستند. در یک سوی میدان اصولگرایان هستند ودر سوی دیگر اصول ستیزان . از این رو می توان گفت در این شکل از رقابت بسیاری از افراد جامعه انتخابهای متعددی را درپیش روی ندارند . همچنین پس از انتخابات نیز ماشاهد بودیم که جریان اصول ستیز - که البته با نقابی کاملا انقلابی وارد این عرصه شد اما پس از شکست این جریان نقاب ازچهره برداشت و حقیقت پشت پرده خود را آشکار ساخت. لازم به ذکر است بسیاری ازتحلیلگران ریزش های گسترده حامیان جنبش سبز را در همین حوزه کنکاش می کنند- با خروج از حاکمیت کلیت رقابت را برهم زد و با خروج از کانون بازی به جریانی انحرافی تبدیل شد .

از این رو بسیار ضروری است که جامعه سیاسی ایران با نوع جدیدی از رقابت های سیاسی آشنا شود . رقابت های سیاسی که ضمن کسب حداکثری مشارکت به پایداری و نظام مندی فرهنگ سیاسی کمک کند . اما بی شک الفبای ورود به این عرصه تغییر جایگاه اقطاب سیاسی کشور است . همانگونه که می دانید مهمترین شرط پیشروی هر جریان سیاسی برای ورود به رقابت های سیاسی التزام تام به مبانی آن نظام است. رقابتی که در آن عده ای در درون نظام برای کسب قدرت و براندازی ساختارهای بنیادین نظام سیاسی به پا می خیزند دیگر یک رقابت سالم درون سازمانی نیست بلکه حیله و مکر عده ای منحرف داخلی و خارجی است که سعی در شکستن عزمت ایران اسلامی دارند . وجود جریان افراطی در یک سوی رقابت دلیل اصلی تنازعات سیاسی فعلی کشور است . امروز ما با پذیرفتن این گروه در درون رقابت های سیاسی علی رغم کاهش حقیقی آرا راه را بر ایجاد تنش و اغتشاش بازکرده ایم .

به زعم راقم این سطور یکی از مولفه های اساسی برای حضور جریانات سیاسی در رقابت های انتخاباتی آینده باید التزام منطقی ، عقلایی و مستحکم گروه ها به مردمسالاری دینی باشد . امروز در جریان اصلاحات احزاب و گروه هایی وجود دارند که ضمن تبعیت کامل از نظام می توانند راه را برای پایدار ماندن مشارکت سیاسی و ایجاد نشاط در جامعه فراخ کنند . به عبارت بهتر این گروه ها می توانند جایگزین رادیکالیسم شوند و خود را یکی ازرئوس رقابت سیاسی دردهه چهارم به مردم معرفی سازند.

از سوی دیگر در اردوگاه اصولگریان نیز اشخاص و گروه های متعددی وجود دارند که با وفاق روی اصول و مبادی راهکار های مختلفی برای اداره جامعه و حکومت در دست دارند .

به طوری که هم اکنون حوزه های نقد و نقادی میان اصولگرایان سنتی ، گروه های وابسته به دولت و اصولگرایان نو اندیش و... بسیار جدی است . از این رو می توان گفت کانون اساسی رقابت های سیاسی در چهارم انقلاب می بایست حول دال برتر مبادی اسلام و انقلاب و در ساحت پلورالیسم سیاسی تکوین یابد .بی شک این نوع از رقابت ها ضمن جذب حداکثری بسیاری از طیف های جامعه که از سلایق مختلفی برخوردارند می تواند موجبات فرهنگ سیاسی پایدار را در چهارم انقلاب پدید آورد .

لذا می توان در نهایت گفت با توجه به مختصات فعلی اوضاع سیاسی کشور حرکت به سوی رقابت های سیاسی با شکل و نمادی تازه ضرورت دارد . وضعیت فعلی حاکم علی رغم اینکه نمی تواند حجم گسترده ای از آرا را در یک فضای آرام به خود اختصاص دهد به مقدمه چینی برای تنش منجر خواهد شد . تحقق اهداف بلند عدالت و پیشرفت در دهه چهارم از انقلاب نیازمند یک فضای سیاسی پرنشاط ، کار آمد و منطقی است . در صورتی که وضعیت فعلی موید چنین امری نیست .

محمد اسکندری