یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

تحول ممنوع


تحول ممنوع

«ضدگلوله» با نام قبلی و جذاب تر «غیرمجاز» جدیدترین ساخته مصطفی کیایی کارگردانی است که با ساخته اول خود «بعد از ظهر سگی سگی» هم نشان داد کمدی کلامی را خوب می شناسد و ایده های بسیار خوبی را در ذهن خود می پروراند

در «ضد گلوله» او به سراغ موضوعی رفته که حالا دیگر در سینمای ایران غریبه نیست و پس از گذشت یک دهه اخیر ساخت فیلم کمدی دفاع مقدس در سینمای ایران پیشنهاد جدیدی محسوب نمی‌شود، اما کیایی با ساخته جدیدش جزییات بسیار خوبی به این ایده اضافه کرده که فیلمش را در میان همنوعان خود منحصربه فرد می‌کند.بزرگترین هدف کیایی هم همین بوده که به سوژه‌ای کلیشه‌ای وارد شود اما بدون شعارزدگی و بدون تحولات اجباری بیرون بیاید که در این امر موفق می‌شود.«ضدگلوله» به طور اتفاقی کاملا در مسیر عکس فیلم «لیلی با من است» حرکت می‌کند و نکته‌ای که «ضدگلوله» را در نهایت بالاتر از آن فیلم قرار می‌دهد عدم تحول شخصیت اصلی فیلم یعنی سلیم است، طوری که در تمام لحظه‌های فیلم حرکات سلیم شخصیت این فرد را کامل می‌کند و در هیچ لحظه‌ای احساس نمی‌کنیم که شخصیت دارد بیرون می‌زند.

مزیت دیگر «ضدگلوله» این است که در شوخی‌های کلامی‌هم دست به ابتکار زده و همچنین موقعیت‌های طنز خوبی را درسراسر فیلم رقم می‌زند که از جمله می‌توان به واکنشات سلیم و پرویز اشاره کرد.در قسمت‌های شهری فیلم دو نکته بسیار مهم ذهن را مشغول می‌کند که اولین آن بازی بسیار روان ژاله صامتی است که متاسفانه این نقش در جشنواره آن طور که باید و شاید دیده نشد. به نظر می‌آید ژاله صامتی بدون حتی ذره‌ای ادا درآوردن فقط و فقط کارش را انجام می‌دهد و اتفاقا خوب بلد است چطور با لحن دیالوگ گویی لحظات طنزی را به وجود بیاورد که نمونه‌اش جلوی اتوبوس و هنگام بدرقه سلیم است.نکته دیگر فیلم در سکانس‌های شهری قبل از انقلاب پوشاندن و تلاش برای به تصویر نکشیدن اشیای امروزی مثل خودرو‌هاست که در چند سکانس دیده می‌شود که روی خودروها چادر کشیده شده یا از عرض نشان داده می‌شود، همچنین گریم‌ها نیز تقریبا شبیه مردم همان روزهاست.

در سکانس‌های جنگی نیز اولین نکته‌ای که به ذهنم آمد این است که این فصل‌ها بدون ذره‌ای شعارزدگی و اغراق چند نمونه خوب را از جنگ به ما نشان می‌دهد و بر جذابیت فیلم می‌افزاید.کیایی خوش شانس بوده که از نظر انتخاب بازیگر فیلم در وضعیت بسیار مطلوبی به سر می‌برد و همه بازیگران در جای خودشان هستند و خوب هم هستند، نمونه بارزش محسن کیایی است که با اینکه در نگاه اول رابطه او با کارگردان به چشم می‌آید اما وارد فیلم که می‌شویم واقعا محسن کیایی بازی خیلی خوبی از خود نشان داده و ری اکشن‌های خوبش در اوج جنگ و همچنین سکانس مرگ سلیم از نکات خوب بازی اوست که شخصیت نایب را برای ما دوست داشتنی می‌کند و برعکس برخی فیلم‌های دیگر که بازیگران با عوامل تولید فیلم رابطه خانوادگی دارند و ضعیف هم بازی می‌کنند اینجا محسن کیایی خیلی خوب از عهده نقش برآمده است.

و در نهایت مهم‌ترین و به نظرم جذاب ترین فصل ضدگلوله شکل می‌گیرد و پس از پایان جنگ می‌بینیم که سلیم با اینکه همرزمان خود را دوست دارد و عکس‌های آنها را در اتاقش نگه می‌دارد مثل برخی شخصیت‌های سینمای ما به طور ریاکارانه اصلاح نشده و حتی موسیقی‌ای که سلیم در سکانس ماقبل پایانی پخش می‌کند همان موسیقی است که قبل از جنگ گوش می‌داده و و فقط ریمیکس شده است.دوربین در این سکانس بسیار خوب عمل کرده و نشان دادن ارزش‌های سلیم و اعتقاداتش بر روی دیوار و همچنین کپی کردن علایقش با کامپیوتر امروزی صحنه جالبی را رقم می‌زند.کیایی پا را از این‌ها فراتر هم می‌گذارد تا جایی که نظر با بازی سعید آقاخانی به «سلیم» رزمنده دوران دفاع مقدس پیشنهاد رفتن به سمت بشقاب هم می‌دهد که صحبت‌هایی مبنی بر حذف این پایان بندی بود ولی «ضدگلوله» با این پایان بندی بسیار خوب «ضدگلوله» است و اگر این پایان نبود تمام تلاش کارگردان برای زدن حرف و اعتقاداتش بی نتیجه می‌ماند.امیدوارم از «ضدگلوله» بعدها به عنوان نمونه یک فیلم کمدی دفاع مقدس در سینمای ایران یاد شود چرا که این توانایی را دارد.

نویسنده : محسن آزاددل