شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
پارادوکس آسایش و سرگردانی
آخرین اثر ناهید کبیری، رمانی است نزدیک به دویست صفحه، متفاوت با کارهای قبلیاش. حکایت عشقها و سرگرانیهای نوع بشر است. مرد و زن مساویاند و شاید همه رمان تنها یک پرسش است: <پس خوشبختی کجاست؟> انگار واقعا میخواهد بگوید: اول و آخر این کهنهکتاب افتاده است. رمان، نثری ساده دارد؛ زبان معیار و با روایت راوی سوم شخص محدود به ذهن شخصیت اصلی داستان که یک زن است؛ با نظرگاه انسان تحصیلکردهای که بر بیشتر مسائل در رمان آگاهی و اشراف دارد. نظرگاهی تقریبا نامحدود که گاه راوی جایش را با دانای کل عوض میکند و در ذهن بقیه آدمها وارد میشود: <اسی در هتل احساس امنیت میکند. بابک دلش نیامد بیدارش کند.( >ص۱۱۷) اما رمان با رفت و برگشتهای کاملا منطقی و سازگار به سامان میرسد. زمان منطقی رمان هم کاملا حفظ میشود و هیچگونه درهم ریختگی نامعقول بر آن مستولی نمیگردد. زن که <رایکا> نام دارد، تا پایان گویی اسیر سرنوشتی غیرقابل اعتماد و متزلزل است. او همه چیز دارد و هیچ چیز ندارد. محور اصلی داستان اوست و همه چیز قصه حول محور او میچرخد. درحقیقت سه مرد و سه سرنوشت تا پایان رمان با اوست. میتوان چنین تعبیر کرد که او سوژه اصلی داستان است و جریانات و آدمهای دیگر ابژههای او یا به عبارتی مدلولهای عوامل اصلی هستند.
در این رمان زن با انتخاب خود سرنوشتش را خوب یا بد میسازد. حال این انتخاب تا چه حد دستخوش عوامل بیرونی قرار میگیرد جای خود دارد. بنمایه رمان زندگی شخصی و عاشقانه زن است که در عین حال آبشخور آن دنیای عینی و واقعی بیرون هم هست. به عبارتی، سامانه رمان بر بستری رئال جریان مییابد. زن سه زندگی مشترک را تجربه میکند: دو ازدواج و یک عشق بدون ازدواج. او که در یک خانواده مرفه پا گرفته، در آغاز جوانی و شکوفایی با داشتن شغل مناسب بدون هیچ دلیل توجیهپذیری و بدون مطالعه و شناخت به عقد مرد جوانی درمیآید که مدعی است در خارج از کشور تحصیل کرده است و در آنجا شرایط خوب و مناسبی دارد. <حسن> به او وعده سفری رویایی و بسیار لذتبخش با کشتی و گذران ماه عسل در دریا را میدهد. دختر جوان خیلی زود و بدون رضایت پدر و درنهایت ناباوری اطرافیان فریفته ظاهر جذاب و وعدههای شیرین او میشود و به سرعت زندگی مشترک و سفر دریایی را با او شروع میکند. زن اولین ضربه و باخت زندگی را در این آزمون سخت تجربه میکند. خیلی زود مشخص میشود که شوهرش یک ملوان فرودست کشتی است و تمامی وعدهها و ادعاهایش هم دروغ بوده است.
زن با دست خود و شاید هم به نوعی با دست سرنوشت، زندانی یک کشتی مرموز و یک سفر دریایی مرموزتر میشود. او که مهماندار هواپیما بوده و زندگی آبرومند و بهسامانی داشته، دو سال محکوم به ادامه سفر دریایی و تحمل گرسنگی و رنج در دریا و تحقیر و ضرب و شتم از طرف همسرش میشود تا بالاخره با ترفند و به شکلی معجزهآسا از کشتی فرار میکند و نزد پدرش در آلمان برمیگردد.
این ازدواج عجولانه و بدون منطق که شاید عامل آن فقط کنجکاوی و یا وسوسههای خاص سنی دختر جوان است، مثل کابوسی تمام عمر با اوست و نمود آن در تمام زندگیاش جریان دارد. تجربهای است که گاه دستگیر و راهنمای زندگی است و گاه مایه رنج و تلخکامیاو. نویسنده سعی کرده با حذف نام <حسن> از شناسنامه زن، در پایان ماجرا رنگی از سوررئال به آن بدهد، اما طرح رئال این رویکرد کاملا بر متن احاطه دارد و نمیتواند به عنوان یک مضمون سوررئال در متن این رمان بنشیند.
زن بعد از رهایی از بنبست دوباره زندگی گذشته را شروع میکند. او مهماندار است و این بار در آسمان و همان جایی که در کودکی فکر میکرد مادرش به آنجا پرواز کرده، با مرد نقاشی آشنا میشود که تمام عمر نمودعینی و ذهنی او در زندگیاش جاری خواهد ماند. <بابک> مردی که با تمام جاذبههای ظاهری او را برای همیشه مجذوب خود میکند اما درنهایت معلوم میشود که او دارای همسر و فرزند است و عشقشان ممنوع.
زن در ارتباط با <بابک> به زندان میافتد و سه ماه زندان سیاسی را در ایران و در اوج سالهای پرتنش سیاسی تجربه میکند. اما چون جرمش فقط شکایت همسر بابک و شغل مهمانداری مخصوص خانواده سلطنتی در اواخر حکومت گذشته بوده، خیلی زود آزاد میشود. پرداختن به این رخدادها و گره زدن آنها با زندگی شخصیتها و جاندار و عینی کردن آن، بهطوری که در متن داستان خوش نشسته، از عوامل سرزنده بودن رمان است. تا اینجا زن دو ناکامی را پشت سر گذاشته است که باز در سفر و در هواپیما با مرد واقعی زندگیاش <اسی> آشنا میشود. او هم ماندگار نیست و این بار دست طبیعت او را از زن میگیرد. سفر میتواند در این رمان یک استعاره باشد. این زن همیشه سرنوشتش را در سفر تجربه میکند و مردش را در سفر به دست میآورد اما زودگذر است و دائم نیست.
<سفر> معادل استعاره خود زندگی است؛ سفری کوتاه که هیچکس برای تو باقی نمیماند. مردش کمونیست شکستخوردهای است که خیلی چیزها را آزموده است. حتی پس از فرار و متوسل شدن به سرزمین موعود، به دست نارفیقان به سیبری تبعید شده، غروب و زندگی در غرب را آزموده و حالا بعد از انقلاب به وطن برگشته در حالی که در غرب زندگی مرفهی داشته است. او از همه چیز گذشته و آمده که بماند. تحصیلکرده است و آمده تا خدمت کند اما خانوادهاش آنقدر اسیر انگارهها و پارادایمهای جدید شدهاند که او را نمیپذیرند و طردش میکنند. این مرد جای خالی همه حتی <پدر> را در زندگی رایکا پرمیکند. اما او هم دولت مستعجل است و خیلی زود به بیماری دچار میشود و مثل یک کودک مظلوم روی دست او میمیرد.
در اینجا چند سوال ذهن خواننده هوشمند را مشغول خود میکند: آوردن دوباره اتفاقی <بابک> در زندگی رایکا که نقاش است و هنرمند و سالهاست که به استرالیا سفر کرده، چه بار عاطفی یا اجتماعی به رمان افزوده است؟ شاید پایانبندی رمان به کمک این شخصیت مورد نظر نویسنده بوده که ثابت کند زن قصه با وجود از دست دادن همسرش نتوانسته خلا زندگی خود را با حضور <بابک> پر کند و با یادآوری سفر دریایی خوفانگیز ماه عسل همراه با <حسن>، چهره او را نیز لونی از تیرگی ببخشد و درنهایت سرگردانی و نداشتن یک تکیهگاه عاطفی محکم در طول زندگی را که از کودکی با مرگ مادر و جدایی از پدر شروع کرده است، بر تارک زندگیخود ثبت کند؟
دیگر آنکه آیا آوردن این همه حادثه و زندگیهای متعدد و به سرانجام رساندن آنها در عرصه یک رمان ۱۷۸ صفحهای به دور از کشش پلات این رمان نیست؟ زیرا به نظر من، حذف بخش ازدواج با حسن و آن سفر دریایی پرماجرا نهتنها چیزی از بار اجتماعی و مضمونی اثر کم نمیکند، بلکه ثقل محور و رخدادهای حول آن را هم کمرنگتر میکند.
ناهید کبیری شاعر نیز هست و به راحتی از تصویرهای زبانی استفاده کرده و ایماژهایی خاطرانگیز از طبیعت و اشیا ساخته است. <شاخههای لخت در چشم برهم زدنی از تمام آرزوهایشان تهی شدند.( >ص۶۲< )قبل از آن به چکیدن آخرین تهماندههای غروب نگاه میکردم.( >ص۷۰)
کلام آخر آنکه ناهید کبیری در رمان <کشتی ماه عسل> مثل اکثر نویسندگان زن امروز، هم در نگاه و هم در روایت و زبان، نوید خلق آثار پختهتر و ماندگارتری را میدهد.
طلا نژادحسن
نشر ثالث، چاپ اول:۱۳۸۷
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
امیرعبداللهیان دولت چین سیستان و بلوچستان حسین امیرعبداللهیان جنگ انتخابات مجلس شورای اسلامی عراق دولت سیزدهم رسانه حجاب
سیل تهران هواشناسی شهرداری تهران بارندگی باران سازمان هواشناسی فضای مجازی آتش سوزی یسنا هلال احمر آموزش و پرورش
ایران بانک مرکزی دلار قیمت خودرو قیمت دلار مسکن قیمت طلا تورم ارز بازار خودرو حقوق بازنشستگان ایران خودرو
صدا و سیما مسعود اسکویی تلویزیون دفاع مقدس بی بی سی موسیقی مهران غفوریان صداوسیما ساواک سریال سینمای ایران تبلیغات
رژیم صهیونیستی فلسطین جنگ غزه اسرائیل حماس روسیه آمریکا ترکیه انگلیس اوکراین نوار غزه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس استقلال سپاهان لیگ برتر رئال مادرید باشگاه استقلال جواد نکونام بازی علی خطیر باشگاه پرسپولیس بایرن مونیخ
هوش مصنوعی اینستاگرام خواب آیفون دیابت اپل ناسا عکاسی موبایل گوگل تلفن همراه
سلامت طب سنتی کبد چرب فشار خون گرما