جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
جبهه پایداری, تندرو نیست
هر چند شهرتش بهدلیل حمایتهای آتشین از دولت محمود احمدینژاد است، اما تغییر رای مردم و روی کار آمدن دولت روحانی باعث نشده رفتارهای او چندان تغییر کند و هنوز هم برخی نطقها و تذکرهای آییننامهای وی در ادامه مواضع پیشین، برای خیلیها یادآور دوران قبل است.
مهدی کوچک زاده، نماینده مردم تهران گرچه اکنون در دولت جدید از برخی مناصبی که پیش از این شاید به واسطه نزدیکی به دولت قبل برخوردار بود، کنار گذاشته شده، اما می گوید، اگر ظلمی به دولت روحانی شود، همچون حمایتی که از دولت احمدی نژاد می کرده، پشت این دولت هم خواهد ایستاد، هرچند که او تردیدهایی جدی در برابر برخی مواضع رئیس جمهور و آنچه او «اطرافیان» وی می خواند، دارد.
نماینده ای که مشهور به برخی حاشیه های رسانه ای است و پیش از این نیز واکنش وی نسبت به برخی پرسش های خبرنگاران، جنجال به پا کرده بود، خیلی آرام در اتاقی که اسماعیل کوثری دیگر نماینده شهر تهران نیز در آن نشسته، به پرسش های ما پاسخ می گوید، هرچند هراز چندگاهی با حرارتی مثال زدنی، کمی از کوره در می رود و از مخالفت هایش با اصلاح طلبان می گوید و دولت را نقد می کند تا نشان دهد هنوز هم همان مهدی کوچک زاده است و این را خود نیز مورد تاکید قرار می دهد: «با افتخار کوچک زاده هستم...»
آقای دکتر، چه می کنید با دولت اعتدال؟
همان کاری که با دولت قبل می کردیم.
یعنی حمایت می کنید؟
بله.
تا چه حدی؟
تا حدی که از دولت قبل حمایت می کردیم.
آن زمان برخی می گفتند که گاهی حمایت شما از دولت خیلی شدید می شود، فکر می کنید باز هم این اتفاق بیفتد؟
آنچه ارتباط امثال بنده را با دولت قبل برجسته کرده، دفاع ما بود در برابر حملات غیرمنصفانه و دروغ هایی که به آن نسبت می دادند. من وقتی به وجدان خودم مراجعه می کنم، می بینم ما وقتی وارد دفاع می شدیم که دروغی به دولت نسبت می دادند. این رفتار براساس یک آموزه اسلامی است. حالا هم همین وضع را داریم. الان هم می بینیم که برای سیاه نمایی دولت قبل مطالبی به دروغ گفته می شود.
مثلا چه دروغ هایی؟
دو نمونه که حضور ذهن دارم را برایتان بیان می کنم؛ یکی این که فرمودند شورای عالی آب سال هاست که تعطیل بود. بنده در دولت قبل به عنوان نماینده رئیس جمهور در این شورا حضور داشتم و در سال گذشته دو جلسه برگزار کردیم. پس چطور سال ها تعطیل بود. یا بنده شاهدم که در یک جمع دانشجویی گفته شده خزانه خالی خالی است. من آماری را که وزیر اقتصاد دولت فعلی یک ماه پیش برای مجلس ارسال کرده، برایتان می خوانم. براساس این نامه (نامه را نشان می دهد) وصولی های خزانه در هفته منتهی به چهارم مهر، ۵۴۰۰ میلیارد تومان اعلام شده و پرداختی ها از این محل را ۱۲۷۱میلیارد تومان اعلام کرده اند.
این که یعنی خزانه بیش از ۴۰۰۰ میلیارد تومان دارد؟
بله، دقیقا ۴۱۳۶ میلیارد تومان باقی می ماند. این یعنی وصولی در ۵۲ هفته سال می شود ۲۸۲هزار میلیارد تومان، پس چرا به دروغ به مردم می گویید خزانه خالی است؟ البته شاید هم دروغ نمی گویند. شاید نمی دانند خزانه چیست! ببینید خزانه مثل یک جیب است که پر و خالی می شود. پس باید بگویید خزانه در فلان لحظه خالی بوده است.
یک احتمال دیگر هم هست. شاید اطرافیان گزارش دروغ می دهند. اینها حاکی از آن است که هنوز هم بغض و کینه ای که نسبت به دولت قبل کاشته شد، در حال پرورش یافتن است. در چنین مواقعی است که ما می گوییم چرا برای دستیابی به قدرت متوسل به دروغگویی می شوید. بنابراین هنوز هم از همین موضع در دفاع از دولت قبل می ایستیم. حال اگر به دولت فعلی هم دروغ ببندند، ما در برابرش می ایستیم، البته حقایقی را هم در دولت فعلی مشاهده می کنیم.
شما می گویید ممکن است اطرافیان گزارش هایی غیرواقعی بدهند. منظورتان از این اطرافیان کیست؟
نزدیکان و کارشناسانی که اطلاعات می دهند ممکن است خطا باشد. با این حال شاید شخص رئیس جمهور هم بی تمایل نباشد که برخی مسائل را مطرح کند. واقعیت این است که لحظه به لحظه پول به خزانه می آید و می رود و آنها که می گویند خزانه خالی است، یا نمی دانند خزانه چیست، یا می خواهند دلشان از دولتی خنک شود که او را نمی خواستند.
همه می دانیم که بحث خزانه خالی، مفصل است و باید به طور مستقل درباره آن حرف زد. اجازه بدهید که بازگردیم به موضوع بحث؛ در انتخابات خرداد امسال طیف نزدیک به دولت قبل شکست خورد و آقای روحانی پیروز شد. آیا فکر نمی کنید آن طور که برخی صاحب نظران می گویند، برخی اعمال آن دولت در شکست انتخاباتی موثر بود؟ اصولا از نظر شما مهم ترین عامل پیروزی آقای روحانی چه بود؟
مهم ترین بستر رای آقای روحانی، سیاه نمایی و دروغ بستن بود که در سال های اخیر علیه احمدی نژاد مطرح شد و طی این مدت فعالیت های رسانه ای افکارعمومی را علیه دولت وقت سازمان داد.
افرادی چون شما هم آن طور که خودتان گفتید، دفاع می کردید، رسانه هم داشتید، چرا این دفاعیه ها موثر واقع نشد؟
به هر حال بخشی از رأی دهندگان تحت تاثیر استدلال هایی از جنس همین که خزانه خالی است، قرار گرفتند و به رقیب رأی دادند. خود آقای روحانی هم در تبلیغات انتخاباتی حرف هایی زد که معلوم نیست در دادگاه عدل الهی پاسخی برای آن داشته باشد. این حرف ها باعث شد ایشان عملا با جریان مخالف دولت وقت همراه شود. البته من فکر می کنم نقش اصلی در این رابطه را آقای هاشمی عهده دار بود.
اما انتقادها از دولت قبل از سوی بسیاری از اصولگرایان و حتی نامزدهای حاضر در عرصه این انتخابات که بعضا همفکر آقای روحانی نبودند نیز مطرح می شد.
واقعیت این است که در انتخابات سال ۸۴ آقای احمدی نژاد با طرح شعارها و آرمان هایی که داشت به پشتوانه رأی مردم بالا آمد و در دور دوم تشکل هایی از طیف اصولگرا از او حمایت کردند که نمی خواستند او رئیس جمهور شود. پس این رأی با اکراه برخی اصولگرایان سرانجام با مدیریت آقای هاشمی به مرور بازگشت و به مخالفت با دولت احمدی نژاد انجامید. چنین بود که جزئی ترین رفتار دولت با جاروجنجال مواجه می شد. از بنزین کارتی بگیرید تا تعیین ساعات کاری کارمندان. من موارد متعددی را شاهد بودم که دولت هرکاری می کرد عده ای بهانه می گرفتند.
عده ای به نام بیماری هلندی برای خودشان مغازه بازکرده بودند و عده دیگری هم به نام جریان انحرافی. اینها از صدها رسانه پمپاژ می شد و بی تاثیر هم نبود. البته تحریم های غربی ها هم بود که با همراهی برخی داخلی ها، قیمت سکه و دلار را بالا برد و حالا همان کسانی که تا دیروز می گفتند مشکلات کشور از تحریم نیست و از سوءمدیریت داخلی است، امروز می گویند مشکل از تحریم است و بیست و چند میلیارد یورو از چین طلب داریم و نمی شود، گرفت.
آقای کوچک زاده، شما سال ۷۶ به آقای خاتمی رأی دادید، سال ۸۴ هم به آقای قالیباف. امروز هم مدافع آقای احمدی نژاد شناخته می شوید. آیا ممکن است روزی مانند آقای خاتمی، منتقد آقای احمدی نژاد هم بشوید؟
بارها گفته ام به خاتمی رأی دادم و رأی من به او رأی به یک آرمان بود. در بین نامزدهای حاضر، او نزدیک ترین نسبت را با آن آرمان ها داشت؛ اما او تغییر کرد. این اشکالی ندارد آدم از کسی که صداقت نداشته باشد برگردد. حضرت امام(ره) هم در وصیتنامه شان گفته اند من در مواردی به دلیل نمایشی که برخی از خود نشان می داده اند، از برخی افراد تعریفی کرده ام اما ملاک وضع فعلی افراد است. بله من رأی دادم و واهمه ای هم از بیان آن ندارم که به رخ ما می کشند. من به کسی هم رأی دادم که امام از سالم بودن او پس از ترور شکرگزاری کرد. ما برای آن هاشمی که می گفت آمریکا باید آدم بشود، هنوز هم سینه می زنیم. ما به خاتمی رأی دادیم که شعار او «سلام بر سه سید فاطمی» بود. به قالیباف هم رای دادم چون هنوز منیت ها، باعث شکاف در جبهه اصولگرایی نشده بود و فرق زیادی بین قالیباف و احمدی نژاد و دیگران نبود. بنابراین به رأی شورای هماهنگی نیروهای انقلاب عمل کردم که گفتند هرکسی برای نامزد مورد نظر خود کار کند. سرانجام همه به کسی رای بدهند که در نظرسنجی ها بیش از دیگران رای دارد. من هم به عهدم عمل کردم و نتایج نظرسنجی را نشانم دادند و رای دادم و به کسانی اعتماد کردم که الان به صداقتشان هیچ اعتمادی ندارم و خدا را شکر می کنم که نتیجه چیزی شد که مورد خواست ما در سال ۸۴ نبود.
در سال ۹۲ به چه کسی رأی دادید؟
آقای جلیلی.
هشت سال دوره احمدی نژاد را تجربه کرده ایم. از این که در این مدت حامی او بودید، پشیمان نیستید؟
نه! نه تنها پشیمان نیستم که در برابر وجدان خودم، راضی هم هستم؛ چراکه در برابر ظلم ایستادم. البته دولت قبل در اجرا نقاط ضعف و قدرتی داشته اما در آرمان ها پای هیچ دولتی به این دولت نمی رسد. دولتی که صهیونیسم جهانی را به چالش کشاند و البته متاسفانه عده ای هم اکنون از آن متاسفند!
البته آقای احمدی نژاد در آخر دوره دهم قطعا با احمدی نژاد آخر دوره نهم یا حتی نسبت به احمدی نژاد پیش از انتخابات ۸۴ تغییراتی داشته که متناسب با آن، روابط ما هم تغییر کرده است.
البته حتی برخی وزرای دولت قبل که نزدیک به آقای احمدی نژاد بودند، دولت وی را نقد می کنند... آن هم در گفت وگو با رسانه های اصولگرا.
متاسفم از این که این آقایان در دام بازی های رسانه ای افتاده اند. جالب است اگر همین وزیر تا دیروز انتقادی را بیان می کرد همین رسانه ها آن را پوشش نمی دادند، اما حالا با برنامه ریزی، این انتقادها برجسته می شود. البته بودند کسانی که تا دیروز به به و چهچه می گفتند و امروز شده اند منتقد. یکی از آقایان که در ماجرای اختلاس ۳۰۰۰ میلیاردی حرف هایی زد. من ادعا می کنم و او بیاید اثبات کند. در مجلس آمد و گفت که اختلاس زیر سر مشایی است و فردای آن روز رفت در دانشگاه علم و صنعت گفت که مدرکی علیه مشایی نداریم.
در دولت قبل که شما در مجلس حامی آن محسوب می شدید، عده ای می گفتند وکیل الدوله هستید. اما چند روز قبل شما در برابر برخی منتقدان، آنها را وکیل الدوله نامیدید. می خواهم بدانم نگاه شما به مفهوم وکیل الدوله بودن عوض شده یا فقط چون دولت عوض شده، مرجع این اتهامات تغییر کرده است؟
ریشه تاریخی وکیل الدوله بودن به دوره پهلوی بازمی گردد که عده ای نماینده واقعی مردم بودند و عده ای با پول و برخی حمایت ها به مجلس آن دوره می رفتند که خب وکیل الدوله بودند. بنابراین در مجلس پس از انقلاب، اصلا وکیل الدوله بودن محلی از اعراب ندارد. با این حال در دولت قبل اگر کسی با نظرات کارشناسی دولت هم نظر بود و می گفت چرا به جای منصفانه نقد کردن سراغ تهمت و دروغ می روید، می گفتند وکیل الدوله است. حالا که دولت عوض شده، همین آقایان مدافع دولت شده اند و چند جلسه قبل وقتی در میان صحبت من عده ای محدود ـ که فقط با پیچیدن صدایشان در صحن مجلس برخی را به این گمان می اندازد که همه مجلس هستند، شروع کردند به دو،دو گفتن ـ همان کاری که زمانی رهبر معظم انقلاب به رئیس مجلس وقت فرمودند جلوی این کار ها را بگیرید ـ من هم پاسخ آنها را دادم.
و البته به آنها گفتید وکیل الدوله!
نه، من استدلال همین آقایان را نقد کردم و گفتم اگر دفاع از نظر دولت، وکیل الدولگی است، خب این برچسب به شما هم می خورد! اما این کار بد است و نباید جعل عنوان کرد.
با این حال برخی، امثال شما را در مجلس تندرو و افراطی می دانند.
این اسلامی نیست که عده ای تفرقه ایجاد کنند. آنها خودشان را معیار اعتدال می دانند و به دیگران می گویند تندرو. اتهام زدن که کاری ندارد، خب یکی هم پیدا می شود به خودشان می گوید کندرو.
عده ای از همکاران تان در مجلس، مشخصا جبهه پایداری را مصداق تندروی می دانند...
ثابت کنند جببه پایداری تندرو است. این جبهه پایداری چون از آیت الله مصباح یزدی دفاع می کند تندروست؟ چون سلیقه شما را نمی پسندد تندروست؟ این داستان جعل عناوین از زمانی شروع شد که عده ای شروع کردند به تقسیم چپ و راست و راست مدرن و چپ سنتی و...
تقسیم بندی های سازمان مجاهدین انقلاب در نشریه عصرما را می گویید؟
بله، همان سازمان مجاهدینِ به اصطلاح انقلاب، این کار را کرد که حقیقت هم نداشت. به نظر من در همه گروه ها منیت هست اما به نظر من دین، معیار اعتدال است و برخی توهین ها مثلا به آیت الله مصباح، مصداق افراطی گری است.
اما منتقدان می گویند جبهه پایداری دایره اصولگرایی را چنان تنگ کرده که در نهایت فقط چند نفر محدود را شامل می شود.
از نظر ما اصولگرایی یعنی همه مردم. رهبر هم همین را می گویند. دامنه اصولگرایی اصلا تنگ نیست؛ اما حساب تشکل های سیاسی از مردم جداست. بزرگ ترین این تشکل ها حداکثر ۵۰۰۰ عضو دارد. همین موتلفه، ایثارگران، رهپویان و... همه شان را با هم جمع بزنید چند نفر هستند مگر؟! البته من منکر نمی شوم که اینها اثرگذارند.
با این حال ممکن است از دایره اصولگرایی خارج شوند؟
حتما چنین است.
این روزها برخی خبرها از درون مجلس بیرون می آید که هر روز حکایت از احتمال شکل گیری یک فراکسیون یا حتی حزب جدید برخاسته از مجلس دارد. البته معمولا رسم بر این است که احزاب مجلس را بسازند نه آن که مجلس حزب ساز شود. با این حال می خواهم نظر شما را درباره این روند بدانیم؟
خودخواهی همه جا هست و این، ریشه تفرقه است. این منیت ها اگر از بین نرود، تشدید می شود. یکباره می بینید در مجلس «صدای ملت» و «اعتدال» و این طور اسم ها شنیده می شود. مشاهدات من در عالم سیاست نشان می دهد که اینها منافع خاص را پی می گیرند. گاهی انگار پست ها برای افراد کم می آید، یک فراکسیون راه می اندازند و فلانی را می کنند رئیس آن. هر فراکسیون نایب رئیس و منشی و اینها هم می خواهد حتما. پس چند نفری مشغول می شوند!
البته من سال قبل دنبال راه اندازی فراکسیونی برای مسکن مهر بودم. چون نسبت به آینده آن نگران بودم و الان می بینم نگاه غلط وزیر راه و شهرسازی همان نگرانی ها را دارد تحقق می بخشد. خلاصه رفتم تحقیق کردم دیدم که در مجلس حتی برای چغندر هم فراکسیون داریم، اما برای مقوله مهم مسکن مهر و شهرهای جدید، فراکسیونی نیست! اینها در ظاهر به نام مفاهیم مورد قبولی چون تضارب آرا انجام می شود، اما نتیجه اش تفرقه است.
بنابراین من هم با شما موافقم که مجلس باید برآمده از احزاب باشد، نه این که خودش حزب درست کند. مثل احزاب کنونی که خیلی هایشان دولت ساخته اند.
البته زمانی که جبهه پایداری تشکیل شد، عده ای همین انتقاداتی را که شما از احزاب در حال تاسیس می کنید، به آن وارد می کردند.
تا موقعی که من در جبهه پایداری بودم دغدغه ما این بود که به سهم خواهی از قدرت سیاسی نیفتیم. البته در این باره که چقدر موفق شدیم، بحث نمی کنم و نمی توانم بگویم که در آینده هم چه می شود.
ناموفق بودن در پیگیری همین دغدغه باعث شد که از جبهه پایداری بیرون بیایید؟
مایل نیستم در این باره صحبت کنم. چون احساس می کنم مصالح مردم در آن نیست.
اجازه بدهید گریزی هم بزنیم به سیاست خارجی. چندی قبل نصب بیلبوردهای «صداقت آمریکایی» که به گفته دولت، غیرقانونی نصب شده بود و بعد جمع آوری شد، حواشی زیادی را به دنبال داشت. شما هم یکی از افرادی بودید که از جمع آوری آن انتقاد کردید. درباره دلیل مخالفت تان توضیح می دهید؟
بگذارید من یک چیز به شما بگویم. به نظر من اصلی ترین نقطه اتکای نظام جمهوری اسلامی، مردم است. یعنی آن روزی که مردم به تعبیر درست کلمه ـ نه ۳۰، ۴۰ نفری که برخی به آنها مردم می گویند ـ این نظام را نخواهند، نظام مثل کوه یخی آب می شود. اما مردمی را که پشتوانه نظام هستند نباید چشم و گوش بسته و مشغول به مسائل فرعی کرد. مردم هرچه آگاه تر باشند، بهتر می توانند حمایت کنند. بنابراین از نظر من بیلبوردهایی که اشاره کردید، ماهیت آمریکا را نشان می داد و یادآوری می کرد که اینها به عهد خود پایبند نمی مانند. در همین ماجرای هسته ای ببینید، قرار بود اروپایی ها نیروگاه بوشهر را تمام کنند، آیا کردند؟ قرار بود فرانسه در دارخوین یک نیروگاه دیگر بسازد، ساخت؟ ما سهام یک شرکت غربی را داریم اما اورانیوم غنی شده تحویل دادند؟ پس کو وفای به عهد؟!
حالا عده ای می گویند ماهیت اینها افشا نشود که چه؟ ما البته به رئیس جمهور و وزیر خارجه اعتماد داریم اما در نرمش قهرمانانه که کسی نباید نگران ماهیت این بیلبوردها شود. این که اینها جمع می شود، بعد همزمان با مذاکرات می گویند خزانه خالی است یا در بحث ایجاد شغل در گذشته آمار غلط می دهند، اینها ما را به شک می اندازد و چون موضوع مهمی است، نمی توانیم از کنار این تردیدها براحتی بگذریم. ما نگران بر باد رفتن خون شهدا و استقلال کشور هستیم.
فکر نمی کنید برخی رفتارها ممکن است در جریان مذاکرات به زیان دیپلمات های کشورمان باشد؟
سکوت بیجا و این که حالا دولت اراده کرده که درست نیست. دولت قبل هم اراده اش بر خیلی امور بود. به نظر من نه باید افراط داشت و نه تفریط. نه به دولت بتازید، نه چشم روی هم بگذارید. البته ساختار نظام ما به موجب وجود رهبری معظم در وضعی است که احتمال وقوع برخی مسائل محدود است، اما ما سرباز ولایتیم و نباید بگذاریم رهبری تنها بماند. البته ممکن است مواضع ما اشتباه باشد، رهبری به ما هم تذکر می دهند. ایشان که ملاحظه افراد و گروه ها را ندارند.
اما ممکن است برخی این گونه برداشت کنند که چوب لای چرخ دولت می گذارید؟
ما چه از این حرف ها بترسیم و چه نترسیم، رفتار دولت این را نشان می دهد که می خواهد تا حدودی این بهانه را بگیرد و بگوید نمی گذارند. سخن آقای نوبخت در مجلس به همین معنا بود. ایشان می گفت نامه ها و طرح هایی که خود شما می خواهید عملی کنید، اگر بودجه ندهید محقق نمی شود. یعنی در حقیقت می خواست مشکلات را به گردن مجلس بیندازد و بگوید مجلس پول بدهد تا ما کار کنیم. این بی عرضگی در مدیریت و تهدید مجلس است. اگر راست می گویید و برای مجلس احترام قائلید که ان شاءالله همین طور هم هست، آنچه را مجلس می گوید، بپذیرید. اما این سخن که می گویند «اگر»، یعنی چه ما حرف بزنیم و چه نزنیم، دست آخر قرار است متهم بشویم. خب در این شرایط بهتر است ما هم حرفمان را بزنیم.
در دولت قبل هم چه حرف می زدیم، چه نمی زدیم می گفتند اینها وکیل الدوله اند. پس ما نباید از شماتت کسانی که برای کسب یا حفظ قدرت سیاسی شان حرف می زنند بترسیم.
شما پیش بینی می کنید با توجه به آنچه از آغاز به کار دولت گذشته است آینده رابطه دولت و مجلس به چه سمتی خواهد رفت؟ به عنوان مثال درحالی که حدود ۷۰ روز از شروع به کار دولت گذشته است خبر احتمال استیضاح وزیر کشور مطرح می شود...
این رابطه به میزانی که صداقت در گفتار و عمل وجود داشته باشد تقویت می شود، برعکس آن هم صادق است. بنده خودم شاهد بودم که رئیس جمهور و بسیاری از اطرافیان آنها در زمان انتخابات وعده هایی دادند، اما بسیاری از آنها در رابطه با مجلس عمل نمی شود. به طور خاص می توانم به وعده وزیر کشور اشاره کنم مبنی بر توجه به نظر مجامع استانی در انتخاب استانداران. من به ضرس قاطع می گویم که به نظر مجمع نمایندگان استان تهران در انتخاب استاندار هیچ توجهی نشد؛ البته بنده شخصا مشکلی با استاندار انتخاب شده ندارم، اما در جلسه ای که مجمع نمایندگان تهران درباره استاندار داشتیم، حضور داشتم و از خروجی آن، این شخص بیرون نمی آمد. عین همین ماجرا را در بسیاری از استان ها شاهدیم. حال اگر این روند ادامه پیدا کند، شما بگویید، موجب تقویت روابط می شود یا تضعیف؟ یا آقایان در جریان انتخابات هیچ کدام جرأت نداشتند با هدفمندی یارانه ها یا مسکن مهر مخالفت کنند، مدام حرف های دوپهلو می زدند که این برداشت می شد که می خواهند روند را ادامه دهند، اما اکنون آقای آخوندی چه دارد بر سر مسکن مهر می آورد یا این حرف ها چیست که آقای زنگنه درباره هدفمندی می زند؟ اینها گفتند که ما با کلید آمدیم و با داس نیامدیم، اما یکی از رسانه ها در قالب طنز تعداد افراد جابه جا شده را با اتوبوس محاسبه کرده بود، مثلا اگر در وزارتخانه ای ۷۰نفر جابه جا شده اند، گفته بود ۴۰نفر یک اتوبوس و ۳۰نفر با یک مینی بوس. خب این خلاف وعده هایی است که شما داده اید.
من نماینده دولت قبلی در شورای عالی آب بودم. من نه ارزشی قائلم و نه انتظار داشتم اما اگر آنها می خواستند رسم احترام را بجا بیاورند، می آمدند می گفتند ما از زحمات شما متشکریم و آقای فلانی را به جای شما منصوب کردیم؛ اما آیا رفتار آنها نشانه ادب و حرمت است؟ حتما ما افراطی هستیم و آنها معتدلند؟
با شما چه رفتاری داشتند؟
هیچی. با من نه کاری کردند و نه کاری می توانند بکنند. هر چه کرده اند با خودشان بوده. شما اگر می خواهید مسئولی را عوض کنید ادب حکم می کند از مسئول قبلی تشکر کنید و مسئول بعدی را بیاورید، اما وقتی شما رئیس دو دانشگاه کشور را در کمال بی ادبی شبانه عوض می کنید، اسم خودتان را معتدل می گذارید؟ به اقرار خودتان در این زمان در هیچ کدام از این دانشگاه ها بحرانی نبوده است. بله وقتی بحرانی پیش می آید، سرپرست که سهل است یک مسئول دست هشتم هم تصمیمی می گیرد، اما در دانشگاه صنعتی اصفهان چه بحرانی بود که یکشبه رئیس دانشگاه را بدون احترام به گذشته عوض کردید؟ حال چطور انتظار دارید با شما مثل یک انسان مبادی آداب معامله شود؟ این اقدامات را حمل بر این کنیم که از دست تان در رفته یا این که شما دروغ می گویید که معتدل هستید؟ به نظر من این کارها افراط است. من نمی گویم بلکه به قضاوت مردم وا می گذارم. آخر خود آقای سرپرست با مجله آسمان مصاحبه کرده و گفته بود در انتخاب مسئولان دانشگاه باید به نظر تشکل های درون دانشگاه مثل هیات امنای دانشگاه یا به شورای دانشگاه اهمیت داد و از آنها نظر خواست. آیا در جابه جایی هایی که صورت دادید به وعده خود عمل کردید؟ نگویید از بین ۳۰۰ دانشگاه، رئیس دو تایش را عوض کردیم. من می پرسم بین ۳۰۰ تا دانشگاه چرا همین دو تا را عوض کردید؟ چرا نرفتید رئیس دانشگاه فلان جا را عوض کنید؟
این صداقت نیست، بلکه در دام تندروهای افراطی اصلاح طلب آمریکایی گرفتار شدن است. این کنش ها ناشی از اعتدال نیست. ما در صورتی حمایت می کنیم که دولت از کسانی بازی نخورد که از فتنه۸۸ حمایت کرده و حالا جرأت عذرخواهی از مردم را ندارند و در عمل ثابت کرده اند اعتقادی به قانون اساسی ندارند.
اگر خودشان به منصبی برسند، همه چیز درست است اما برعکسِ آن را نفی می کنند. همان طور که انتخاباتی که ۸۳ درصد مردم در آن شرکت کرده ۲۴ میلیون نفر به یک رئیس جمهور رای دادند، این بی انصاف ها آن طور ضایع کردند اما انتخاباتی که ۷۲ درصد مردم در آن شرکت کرده و فرد برنده ۱۷میلیون رای داشت، می گویند دنیا را تحت تاثیر قرار داده است. دست کم می توان با تردید گفت که اگر آن رای ۸۳ درصدی می توانست مستکبران را سرجایشان بنشاند، اما جنایت های اینها در کف خیابان باعث شد که نتواند، خدا از آنها نگذرد که آمریکایی های صهیونیست پرست و صهیونیست ها را چنان پررو کرد که این طور ملت را تحریم کند.
البته آنچه الان می گوییم به این قصد نیست که دولت را تضعیف کنیم، بلکه ما دوست داریم حسن روحانی، همان نماینده رهبری در شورای عالی دفاع و مورد اعتماد رهبری باشد، همان طور که یک روزی دوست داشتیم خاتمی همان فرزند فاضل و باتقوای امام باشد نه این که بازیچه حجاریان و بهزاد نبوی.
و به عنوان آخرین سوال، به نظر شما آینده سیاسی مهدی کوچک زاده چگونه است؟
اگر نبود برخی احتمالات، از همین مجلس هم استعفا می کردم.
چه احتمالاتی؟
این که آیا استعفایم به نفع مصالح ملی است یا نه. اگر ببینم هست، حتما استعفا می دهم اما اگر بدانم حضورم در مجلس چه در این دوره و چه دوره بعد خاری است در چشم دشمنان، می مانم حتی اگر شکست بخورم.
روابط دولت و مجلس در یک نگاه
روابط دولت و مجلس در دوره های مختلف، با توجه به خط مشی مسئولان دولتی و گرایش سیاسی جناح حاکم در مجلس اشکال مختلفی داشته است. در مقاطعی بوده که دولت و اکثریت نمایندگان مجلس، از یک آبشخور فکری و سیاسی برخوردار بوده اند و دولتی ها از حمایت بیشتری در اجرای طرح ها و برنامه های خود بهره می برده اند. در مقاطعی هم بوده که با توجه به تغییر نگاه مردم به یک جریان، جناح حاکم رفته رفته اقبال مردم را از دست داده و در نتیجه مردم در انتخابات دولت یا مجلس، به افرادی خارج از خط سیاسی حاکم رای داده اند.
در چنین مقاطعی که نمونه آن را در اواخر دولت اصلاحات شاهد بودیم، مردم در انتخابات مجلس به جناح رقیب رای دادند و در مجلس هفتم که از اواخر سال ۸۲ روی کار آمد اصولگرایان، اکثریت کرسی های مجلس را در اختیار گرفتند و سید محمد خاتمی در اواخر دولت خود برای تصویب لوایح خود نیازمند رای نمایندگانی بود که اکثریت آنها به عقبه سیاسی او نگاه مثبتی نداشتند.
نمونه خفیف این ماجرا را در شرایط فعلی هم شاهدیم. در سال های گذشته پس از آن که مدت ها اصولگرایان روی نوار پیروزی قرار داشتند وقوع برخی تندروی ها از سوی دولت باعث شد بخش هایی از تبعات این تندروی ها به نام اصولگرایان نوشته شود و رفته رفته اقبال مردم به این جناح کمرنگ شده و مردم در انتخابات به فردی که شعار اعتدال داشت رای دهند؛ فردی که با توجه به حلقه نزدیک به او و شعارهایی که در انتخابات می داد می توان او را به اصلاح طلبان، نزدیک تر دانست تا اصولگرایان.
این همه در حالی است که هنوز اصولگرایان در مجلس اکثریت کرسی ها را در اختیار دارند و اگرچه طیف حاکم، از ابتدای روی کار آمدن دولت جدید تاکید کرده، به دنبال حمایت از دولت است اما افراد و گروه هایی هم هستند که افکار تندتری نسبت به قاطبه نمایندگان دارند. اختلاف مواضع آنها با دولت را می توان براحتی در نطق ها، اظهارنظرها و مخالفت ها و موافقت هایشان دید.
نمایندگان مجلس در هر دوره ای معمولا در همان ابتدای دوره، با توجه به خط مشی خود در فراکسیون هایی جمع می شوند که با توجه به تعداد اعضا، فراکسیون اکثریت و اقلیت خوانده می شوند. این فراکسیون ها و تصمیمات جمعی که در آنها گرفته می شود در چگونگی رقم خوردن ارتباط دولت و مجلس بسیار تاثیرگذار است.
البته در سوی دیگر این ارتباط، دولت قرار دارد که نحوه تعامل مسئولان آن با نمایندگان نیز نقش بسزایی در این معادله دارد. اگر مسئولان قوه مجریه لازمه های یک تعامل مثبت را رعایت نکنند، روابط دو قوه رفته رفته رو به سردی می گذارد که نمونه آن را در مقاطع مختلف دیده ایم.
در سال های گذشته بخصوص در اواخر دولت قبل، روابط دولت و مجلس بشدت به تیرگی گرایید؛ اما از زمانی که دولت جدید روی کار آمده است امیدها به بهبود روابط دولت و مجلس بیشتر شده و باید دید در آینده با توجه به شرایط، این روابط چگونه رقم می خورد.
مصطفی انتظاری هروی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست