پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا

عروسی خوبان


عروسی خوبان

داستان ازدواج و زندگی یک زوج معلول که دست در دست هم از موانع معلولیت گذشتند

احمد و فاطمه هر دو ۲۶ سال دارند اما احمد دو دست ندارد و فاطمه دو پا. احمد با دستانی که ندارد حیاط خانه را آبیاری می‌کند، جارو می‌کشد، خانه را مرتب می‌کند و فاطمه هم‌روی صندلی چرخدار برای شوهرش آشپزی می‌کند، ظرف‌ها را می‌شوید و گردگیری می‌کند....

این زوج معلول در گوشه‌ای از آسایشگاه کهریزک و در شهرکی مسکونی که قطعه‌ای از بهشت نامیده می‌شود، زندگی می‌کنند؛ شهرکی که با خانه‌هایی یک شکل درست شده و بیش از ۴۵ زوج معلول سال‌هاست در آنجا سکونت دارند و زندگی مشترکشان را در سایه همدلی و صمیمیت سپری می‌کنند.

احمد نقاشی می‌کند، در معرق‌کاری استاد است و در اجرای تئاتر و خواندن در نوع خودش بی‌نظیر. فاطمه هم همین طور. او هم اهل هنر است و ذوق هنری دارد. احمد از‌روزگار کودکی خود این‌گونه می‌گوید: «پدر و مادرم مرا به بهزیستی سپردند و کودکی من در شیرخوارگاه گذشت. از همان ابتدا فهمیدم که جز خدا هیچ‌کس را ندارم اما حالا با وجود فاطمه همه چیز دارم.»

احمد دست ندارد اما حلقه ازدواجش را با زنجیر به گردنش آویخته تا پیوندش را با همسرش محکم‌تر کند. او عاشق همسرش است و می‌گوید: «۴ سال پیش، صبح یک‌روز پاییزی وقتی داشتم به کلاس می‌رفتم فاطمه را دیدم که توی آسایشگاه‌روی ویلچر نشسته بود. وقار و سنگینی‌اش توجهم را جلب کرد و این بود که توسط یکی از دوستانم از او خواستگاری کردم.» اما فاطمه چه چیزی در احمد دید که به خواستگاری او جواب بله گفت؟ فاطمه می‌گوید: «وقتی غرور مردانه‌اش را دیدم، نتوانستم جواب رد بدهم. حالا هم از اینکه در کنار شوهرم و با امکاناتی که آسایشگاه کهریزک برایمان در نظر گرفته، راحت زندگی می‌کنم بسیار خوشحالم.»

احمد همه زندگی‌اش را سرشار از امید می‌داند؛ به ویژه از وقتی که با فاطمه عهد زناشویی بسته است. احمد می‌گوید: «وقتی حتی دو تا انگشت پا داری و با آن می‌توانی کار کنی یا دو تا چشم داری که می‌توانی زیبایی‌های زندگی را ببینی، یعنی هستی و این بودن یعنی امید.»

● معلولیت محدودیت نیست

احمد از اینکه معلول است اصلا ناراحت نیست. خودش می‌گوید: «اتفاقا خیلی هم خوشحالم. احساس می‌کنم پیش خدا‌رو سفیدم. خدا من را خیلی دوست دارد. محال است از او چیزی بخواهم و ندهد. وقتی می‌دانم خدا وجود دارد و پناه من است، چرا امیدوار نباشم؟ همه می‌گویند «خدا» اما من معتقدم «خود آ» کافی است تا خودت را بشناسی و یک آه از ته دل بکشی. آن وقت خیلی راحت حضورش را از نزدیک حس می‌کنی.»

فاطمه هم گفته‌های همسرش را تایید می‌کند و ادامه می‌دهد: «معلولیت شاید سخت باشد اما محدودیت نیست. البته مقوله ازدواج در افراد معلول موضوع مهم و پیچیده‌ای است چرا که پیدا کردن یار و همراه زندگی که شرایط تو را به عنوان یک معلول بپذیرد، بسیار مشکل است اما در زندگی مشترک خیلی از این محدودیت‌ها به چشم نمی‌آید و برای زن و شوهر فارغ از معلولیت‌شان فرصتی برای تجربه‌های تازه و لذت‌بخش است. از طرفی اگر زن و شوهر با وجود معلولیت که یک ویژگی مشترک هر دوی آنهاست، همدیگر را درک نکنند خیلی زود به بن بست می‌رسند.»

● آن‌روی سـکـه

دکتر حسین اسدی، روان‌شناس، معتقد است ازدواج فقط مخصوص افراد سالم و توانا نیست و افراد معلول هم در برهه‌ای از زندگی نیاز به همدم و همراهی برای زندگی مشترک خود دارند اما متاسفانه توجه خاصی به ازدواج معلولان از سوی سازمان‌های مختلف نمی‌شود. وی می‌افزاید: «ازدواج یک امر کاملا طبیعی و مساله تشکیل خانواده یکی از مسائل غریزی و فطری تمامی موجودات کره خاکی و پاسخگویی به یک نیاز اجتماعی است و در تمامی ادیان الهی و دور‌ه‌‌ها به این پدیده با دیده احترام و اهمیت نگریسته شده است.» دکتر اسدی ادامه می‌دهد: «اگر به‌روند زندگی هر انسان نگاه کنیم، می‌بینیم که اکثر اهدافی که در زندگی دنبال می‌کند به این ختم می‌شود که بتواند ‌روزی به درجه‌ای از تکامل برسد و تشکیل خانواده دهد. این حرف به این معنا نیست که انسان زندگی می‌کند تا ازدواج کند و به نیازهای جنسی و‌ روحی خود پاسخ دهد، چرا که تنها بخشی از ازدواج پاسخ به این نیازهاست. ازدواج به نوعی اعلام تکامل انسان است؛ تکامل از لحاظ اقتصادی، فکری، عاطفی، جنسی و.. . که نمی‌توان آن را نادیده گرفت.» وی تاکید می‌کند: «یک معلول جسمی- حرکتی چه از لحاظ عاطفی و چه از نظر ارگانیسم درونی بدن مانند یک انسان سالم است و در دهه سوم زندگی تمایل به انتخاب همسر در او پدیدار می‌شود و دغدغه‌ای پیدا می‌کند که تا حدودی سایر دغدغه‌هایش را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. از این منظر ازدواج می‌تواند به عنوان یک انگیزه در زندگی معلول نقش مثبت ایفا کند. در واقع پذیرش ضرورت ازدواج چه از سوی خود معلول و چه از سوی جامعه مرحله‌ای از تکامل اوست. به عبارتی وقتی معلول پذیرفت که می‌تواند ازدواج کند، به این باور می‌رسد که آینده‌ای در انتظار اوست و این آینده را باید ساخت و ساخت آینده نیازمند پشتوانه اقتصادی، موقعیت اجتماعی، تحصیلات، شغل و... است.»

● تاثیر مثبت ازدواج صحیح در زندگی معلولان

این عضو هیات علمی دانشگاه ادامه می‌دهد: «نگاه به آینده همان‌طور که عامل محرک هر انسانی است معلول را نیز به تحرک و پویایی وا می‌دارد. اینجاست که معلول از آینده و فکر کردن به آن هراس ندارد و مانند سایرین به آن می‌اندیشد و برایش برنامه‌ریزی می‌کند. در عین حال، آینده‌محوری تاثیر مثبتی در زندگی معلول می‌گذارد. وقتی یک معلول پذیرفت که ممکن است مورد انتخاب قرار گیرد، به زیبایی ظاهر می‌اندیشد و سعی می‌کند در جامعه آراسته حاضر شود. وقتی یک معلول پذیرفت که او نیز مانند دیگران می‌تواند از طریق ارتباطات اجتماعی و شغلی‌روزمره نظر کسی را به خود جلب کند، در زمینه آداب اجتماعی مطالعه می‌کند.»

● آیا معلولان باید فقط با معلولان ازدواج کنند؟

عضو هیات علمی دانشگاه در پاسخ به این سوال که شاید اولین سوالی است که زوج مناسب یک فرد معلول چه کسی خواهد بود، می‌گوید: «این سوال مهمی است که معلول باید با چه کسی ازدواج کند؟ معلول یا سالم؟ بدیهی است هر پاسخی که به این سوال داده شود، باید مورد بررسی قرار گیرد. ممکن است فردی معتقد باشد یک معلول باید با یک انسان سالم ازدواج کند و وقتی از او بپرسیم چرا بگوید که این انسان سالم می‌تواند کاستی‌ها و ناتوانی‌های همسرش را جبران کند و کمک‌حالش باشد. اینجا باید گفت که ممکن است این گفته در ظاهر خیلی خوب و ایده‌آل باشد. اما نگاه به یک همسر به عنوان یک پرستار و مراقب، نگاه خودخواهانه‌ای است و این می‌تواند زندگی مشترک را نابود کند. به عبارتی، وقتی فردی ازدواج می‌کند یک سری نیازهای‌روحی، ‌روانی، عاطفی و جنسی دارد که می‌خواهد با ازدواج به آنها پاسخ دهد و اکثر شکست‌‌های زندگی زناشویی هم به دلیل برآورده نشدن همین نیازهاست.

حال باید دید در زندگی یک فرد سالم و یک فرد معلول، این نیازها تا چه حد برآورده می‌شود و این نکته را نیز مد نظر داشت که سرکوب نیازها تهدیدی است برای سلامت زندگی زناشویی.» وی یادآور می‌شود: «فرد سالمی را در نظر بگیرید که با یک معلول ازدواج می‌کند. این فرد سالم خواسته‌هایی دارد که شاید همسر معلولش به واسطه محدودیت جسمی نتواند به خوبی آنها را برآورده کند و این سرکوب نیاز در درازمدت، آثار منفی جدی در زندگی خواهد داشت یا برعکس یک فرد معلول به واسطه زندگی متفاوت و مشکلاتی که تاکنون داشته، نیازمند کسی است که او را بفهمد، معلولیت او را درک و مشکلات یک معلول را حس کند و فقط کسی از عهده این درک برمی‌آید که خود معلولیت و محدودیت چشیده باشد. البته ممکن است عده‌ای بگویند آیا زندگی دو معلول با هم زیر یک سقف امکان‌پذیر است و آیا دو معلول از پس یک زندگی برمی‌آیند؟

در پاسخ به این سوال باید گفت که نمی‌توان دراین‌باره حکم قطعی صادر کرد که هر معلولی با هر شرایطی می‌تواند با معلول دیگری ازدواج کند. در ازدواج معلولان باید توانایی‌‌ها و ضعف‌های دو طرف سنجیده شود که آیا یکی از آنها می‌تواند ضعف دیگری را جبران کند یا نه و در صورت مثبت بودن جواب، ازدواج به صلاح است ولی اگر ضعف‌های طرفین ضعف دیگری را شدت بخشد نمی‌توان جوازی برای این ازدواج صادر کرد. نمونه بارز این مقوله، زندگی مشترک احمد و فاطمه است که هر دو معلول هستند و نواقص یکدیگر را هم‌پوشانی می‌کنند.»

● پرهیز از ناامیدی و ‌رویاپردازی

دکتر اسدی اضافه می‌کند: «ازدواج یک معلول تصمیم بسیار بااهمیتی است و نباید سطحی و به صرف تشکیل خانواده به آن نگاه کرد. در واقع معلولان باید از دو چیز پرهیز کنند؛ ناامیدی و ‌رویاپردازی چرا که این دو نگاه افراطی و تفریطی هر دو با یک نگاه دقیق و واقع بینانه به خود از میان خواهد رفت. البته نمی‌توان این موضوع را نادیده گرفت که رفع موانع ازدواج معلولان باید توسط سازمان‌های مختلف اعم از بهزیستی، NGO‌ها و مسوولان امر صورت گیرد چرا که تصویب قوانین مناسب، اجرای صحیح و کارآمد و نظارت خوب بر اجرای آنها می‌تواند در تسهیل ازدواج معلولان موثر باشد.

در این بین نقش انکارناپذیر خانواده‌ها را نمی‌توان نادیده گرفت زیرا خانواده افراد معلول می‌توانند با فراهم کردن شرایط مناسب و تشویق افراد معلول به تشکیل خانواده نقش مهمی در ‌روند ‌رو به رشد ازدواج معلولان ایفا کنند و این نقش می‌تواند بسیار موثرتر از قوانین و کارهای اجرایی دستگاه‌ها و سازمان‌های مختلف باشد.

پریسا اصولی