چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

حال و گذشته و دیوار بلند هرمنوتیک


حال و گذشته و دیوار بلند هرمنوتیک

«یورگن هابرماس» با روشی انتقادی به سراغ هرمنوتیک می رود او مشروعیت بخشیدن به هر تفهمی را که مبتنی بر شناخت های موجود و سنتی بوده است, به معنای آن می داند که چیزی را که در تفکرمان باید تنها یکی از حالت های محقق می گرفتیم, به عنوان اصلی قطعی می پذیریم

«یورگن هابرماس» با روشی انتقادی به سراغ هرمنوتیک می‎رود. او مشروعیت بخشیدن به هر تفهمی را که مبتنی بر شناخت‎های موجود و سنتی بوده است، به‎معنای آن می‎داند که چیزی را که در تفکرمان باید تنها یکی از حالت‎های محقق می‎گرفتیم، به‎عنوان اصلی قطعی می‎پذیریم. هابرماس در انتقاد از «هانس گئورگ گادامر» می‎گوید: «این برداشت که فهم را محصول پیوند افق‎ها بدانیم، نوعی نسبی‎گرایی است و اساسا موجب می‎شود بین فهم درست و نادرست هیچ‎گونه مرزی باقی‎ نماند.» هابرماس این عقیده گادامر و «مارتین هایدگر» را که هر فهمی را جبرا و قهرا و به‎طور تکوینی، متکی به پیش‎فرض‎ها و پیش‎داوری‎ها چه در عرصه وجود و چه در عرصه فرآیند فهم می‎کنند رد می‎کند و می‎گوید: «این‎گونه تفسیرها با آزاداندیشی انسان در نگاه انتقادی به سنت و فرهنگ منافات دارد.» «هیرش» معتقد است: «هرمنوتیک‎ها نتوانسته‎اند فهم گذشته را بدون میانجی‎گری و فرهنگ زمان حال دریابند و نیز، نتوانسته‎اند ارزیابی گذشته را بدون فرهنگ زمان حال انجام دهند. لذا نتیجه می‎گیرد دیوار بلندی در هرمنوتیک بین حال و گذشته وجود دارد.»

«امیلیو بتی» معتقد است تمایزی بین ذهن و عین هست، اما در تفکرات و پژوهش‎های هرمنوتیکی چنین تمایزی رعایت نمی‎شود. او در انتقاد از گادامر اضافه می‎کند: «براساس کدام دلیل بایستی به معنای متن و مقصود مؤلف، بی‎توجه باشیم؟»

«آپل» استدلال می‎کند که تفهم همواره خالی از اشکال نیست. لذا باید اعتبار آن را سنجید و به‎میزان اعتبارش آن را پذیرفت. همچنین می‎افزاید: «نه هایدگر و نه گادامر برای اثبات نظرات هرمنوتیکی خود، دلایل متقن ارایه نکرده‎اند.» انتقاداتی نیز بر روش‎شناسی هرمنوتیکی وارد است؛ از جمله:

- آزمون‎ناپذیری: استناد به همدلی و گذاشتن خود به‎جای دیگری، هرگز ملاک مشخصی تعیین نمی‎کند تا بتوان دریافت که کدام محقق به آن حد فرضی نایل شده است. از این‎رو، روش هرمنوتیک از سنجش با ملاک‎های آزمون‎پذیر، دور می‎ماند.

- افراط در درون‎گرایی و نگاه کیفی: توجه بیش از اندازه به کیفیت‎‎گرایی و درون‎گرایی، آن را از تکرارپذیری و قابلیت بررسی توسط دیگران که از خصایص روش‎های علمی است، دور می‎سازد.

- تناقضاتی غیرقابل حل: در روش هرمنوتیک، توصیه می‎شود که محقق می‎بایست ارزش‎های انسان‎ها را برای تفهم رفتارشان، بررسی کند؛ ولی باید ارزش‎های خود را کنار بگذارد.

این امر، چگونه مقدور است وقتی که محقق برای تفهم معنای رفتار کنش‎گران، باید خود را از یک طرف به‎جای او بگذارد و از طرف دیگر از ارزش‎های خویش خالی شود؟

- عدم آشنایی با علوم مثبت و طبیعی و روش‎های آن‎ها: با شناختی مکفی از روش‎شناسی علوم مثبت و علوم انسانی و اجتماعی، درخواهیم یافت، آن‎چه موجب شده است تا روش‎شناسان هرمنوتیک، موضوع و روش تحقیق را در علوم اجتماعی از علوم طبیعی مجزا و متمایز بدانند، از عدم شناخت‎شان از علوم اجتماعی ناشی نمی‎شد، بلکه آن‎ها از موضوعات و روش‎های به‎کار بسته شده در علم فیزیک و علوم طبیعی، آگاه نبودند و از آن برداشتی تخصصی نداشتند.

علی‎رغم انتقادات وارده بر هرمنوتیک، می‎توان از آن در فهم متون مقدسی چون قرآن و کتب حدیثی که باید در جهان اسلام و در بین مسلمانان راهنمای عمل قرار گیرد، بهره گرفت، زیرا:

- استفاده از تفسیر و تأویل، سابقه طولانی در علوم اسلامی به‎ویژه در علم تفسیر دارد.

تفسیرهای نقلی، عقلی و علمی از قرآن از نمونه‎های استفاده از علم تأویل در علوم اسلامی است. مثال دیگر، در تفاسیر قرآن‎به‎قرآن، شأن نزول آیات برای درک شرایط زمانی و مکانی نزول آیات، جهت پی‎بردن به نیت مؤلف که در این‎جا خداوند متعال است، همانند علم هرمنوتیک جدید، مورد توجه است. بنابر این سابقه طولانی مفید در تفسیر تأویل‎گونه قرآن، باید از آن در تفسیر علوم مقدس دیگر چون حدیث در زندگی امروزین بیشتر بهره گرفت.

در حوزه اصل دین، نمی‎توان و نباید چونان نظریه‎پردازان هرمنوتیک، گفت: «هیچ فهم و برداشت ثابتی در باورها و گزاره‎های انسانی و یا دینی وجود ندارد، اما باید پذیرفت که در حوزه‎های غیر از آن، فقدان وجود برداشت ثابت و قطعی از دین وجود دارد و تنها در این حوزه است که می‎توان نسبی بودن فهم هرمنوتیکی را پذیرفت. منظورم این است که نمی‎توان همه برداشت‎های مسلمانان عالم و یا عوام را از دین با اصل دین، یکی دانست. علت این امر، متعدد است؛ از جمله این‎که مسلمانان به‎ویژه عوام مسلمان نمی‎توانند به‎درستی زمینه‎های اجتماعی نزول آیات را به‎درستی دریابند تا از این راه، مقصود واقعی مؤلف را کشف کنند. علی‎رغم آن‎که هرمنوتیک می‎کوشد، مفسر را از تحمیل باورهایش بر متن مورد تفسیر دور کند، ولی همان‎گونه که ریکور گفته است اغلب، عکس آن اتفاق می‎افتد. در حالی‎که به‎عقیده ریکور این مفسر است که باید متن را بر خود تحمیل نماید.

همین موضوع در تفسیر کتاب مقدس مسلمانان وجود دارد، تفسیر به‎رأی دقیقا حکایت از همین داستان در دنیای گذشته و فعلی اسلام دارد. در تفسیر به‎رأی، مفسر نظرات خود را بر متن کتاب مقدس تحمیل می‎کند تا نتیجه‎ای که خود مایل به آن است، به دست آید. نتیجه تفسیر به‎رأی همانند تحمیل نظرات مفسران در دیگر حوزه‎های علوم بشری، سازنده نیست.» نکته‎ای که از نکته قبلی به دست می‎آید آن است ‎که هرمنوتیک اغلب مفسرمحور است. یعنی به عرصه‎های تحمیل نظرات مفسر بر متن منجر می‎شود در حالی که باید متن و یا مؤلف‎محور باشد.

تنها در این صورت است که مفسر می‎تواند به قصد و نیت مؤلف در یک یا چند متن، پی ببرد. همین موضوع در علوم مقدس هم به چشم می‎آید؛ به‎عنوان مثال یک مجتهد که در پی درک مراد و قصد واقعی گوینده، متون مقدسی چون حدیث را برای استنباط رأی فقهی می‎خواند، گاه نظرات خود را بر آن متون تحمیل می‎کند و نتیجه‎ای که خود می‎خواهد و یا میل به آن دارد را استخراج می‎کند. نمی‎توان در همه‎حال، مفسر را از دخالت دادن پیش‎فرض‎های ذهنی‎اش در فهم متن بازداشت، زیرا برخی از این پیش‎فرض‎ها، مقدمه درک یک متن چون متون مقدس‎ است؛ مثل قواعد ادبی و زبان‎شناختی که مجتهد براساس آن به فهم متون دینی، مبادرت می‎ورزد و بدون آن‎ها، مجتهد قادر به اجتهاد و دریافت نظر خدا در موردی از موارد فقهی نیست. به‎علاوه، برخی از این پیش‎فرض‎ها، کلامی است مانند یگانه بودن خداوند و یا حجیت قرآن که مجتهد نمی‎تواند به آن‎ها در استفاده از آیات قرآن در بحث‎هایی چون اثبات خدا بی‎توجه بماند.

نکته دیگر آن است که برخی تعصب‎ها و نظریه‎های افراطی که معتقدند گوهر و ذات دین، دست‎یافتنی نیست، نباید مانع از بهره‎گیری از روش‎های هرمنوتیک در پویاسازی دین گردد. در حالی‎که در دنیای پیچیده امروز و پیچیده‎تر فردا، بدون سودبری از هرمنوتیک در نوسازی دینی، پی‎بردن به نیات واقعی دینی، میسر نیست، نواندیشی دینی به‎عنوان نیاز دنیای جدید اسلام بر پایه ضرورت کاربست روش‎های نوینی چون هرمنوتیک در خرافه‎زدایی از دین از نیازهای اجتناب‎ناپذیر امروزین است. باید توجه داشت که اغلب برداشت‎های مختلفی که از یک یا چند آیه و حدیث و یا از یک یا چند واقعه تاریخی به‎شیوه هرمنوتیکی چه از سوی نخبگان و چه از سوی عوام مسلمانان صورت می‎گیرد، در طول هم‎اند، اما گاه برداشت‎های هرمنوتیکی از آیات، احادیث و حوادث، به‎دلایل مختلف از جمله درجه و میزان نزدیک شدن مفسر به قصد و نیت مؤلف و گوینده، در تعارض با هم قرار می‎گیرند. نتایجی که از کندوکاوهای هرمنوتیکی متون مقدس به‎دست می‎آید، ثابت می‎کند که دین برای اداره جامعه آمده است. در واقع، هرمنوتیک، کارآیی دین را در اداره جامعه اثبات می‎کند.

یکی از بحث‎هایی که در مورد هرمنوتیک مطرح می‎شود، پیوند خوردن آن با سنت است. در این‎باره، «دیوید تریسی» دیدگاه هرمنوتیکی به‎ویژه دیدگاه گادامر را نقد و تکمیل می‎کند. او با نقد هابرماس درباره گادامر تا حدی موافق است و می‎گوید که خوش‎بینی بیش از حد گادامر به سنت، نمی‎تواند پذیرفته شود و این امر، سبب خطرهایی می‎شود. این در حالی است که بدون فهم گذشته نمی‎توان امروز و فردا را فهمید و مدیریت کرد. البته هر گذشته و سنتی از ظرفیت‎سازی رشد‎دهندگی برخوردار نیست. درواقع، سنت را باید یک صندوق ذخیره دید که می‎توان در صورت برداشت‎های حساب شده از آن، به رفع ابهامات و مشکلات اجتماعی کمک کرد.

نتیجه این‎که تکثر در قرائت‎ها و تعدد برداشت‎های دینی و تاریخی، همواره و به‎ویژه در دنیای پر فراز و نشیب امروز و فردا، اجتناب‎ناپذیر است و آن‎چه گادامر، هایدگر، ریکور، دیلتای و مانند آن‎ها در روش و ره‎یافت تفسیری یا هرمنوتیکی گفته‎اند اثبات همین اجتناب‎ناپذیری است، اما بی‎شک مانند اغلب آنان باید روش‎های هرمنوتیکی و ره‎یافت‎های تفسیری را ضابطه‎مند و معقول نمود.

نویسنده: مرتضی - شیرودی

منبع: هفته نامه - پنجره - ۱۳۸۸ - شماره ۶



همچنین مشاهده کنید