پنجشنبه, ۲۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 13 February, 2025
حال و گذشته و دیوار بلند هرمنوتیک
![حال و گذشته و دیوار بلند هرمنوتیک](/web/imgs/16/152/tmzsl1.jpeg)
«یورگن هابرماس» با روشی انتقادی به سراغ هرمنوتیک میرود. او مشروعیت بخشیدن به هر تفهمی را که مبتنی بر شناختهای موجود و سنتی بوده است، بهمعنای آن میداند که چیزی را که در تفکرمان باید تنها یکی از حالتهای محقق میگرفتیم، بهعنوان اصلی قطعی میپذیریم. هابرماس در انتقاد از «هانس گئورگ گادامر» میگوید: «این برداشت که فهم را محصول پیوند افقها بدانیم، نوعی نسبیگرایی است و اساسا موجب میشود بین فهم درست و نادرست هیچگونه مرزی باقی نماند.» هابرماس این عقیده گادامر و «مارتین هایدگر» را که هر فهمی را جبرا و قهرا و بهطور تکوینی، متکی به پیشفرضها و پیشداوریها چه در عرصه وجود و چه در عرصه فرآیند فهم میکنند رد میکند و میگوید: «اینگونه تفسیرها با آزاداندیشی انسان در نگاه انتقادی به سنت و فرهنگ منافات دارد.» «هیرش» معتقد است: «هرمنوتیکها نتوانستهاند فهم گذشته را بدون میانجیگری و فرهنگ زمان حال دریابند و نیز، نتوانستهاند ارزیابی گذشته را بدون فرهنگ زمان حال انجام دهند. لذا نتیجه میگیرد دیوار بلندی در هرمنوتیک بین حال و گذشته وجود دارد.»
«امیلیو بتی» معتقد است تمایزی بین ذهن و عین هست، اما در تفکرات و پژوهشهای هرمنوتیکی چنین تمایزی رعایت نمیشود. او در انتقاد از گادامر اضافه میکند: «براساس کدام دلیل بایستی به معنای متن و مقصود مؤلف، بیتوجه باشیم؟»
«آپل» استدلال میکند که تفهم همواره خالی از اشکال نیست. لذا باید اعتبار آن را سنجید و بهمیزان اعتبارش آن را پذیرفت. همچنین میافزاید: «نه هایدگر و نه گادامر برای اثبات نظرات هرمنوتیکی خود، دلایل متقن ارایه نکردهاند.» انتقاداتی نیز بر روششناسی هرمنوتیکی وارد است؛ از جمله:
- آزمونناپذیری: استناد به همدلی و گذاشتن خود بهجای دیگری، هرگز ملاک مشخصی تعیین نمیکند تا بتوان دریافت که کدام محقق به آن حد فرضی نایل شده است. از اینرو، روش هرمنوتیک از سنجش با ملاکهای آزمونپذیر، دور میماند.
- افراط در درونگرایی و نگاه کیفی: توجه بیش از اندازه به کیفیتگرایی و درونگرایی، آن را از تکرارپذیری و قابلیت بررسی توسط دیگران که از خصایص روشهای علمی است، دور میسازد.
- تناقضاتی غیرقابل حل: در روش هرمنوتیک، توصیه میشود که محقق میبایست ارزشهای انسانها را برای تفهم رفتارشان، بررسی کند؛ ولی باید ارزشهای خود را کنار بگذارد.
این امر، چگونه مقدور است وقتی که محقق برای تفهم معنای رفتار کنشگران، باید خود را از یک طرف بهجای او بگذارد و از طرف دیگر از ارزشهای خویش خالی شود؟
- عدم آشنایی با علوم مثبت و طبیعی و روشهای آنها: با شناختی مکفی از روششناسی علوم مثبت و علوم انسانی و اجتماعی، درخواهیم یافت، آنچه موجب شده است تا روششناسان هرمنوتیک، موضوع و روش تحقیق را در علوم اجتماعی از علوم طبیعی مجزا و متمایز بدانند، از عدم شناختشان از علوم اجتماعی ناشی نمیشد، بلکه آنها از موضوعات و روشهای بهکار بسته شده در علم فیزیک و علوم طبیعی، آگاه نبودند و از آن برداشتی تخصصی نداشتند.
علیرغم انتقادات وارده بر هرمنوتیک، میتوان از آن در فهم متون مقدسی چون قرآن و کتب حدیثی که باید در جهان اسلام و در بین مسلمانان راهنمای عمل قرار گیرد، بهره گرفت، زیرا:
- استفاده از تفسیر و تأویل، سابقه طولانی در علوم اسلامی بهویژه در علم تفسیر دارد.
تفسیرهای نقلی، عقلی و علمی از قرآن از نمونههای استفاده از علم تأویل در علوم اسلامی است. مثال دیگر، در تفاسیر قرآنبهقرآن، شأن نزول آیات برای درک شرایط زمانی و مکانی نزول آیات، جهت پیبردن به نیت مؤلف که در اینجا خداوند متعال است، همانند علم هرمنوتیک جدید، مورد توجه است. بنابر این سابقه طولانی مفید در تفسیر تأویلگونه قرآن، باید از آن در تفسیر علوم مقدس دیگر چون حدیث در زندگی امروزین بیشتر بهره گرفت.
در حوزه اصل دین، نمیتوان و نباید چونان نظریهپردازان هرمنوتیک، گفت: «هیچ فهم و برداشت ثابتی در باورها و گزارههای انسانی و یا دینی وجود ندارد، اما باید پذیرفت که در حوزههای غیر از آن، فقدان وجود برداشت ثابت و قطعی از دین وجود دارد و تنها در این حوزه است که میتوان نسبی بودن فهم هرمنوتیکی را پذیرفت. منظورم این است که نمیتوان همه برداشتهای مسلمانان عالم و یا عوام را از دین با اصل دین، یکی دانست. علت این امر، متعدد است؛ از جمله اینکه مسلمانان بهویژه عوام مسلمان نمیتوانند بهدرستی زمینههای اجتماعی نزول آیات را بهدرستی دریابند تا از این راه، مقصود واقعی مؤلف را کشف کنند. علیرغم آنکه هرمنوتیک میکوشد، مفسر را از تحمیل باورهایش بر متن مورد تفسیر دور کند، ولی همانگونه که ریکور گفته است اغلب، عکس آن اتفاق میافتد. در حالیکه بهعقیده ریکور این مفسر است که باید متن را بر خود تحمیل نماید.
همین موضوع در تفسیر کتاب مقدس مسلمانان وجود دارد، تفسیر بهرأی دقیقا حکایت از همین داستان در دنیای گذشته و فعلی اسلام دارد. در تفسیر بهرأی، مفسر نظرات خود را بر متن کتاب مقدس تحمیل میکند تا نتیجهای که خود مایل به آن است، به دست آید. نتیجه تفسیر بهرأی همانند تحمیل نظرات مفسران در دیگر حوزههای علوم بشری، سازنده نیست.» نکتهای که از نکته قبلی به دست میآید آن است که هرمنوتیک اغلب مفسرمحور است. یعنی به عرصههای تحمیل نظرات مفسر بر متن منجر میشود در حالی که باید متن و یا مؤلفمحور باشد.
تنها در این صورت است که مفسر میتواند به قصد و نیت مؤلف در یک یا چند متن، پی ببرد. همین موضوع در علوم مقدس هم به چشم میآید؛ بهعنوان مثال یک مجتهد که در پی درک مراد و قصد واقعی گوینده، متون مقدسی چون حدیث را برای استنباط رأی فقهی میخواند، گاه نظرات خود را بر آن متون تحمیل میکند و نتیجهای که خود میخواهد و یا میل به آن دارد را استخراج میکند. نمیتوان در همهحال، مفسر را از دخالت دادن پیشفرضهای ذهنیاش در فهم متن بازداشت، زیرا برخی از این پیشفرضها، مقدمه درک یک متن چون متون مقدس است؛ مثل قواعد ادبی و زبانشناختی که مجتهد براساس آن به فهم متون دینی، مبادرت میورزد و بدون آنها، مجتهد قادر به اجتهاد و دریافت نظر خدا در موردی از موارد فقهی نیست. بهعلاوه، برخی از این پیشفرضها، کلامی است مانند یگانه بودن خداوند و یا حجیت قرآن که مجتهد نمیتواند به آنها در استفاده از آیات قرآن در بحثهایی چون اثبات خدا بیتوجه بماند.
نکته دیگر آن است که برخی تعصبها و نظریههای افراطی که معتقدند گوهر و ذات دین، دستیافتنی نیست، نباید مانع از بهرهگیری از روشهای هرمنوتیک در پویاسازی دین گردد. در حالیکه در دنیای پیچیده امروز و پیچیدهتر فردا، بدون سودبری از هرمنوتیک در نوسازی دینی، پیبردن به نیات واقعی دینی، میسر نیست، نواندیشی دینی بهعنوان نیاز دنیای جدید اسلام بر پایه ضرورت کاربست روشهای نوینی چون هرمنوتیک در خرافهزدایی از دین از نیازهای اجتنابناپذیر امروزین است. باید توجه داشت که اغلب برداشتهای مختلفی که از یک یا چند آیه و حدیث و یا از یک یا چند واقعه تاریخی بهشیوه هرمنوتیکی چه از سوی نخبگان و چه از سوی عوام مسلمانان صورت میگیرد، در طول هماند، اما گاه برداشتهای هرمنوتیکی از آیات، احادیث و حوادث، بهدلایل مختلف از جمله درجه و میزان نزدیک شدن مفسر به قصد و نیت مؤلف و گوینده، در تعارض با هم قرار میگیرند. نتایجی که از کندوکاوهای هرمنوتیکی متون مقدس بهدست میآید، ثابت میکند که دین برای اداره جامعه آمده است. در واقع، هرمنوتیک، کارآیی دین را در اداره جامعه اثبات میکند.
یکی از بحثهایی که در مورد هرمنوتیک مطرح میشود، پیوند خوردن آن با سنت است. در اینباره، «دیوید تریسی» دیدگاه هرمنوتیکی بهویژه دیدگاه گادامر را نقد و تکمیل میکند. او با نقد هابرماس درباره گادامر تا حدی موافق است و میگوید که خوشبینی بیش از حد گادامر به سنت، نمیتواند پذیرفته شود و این امر، سبب خطرهایی میشود. این در حالی است که بدون فهم گذشته نمیتوان امروز و فردا را فهمید و مدیریت کرد. البته هر گذشته و سنتی از ظرفیتسازی رشددهندگی برخوردار نیست. درواقع، سنت را باید یک صندوق ذخیره دید که میتوان در صورت برداشتهای حساب شده از آن، به رفع ابهامات و مشکلات اجتماعی کمک کرد.
نتیجه اینکه تکثر در قرائتها و تعدد برداشتهای دینی و تاریخی، همواره و بهویژه در دنیای پر فراز و نشیب امروز و فردا، اجتنابناپذیر است و آنچه گادامر، هایدگر، ریکور، دیلتای و مانند آنها در روش و رهیافت تفسیری یا هرمنوتیکی گفتهاند اثبات همین اجتنابناپذیری است، اما بیشک مانند اغلب آنان باید روشهای هرمنوتیکی و رهیافتهای تفسیری را ضابطهمند و معقول نمود.
نویسنده: مرتضی - شیرودی
منبع: هفته نامه - پنجره - ۱۳۸۸ - شماره ۶
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست