دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

صراط, ضابطه هویت در اندیشه ورزی امام خمینی ره


صراط, ضابطه هویت در اندیشه ورزی امام خمینی ره

نویسنده بعد از بیان تعریفی درباره هویت, آن را دارای بعد سلبی که مستلزم شناسایی « غیر» از « خود» است می داند از دیدگاه امام خمینی, هویت اسلامی در پیمودن راه خدا معنا پیدا می کند خودی ها کسانی هستند که با آنها وحدت راه و صراط داریم و غیرخودی کسی است که در راه ما نباشد

نویسنده بعد از بیان تعریفی درباره هویت، آن را دارای بعد سلبی که مستلزم شناسایی « غیر» از « خود» است می‏داند. از دیدگاه امام خمینی، هویت اسلامی در پیمودن راه خدا معنا پیدا می‏کند. خودی‏ها کسانی هستند که با آنها وحدت راه و صراط داریم و غیرخودی کسی است که در راه ما نباشد.

● مقدمه

هویت وجه تمایز بین من، ما با غیر و دیگری است. این هویت، احساسی است که تعلق فرد به یک کشور، جامعه یا نهاد و مجموعه خاص را نشان می‏دهد. تاریخ مشترک از جمله وجوه این هویت را تشکیل می‏دهد. هویت دارای بعدی سلبی یعنی جداکننده، تمایزدهنده و شناساننده خود از دیگری نیز هست. این دیگری در قالب‏های گوناگون غیر، بیگانه، رقیب، مخالف و دشمن متبلور می‏شود و در مقابل هویت قرار می‏گیرد و وجوه گوناگون آن عناصر مهم واگرایی به شمار می‏روند. هویت هر فرد یا ملتی در گرو رسیدن به خود مطلوب است. کیستی هر فرد آنی است که باید بدان برسد نه آنی که بالفعل حامل آن است. بنابراین هویت ملی، راه مطلوب است نه راه موجود.

امام بر این باور است که شرق در عصر جدید وبرخورد با تمدن غرب، اعتماد به نفس خود را از دست داده، خود را باخته است. از این رو هویت شرقی را فراموش کرده و غیر و بیگانه را جای خود گذاشته و بدین ترتیب راه خود را گم کرده است.

امام از هواداران پروژه غربی‏سازی به عنوان کسانی یاد می‏کند که غرب را قبله‏گاه خود قرار داده‏اند، بدان سمت حرکت می‏کنند و در حال پرستش غربند. آنان از صراط خارج گشته و هویت اصیل خویش را گم کرده و مثل غرب شدن و در راه غرب گام نهادن را کانون توجه خود قرار داده‏اند. امام ملیت ایرانی را در چارچوب اسلام می‏پذیرد و در عین حال عنصر اساسی در هویت هر جامعه‏ای را فرهنگ آن می‏داند. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می‏دهد. امام از مقوله قوم‏مداری به عنوان دیوار جدایی یاد می‏کند، دیواری که باید توجه به همبستگی اسلامی و اخوت ایمانی تخریب و از میان برداشته شود یا چنان که گفته شد، به نفع معیار همبستگی عالی‏تر جرح و تعدیل شود. امام ظاهراً با توجه به معنای لغوی « اخوه» و « اخوان» که دلالت بر هم‏مقصد بودن می‏کند، اخوت ایمانی و اسلامی را به این می‏داند که افراد و قومیت‏ها نه به خود که به مقصد توجه داشته باشند. برداشتی که با معنای لغوی آن قرابت کامل دارد: « همه ملت با هم برادر باشند. مؤمنون اخوه هستند. اگر این اخوت ایمانی در سرتاسر کشور ما محفوظ بماند و هرکسی... توجه به مقصد داشته باشد و خودش را برای مقصد بخواهد، هیچ‏کس نمی‏تواند به این کشور تعدی کند».

اولین شرط احساس هویت واحد و تجانس، راه مشترک یا راه حق و پذیرش راه خدا و صراط مستقیم به عنوان راه زندگی است. اهمیت راه مهمتر از همراه است. حتی امام نزدیکی، دوستی یا دوری و جدایی خود را با افراد بر اساس درستی راه و در صراط مستقیم بودن آنان می‏سنجد، با افراد، شخصیت‏ها و گروه‏ها تا آنجا همراهی می‏کند که در صراط باشند. امام حتی اجتماع و کسب اکثریت را نیز فی نفسه هدف بر نمی‏شمرد، بلکه این اکثریت حامی زمانی ارزشمند است که هوادار جبهه حق و در سبیل اللَّه باشند. این همان مفهوم وحدت است.

سراسر اندیشه امام خمینی سرشار از طرح دوراهی‏های متضاد است و این اندیشه به صورت اساسی بر همه مفاهیم اندیشه سیاسی وی اثر می‏گذارد. غیریت نیز به صورت نفی راه ضالین و مغضوبین و نفی راه باطل و شیطان و کافران و مشرکان و منافقان و نیز راه فرهنگی ایدئولوژیک غربیان تجلی می‏کند. به عبارت دیگر، پدیده هویت با پدیده غیریت در ارتباط است. در روایات ما مکرراً مشابهت‏جویی با کافران و غیر مورد نهی و مذمت شدید قرار گرفته است و اصولاً قاعده نفی تشبه به کافران قاعده‏ای محوری و اساسی و بسیار کاربردی در تعامل با غیر است.

« ایران از همان بدو انقلاب و از قبل از بدو انقلاب که شالوده انقلاب ریخته می‏شد، مسیر، مسیر انبیا بوده، مسیر مسیر راه مستقیم نه شرقی، نه غربی و جمهوری اسلامی بود. تا کنون هم ملت ما به همان مسیر باقی است.» امام خمینی می‏فرمایند: « کسی گمان نکند که این شعار، شعار مقطعی است، که این سیاست ابدی مردم ما... است چرا که شرط ورود به صراط نعمت حق، برائت و دوری از صراط گمراهان است که در همه سطوح و جوامع باید پیاده شود». از این رو به باور امام سعی بلیغ خصم بر تغییر نظام اسلامی به مثابه صراط مستقیم واحد و تحول آن به هر بدیلی غیر از نظام اسلامی است؛ زیرا « فماذا بعد الحق الا الضلال». حق و هدایت یکی است و ضلالت متکثر: « توجه به این دارند که به یک نحوی این جمهوری اسلامی را به هم بزنند که لااقل اسلامی نباشد، هرچه می‏خواهد باشد، اسلامی نباشد. برای اینکه آنها نمی‏توانند تحمل اسلام را بکنند».

نیمی از شناخت هویت و خودیت در گرو غیرشناسی است. حجم عظیمی از توان رهروان راه خدا مصروف خنثی‏سازی مزاحمت‏های دشمنان مزاحم می‏شود. به باور امام بعد از شناخت دشمن و اثبات تمایز راه یا دشمنی دشمن، باید به راه‏هایی که آنان در اشکال اغفال، تهدید یا تطمیع جلوی پای ما می‏گذارند، نرویم؛ بلکه هویت ما در ضدیت و مخالفت با راه پیشنهادی است. یکی از کارکردهای اساسی دشمنان و رقبا در تعامل خود، تلاش در راه مسخ هویت دینی و هویت ملی کشورهای جهان سوم و جهان اسلام و ایران است. دشمن و رقیب می‏کوشد تا اولاً مؤمنان، هویت دینی خود را باز نیابند و راه خدا را شناسایی نکنند؛ ثانیاً اگر یافتند، می‏کوشد تا آنان را از رفتن به آن راه باز دارد و راه خدا را سد کنند و آنان را به انحراف بعد از هدایت بکشاند و یا با افزایش هزینه رفتن در راه خدا، رهروان راه خدا را منصرف کند یا دست کم سرعت سیر آنان را کند یا متوقف کند.

هدف دشمنان، رقیبان و مخالفان، هویت‏زدایی است. این هویت‏زدایی در گرو ترک راه خداوند و هویت دینی و ارزش‏های معنوی و یا در ترک منافع ملی یا هویت ایرانی - اسلامی است - زیرا امام به بنا به نگرش هستی‏شناسی خود منافع ملی و منافع اسلامی را در یک راستا مد نظر قرار می‏دهد.

● اشاره‏

۱) نویسنده محترم نکات خوبی را در اندیشه امام خمینی‏قدس سره درباره هویت مطرح کرده‏اند. از جمله آنها تشکیل مفهوم هویت حول محور صراط مستقیم و نفی غیر به معنای نفی هر راه و روشی که با راه خدا بیگانه باشد. اما اگر نویسنده محترم به جنبه‏های دیگری از بحث نیز اشاره می‏کردند، می‏توانستند بحث جامع‏تر و موثرتری ارائه دهند.

۲) یکی از نکاتی که مناسب بود در این بحث به آن اشاره شود، مقول به تشکیک بودن مفهوم هویت است. به دلیل وجود عناصر بی‏شمار در ساختار معنوی « هویت» نمی‏توان مرز قاطعی برای تعیین « خودی» و « غیرخودی» ترسیم کرد. بنابراین نمی‏توان به صرف اینکه برخی افراد پاره‏ای ویژگی‏ها و شرایط مفهوم هویت را ندارند، آنان را بینگانه و غیرخودی دانست. آنچه از سیره امام خمینی استنباط می‏شود، این است که ایشان سعی داشتند همه کسانی را که به نحوی ممکن بود به عنوان همراهان راه خدا به حساب آیند، از نیروهای خودی برشمردند، حتی اگر در بسیاری صفات و ویژگی‏ها همچون خود ایشان نبودند یا عمل نمی‏کردند. ایشان در برخورد با اقشار مختلف با دست گذاشتن بر ویژگی‏های مثبت آنان، سعی می‏کردند آنان را نیز با خود همراه سازند. مثلاً در دیدار با اهل حق (نصیریه کرمانشاه) فرمودند همه ان‏شاءاللَّه اهل حق هستیم. درباره زنان، ارتشی‏ها، کارگران، معلمان، پرستاران و خلاصه همه اقشار مختلف سعی می‏کردند با دست گذاشتن بر نقاط مثبت آنها، همه را با خود در راه خدا همراه سازند. یکی از مشکلات انقلاب ما دسته‏بندی‏ها و مرزبندی‏های قاطع و تنگ‏نظرانه است، که پاره‏ای نیروهای انقلاب را در برابر یکدیگر قرار می‏دهد و هر یک بر مبنای پاره‏ای اختلاف‏ها و به اتهام خروج از صراط مستقیم، دیگری را متهم به غیرخودی بودن می‏کند، در حالی که شیوه امام‏قدس سره عکس این بود.

یکی از وظایف اندیشمندان و نویسندگان محترم این است که در جهت تصحیح این مرزبندی‏ها تلاش علمی بیشتری بکنند. نویسنده محترم می‏توانستند با ذکر مصادیق و مواردی از کلام امام در این راستا گام بردارند و دامنه فراگیری هویت دینی و خودی‏ها را افزایش دهند.

۳) کار دیگری که می‏توانستند انجام دهند، برشمردن ویژگی‏های « صراط» به عنوان ضابطه هویت در اندیشه امام خمینی‏قدس سره بود. دسته‏بندی این ویژگی‏ها وحتی بیان اصول و ارکان آنها نیز کمک شایانی در جهت تعیین خودی و غیرخودی می‏کند.

متن ابراهیم زرگر