شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا

مدرنیته و تاثیر آن بر دینداری


مدرنیته و تاثیر آن بر دینداری

در این مقاله سعی شده است تا حدودی به مساله مدرنیته که سومین مرحله تحولات فکری بعد از سنت , سنت و مدرن که بر اساس تقسیم بندی الوین تافلر به موج اول مشهور اند و بر اساس تقسیم بندی مراحل توسعه اقتصادی از نظر روستو به چارچوب سنتی بیان گردیده پرداخته شود

قبل از صنعتی شدن شهرها ، نگرش کلاسیک به جوامع روستایی در چهارچوب پایداری و استحکام اعتقادات و ارزشهای فرهنگی آنها قرار داشت ، بدین سان که از میان مشخصات جوامع روستایی ، احترام به سنتها و اعتقادات دینی مورد توجه قرار می گرفت . مذهب و احترام به باورهای مذهبی از طرف جوامع روستایی پذیرفته می شود . بر اساس اعتقاد به مفاهیم و دستورات مذهبی ، دلایل مرگ ، زمان کشت محصول ، کیفیت روابط میان والدین و فرزندان و دیگر ویژگیهای زندگی اجتماعی مشخص می گردد . به دلیل پایداری و استحکام این سنتها و اعتقادات ، می توان گفت این دو عامل در زندگی اجتماعی و روزمره مردم روستایی تاثیرات بسیاری داشته و نوعی امنیت در جامعه به وجود آورده است .

زمانی که شهرنشینی و صنعتی شدن بر جوامع انسانی تسلط یافت ، در غرب ، فرهنگ جامعه شهری به سرعت به سوی دنیا پرستی و شرایط غیر معنوی متمایل گشت و در بسیاری موارد ، مشاهدات تجربی و منطقی و علم ، جانشین معتقدات سنتی و معنوی گردید و نظامهای فرهنگی و باورها ناپایدار گردید و این مفهوم در اذهان ملتها جای گرفت که واقعیتهای امروز ، فردا خطای محض است و اغلب نیز چنین است ، زیرا با پیشرفت علم و تکنولوژی ، بسیاری از باورهای فرهنگی ، اعتبار و ارزش خود را از دست داده اند (۱).

بر این اساس در این تحقیق سعی شده است تا حدودی به مساله مدرنیته که سومین مرحله تحولات فکری بعد از سنت ، سنت و مدرن که بر اساس تقسیم بندی الوین تافلر به موج اول مشهور اند و بر اساس تقسیم بندی مراحل توسعه اقتصادی از نظر روستو به چارچوب سنتی بیان گردیده پرداخته شود . بر طبق تقسیم بندی تافلر به موج دوم و مرحله خیزش اقتصادی و نیل به بلوغ صنعتی معروف شده است (۶) . همچنین به تاثیر این پدیده در کشورهای اسلامی و نقش آن در چگونگی برنامه ریزیهای شهری و اعتقادات اسلامی توجه شده است .

● مدرنیته

مدرنیته پس از تحولات قرون وسطی و رنسانس در عصر روشنگری پدیدار شد و دستورالعمل جدید زندگی را برای جهان به ارمغان آورد (۴) . به عبارت دیگر مدرنیته را می توان مجموعه فرهنگ و تمدن اروپایی از رنسانس به این سو دانست (۲ ) .دوره ایی که در تعریف آدم ، عالم و مبدا عالم تفاوت عظیمی نسبت به گذشته پیدا کرده است . مفاهیمی در تفکر بشر وارد شده که مثل و مانند نداشته است . چنانچه بخواهیم این دوره (‌مدرنیته ) را از نظر لغوی ترجمه نماییم از ریشه کلمه modernug اخذ شده است و در لغت به معنای هم اکنون و هم الان است و Renaissance نیز در لغت به معنای تولد دوباره مطرح گردیده است . تولد آدم و عالم مدرن . بر خلاف تصور رایج که عالم جدید را کمال عالم قدیم می دانند ،‌ عالم مدرن ( جدید ) ماهیتا متفاوت از عالم قدیم است (۵) .

مدرنیته( تجدد – امروزی شدن )، به نوعی از جامعه اطلاق می شود که در عصر روشنگری غرب به وجود آمده است . بسیاری باور دارند که تجدد یعنی روزگار پیروزی خرد انسانی بر باورهای سنتی ( اسطوره ایی ، اخلاقی ، دینی ، فلسفی ) ، رشد اندیشه علمی و خرد باوری ، افزون شدن اعتبار دیدگاه فلسفه نقادانه ( داوری اثر فکری یا پدیده اجتماعی ) که همه همراهند با سازمان یابی تازه تولید و تجارت ، شکل گیری قوانین مبادله و بتدریج سلطه جامعه مدنی بر دولت ( پیدایش دولتهای دمکراتیک ) .در واقع ، تجدد انتقادی مداوم است از سنت و از خودش ، نوخواهی و امروزگی است . مدام در حال تازه شدن و خود را نفی کردن و به قلمرو تازگیها گام نهادن است . به سخن روشن تجدد یعنی جامعه بخردانه که در آن خرد ، یگانه اصل سازماندهی زندگی اجتماعی فردی ، توسعه علمی و تکنولوژیک ، توسعه اقتصادی در پی دگرگونیهای اجتماعی ، پشت سر نهادن بسیاری از سنتهاو باورهای کهنه فرهنگی . به گفته هگل ، آنچه عقلانی است واقعی و آنچه واقعی است عقلانی است .(۲)

مدرنیسم به دوره ایی اطلاق می شود که در آن آرمانهای بورژوایی ، جهان اندیشی ، علم باوری ، کلی گرایی ، سلسله مراتب ، فشار و نظامی گری ، شهرنشینی ، و …. حوزه های گسترده ایی را در جهان ما و پهنه زندگی تشکیل می داد (۲) .

مدرنیسم ( تجدد گرایی ) هدف های علم را در جهت گیری به سوی حقیقت روشن ، آشکار ساختن حقیقت و حمایت از حقیقت می شناسد . مدرنیسم با پروژه روشنگری یا عقلانیت پیوند دارد . و بر مسائلی چون آزادی ، تجربه ، علم و تکنولوژی ، نفی اقتدار و سلطه سنتی کلیسا و در نهایت نجات بشر از تاریکی ، خرافات و …. مهر تایید می گذارد . به گونه ایی که استعمار سرزمین ها ، اکتشافات جغرافیایی ، تسلط انسان بر طبیعت و کنترل آن را از طریق به کارگیری علم و تکنولوژی سبب گردیده و تخریب محیط زیست را شدت بخشیده است (۳) .

به طور کلی مدرنیته مرجعی برای بازتاب اندیشه های نو در عصر روشنگری مطرح شده است و شامل یک نگرش فلسفی – سیاسی و اجتماعی به انسان و محیط می باشد . در چارچوب مفهوم محوری انسان ، فارغ از الگوهای ماوراء الطبیعی تعریف شده و عقلانیت وی در زمینه شناخت نوین از خود و محیط پیرامون است (۴) .

● شاخصها و اصول مدرنیسم

۱) انسان گرایی

۲) عقل گرایی

۳) مطلوبیت طلبی

در اصل انسان گرایی ، در فلسفه مدرن انسان از مقام و منزلت والایی برخوردار است و معتقد بودند که هر چیزی که رضایت و سعادت انسان را تامین نکند در واقع خارج از این اندیشه قرار می گیرد و قابل تقبیح است . در اصل عقل گرایی ، فلاسفه عصر روشنگری نیل به عقل گرایی را در فرهنگ بشری مد نظر داشتند و معتقد بودند که قدرت عقل انسانی به عنوان یک واقعیت است که به واسطه آن انسان توان رفع نیازهایش را به مطلوبترین شکل دارا می باشد . بنای اساسی اصل مطلوبیت طلبی بر پایه فرد گرایی قرار دارد . به گونه ایی که هر چیزی که خرسندی انسان ها را مهیا کند ، می تواند در تکامل و همچنین کاهش مشکلات آدمیان مؤثر باشد . در حقیقت خرسندی ذهنی ، عرفانی و اخلاقی که در گذشته معیار سعادت تلقی می شد ، از حوزه فکری انسان مدرن خارج شده است .

در مدرنیته ، راه حل تمامی مسائل ممکن ، چه در حوزه شناسایی و چه عمل اخلاقی و عالم رفتاری ، عقل انسان هاست . و این امید وجود آمد که انسان می تواند با شناسایی عقلانی از جبر طبیعت و تاریخ رهایی یابد و به آرمان شهر کمال انسانی خود دست یابد (۴) .

منادیان عصر جدید ، انسان را خالق تاریخ دانسته . “ویکو” فیلسوف تاریخ می گفت ما فقط علم کامل به آنچه مخلوق و مصنوع خودمان است داریم و علت اینکه انسان امروز پشت به سنت می کند و از آن می گریزد آنست که خودش را خالق تاریخ می داند . اما در ادوار گذشته ، انسان هیچگاه خود را خالق تاریخ به معنای امروزی اش نمی دانست . لاف انسان متجدد در ساختن تاریخ که ما اکنون آن را از مسلمات و بدیهیات می انگاریم در مخیله انسان قبل از مدرن خطور نمی کرد . انسان امروز حتی سعی دارد بر زمان و مکان چیره شود و جایش از روزگار برتر رود و ماءوا در جاودانگی گزیند . و اینان حوادثی چون : عید ، مراسم حج ، قربانی ، عید غدیر و ایام محرم را حاکی از تذکر حوادثی مقدس اعم از شادی آور و حزن انگیز در گذشته می پندارند که موجب گذشت از روزمرگی حوادث جزئی یومیه و غوطه ور نشدن در آن است . در حالیکه انسان مدرن همه اعمال و افعالش معطوف به وقایع و حوادث یومیه است زیرا خود را خالق آن می داند . چون نزد او گذشته امری منسوخ و بلا استفاده و بدون معنی است ، رجوع و تذکر آن فاقد هرگونه ارزش و اعتبار می باشد (۵).تشخیص و تمایز میان انسان کهن و انسان جدید از زمانی موضوع مورد بحث فلسفه گردید که مسئله تجدد و نوخواهی مفهوم پیدا کرد .(۲)

● تاثیر مدرنیته بر دینداری و معنویت

حال چنانچه بخواهیم به تاثیر مدرنیته بر دینداری و معنویت بپردازیم می توان اشاره نمود که در اسلام ، همواره برای حریم زندگی خانوادگی و ارزشهای آن اهمیت قائل بوده است از این رو همه دستورات و قوانین به گونه ایی برنامه ریزی شهری و ساخت شهرهای اسلامی را تحت تاثیر قرار داده و به مورفولوژی شهرهای اسلامی هویت ویژه ایی بخشیده است که با شهرهای نواحی دیگر دنیا متفاوت است . تا قرنها پیش بیشتر فعالیتهای شهرهای اسلامی بر مدار یک مسجد با موقعیت مرکزی انجام می گرفت و مساجد ، بویژه مسجد جامع به شهرهای اسلامی چهره ایی کاملا مشخص می بخشید . این نقش کانونی ( مسجد جامع و بازار با محله هایش ) همواره منشا تحرکهای اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی در اسلام و نیز روابط نزدیک دانشمندان با طبقه متوسط شهری بوده است . (شکل یابی شهرها بعد از سال ۶۲۲ میلادی که آیین حضرت محمد ( ص) در مدینه مطرح شد ، شروع می شود ).

ایدئولوژی اسلامی هرگز سیستم کاست ، طبقه گرایی ، نژاد گرایی و قوم گرایی را نپذیرفته است . در جامعه اسلام ، به وجود آمدن مکتبهای فکری در مدارس نظامیه یا مساجد که بیشتر در مجاورت بازار فعالیت فلسفی علمی داشتند به نحوی فرهنگ شهری را تحت تاثیر قرار داده است . این مکتبهای مذهبی – فلسفی با نفوذ در فرهنگ شهری احساسات و تعصبات وابستگی به قوم و قبیله و خاندان را بسیار تعدیل کرده است . در مساجد که محل عبادت مسلمانان محسوب می شود همه مردم برابرند و هیچ نوع امتیازی از لحاظ طبقه ، رنگ پوست و قوم بین مردم وجود ندارد .

در حالی که در پنجاه سال گذشته ، توسعه علم و تکنولوژی ، دگرگونی در اقتصاد ، نگرشهای سیاسی و پویایی فرهنگها ، در برنامه ریزی شهری کشورهای اسلامی مؤثر بوده است و در بیشتر مواردر ، برنامه ریزی و نوسازی شهرها تحت تاثیر فرهنگ غربی ، ساخت و بافت تازه ایی به شهرهای اسلامی بخشیده که تا نیم قرن پیش سابقه نداشته است (۵) . به گونه ایی که در شهرها میراث مدرنیسم به صورت برجهای شیشه ایی ، بلوکهای موزون و قطعات فولادی نمایان گردید (۳) .

جدایی گزینی و خلوت گزینی دوره های گذشته به صورت زندگی در مجتمعهای مسکونی شانزده یا بیست طبقه در آمد . سنت چند سال گذشته که دانشگاهها و مراکز عالی آموزشی به بخش مرکزی شهرهای اسلامی ، کارکرد فرهنگی خاصی می بخشید به سبب نیاز به فضای بیشتر از بین رفت و این قبیل مراکز از بخش مرکزی شهرها به حاشیه شهرها منتقل شدند . برادری و اخوت اسلامی که دین اسلام بر آن بسیار تاکید دارد و توجه نکردن به رنگ پوست و برکنار بودن از وابستگیهای طبقاتی که از مشخصات شهرهای اسلامی سنتی است در برابر برنامه ریزیهای جدید شهری شدن تضعیف می شود (۱ ) . با توجه به سبک ساختمان سازی و خارج نمودن منازل از حالت سنتی خود ( یک طبقه بودن ساختمانها و محفوظ بودن اعضای خانواده از دید نامحرمان همسایه ) و تبدیل آنها به برجهای سر به فلک رسیده و از بین رفتن آن حجاب‌ها و موانع که اسلام موافق آن بوده منجر به بروز انواع مسائل اجتماعی و اخلاقی گردیده که بدنبال آن ناهنجاریهای شدید اجتماعی و فرهنگی در جوامع بروز نموده است .

● نتیجه گیری :

بر اساس تحقیقات به عمل آمده در ارتباط با مسئله مطرح گردیده این نتیجه حاصل می گردد که : پیوند استوار و پایدار اجتماعی و مذهبی و معتقد بودن به سنتها و آرمانها که نگاهدارنده ستون جوامع انسانی بوده ( البته در حد مورد قبول اسلام ) اصل غیر قابل انکاری است .

منابع و مآخذ

شکوهی ، حسین . دیدگاههای نو در جغرافیای شهری ، جلد اول ، انتشارات سمت ، زمستان ۱۳۷۴ ، صص ۱۸۵ –۱۹۳ – ۴۹۸

شکوهی ، حسین . اندیشه های نو در فلسفه جعرافیا ، جلد اول ، موسسه جغرافیایی و کارتو گرافی ، پاییز ۱۳۸۱ ، صص ۱۳۴-۱۳۵ .

شکوهی ، حسین . جعرافیا و پست مدرنیسم ، دانشگاه تربیت مدرس ، شماره مقاله : ۵۲۶ ،‌ ص ۶۳ .

روزنامه همشهری ،‌ مدرنیسم و پست مدرنیسم ، شماره ۱۵۲۵ ۳اردیبهشت ۱۳۷۷ ، ص ۶ .

روزنامه همشهری ، تاملی در معنای گذشته و حال مدرنیته ، شماره ۱۶۵۶ ، ۹ مهر ۱۳۷۷ ، ص ۶ .

نور بخش آقبلاغ ، عسگر . پست مدرنیسم و سازمانهای فراصنعتی ، فصلنامه مصباح ، سال دهم ، شماره ۴۰ ، ص ۲۷