شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

اهداف و سیاست های توسعه طلبانه ناتو بعد از فروپاشی شوروی


اهداف و سیاست های توسعه طلبانه ناتو بعد از فروپاشی شوروی

سازمان پیمان اتلانتیک شمالی از جمله سازمانهایی است که با هدف ایجاد امنیت در جهان شکل گرفت اما نظام حاکم بر ان و تفکر امپریالیستی سردمداران این سازمان نه تنها نتوانست زمینه بسط صلح در جهان شود بلکه با رویکرد خود این سازمان را به ابزاری برای سلطه نظامی , سیاسی و اقتصادی خود بر جهان مبدل کردند نظامی که زمینه ساز جنگ های دیگر را در جهان فراهم آورد

چکیده

سازمان پیمان اتلانتیک شمالی از جمله سازمانهایی است که با هدف ایجاد امنیت در جهان شکل گرفت اما نظام حاکم بر ان و تفکر امپریالیستی سردمداران این سازمان نه تنها نتوانست زمینه بسط صلح در جهان شود بلکه با رویکرد خود این سازمان را به ابزاری برای سلطه نظامی ، سیاسی و اقتصادی خود بر جهان مبدل کردند نظامی که زمینه ساز جنگ های دیگر را در جهان فراهم آورد.

انچه را ما در این مقاله مورد توجه قرار دادیم نیز بررسی برنامه ها و راهکار های ناتو بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است که در واقع زمینه ایجاد رویکرد جدیدی را در دیدگاه سازمان فراهم کرد و اهداف و برنامه های آن را به شکلی دیگر در جهان مطرح ساخت.

پیش گفتار

بدون شک فلسفه وجودی هر سازمانی تامین خواستگاهها و اهداف مشترک اعضای آن سازمان به عنوان واحد های متشکل در عرصه های گوناگون جهانی است ، بالتبع سازمان های بین المللی نیز از این امر مستثنا نبوده و بنا بر اصل مشترک المنافع بودن اهدافی را در سطح جهانی برای برآورده کردن خواسته های دولت های همپیمان دنبال می کنند.

از آنجا که دولت ها نمایندگی حقوقی ملت ها را در نظام بین الملل برعهده دارند به عنوان بازیگران اصلی در این عرصه مورد شناسایی قرا گرفته اند بر همین اساس عقد قرار دادها و معادهدات فی مابین کشورها در جهت حفظ منافع ملی بر عهده نمایندگان حقوقی ملت ها گذاشته شده است.

میل به رقابت شدید در بین دولت – ملت ها برای رسیدن به جایگاهی والاتر در نظام بین الملل زمینه بروز بسیاری از جنگ ها و آشوب ها را در عرصه های جهانی فراهم آورد ، آشوب هایی که حاصل تضاد ارزش های قومی ، نژادی ، فرهنگی ، سیاسی اقتصادی و ... ، وبه طور کلی حاصل تضاد منافع حاکم بر جوامع بود ، بر همین اساس دولت ها در صدد بر آمدند تا با دست زدن به اتحاد های گوناگون و عقد معاهدات مختلف در سطح جهانی متشکل شده و با ایجاد سازمان های جدید بر پایه معاهدات چند جانبه راهبرد های سیاسی و امنیتی خود را بر اساس منافع جمعی مطالبه نمایند.

چنین وضعیتی که موجبات بروز یک رفتار شبه آنارشی را در عرصه جهانی سبب می شد دولت – ملت ها را بر آن داشت تا با تاسیس نهاد های بازیگر جدید در عرصه بین الملل وارد مناسبات جهانی شوند البته این واحدها با پذیرش اصل رقابت درونی بر حفظ وحدت در برابر رقبای خارجی و اقدامات مشترک در برابر واحد های رقیب تاکید می ورزیدند.

لازمه تن دادن به چنین نظامی که بر اساس معاهدات چند جانبه عملیاتی می شد تعریف ارزش ها و هنجارهای مشترکی است که بر اساس آن سیاست ها و منافع جمعی حول محور این ارزش ها شکل می گیرد و دولت ها را وا می دارد تا برای حفظ دستاورد های خود در عرصه های جهانی دست به اقدام بر علیه واحد های رقیب بزنند.

تاکید بر ایجاد واحد های مشترک جهانی به عنوان واحد های جدید در عرصه بین الملل سبب بروز قطب بندی های دو گانه و چند گانه را در نظام بین الملل فراهم آورد ، حال جهان با وضعیتی رو به رو بود که مخاصمات فی ما بین دولت ملت های منطقه ای و جهان تنها منجر به بروز بحران در واحد های مورد اختلاف نمی شد بلکه زمینه ساز بروز بحران های بزرگ منطقه ای و حتی جهانی را بین اتحاد های گوناگون فراهم می کرد ، رقابت های دو بلوک شرق و غرب در دوران جنگ سرد را می توان به عنوان نمونه ای بارز از اوج این بحران ها در عرصه جهانی مثال زد بحرانی که می توانست تبعات سنگینی برای نسل های آینده به ارمغان گذارد.

پیمان نظامی – سیاسی ناتو یکی از واحد هایی بود که در پاسخ به وضعیت شبه آنارشی دوران جنگ سرد در برابر زیاده خواهی های کمونیسم جهانی که رهبری آن را اتحاد جماهیر شوروی در عرصه بین الملل به عهده داشت پا به عرصه وجود نهاد و توانست به سرعت به یکی از مهمترین ابزار های نظام سرمایه داری و لیبرال دموکراسی تبدل شود تا در برابر کمونیسم جهانی و پیمان ورشو قد علم کند.

نحوه عملکرد دو بوک شرق و غرب در دوران جنگ سرد که در واقع حاصل تضاد منافع دوبلوک در قالب پیمان های ناتو و ورشو بود چیزی نماینده بود جهان را در معرض جنگی اتمی قرار دهد و یک فاجعه انسانی بزرگ را برای نسل های اینده به ارمغان گذارد.

در این میان پیمان اتلانتیک شملی (ناتو) توانست با قدرت نمایی و با شعار دفاع جمعی در تعدیل مواضع شوروی قدرت بازدارندگی به سزایی را در مناسبات بین الملل به نمایش گذارد.

بعد از فرواشی اتحاد جماهیر شوری درعرصه نظام بین الملل خواه ناخواه این سوال را در ذهن سردمداران جهانی بوجود آورد که در چنینی شرایطی آیا دیگر نیازی به عرض اندام ناتو در عرصه بین الملل هست؟ یا این پیمان نیز به خودی خود اثر وجودی خود را از دست خواهد داد؟ اصولا چه نیازی به تداوم چنین پیمانی آن هم بعد از حذف رقیب اصلی آن از صحنه رقابت های بین المللی است ؟ این سوالاتی بود که ذهن سران بسیاری از کشور ها را به خود مشغول کرده بود.

از این رو کشور های عضو پیمان ناتو در صدد برآمدند تا با باز تعریف اصول و رویکرد های خود در عرصه جهانی ماموریت های جدیدی را برای اعضای این سازمان در نظام بین الملل تعریف کرده و با اولویت قرار دادن برنامه های سیاسی در برابر نظامی ، مطالبات خود را با رهیافتی دیگر در جهت حفظ موقعیت جهانی کشور های عضو این پیمان در نظام بین الملل تثبیت نمایند.

مسلما بسط و توسعه اهداف کشور های مشترک المنافع در قالب پیمان ناتو نیازمند توسعه ارزش ها و هنجار های حاکم بر این سازمان در سراسر جهان و زمینه سازی هر چه بیشتر برای پیوستن کشور های بیشتر به این پیمان بود از این جهت با تغییر رویکرد ها و شعار این سازمان از دفاع جمعی به امنیت جمعی تحولات عمده ای در سازوکار های این سازمان در مواجهه با وضعیت جدید جهانی بوجود آمد و دست این سازمان را به عنوان ابزاری سیاسی و نظامی برای دخالت در امور کشور ها هر چه بیشتر باز کرد تا بعد از شورای امنیت ناتو هم به عنوان بازویی دیگر در جهت بر قراری نظم نوین جهانی دست مایه نظام سرمایه داری جهانی شود.

با توجه به نقش جدیدی که این سازمان در پیش برد اهداف خود در جهان به دست گرفته لازم دانستیم در این مقاله بررسی نقش این سازمان در بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ماموریت ها و رویکرد های جدید ناتو در نظام بین الملل بپردازیم .

همچنین با بررسی برخی ماموریت های این سازمان و نارضایتی های به عمل آمده توسط ملت های عضو و غیر عضو از برنامه های این پیمان نقش و تاثیر این سازمان را در جهان آینده مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم.

شکل گیری پیمان آتلانتیک شمالی ( ناتو)

وضعیت دو قطبی بو جود آمده بعد از دو جنگ بزرگ بین الملل حاصل تغییرات عمده ای بود که در ساختار جهانی بعد از جنگ جهانی دوم بوجود آمد. آنچه در قرن ۱۹میلادی بر اساس موازنه قدرت بر اساس صلح مسلح میان قدرت های اروپایی شکل گرفت در دوران جدید و در دوران جنگ سرد به حیات خود ادامه داد. شکست فاشیسم موجب شد ائتلاف های زمان جنگ به سرعت رنگ باخته و رقابت اصلی میان دو رقیب دیرین ،‌سوسیالیسم و سرمایه داری را بیش از پیش نمایان سازد. طرفین درگیر در این مثلت یعنی آمریکا ،‌ اروپا و شوروی چند ماه پیش از پایان جنگ با حضور در کنفرانس یالتا کوشیدند تا پایه های نظم نوین جهانی را همچون جنگ پیشین بر مبنای تاسیس نهاد های بین الملل بنا نهند. به همین منظور منشور ملل متحد در ۵ تیر ۱۳۲۴ / ۲۶ ژوئن ۱۹۴۵ در سانفرانسیسکو در پایان کنفرانس ملل متحد در مورد تشکیل یک سازمان بین المللی به امضا رسید. ( الهه کولایی ، ص ۵ )

پیمان بروکسل در اثر رویداد های سالهای ۱۹۴۷ تا ۱۹۴۹م نقطه عطفی در تشکیل یک پیمان دفاع جمعی محسوب می شد ، تهدید های مستقیم علیه حاکمیت نروژ ، ترکیه ، یونان و سایر کشور های اروپای غربی ، کوتای ۱۹۴۸م چکسلواکی و محاصره غیر قانونی برلین که در ماه آوریل همان سال آغاز شد از جمله این رویدادها بودند. در واکنش به این تحولات ۵ کشور اروپای غربی شامل بلژیک ، لوکزامبورگ ، هلند ،‌فرانسه و انگلستان با امضای پیمان بروکسل در ماه مارس سال ۱۹۴۸م عزم خود را برای ایجاد یک سیستم دفاع جمعی مشترک و تقویت روابط فی مابین به منظور مقابله با تهدیدات ایدئولوژیک سیاسی و نظامی به نمایش گذاشتند. پیمان بروکسل معرف اولین حرکت در بازسازی امنیت در اروپای بعد از جنگ و نخستین گام در فرایندی بود که به امضای پیمان آتلانتیک شمالی در سال ۱۹۴۹ و تاسیس ناتو منجر شد. (حسین اعلایی . ص ۱۵۲)

در نهایت در ۱۵ فروردین ۱۳۲۸ش / ۴ اوریل ۱۹۴۹م پیمان اتلانتیک شمالی به امضای کشورهای بلژیک ،‌ کانادا ،‌ دانمارک ، فرانسه ،‌ ایسلند ،‌ ایتالیا ،‌ لوکزامبورگ ، هلند ، پرتقال ، انگلیس و آمریکا رسید.(الهه کولایی ، ص ۱۱)

این پیمان به عنوان نخستین پیمان نظامی در جهان بی نظیر بود یکی از بند های مهم این پیمان بند ۵ اساس نامه بود که حمله به یکی از کشورهای عضو را حمله به کل اعضا محسوب می کرد و کشور های عضو را وادار به واکنش در برابر کشور متخاصم می نمود. اعضای این پیمان با پیوستن تر کیه و یونان در ۱۹۵۲م و جمهوری فدرال آلمان در سال ۱۹۵۵م و اسپانیا در سال ۱۹۸۲م در دوران جنگ سرد به ۱۶ عضو رسید. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و نیز اتحاد بین دو آلمان و نیز پیوستن جمهوری چک ، مجارستان ، و لهستان در سال ۱۹۹۹م و همچنین ۷ کشور دیگر شامل بلغارستان ،‌ استونی ،‌ لتونی ، لیتوانی ،‌ رومانی ،‌ اسلواکی ،‌ اسلونی ،‌ در مارس ۲۰۰۴م به این پیمان اعضای این پیمان به ۲۶ کشور ارتقاء یافت. (حسین اعلایی . ص ۱۵۲)

اهداف اولیه ناتو

پیمان نظامی – سیاسی ناتو بزرگترین مدعی همکاری های وسیع امنیتی بین دو قاره آمریکا و اروپا بود. این پیمان ماموریت و رسالت اصلی خود را مقابله با توسعه طلبی های شوروی و برقراری امنیتی در سایه دفاع جمعی برای کشور های عضو تعریف کرد ، همچنین برای رسیدن به این امنیت ماموریت های نیز در عرصه جهانی با همکاری کشور های عضو برای خود تعریف کرد.

از جمله این اهداف که در ابتدای شکل گیری این پیمان مورد توجه اعضای عضو قرار گرفت می توان از تلاش برای برقراری صلح ، تاکید کشور های عضو برای مقابله با هر گونه تعرض ، تعیین محدوده عملیاتی پیمان مذکور ، اتکا به کمک های جانبدارانه و نیز خودیاری اعضا ، تاکید بر وجه نظامی پیمان که ضامنی برای ثبات و امنیت مردم حوزه آتلانتیک شمالی بود و تدوین ساز و کار های اجرایی سازمان نام برد.

ناتو نخستین نشست خود را در شهریور ماه سال ۱۳۲۸ش / سپتامبر ۱۹۴۹م با حضور وزرای خارجه کشور های عضو برگزار کرد. در این نشست وزرای خارجه اعضا به بررسی و تدوین برنامه های دفاعی واحد های آتلانتیک شمالی پرداختند که در نتیجه تصمیم اعضا بر آن شد که کمیته ای مشترک و مرکب از فرماندهان عالی و ارشد کشورهای عضو تاسیس شود. (الهه کولایی ، ص ۱۲ ، ۱۳ ، ۱۴ )

رویارویی ناتو با شوروی

مسلما اقدامات و بر نامه های توسعه طلبانه ناتو چیزی نبود که اتحاد جماهیر شوروی به عنوان رقیب اصلی اروپا و آمریکا را وادار به واکنش نکند. توسعه برنامه های موشکی ، دسترسی به بمب های هیدروژنی و اتمی و بحران موشکی کوبا در بین سالهای ۱۹۴۹ تا ۱۹۶۲م تحرکاتی بود که اروپا را به شدت مورد تهدید قراد داد. رقابت شوروی با پیمان ناتو سبب شد کشورهای اروپایی هر چه بیشتر توجه خود را به این پیمان ماطوف گردانند تا از گزند کمونیسم جهانی که اکنون توانسته بود سلاح های کشتار جمعی نیز در اختیار گیرد و با اهداف استراتژیک و منطقه ای اش کشور های اروپایی را با تهدید موجودیت مواجه کند مورد توجه بیشتر قرار گیرد. (غلامرضا صراف یزدی، ص ۱۰۰)

پیمان ورشو و مقابله با ناتو

اقدامات کشور های عضو ناتو موجب شد پیمان کمک متقابل کشورهای اروپایی موسوم به ( پیمان ورشو ) در ۲۶ شهریور ۱۳۳۴ / ۱۵ مه ۱۹۵۵ در مقابل ناتو شکل گیرد. این پیمان میان اتحاد جماهیر شوروی و ۷ کشور اروپایی دیگر ( لهستان ، چک و اسلواکی ، رومانی ، بلغارستان ، آلبانی ، و آلمان شرقی ) امضا شود که تقریبا همه کشور های اروپای شرقی دارای نظام کمونیستی را شامل می شد و فقط یوگسلاوی در این پیمان شرکت نکرد. الهه کولایی ، ص ۱۹)

با شکل گیری پیمان ورشو جهان تا دندان مسلح خود را به یکباره میان رقابت های جنون آمیز دو بلوک شرق و غرب دید به طوری که در دهه ۱۳۶۰ تحولات جهانی فصل جدید را در عرصه فضای متشنج بین الملل بازکرد.

رقابت دو ابر قدرت شرق و غرب در دهه ۶۰.ش به شدت تشدید گردید در آغاز این دوره اتحاد جماهیر شوروی سیاست خارجی خود را بر سه پایه قرار داد:

اول کوشش برای تقویت منافع جهانی روسیه از راه افزایش دوستی و همکاری با کشور های همفکر و همراه و بدست آوردن پایگاه نظامی در این کشور های

دوم دور کردن چین از اتحاد روز افزون با آمریکا و ژاپن و نیز شکاف انداختن میان آمریکا و متحدانش در ناتو

سوم تلاش برای ایجاد سقفی برای هزینه های نظامی به صورتی که قرار داد های تسلیحاتی تازه ای با آمریکا بسته شود بی آنکه برتری نظامی شوروی به خطر افتد. البته حمله به افغانستان و سرکوب جنبش همبستگی اتحادهای آزاد کارگری لهستان تحقق دو اولویت اخر را در سیاست خارجه این کشور از بین برد. (همان ،‌ ص ۳۶)

مواضع واهداف ناتو در قبال تحولات بلوک شرق

تحولات بلوک شرق منجر به این شد که ناتو دیدگاه خود را از منطقه اوپا و اتلانتیک فراتر گذارد و بر افزایش تعهدات و ماموریت های خود در سایر نقاط و در سطح جغرافیایی وسیع تری از جهان دنبال کند.

اعضای ناتو طی نشستی در سال ۱۳۶۰ش با تاکید بر تعهدات خود در سایر نقاط جهان بیانیه ای صادر کردند که بخشی از ان چنین است:

" ... ثبات بین الملل از منافع حیاتی غرب است و لذا برای رفع بحران ها و تعارضات تا حد ممکن می باید از روش های دیپلماتیک حل منازعات بهره جست در این راستا کشور های غیر عضو می توانند مشارکت موثری در دستیابی به این هدف داشته باشند اعضای این سازمان نیز به واسطه همکاری با یکدیگر و نیز با سایر کشور ها برای حفظ و ثبات و استقلال دولت های ملی تلاش خواهند کرد و می کوشند تا بحران های موجود در جهان سوم را کاهش دهند. اعضا با کمک های اقتصادی و سیاسی خود به یاری این کشور ها می شتابند تا استقلال و تمامیت ارضی خود و امنیت جهانی را از این طریق گسترش دهند ... "

( http://www.nato.int/docu/comm/۹۴-۹۵/c۸۱۱۲۱۰a.htm )

به دنبال این نشست حمایت از دموکراسی ، کثرت گرایی ، آزادی فردی ، حقوق بشر و حق حاکمیت فرد در تعیین سرنوشت خود و حاکمیت قانون تحت عنوان "برنامه صلح برای آزادی" در دستور کار این سازمان قرار گرفت و همین امر منجر شد تا دست اروپا و آمریکا برای دخالت در امور دیگر کشور ها در سراسر جهان و با عناوین گوناگون باز شود.

بعد از صدور این بیانیه افق وسیع تری از خط مشی ناتو در اذعان عمومی جهان ترسیم شد. ناتو با ترسیم دیدگاه خود نسبت به جهان سیاست های توسعه طلبانه و خزنده ای را در کشور های بلوک شرق در پیش گرفت و با تدوین برنامه های گام به گام در صدد تضعیف روزافزون رقیب سوسیالیست خود بر آمد.

نظام سازی سیاسی در کشور های مورد مناقشه با تاکید بر هنجار های مورد قبول در منشور پیمان آتلانتیک شمالی و همچنین توسعه برنامه های اقتصادی و آموزشی در کشورهای بلوک شرق از برنامه ریزی های ناتو برای سیاست گذاری در جهت منافع کشور های عضو پیمان محسوب می شد.

در سال ۱۳۶۲ش در بروکسل اعضای ناتو طی بیانیه ای دیگر اعلام کردند برای حفظ موازنه قدرت و باز سازی روابط دو بلوک شرق و غرب در جهت گسترش همکاری های اقتصادی با هم تاکید دارند. (الهه کولایی ، ص ۳۷) سیاست همکاری های مشترک میان دو بلوک با هدف ادغام سیستم اقتصادی و نفوذ و اجرای اصلاحات سیاسی در بلوک شرق توسط ناتو راهبرد جدیدی بود که برای توسعه و نفوذ کشور های عضو در میان بلوک شرق اتخاذ شد.

به دنبال اتخاذ این سیاست و پیرو مرگ "یوری آنروپوف" در ۱۳۶۳ش و همچنین در گذشت "کنستانتین چرنیکو" جانشین وی در ۱۳۶۴ش زمینه برای به قدرت رسیدن "میخائیل گورباچوف" کمونیست اصلاح طلب فراهم شد که مسبب بروز تحولات جدی در حوزه سیاست داخلی شوروی گردید. اصلاحات اقتصادی و سیاسی و همچنین کاهش بودجه نظامی از سیاست گذاری هایی بود که گورباچوف در عرصه داخلی و خارجی انجام داد و همین زمینه را برای باز شدن باب گفتگو ها میان بلوک غرب و شرق بر سر توافقی مبنی بر کنترل تسلیحات نظامی باز کرد. روش گورباچوف برای حفظ منافع بلوک شرق تشکیل خانه مشترک اروپایی و ایجاد ائتلاف میان کشور های اروپای شرقی و غربی در برابر آتلانتیک گرایی و پیمان ناتو بود. نتیجه این اقدام توافق ریگان و گوباچوف بر سر کاهش ۵۰ در صدی نیرهای هسته ای استراتژیک هر یک ، از طریق یا کاهش نیروهای هسته ای میان برد بود که در مذاکرات ژنو حاصل شد. البته ناگفته نماند حادثه چرنوبیل در اردیبهشت ۱۳۶۵ش/ اوریل ۱۹۸۶م نیز مزید بر علت شد تا گفتگو ها میان طرف های مذاکره بر سر کنترل تسلیحات تسهیل شود و در همان سال وزیران خارجه کشورهای عضو ناتو در نشست "هالی فکس" در کانادا از حضور نماینده شوروی در جمع خود استقبال کردند و بر این نکته تاکید ورزیدند که دستیابی به توافقی در زمینه کنترل تسلیحات منوط به توجه کشورهای غرب به وضعیت حقوق بشر در بلوک شرق بوده و لذا باید مبادلات فرهنگی برای بهبود شرایط انسانی در شرق فراهم آید. سرانجام در سال ۱۳۶۶ش نخستین دور مذاکرات میان دو پیمان نظامی بزرگ دوران جنگ سرد اغاز شد. اعضای ناتو و ورشو در فوریه آن سال بر سر نحوه کنترل سلاح های متعارف در اروپا از آتلانتیک تا اورال به مذاکره پرداختند. شاید این ناشی از تحولات و اصلاحات درونی شوروی بعد از گوباچوف بود. با این همه در بیانیه کنترل تسلیحات متعارف در اسفند ۱۳۶۶ش/ مارس ۱۹۸۸م که توسط ناتو منتشر شد ، حضور گسترده نظامی شوروی در سطح اروپا بیش از سطحی که برای دفاع از آن لازم بود قلمداد شد و اعضای ناتو اعلام کردند که این امر مستقیما امنیت آنها را با چالش مواجه کرده است. در این زمان سایه ارتش سرخ بر سر تمام اروپا افتاده و نیمی از لشکر های نظامی موجود از آتلانتیک تا اورال متعلق به روسیه بود. در این بیانیه اعلام شد که امنیت اروپا تنها بعد نظامی ندارد و باید ابعاد سیاسی ، اقتصادی و انسانی ان نیز در مذاکرات مورد بررسی قرار گیرد. به دنبال خروج نیروی نظامی شوروی از افغانستان در بهار همان سال وزیران دفاع کشور های عضو ناتو حاظر شدند به استقبال تغییر آئین نظامی روسیه بروند. چند روز بعد از خروج نیروهای روس از افغانستان گورباچوف در نشستی ۵ روزه ضمن مبادله قرار داد منعقده (آی . اِن . اِف) مبادرت به امضای توافق نامه ای دو جانبه آزمایش های هسته ای کردند. اروپای شرقی نیز در بهمن سال ۱۳۶۸ش/ فوریه ۱۹۸۹م کمیته مرکزی حزب کمونیست مجارستان از آزدی سیاسی بوجود آمده در دوران اصلاحات گورباچوف بهره جسته و ضمن اعلام استقلال سیاسی از کرملین اعلام کرد تا سال ۱۳۶۹ش اقدام به برگذاری انتخابات آزاد خواهد کرد. در فروردین ۱۳۶۸ش/ اوریل ۱۹۸۹م دولت لهستان در برابر فشار های اتحادیه های کارگری تسلیم شده و انتخابات آزاد برگزار کرد. چهار ماه بعد اولین دولت غیر کمونیست در لهستان پس از ۴۰ سال در آن کشور تشکیل گشت، در پائیز همان سال آلمان شرقی به شدت درگیر بحران شد و تظاهر کنندگان با برگزاری اعتصاب گسترده خواهان برچیده شدن دیوار برلین شدند. تشکیل ائتلاف برای دموکراسی در بلغارستان و نیز چکسلواکی و سرنگونی دولت "چائوشسکو" در رومانی سرانجام با فروپاشی شوروی زمینه را برای از بین رفتن پیمان ورشو فراهم اورد. ( الهه کولایی ، ص ۳۸ ، ۳۹ ، ۴۰)

به این ترتیب پیمان ناتو علارقم انجام عملیات نظامی وسیع توانست در دوران جنگ سرد نقش بازدارندگی خود را در مقابل بلوک شرق در یک جهان دو قطبی ایفا کند و با برنامه های توسعه محور و گام به گام خود رقیب قدرتمند خود در عرصه جهانی را بدون رویارویی نظامی بزرگ از صحنه حذف کند.

اهداف و رهیافت های جدید ناتو بعد از فرو پاشی شوروی

بعد از دوران جنگ سرد و فروپاشی شوروی موازنه قدرت در عرصه جهانی به نفع پیمان ناتو برهم خورد رقیب قدرتمند ناتو در بلوک شرق دیگر وجود خارجی نداشت تا در عرصه رقابت جهانی به عنوان وزنه ای تعادلی سیاست های یکه تازانه ناتو را در مواجهه با دنیای جدیدی تعدیل کند. از طرفی نیز بعد از بر هم خوردن جهان دو قطبی هویت طلبی قومی و ملی ملت ها و حاکمیت ارزش های لیبرالی در حوزه های مختلف سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی افزایش یافت و همین زمینه را برای گسترش فرایند جهانی شدن میان واحد های بین الملل فراهم آورد. در این زمان نوع اشتراکات و تمایز های هویتی موجب شده بود تا واحد های قدرتمند سیاسی برای ایجاد همگرایی بیشتر میان منافع خود با سایر بازیگران تلاش کنند تا با اشاعه ارزش ها و باورهای حاکم بر جوامع خود در سطح نظام بین الملل و ایجاد نوعی همسطحی هویتی زمینه مشروعیت بخشی به برتری هژمونتیک خود بر جامعه بین الملل را فراهم آورند. آنان بر اساس این همگونی به دنبال کاهش مخالفان در سطح نظام بین الملل اند و از ابزارهایی چون دستگاههای بزرگ فرهنگی تبلیغاتی و اقدامات نظامی بهره می برند تا آینده نظام جهانی را بر طبق ارزش های خود بازسازی کنند. (همان ،‌ ص ۴۴ ، ۴۶)

در آستانه بیستمین سال تشکیل ناتو در نشست پایانی سال ۱۳۴۶ش "هارمل" وزیر خارجه بلژیک گزارش مهمی در مورد ضرورت باز نگری در اهداف و وظایف ناتو ارائه کرد. در این گزارش وی به تشریح اوضاع بین الملل پرداخت و کار کرد اساسی ناتو را در دو مورد خلاصه عنوان کرد:

نخست آنکه این پیمان باید توان نظام و همبستگی سیاسی اعضا را به گونه ای حفظ کند که خطر حمله خارجی کاهش یابد

دوم آنکه در صورت حمله این پیمان توان دفاع از سرزمین های عضو را داشته باشد از این رو بود که سازمان می بایست برای اجرای وظیفه خود به دنبال برقراری ثبات در موضوعات سیاسی اعضاء گام بر دارد. (همان ، ص ۲۸)

اما رویکرد جدید ناتو در مواجه با دنیای جدید نیاز به بازتعریف برخی اصول و ارزشهای هماهنگ با شعار های جدید و همسو با نظام جهانی داشت به همین منظور سازمان پیمان آتلانتیک شمالی که در دوران جنگ سرد با شعار "دفاع جمعی " در برابر دشمن مشترک اروپا یعنی شوروی شکل گرفته بود امروز نیاز مبرمی بر تغییر رویکرد و برنامه های خود می دید لذا با برگزیدن شعار" امنیت جمعی " برای اعضاء و جهان برنامه های گسترده ای را در قالب برنامه های فرهنگی ، سیاسی ، آموزشی و اقتصادی و حتی حقوقی جدید را برای واحد های جهانی و اعضای خود تدوین و از نیروی نظامی به عنوان بازوی اجرایی و پیشبرد اهدافش در عرصه جهانی بهره برداری کرد.

به این ترتیب وابستگی متقابل واحد های جهانی به طور روز افزون تمامی کشورهای را با یکدیگر پیوند داد و آنها را در شبکه امنیت جهانی به طور متقابل به یکدیگر وابسته کرد در این جا اصل " سود او زیان من است " جای خود را به " هر دو با هم سود خواهیم برد " داد.

مفروضه های این نظریه عبات بود از:

۱. وجود مجاری متعدد تماس میات جوامع

۲. تعداد بازیگران تاثیر گزار بر روابط بین الملل

۳. دگرگونی در سیاست بین الملل

۴. همکاری های فزاینده در زمینه اقتصادی ، تجاری ، فرهنگی و علمی

۵. افزایش همگونی منافع بازیگران و تغییر حاصل جمع جبری صفر به حاصل جمع جبری مضاعف به عنوان قاعده بازی میان واحد های سیاسی

۶. صلح آمیز شدن روابط بین الملل

۷. ناتوانی بازیگران ملی به حل انفرادی مشکلات

۸. فرسایش حاکمیت و بی معنا شدن خودکفایی و استقلال

۹. ضرورت دستیابی به دموکراسی برای انطباق با تحولات جدید(همان ، ص ۴۸)

اهدافی که ناتو پس از فروپاشی شوری تعریف و عملیاتی کرد را می توان اینگونه بر شمرد

۱. حمایت از تغییرات دموکراتیک در کشور های رها شده از کمونیسم و تاکید بر دموکراتیزه کردن روسیه

۲. ایجاد پیوند میان این کشور ها با ساختار های امنیتی غرب

۳. گسترش همکاری های نظامی ناتو از طریق حضور در این کشور ها در ماموریت های صلح بانی

۴. افزایش توان نظامی کشورهای اروپای شرقی و مرکزی از طریق همکاری با ناتو

۵. ایجاد سازو کار هایی برای ممانعت از منازعات محلی

توافقات صورت گرفته بر سر چنین اصلاحاتی به شرح زیر بود

الف) آمریکا نقش اساسی در این ساختار ایفا کند

ب) ساختارهای موجود باید تکمیل یافته و سپس مکمل یکدیگر باشند

ج) کشور های اروپای شرقی باید در ساختار های جدید ذی نفع و سهیم باشند

د) کشورهای اروپایی باید نقشی به مراتب بیش از دوران جنگ سرد ایفا کنند(همان ، ص ۶۰)

ناتو برای ایجاد وضعیت جدید به دنبال امنیتی فرا آتلانتیکی بود و این امنیت را با ایجاد و موازنه میان برخی بازیگران جهانی در مقابل برخی قدرت هایی که از نظر او سرکش می خواند صورت گیرد.

ماموریت های جدید ناتو

فروپاشی شوروی موجب تشکیل آلمان واحد و ایجاد جغرافیای سیاسی اروپای یکپارچه شد. حاصل این وضعیت تحول در ساختار ناتو شد.(حسین اعلایی ، ص ۱۵۲) ناتو بعد ها توانست به واسطه وجود سه عامل اصلی و بهره گیری از فرصت های موجود به حیات خود تداوم بخشد ، وجود تهدید های خارجی در مناطق مجاور کشورهای ناتو و توانایی ناتو در حفظ امنیت اعضا یکی از دلایل عمده ای بود که تداوم ناتو را برای امنیت منطقه اروپایی تضمین می کرد دوم توانایی ناتو در نهاد سازی با پایان جنگ سرد ، ناتو در این راستا چند فعالیت را دنبال می کرد، او با حل و فصل تعارضات نظامی در اروپای شرقی بر قراری ثبات در کشور های تازه استقلال یافته ، توازن قوا میان رقبای قدیمی در اروپای غربی را حفظ کرد سوم این سازمان توانست با توجه به اوضاع جدید حاکم بر نظام بین الملل منافع خود را حفظ کند. ظهور علایق و گرایش های اتلانتیکی جدید در بین کشور های اروپای شرقی و مرکزی در غیاب رقیب ایدئولوژیک ناتو یعنی شوروی کشور های غربی را به گفتگو و تعامل هر چه بیشتر به سمت شوروی سوق داد. (الهه کولایی ، ص ۵۵ ، ۵۶)

تغییر در ساختار و اهداف ناتو

توسعه دیدگاههای ناتو نیازمند تغییراتی در ساختار این سازمان بود تا بتواند میان تشکیلات این سازمان با واحد های سیاسی دیگر در عرصه جهانی ارتباط برقرار کرده و همکاری های چند جانبه ای با دیگر سازمان های بین المللی در جهت اداف مشترک را به انجام برساند.

اما به طور کلی ناتو به سه دلیل مجبور به بازنگری در ساختار خود شد:

۱. تغییر در ماهیت تهدیدات نظامی علیه کشور های عضو به دنبال فروپاشی ساختار های سیاسی و نظامی در کشورهای عضو پیمان ورشو

۲. تغییر در وضعیت نظامی و استراتژیک در اروپای مرکزی به واسطه اتحاد دو آلمان و پذیرش آلمان به عنوان متحد در ناتو

۳. ضرورت ایجاد ساختار های نظامی مقبول برای فعالیت در عملیات های خارج از منطقه

به این ترتیب ناتو باید مدل کلاسیک خود را کنار می گذاشت و به دنبال مدلی جدید می بود این امر مستلزم امور زیر بود: ارائه تعریفی جدید از دکترین ، استراتژی ، ساختار نیروها و سیستم دفاعی ناتو - بازتعریف روابط میان آمریکا و متحدان اروپایی - پذیرش عضو جدید - نقش آفرینی به عنوان تامین کننده سیستم امنیت اروپایی. (الهه کولایی ، ص ۵۲)

سازو کار های ناتو

سازمان پیمان اتلانتیک شمالی سازو کار هایی را برای ایجاد موازنه قدرت در صحنه بین الملل به منظور مقابله با شوروی به شرح زیر در دستور کار خود قرار داد:

۱. گسترش همکاری میان ناتو با سایر سازمان های بین المللی و مجامع جهانی

۲. گسترش همکاری های علمی میان اعضاء

۳. مشاوره در زمینه رفع مشکلات اقتصادی

۴. گسترش همکاری های فرهنگی

۵. گسترش همکاری های اطلاعاتی

۶. افزایش تعامل میان اعضا با شورای اتلانتیک شمالی

(http://www.nato.int/docu/basictat/b۵۶۱۲۱۳a.htm)

طرح مشارکت برای صلح

در تاریخ ۲ فروردین ۱۳۷۱ . ش / ۲۲مارس ۱۹۹۲ . م برنامه گفتگو و مشارکت و همکاری با حضور نمایندگان کشور های بلژیک ، کانادا ، دانمارک ، فرانسه ، آلمان ، یونان ، ایسلند ، ایتالیا ، لوکزامبورگ ، هلند ، نروژ ، پرتقال ، اسپانیا ، ترکیه ، انگلستان و آمریکا و نیز وزرای خارجه ارمنستان ، آذربایجان ، روسیه سفید ، بلغارستان ، چکسلواکی ، استونی ، مجرستان ، قرقیزستان ، لتونی ، لیتوانی ، مولداوی ، لهستان ، رومانی ، روسیه ، تاجیگستان ، ترکمنستان ، اوکراین ، ازبکستان ، به تصویب رسید مفاد مذکور در این طرح چنین بود:

۱. تشکیل نشست های مشورتی در زمینه موضوعات سیاسی هر دو ماه یکبار

۲. برگزاری نشست های مشورتی در زمینه موضوعات نظامی

۳. انجام تماس ها و دیدار ها در سطح مقامات عالی رتبه نظامی

۴. تعلیم نیروهای نظامی در کالج نظامی ناتو

۵. تشکیل نشست های مشورتی در زمینه اقتصادی هر سه ماه یک بار

۶. ایجاد زمینه های گسترش اقتصادی

۷. تشکیل کارگروه های اقتصاد دفاعی

۸. برگزاری نشست کمیته علمی به طور سالیانه

۹. تشکیل کارگروههای مطالعاتی پیشرفته با حضور ۸۰۰ نفر از دانشمندان کشور های عضو

۱۰. برگزاری نشست چالش های پیش روی جامعه یشرفته به طور سالانه

۱۱. تشکیل سمیناراطلاعات و روابط فرهنگی میان کشورهای شرکت کننده (الهه کولایی ، ص ۷۴ و ۷۵)

اعضای ناتو در سال ۱۳۷۳.ش / ۱۹۹۴.م در بروکسل یکی از مهمترین نهاد های زیر مجموعه این سازمان را بعد از جنگ سرد بنا نهادند برنامه مشارکت برای صلح زمینه به عضویت در آمدن کشور های جدید را فراهم می کرد بر اساس این طرح پایه بر قراری ارتباط هر یک از اعضاء به صورت انفرادی با پیمان ناتو بود یعنی کشور های عضو ضمن قبول شرایط ناتو بر اصلاحات درونی ساختار خود به حقوق بین الملل نیز پایبند باشند. (همان )

ناتو در این زمینه برای مشارکت هر چه بیشتر کشور ها شش اصل را تعریف کرد:

۱. پذیرش کشورها برای مشارکت در این طرح به آسانی میسر باشد که موجب شد ۴۶ کشور شامل کشورهای عضو پیمان ورشو و جمهوری های سابق شوروی و حتی کشورهای بی طرفی نظیر سویس به این طرح بپیوندند.

۲. باید در پذیرش اعضا انعطاف به خرج دهند و هر یک از کشورها خود میزان همکاری با این طرح را تعیین کنند.

۳. پذیرش اعضاء در طرح مشارکت هدفمند باشد.

۴. مشارکت باید عملگرا بوده نه تنها به نشست ها و گفتگو ها محدود شود.

۵. مشارکت در این طرح نه تنها باید نسبت ها در سطح گسترش یابد بلکه روابط اعضا را نیز در عمق تحکیم بخشد.

۶. توجه به روابط فرا آتلانتیکی در ناتو باید روابط بین اروپا و امریکا را که دنبال طرح ریزی نظم نوین جهانی بودند را تحکیم بخشد.(الهه کولایی ، ص ۷۶)

به این ترتیب با برنامه های مذکور طی ۵ سال نخست پایان یافتن دوران جنگ سرد از بودجه دفاعی کشورهای عضو ۳۰ درصد کاسته شد همچنین کلیه موشک های هسته ای این پیمان در سطح اروپا برچیده شد.

البته ناتو هرگز به تنهایی قادر نبود امنیت سراسر اروپا را تامین کند بلکه این سازمان در همکاری های گسترده با دیگر سازمان های منطقه ای اروپا از قبیل "سازمان امنیت و همکاری اروپا" "شورای اروپا" سازمان ملل متحد" "اتحادیه اروپایی" "اتحادیه اروپای غربی" توانست دستاوردهایی را برای تامین امنیت اروپا حاصل کند.

ناتو با تعریف اصول جدید و در سایه همکاری با دیگر سازمان های بین المللی عملا به بازوی اجرای اتحادیه اروپا و آمریکا برای برقراری سیستمی هماهنگ در عرصه جهانی تبدیل شد. از این رو حضور گسترده در کشور های دیگر از طریق ایجاد پایگاههای نظامی ، تعریف فعالیت های اقتصادی خود در دیگر کشور های ، مبحث آموزش مردمی برای آشنایی هر چه بیشتر دیگر فرهنگ ها با ارزش های جهانی خود ساخته در جهت همگون سازی فرهنگی و ارزشی کشورهای جهان را در دستور کار کارگروههای تشکیلاتی خود قرار داد. ناتو همچنین برای پذیرش اعضای جدید معیار های سیاسی ، دفاعی امنیتی ، اقتصادی و اجتماعی را به عنوان پذیرش اعلام کرد. از این پس کشور های داوطلب برای عضوت در ناتو می بایستی اصلاحاتی را در کلیه زمینه ها و بر پایه استاندارد ها و ضوابط معتبر ناتو انجام دهند. نظام دموکراتیک ، نظام اقتصادی مبتنی بر سرمایه داری و فعالیت آزاد شرکت های خصوصی ، کنترل دموکراتیک ارتش ، تغییرات اساسی درسازمان های اطلاعاتی ، آموزش زبان انگلیسی برای کلیه نیرو ها ، رعایت حقوق اقلیت ها و حل و فصل مسالمت آمیز مخاصمات میان اعضا از جمله اصلاحات اساسی مورد قبول ناتو می باشد. سیاست وابستگی متقابل امنیتی را می توان به خوبی در سخنان "بیل کلینتن" در مهر ماه سال ۱۳۷۲ .ش / اکتبر ۱۹۹۳ . م با رهبران چهار کشور اروپای شرقی یافت . وی در این گفتگو چنین اظهار می کند " بگذارید دقیقا روشن کنم بر قراری امنیت در کشورهای شما برای حفظ امنیت در آمریکا اهمیت دارد ، اما سوال این نیست که آیا ناتو باید اعضای جدید بپذیرد یا نه بلکه در واقع باید پرسید این پذیرش چه وقت و چگونه صورت خواهد گرفت " (همان ، ص ۵۹)

توسعه و بسط دموکراسی در کشور های جهان سوم و کشورهای در حال گذار با توجه به مفاهیم جهانی آن در عرصه بین الملل با دخالت نظامی و ساقط کردن حکومت های آنها و سپس نهادسازی و تشکیل حکومت های مورد تایید غرب از برنامه هایی بود که توسط ناتو مصراً اجرا می شد.

ناتو از طریق دخالت مستقیم نظامی در سایر کشور ها با عناوین گوناگون سعی بر ایجاد همگون سازی در نظام بین الملل داشت تا از این طریق باب حضور نظامی و ایجاد پایگاههای خود را در درون سایر کشور ها باز کند.

ماموریت نا تو در بحران کویت

حمله نظامی عراق به کویت زمینه ساز ائتلافی بین المللی تحت نظارت شورای امنیت برای بیرون راندن مهاجم از خاک کویت شد. به دنبال ورود نیروهای عراق به محل سفارتخانه های کشور های عضو ناتو از عراق خواست نسبت به آزادی آن دسته از اتباع کشور های مذکور که به اسارت در آمده اند هر چه زود تر اقدام کنند. کمیته برنامه ریزی دفاعی و گروه برنامه ریزی هسته ای ناتو در اجلاس در ماه ۱۳۶۹.ش / دسامبر ۱۹۹۰.م حمله عراق به کویت را به منزله تهدید علیه صلح جهانی قلمداد کرد و ضمن حمایت از تصمیمات شورای امنیت خواستار ایجاد ائتلافی بین المللی برای قابله با این بحران شد. از طرفی ناتو برای حفظ امنیت ترکیه نیروهای خود را در این کشور مستقر ساخت و تا پایان بحران در اسفند ۱۳۶۹.ش / مارس ۱۹۹۱.م که چندی پس از پایان بحران بود در این کشور نگه داشت. (همان ، ص ۷۰)

این اقدام ناتو که در راستای تامبن امنیت جمعی کشور های عضو انجام گرفت یک پیروزی و یک تجربه خوبی برای این سازمان محسوب شد و زمینه اقدامات نظامی دیگر را در سایه همکاری به دیگر سازمان های بین المللی از جمله سازمان ملل و علی الخصوص اقدامات سیاسی شورای امنیت فراهم آورد.

مامورت ناتو در بحران کوزوو

فعالیت ناتو در کوزوو ، با جشن پنجاهمین سالگرد ناتو در بروکسل همراه بود. رهبران این سازمان که در این جشن حضور داشتند به دنبال ایجاد راهبرد و استراتژی جدید برای سازمان بودند به همین منظور علاوه بر مسائل امنیتی مسائلی چون برقراری حقوق بشر و دموکراسی را در دیگر کشور ها و همچنین مقابله با تروریسم به عنوان تهدید های جدید امنیتی در جهت منافع خود تشخیص و دامنه ماموریت های خود را با بوجو آمدن بحران در کوزوو گسترده تر کردند.

اقدامان ناتو در مواجه با رویداد های جهانی متغییر بود با بوجود آمدن مسئله ای جدید در در عرصه جهانی این سازمان سریعا آن را تهدید امنیتی علیه منافع خود قلمداد و زمینه حضور و دخالت خود را در مرزهای سایر کشور های فراهم می آورد. سازمان ملل متحد و شورای امنیت نیز در این راه با انجام اقدامات سیاسی و آوردن فشار بیشتر به کشورهای بحران زده در صدد تضعیف آن و هموار تر کردن حضور نظامی ناتو را در کشور های بحرانی فراهم می آورد.

بحران کوزوو که در دی ماه ۱۳۷۷.ش / دسامبر ۱۹۹۸.م ظهور کرد بار دیگر توجه جهانیان به خصوص ناتو را به خود جلب کرد. پاکسازی نژادی دولت صربستان در میان آلبانیایی های مقیم کوزوو و شکست مذاکرات دیپلماتیک دیپلماتیک برای منحرف ساختن "اسلو بودان میلوسویچ" رهبر صربستان از تداوم سیاست نسل کشی و عدم موفقیت در کنترل بحران توسط سازمان امنیت و همکاری اروپا طی این سال باعث شدکه رهبران کشورهای عضو ناتو در نشست ۱۳۷۷.ش / مارس ۱۹۹۸.م به این نتیجه برسند که اقدام نظامی به عنوان آخرین راه حل برای مدیریت بحران پیش آمده و برقراری مجدد امنیت و ثبات در بالکان استفاده کنند. به دنبال این تصمیم نیروی هوایی ناتو از ۳ فروردین تا ۲۰ خرداد همان سال به حمله هوایی به مواضع صرب های اقدام کرد. ناتو با آغاز حمله به صربستان طی ۱۰ روز بیش از ۳۰ هزار سورتی پرواز در جمهوری فدرال یوگسلاوی را هدف گرفت و ۷۵ درصد سایت های موشکی این کشور را نابود کرد. در این زمان ناتو اعلام کرد برای حل بحران چهار هدف را دنبال خواهدکرد:

اول تداوم حملات هوایی به صرب ها

دوم تلاش برای رفع منازعات از طریق دیپلماتیک

سوم ارسال کمک بشر دوستانه به پناهندگان

چهارم جلب مشارکت سازمان های بین المللی برای رفع بحران در نهایت این بحران پس از گذشت سه ماه با عقب نشینی دولت صربستان از جنگ کوزوو با اعلام آتش بس از سوی صرب ها و توافقی برای حضور نیروهای بین المللی و خروج نیروهای صرب از کوزوو در خرداد ۱۳۷۸.ش / ژوئن ۱۹۹۹.م خاتمه یافت. (همان ص ، ۸۰ و ۸۲)

مامورت ناتو در افغانستان

حادثه مشکوک ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بار دیگر ناتو را به واکنش و اعلام موضع در برابر بحران تروریسم جهانی وا داشت. ۲۴ ساعت پس از وقع این واقعه بود که ناتو حمله به یکی از اعضای خود را حمله به تمامی اعضا تلقی کرد و طبق ماه ۵ اساسنامه پیمان آتلانتیک شمالی آماده نبرد با تروریسم به عنوان ماموریت جدید در عرصه جهانی گردید. به همین جهت نیز اعضای ناتو طی توافی در ۱۵ مهر ماه ۱۳۸۰.ش / ۷ اکتبر ۲۰۰۱.م افغانستان را مورد حمله نظامی خود قرار دادند در اسفند ماه سال ۱۳۸۱.ش / مارس ۲۰۰۲ نیز کنفرانسی با عنوان برقراری ثبات در سراسر دریای مدیترانه در ایتالیا ترتیب داده و به تبیین دیدگاه فرا آتلانتیکی ناتو پرداختند. ناتو با بررسی ۵ مشکل در مدیترانه حوزه مامورت خود را در این بخش تعریف و بر نفوذ در این منطقه در جهت ایجاد ثبات و امنیت در این منطقه که به تبع آن دفاع از منافع خود در حوزه وسیع تر جغرافیای محسوب می شد تاکید کرد. موارد مورد بررسی در این نشست از این قرار بود:

اول تفاوت سطح توسعه اقتصادی و برقراری دموکراسی ذر میان جوامع اروپایی و مدیترانه ای

دوم وجود تنش های منطقه ای

سوم محدودیت منابع طبیعی

چهارم گسترش سلاح های کشتار جمعی

پنجم تروریسم بود که ناتو در صدد بود با دخالت در منطقه مدیترانه ای این بحران ها را تحت کنترل خود در آورد.(همان ، ص ۷۶ و ۷۸)

"لرد رابرتسون" دبیر کل وقت ناتو در بهار سال ۱۳۸۱.ش در یونان گفت: " تهدیدات امروزین خطری جدی برای پیش برد فرایند جهانی شدن است فرایندی که مطابق آن می بایست از همدیگر حمایت کرد و یکدیگر و با یکدیگر جهان را ساخت همه این ها شبکه ای را فراهم می آورند. چالش های امروز ما به عنوان یک جامعه بین الملل آن است که این شبکه از بین رفته است. برای کنترل بحران های منطقه ای برای جلوگیری از سلاح های هسته ای و شیمیایی و بیولوژیکی و برای شکست دادن تروریسم و برای حفظ نظام مالی بین الملل ما نیاز مند یک شبکه جهانی هستیم . برای مقابله به تهدیدات امنیتی جدید ، همگرایی و همکاری گسترده میان دولت ها و سازمان های بین المللی ضرورتی اجتناب ناپذیر است"

(http://www.nato.int/docu/update/۲۰۰۲/۰۴-april/e۰۴۱۷a.htm)

ماموریت ناتو در افغانستان اولین ماموریت این سازمان برای مقابله با تهدید تروریسم بین الملل محسوب می شد هر چند حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر به عنوان یک حادثه مشکوک در جهان دارای تناقضات و ابهامات بسیاری است اما این حادثه زمینه ساز حضور نیروهای ناتو به رهبری آمریکا را در منطقه خاورمیانه فراهم آورد حضوری که دامنه جغرافیایی مامورت ناتو را گسترش داد تا دفاع در خارج از مرزها و حمله پیش دستانه در جنگ علیه تروریسم به عنوان دکترین مطرح شده از سوی دولت جمهوری خواه بوش به جهانیان معرفی شود.

حضور ناتو در افغانستان تنها منحصر به حضور نظامی و مقابله و مبارزه با تروریسم نشد بلکه ناتو در این کشور با ایجاد سازو کارهایی در صدد بر آمد در تعیین ساختار سیاسی و نظامی افغانستان دخالت کند و برنامه نهاد سازی ، آموزش نیروهای نظامی و پلیس این کشور ایجاد ساختار های سیاسی و نهادهای مردمی را در دستور کار خود قرار دهد.

آموزش ها و تعلیمات ناتو واگذاری امور به مرور زمان به دست افغان ها بر طبق اصول مورد تایید آنها زمینه ساز ساختن افغانستانی نوین که بخشی از شبکه جهانی مورد بحث در سخنان "لرد رابرتسون" بود را فراهم آورد.

سیاست ناتو در افغانستان بعد از خروج نیروهای این سازمان توسعه همکاری های امنیتی و اطلاعاتی در این کشور به منظور مقابله با تهدید تروریسم خواهد بود این سیاست در آوریل ۲۰۰۴.م در کنفرانس دوحه که در زمینه هایی چون تبادل اطلاعات ، ارائه آموزش نظامی و عملیات ضد تروریستی مورد توافق کشور های شرکت کننده واقع شد به خوبی نشان می دهد ناتو سیاست حضور غیر ملموس در افغانستان را دنبال خواهد کرد. (راهبرد اینده ناتو درخاور میانه . محمود دهقانی . مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام .گروه مطالعات استراتژیک ، معاونت پژوهشی سیاست خارجه . شهرویور ۱۳۸۳ )

مامورت ناتو در عراق

در اسفند ماه ۱۳۸۲.ش / مارس ۲۰۰۳.م که مباحث پیرامون حمله نظامی به عراق به اوج خودش رسیده بود مخالفت برخی از کشورهای عضو پیمان ناتو خواه نا خواه این شائبه را ایجاد کرده بود که برخلاف جنگ در یوگسلاوی و افغانستان این بار بر سر مسئله عراق شکافی بین اعضای ناتو ایجاد شده است. البته این شکاف تنها در میان اعضای ناتو بوجود نیامد بلکه نمود آن در شورای امنیت سازمان ملل نیز به روشنی قابل مشاهده بود. به همین جهت ایالات متحده تصمیم گرفت در قالب ائتلافی از برخی اعضای ناتو به رهبری ایالات متحده جنگ عراق را رهبری نماید. اقدامات به عمل آمده در بحران عراق توسط ناتو استقرار هواپیماهای آواکس و موشک های کروز و سایر تجهیزات لازم در ترکیه برای محافظت از حریم هوایی این کشور در اسفند ماه ۱۳۸۱.ش / اواخر ۲۰۰۳.م بود تا از حمله احتمالی به این کشور عضو جلوگیری به عمل آورد. ( الهه کولایی ، ص ۸۸)

اما بعد از سقوط صدام حسین و شکست نیروهای بعث در جنگ عراق رویکرد ناتو همانند افغانستان متوجه نهاد های کشور اهم از سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی ، توسعه دموکراسی و آموزش نیروهای نظامی و انتظامی عراقی گردید.

هر چند نیروهای ناتو در ماموریت های نظامی خود در دوکشور افغانستان و عراق موفقیت هایی را بدست آوردند ولی این دوجنگ نشان داد که آمریکا و همپیمانان اروپایی اش آنچه را در بلند مدت به دنبال آن بودند نتوانستند اجرایی کنند و عدم شناخت از فرهنگ های بومی کشور های منطقه خاورمیانه که با دخالت ناتو در جهت همسطح سازی آن با نظام بین الملل برنامه ریزی شده بود هرگز قابلیت اجرایی شدن پیدا نکرد و تنها هزینه های سنگین نظامی و اقتصادی و در نتیجه بحران مالی جهانی را برای غرب به همراه داشت ضمن اینکه موجب بروز شکاف در درون این پیمان برای انجام ماموریت های جهانی خود شد.

تقابل ناتو و ایران به عنوان دو رقیب ایدئولو‍‍ژیک در عرصه جهانی

تغییر رویکرد ناتو بعد از جنگ سرد و سیاست های اتخاذ شده آن در مواجهه به بحران های جهانی همچنین گسترش منطقه عملیاتی و جغرافیایی ناتو و به خصوص ماهیت ماموریت های ناتو تحت عناوین گوناگون که همسو با سیاست شبکه سازی نظام جهانی محسوب می شد زنگ خطری برای کشورهای مستقل به حساب می آمد که در دخالت های ناتو در امور دیگر کشور ها رضایت خاطری نداشته ، جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان یک کشور مستقل و دارای اهمیت منطقه ای و جهانی به عنوان رقیبی ایدئولوژیک با سیاست های عصر جهانی حضور نظامی ناتو را در همسایگی اش به عنوان زنگ خطر تلقی می کند. به خصوص که دیدگاهها و مفاهیم تعریف شده جهانی و مفاهیم انقلابی مبتنی بر شریعت اسلام در تضاد دیدگاهها و سیاست های جهانی شدن خطر بروز درگیری را میان نیروهای ناتو و انقلاب اسلامی همواره تشدید می کرد.

توسعه منطقه نفوذ جغرافیایی ناتو و گسترش آن تا پشت دیوار های ایران سیاست های منطقه ای ایران را با چالش مواجه خواهد کرد از طرفی این چالش و تضاد در دیدگاهها و سیاست ها بر فعالیت های ناتو و همپیمانان منطقه ای آن نیز موقر خواهد بود ، چرا که برخی اعضای ناتو که در همسایگی ایرانی نیز هستند روابط اقتصادی و تجاری و سیاسی و امنیتی زیادی با جمهوری اسلامی ایران دارند و نمی توانند همه روابط خود را در پیمان ناتو و مواجهه با ایران به چالش بکشند.

به همین دلیل تاکید بر همکاری های دو جانبه در برخی موارد مشترک در میان کشور های همسایه ایران که ناتو در آنها حضور فعال دارد و برخی کشور های عضو ناتو در همسایگی ایران قرار دارند در قالب همکاری های بین المللی زمینه برخی همکاری ها را برای این دو رقیب ایدئولوژیک فراهم اورده باشد هر چند چنین نقاط اشتراکی محدودی زیر سایه تفاوت ها و تضاد ها گسترده واحد های رقیب قابلیت اجرایی شدن را از دست می دهد.

نقاط اشتراک ناتو با ایران

از آنجا که حضور ناتو در همسایگی ایران به هر حال واقعیتی است غیر قابل انکار که دو واحد رقیب را در منطقه با منافع مشترک با هم پیوند داده است. از مواردی که می تواند نقطه تلاقی این دو رقیب باشد موارد زیر را می توان نام برد :

اول مقابله با تهدیدات جدید از جمله تروریسم در قالب همکاری های بین المللی

دوم تامین امنیت منابع انژی در منطقه

سوم عملیات ثبات سازی در حاشیه ایران از جمله افغانستان

چهارم خروج ناتو از افغانستان برداشت امنیتی در ارتباط با مسائل موجود در برخی حوزه های پیرامونی ایران

پنجم امنیت همسایگان برای هر دو بازیگر

ششم مسئله تفکیک ناپذیر بودن امنیت در محیط پیرامون ایران

هفتم مبارزه با مواد مخدر و قاچاق کالا و ... از مواردی است که هر دو واحد بر آن توافق دارند و هر یک به طور جداگانه در تحقق بخشیدن به آن تلاش دارند. (استراتژی ناتو بعد از جنگ سردو سیاست خارجی جمهوری اسلامی . بهرام خوش اندام . معاونت پژوهشی موسسه فرهنگی مطالعاتی بین الملل ابرار معاصر تهران . ۱۲ اسفند ۱۳۹۱ )

عوامل تهدید آمیز ایران علیه ناتو

مسلما سیاست های منطقه ای ایران به عنوان یک چالش در برابر تمایت خواهی های پیمان آتلانتیک شمالی محسوب می شود از عوامل مهمی که ناتو با سیاست های جهانی خواهی اش با چالش مواجهه کرده می توان موارد زیر را متذکر شد

اول توسعه و گسترش برنامه های نظامی و موشکی ایران

دوم چالش اسرائیل

سوم توسعه و نفوذ همکاری های جمهوری اسلامی ایران با دیگر کشور های همسایه به خصوص بعد از موج بیداری اسلامی در منطقه

چهارم توسعه برنامه های سایبری ایران در مواجهه با تهدیدات الکترونیکی و سایبری ناتو و غرب

پنجم توسعه سیاست های اقتصادی و همکاری های علمی ایران با سایر کشور های منطقه در مقابله با سیاست های اقتصاد سرمایه داری و جهانی

ششم همکاری های نظامی ایران با دیگر کشور های مسلمان از جمله کشور های محور مقاومت را می توان از مواردی بر شمرد که منافع منطقه ای و جهانی ناتو را با چالش در عرصه جهانی مواجه کرده است.

تفاوت در سیاست های ایران با ناتو در منطقه و جهان

تعارضات فی ما بین این دو واحد رقیب در سیاست گذاری و راهبرد ها منطقه ای و جهان موجب روز تنش هایی در روابط بین این دو واحد سیاسی در عرصه جهانی شده است. ایران به دنبال گسترش همکاری های بین المللی و ارتقاء جایگاه خود در عرصه نظام بین الملل با توجه به جایگاه ویژه منطقه ای اش همچنین گسترش همکاری و با کشور های اسلامی و ایجاد ائتلافی یکپارچه در مواجهه با سیاست جهانی شدن توسط کشور های اسلامی منطقه و جهان به عنوان یکی از بزرگ ترین چالش های ناتو در مواجهه با دینای جدید بعد از فروپاشی شوروی و مواجهه با دنیای جدید در بعد از انقلابات اسلامی منطقه محسوب می شود.

به طور کلی استراتژی ناتو در بعد از فروپاشی شوروی و جنگ سرد در مواجه با ایران تا اواسط سال ۲۰۱۲.م عمدتا تلاش در جهت دشمن سازی از ایران و حضور در حوزه های نفوذ استراتژیک ایران در جهت مهار سازی ایران به عنوان بازیگر منطقه ای بوده است. ایران نیز با اتخاذ سیاست گفتمان آفرینی ( همسویی با منافع و امنیت ملی ایران ) و امنیت زدایی ( در تعارض با منافع و امنیت ملی ایران ) برای منافع ملی این کشور در مقطع کنونی بوده است. این گفتمان سازی متاثر از مناظرات داخلی نخبگان این کشور بوده است. این تعارضات سبب شده که ناتو نتواند از قابلیت های اطلاعاتی ، میانجیگرانه ، نهادی ، کنشمند و حمایتی ایران بهره برداری نماید. بعد از جنگ سرد که ماموریت های ناتو متحول گردید محیط پیرامونی ایران مورد توجه این پیمان قرار گرفت. در تریسم جایگاه بازیگران پیرامون ایران در رویکردی فرامنطقه ای ناتو تا اواخر سال ۲۰۱۲م در قالب ساز و کار های زیر همکاری ناتو با این بازیکران منطقه ای را به کار گرفت:

۱. برنامه های ( پی . اف . پی ) این سازمان با بازیگران شمالی ایران

۲. مصالحه یا مشارکت روسیه با این پیمان

۳. اتحاد استراتژیک ناتو با ترکیه

۵. فرماندهی عملیات ایساف در افغانستان توسط ناتو

۶.همکاری استراتژیک پاکستان و ناتو

۷. برنامه آموزش نظامی ناتو در عراق

۸. برنامه ابتکار همکاری استانبول با ناتو با بازیگران جنوبی ایران

علاوه بر موارد فوق باید نقش و دغدغه اسرائیل ، هند و چین و بازیگرانی مانند روسیه را هم مورد توجه داشت. تا سال ۲۰۱۲م یک کشور پیرامون ایران عضو ناتو است ۷ کشور پیرامون با ناتو برنامه مشترک دارند ، ۱۵ کشور پیرامون در حال گفتگو با ناتو هستند و ۹ کشور هم پذیرای حضور ناتو اند. در چنین فضایی ایران و ناتو هیچ برنامه مشخص و یکپارچه ای در قبال هم نداشته اند. (استراتژی ناتو بعد از جنگ سردو سیاست خارجی جمهوری اسلامی . بهرام خوش اندام . معاونت پژوهشی موسسه فرهنگی مطالعاتی بین الملل ابرار معاصر تهران . ۱۲ اسفند ۱۳۹۱ )

گسترش حوزه نفوذ ایران در بین کشور های اسلامی و مخالفان امپریالیسم جهانی از جمله کشور های آمریکای جنوبی و نقش ایران در منطقه و کشور های عربیِ انقلابی ، ناتو و همپیمانان و آینده این پیمان را که به طور روز افزون دچار شکاف می شود را با تهدید مواجه کرده ، بحران مالی جهانی و تحمیل هزینه های سرسماور جنگ اشغال نظامی و نارضایتی مردم کشور های اشغال شده نشان از عدم موفقیت برنامه های دراز مدت ناتو در منطقه و همسایگی ایران را دارد. از طرفی نیز گسترش ناسیونالیسم در برخی کشور ها مانند ترکیه عامل روانی دیگری در آینده نه چندان روشن این سازمان جلوی روی اعضای این پیمان ترسیم کرده است. برای مثال اعتراض مردم ترکیه در نصب سامانه های موشکی پاتریوت (۲۰۱۳ . م) در کشور یک نمونه باز نارضایتی از عضویت در این پیمان است یا حمله به پایگاههای نظامیان ناتو در افغانستان نشان از عدم رضایت حضور ناتو در این کشور است.

حمله هوایی به مواضع آنچه که توسط غرب تروریسم نامیده می شود و کشته شدن نیروهای غیر نظامی موجب نارضایتی های مردمی شده ، همچنین این اقدامات کانون ها و مجامع حقوق بشر جهانی را در مواجه با این نوع مامورت های مورد تردید قرار داده است.

فرجام سخن

امنیت جهانی یکی از دغدغه های بزرگ واحد های بازیگر در عرصه جهانی است ، قدرت های بزرگ همواره برآن بودند تا استفاده از قدرت برتر نظامی خود امنیت و منافع خود را در عرصه جهانی تثبیت کنند و نقش و جایگاه هر کشور را در عرصه نظام بین الملل با توجه با نقش آنها در تامین منافعشان ، خود مشخص کنند. هر چند تاکید بر قدرت نظامی در زمان حاکمیت امپراطوری ها بر جهان قابیلت اجرایی شدن داشت اما امروزه روز با توسعه علم ، صنعت و تکنولوژی دسترسی به سراسر نقاط جهان و منابع بیشتر و به تبع آن تضاد منافع در عرصه نظام بین الملل را بیشتر از گذشته تشدید کرده از این رو دیگر تکیه مطلق بر دستاوردهای نظامی نمی تواست امنیتی را که امپراطوری ها زیر سایه میلیشیای نظامی خود بر حاکمیت تحت کنترل خود تحمیل می کردند ایجاد نمایند.

قدرت های بزرگ نیز که هر از گاهی طی حوادث و رویداد های روزگار دوران ظهور و افول خود را می گذرانند در بعد از جنگ جهانی دوم پایه های سیستمی را بنا نهادند که در آن امنیت هر کشور به طور وابسته در گرو تامین امنیت دیگر واحد های سیاسی در جهان رقم بخورد. همانطور که در مطالب فوق نیز به آن اشاره شد اقدام واحد های سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی به منظور همگون سازی دولت ملت ها و ایجاد ارزش های مشترک در بین ملت ها راهکاری بود که از درون دکترین امنیت به هم وابسته یا همان " نظم نوین جهانی " از دل این حوادث روزگار بیرون آمد.

اما ایجاد یک شبکه جهانی چقدر توانست امنیت و صلح را در جهان برقرار سازد ؟ آیا رقابت درون واحد ها هر قدر هم با هم همگون و مشترک المنافع باشند به خودی خود از بین می رود ؟ مسلما چنین تئوری ای بدون توجه به ارزش های الهی و پیروی از شریعت در جهت برقراری عدالت جهانی و حاکمیت دین نه تنها منجر به توسعه امنیت در جهان نشد بلکه موجبات توزیع ناعادلانه منابع در جهان را فراهم آورد ، شهروندان و کشور ها را به طبقات گوناگون تقسیم و جهان را به کشور های توسعه یافته در حال توسعه و جهان سوم و چهارم و ... تقسیم کرد.

نظامی که نه تنها یک نظام طبقاتی گسترده در جهان بوجود آورد بلکه سردمداران قله نشین این نظام را بر آن داشت تا با حفظ این وضعیت مناسبات کاستی حاکم بر سیستم امپراطوری های فئودالی را بر سیستم جهانی تحمیل نماید. از طرفی نیز کشور های مورد تهدید قرار گرفته در صدد بودند تا جایگاه خود را در این نظام ارتقاء داده و همین امر موجبات بروز تضاد در سیستم را دوباره بازتولید می کرد.

رقابت ها و تضاد منافع دولت – ملت ها این بار با توجه به بوجود آمدن واحد های ادغام شده در یک شبکه جهانی مسلما ابعاد وسیع تری از چالش ها را برای سیستم بین الملل در بر می داشت. به طور مثال پیمان نظامی ناتو که با شعار امنیت جمعی در سایه نظام بین الملل بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی کارکرد ها و ماموریت های جدیدی را برای خود تعریف کرد ، هر چند در سایه این ائتلاف توانست به اهدافی در کوتاه مدت دسترسی پیدا کند و در برخی مواردی نیز امنیت چالش های بین الملل را برطرف نماید اما این پیمان در مقابل این امنیت جمعی تهدیدات جمعی ای را نیز متوجه خود دید همانطور که با حضور نیروهای خود در عراق و افغانستان دامنه گسترش حملات القاعده را در کشور های اروپایی کشاند و در برخی موارد کشور های عضو پیمان را مجبور به ترک ماموریت کرد.

برنامه ها و سیاست های ناتو در برخی کشور های نیز نتوانست نا رضایتی مردم را نسبت به اهداف بلند مدت این پیمان در کشور های مورد حجوم بر طرف نماید و بعد از مدتی ملت ها در برابر اعضای این پیمان به مقابله پرداختند که از نمونه های بارز آن می توان به مسئله لیبی اشاره کرد ، لیبی ای که ناتو در آن معمر قذافی را سرنگون کرد سفارت یکی از اعضای آن ( آمریکا ) بعد ها مورد هجوم مردم واقع شد و سفیرش در آنجا کشته شد. به طوری کلینتن وزیر امور خارجه وقت از بوجود آمدن چنین حادثه ای آن هم در کشور که به قول خودش ناتو آن را از دیکتاتوری قذافی رها کرده بود شکه شد.

در پایان می توان گفت ناتو با همه کارکرد ها و ماموریت هایی که در جهت صلح بانی و تامین امنیت در جهان به انجام رساند هنوز با چالش های بزرگی در عرصه نظام بین الملل مواجه است که بیشتر آن ناشی از دیدگاه توسعه طلبانه و امپریالیستی سکان داران نظام بین الملل برای حفظ جایگاه قدرت های بزرگ در این نظام ناشی می شود در این جا بد نیست به این سخن از رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجلاس جنبش عدم تعهد در ۹ شهرویر سال ۱۳۹۱ .ش اشاره کرد که فرمودند "راه کار برون رفت از مشکلات ناشی از تفاوت های فرهنگی نژادی و قومی را پذیرش و درک فرهنگ های گوناگون از یکیدیگر است." (ایت الله خامنه ای ، اجلاس عدم تعهد ، تابستان ۱۳۹۱ش )

ایجاد صلح در جهان نیز به راستی همین پذیرش تفاوت ها و همکاری برای رسیدن به عدالت جهانی است و نه سهم خواهی بیشتر از سیستم جهانی .

سینا آذرگشسب

منابع

ناتو ، دگر گونی در ماموریت ها و کار کرد ها . الهه کولایی ، ماندانا تیشه یار ، محمود محمدی . انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۸۶

تاثیر ناتو بر امنیت جمهوری اسلامی . حسین اعلایی . فصلنامه علمی پژوهشی انجمن جغرافیای ایران . سال هفتم . شماره ۲۳ . زمستان ۱۳۸۸

ناتو ، گذشته، حال و آینده ، غلامرضا صراف یزدی، مجله اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره نهم و دهم، ۱۳۸۱

راهبرد اینده ناتو درخاور میانه . محمود دهقانی . مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام .گروه مطالعات استراتژیک ، معاونت پژوهشی سیاست خارجه . شهرویور ۱۳۸۳

استراتژی ناتو بعد از جنگ سردو سیاست خارجی جمهوری اسلامی . بهرام خوش اندام . معاونت پژوهشی موسسه فرهنگی مطالعاتی بین الملل ابرار معاصر تهران . ۱۲ اسفند ۱۳۹۱

سخنان رهبر معظم انقلاب حضرت ایت الله خامنه ای . اجلاس کشور های عدم تعهد (نم) تابستان ۱۳۹۱

منابع اینترنتی

http://www.nato.int



همچنین مشاهده کنید