دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
تاثیر رسانه های گروهی بر روان و رفتار کودک و نوجوان
درباره رسانههای تصویری یعنی سینما و بهخصوص تلویزیون، همیشه حساسیت زیادی از همان زمان ورود آنها به صحنه زندگی مردم وجود داشتهاست...
عقل سلیم نیز حکم میکند رسانهای که از ۲ طریق بینایی (که موثرترین و عمدهترین حس است) و شنوایی (که مستقیم با اندیشه سر و کار دارد)، بر مخاطب تاثیر میگذارد، به ناگزیر تغییراتی در او ایجاد کند.
از آنجا که کودکان پیش از دبستان و کمسوادان و بیسوادان هم از این دو رسانه استفاده میکنند به ناگزیر تاثیرشان بیشتر هم خواهدشد. این موضوع در تقابل با رسانههای گروهی چاپی نظیر روزنامه، مجله و کتاب است که استفاده از آنها نیازمند حداقلی از سواد است و بیسوادان و کمسوادان و کودکان پیش از مدرسه آنها را نمیخوانند و فقط افراد باسواد و فرهیختگان میتوانند از آنها بهره ببرند.
از دلایل نگرانیهای صاحبنظران درباره سینما این بود که گرچه این رسانه میتواند برای آموزش و اطلاعرسانی و نشر فرهنگ به کار رود، اما به عنوان یک کالای تجاری برای فروش بیشتر به نمایش خشونت و قانونشکنی و مسایل جنسی میپردازد و باعث تاثیر و ترویج این موضوعات در سینماروها که از هر قشر و سطح آگاهیای هستند، میشود. در برابر این نگرانی میتوان چنین پاسخ داد که سینماروها در مجموع زیاد نیستند و تماشای فیلم در محیطی غیرواقعی انجام میشود یعنی سالن سینما که با محیط عادی زندگی کاملا متفاوت است و رفتن به سینما و برگشت به خانه، مستلزم تشریفات و طی مسافتی است و این نکته را به بیننده میفهماند که با یک تجربه واقعی در محیط روزانه زندگی روبرو نیست.
این نکات در مورد تئاتر یعنی سلف سینما که سابقهای دستکم دو هزار و پانصد ساله دارد نیز صادق است و جالب آنکه تاکنون هیچکس به تئاتر به عنوان رسانه مروج پرخاشگری ایراد نگرفته است حال آنکه در فخیمترین نمایشنامه همه اعصار یعنی «تراژدی هملت» اثر شکسپیر، موارد جنایت، خیانت و توطئه فزون از شماراست. شاید تعداد اندک بینندگان نمایشها، ترویج نشدن پرخاشگری در سطح جامعه را بهوسیله تئاتر توجیه کند اما واقعیت عمدهتر، تفاوت فرهنگی تماشاگران تئاتر با دیگر مردمان است زیرا جز فرهیختگان کسی به تماشای اینگونه نمایشها نمیرود و درنتیجه جز پند و فرهنگآموزی از آنها حاصل نمیشود.
در مورد تلویزیون اما وضع فرق میکند. تلویزیون واقعیات پرخشونت و خشونتهای تخیلی را به خانه و به محیط زندگی کودک و نوجوان میبرد و آثار سینمایی و نمایشی را که پیش از این فقط در مکانهای ویژه و برای افراد معدود به نمایش درمیآمد به لطف امواج جادویی الکترومغناطیسی در خانهها به نمایش درمیآورد. ویدیو، لوحهای فشرده تصویری، و اینترنت هم کار را پیچیدهتر کردهاند. در چند سال اخیر رواج بازیهای خشن رایانهای بین کودکان و نوجوانان به نگرانیها افزوده است. در اینکه رسانههای تصویری میتوانند در ذهن و رفتار دگرگونی به وجود آورند، تردیدی نیست. تاثیرات تلویزیون در محدوده تجاری و تاثیر آن به عنوان رسانه تبلیغی از ۶۰ سال قبل در کشوری که گستردهترین شبکههای تلویزیونی و بیشترین بینندگان را در چند دهه گذشته داشته است، (یعنی در ایالاتمتحده آمریکا) بررسی شده است. براساس نتایج پژوهشها، تغییر در مشاهده برنامههای تلویزیونی و آگهیهای بازرگانی باعث تغییر متناسبی در خرید کالا بهوسیله مردم میشود، به همین دلیل است که سرمایهداران آمریکایی هر سال صدها میلیارد دلار مستقیم و غیرمستقیم خرج پخش تبلیغات در تلویزیون میکنند.
نتایج پژوهشها نشان میدهد کودکان سال اول دبستان بهطور متوسط ۲۵ ساعت در هفته، کودکان سال پنجم دبستان ۳۰ ساعت و نوجوان سال دوم نظری ۲۰ ساعت در هفته تلویزیون تماشا میکنند. نیمی از کودکان پیش از مدرسه همان بازیهایی را که در تلویزیون میبینند، انجام میدهند. سهپنجم آنان ترانهها یا تکیهکلامهایی را که در مجموعههای تلویزیونی میبینند، تکرار میکنند و دوسوم بچهها تا ۲ سال پس از تماشای یک مجموعه تلویزیونی به این کار ادامه میدهند. کودکان تا ۶ سالگی ارتباط بین صحنههای فیلمها را درنمییابند و فیلمها را به صورت یک توالی از رویدادهای نامرتبط درک میکنند. در ۷ سالگی یک دگرگونی کیفیتی روی میدهد و میفهمند ورای دگرگونیهای ظاهری، نظمی منطقی وجود دارد و به اصطلاح داستان فیلم را متوجه میشوند. کودکان کمتر از ۳ سال عموما انگیزهها و عواقب خشونت را نمیفهمند. ۳ ساله تا ۶ سالهها درک متوسطی دارند و از ۹ سال به بالا ادراک بالاتر میرود.
کودکان معتاد به تلویزیون بیش از ۴۰ ساعت در هفته تلویزیون میبینند. این معتادان از نظر روابط بینفردی منفعل و خجولند و بازیهای انفرادی را به تماس با همسالان ترجیح میدهند. این احتمال وجود دارد که کودکان گوشهگیر و آنهایی که تنهایی را ترجیح میدهند به تلویزیون، اینترنت و بازیهای رایانهای گرایش یابند.
نتایج بررسیهای «باندورا»، پژوهشگر معروف که اصولا باعث پرورش نظریه یادگیری اجتماعی شد، نشان داد تماشای خشونت چه در محیط واقعی و چه در تلویزیون پرخاشگری در روابط بینفردی را افزایش میدهد. گرچه ایرادهایی از نظر روششناسی بر پژوهشهای باندورا گرفته شده است اما همچنان معتبرند و بهخصوص تاثیرات کوتاهمدت دیدن خشونت را مسجل میکنند.
احتیاط حکم میکند همانندسازی با قهرمانان منفی تلویزیونی را عامل عمده بزهکاری ندانیم زیرا این عامل در کل محیط زندگی، روابط خانوادگی و شخصیت فرد بزهکار نهفته است. در عین حال گاهی نمونههایی از اتفاقهای فجیع به عنوان شاهدی بر بدآموزیهای تلویزیون بیان میشود. از جمله کودکی که به تقلید از قهرمان سریال تلویزیونی «بتمن» قصد پرواز در آسمان را داشت و نادانسته با ریسمانی که به گردن او گیر کرد، کشته شد یا کودکی که به تقلید از یک فیلم تلویزیونی، شیشهخرده در غذای اهل خانه ریخت تا ببیند چه اتفاقی میافتد یا پسر ۶ ساله یک پلیس که از پدر تقاضا کرد گلوله واقعی در اختیارش بگذارد زیرا زمانی که او به سمت خواهر کوچکترش با ۷ تیر اسباببازی شلیک میکند، نمیمیرد. مورد اخیر که در تهران روی داد و در آن یک پسر برای اینکه به روح تبدیل شود، به تقلید از یک مجموعه تلویزیونی باعث خفگی و مرگ مغزی خود شد، در این چارچوب کلی قابل بحث است.
نتایج پژوهشها میگوید کودکانی که در خانوادههای ناشاد با روابط سرد بارمیآیند، گرایش بیشتری به تنهایی، بازیهای انفرادی، تلویزیون و رایانه دارند. گرایش کودکان و نوجوانانی که با محرومیت و خشونت روبرو هستند، به برنامههای خشن تلویزیونی بیشتر است و گاهی راه ابراز خشونت را از تلویزیون یا بازیهای رایانهای میآموزند. درواقع تلویزیون، آنچنان را آنچنانتر میکند. توجه داشته باشید حتی در بیبندوبارترین کشورهای غربی نیز برای دیدن فیلمها و مجموعههای تلویزیونی طبقهبندی سنی وجود دارد که پدر و مادر علاقهمند به فرزند، آنها را در نظر میگیرند. شاید بهتر است این طبقهبندی سنی در مورد فیلمهای سینمایی یا مجموعههای تلویزیونی که حاوی مسایل پرخاشگرانه یا موضوعات دیگر که برای کودک و نوجوان قابل درک نیست، در ایران هم اجرا شود. چه بهتر که پدران و مادران به فرزندان خود نزدیکتر باشند، آنان را با طبیعت زیبای آفریده خداوند و روابط مهرآمیز بین انسانها و محبت به همه موجودات زنده آشنا کنند تا سلامت روانیشان بیشتر شود. نباید بچهها را با تلویزیون به حال خود رها کرد، باید مراقب بود چه نوع فیلم یا برنامهای را از هر رسانهای میبینند و در صورت لزوم در مورد ابهامهای موجود در این نمایشها به فرزندان توضیح داد. در این صورت است که کودکان از برنامههای مفید تلویزیون خواهندآموخت و بدآموزی از این رسانه برای آنها به حداقل خواهد رسید.
دکتر فربد فدائی
مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست