شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

فرمانده اوباما


فرمانده اوباما

رییس جمهور دارد آمریکا را به یک جمهوری موزی تبدیل می کند

کلمبیایی گفت: «ولی تو نمی دونی، ما قبلا اینا را دیدیم»

کوبایی گفت: «راست می‌گه، ما آمریکای جنوبی‌ها برنامه رو می‌دونیم. باور کن می‌دونیم»

آمریکایی تلاش کرد هشدار آمریکای لاتینی‌ها را بی‌اهمیت تلقی کند، اما در کمال شگفتی نمی‌توانست. ایجاد سوء اداره، فساد و رکود اقتصادی در ملت‌های آمریکای لاتین یک توالی و تسلسل خاص را دنبال می‌کند. و اکنون آن توالی در حال آشکار شدن در آمریکا بود.

کوبایی توضیح داد: «با یک قهرمان ملی شروع می‌شه. یک رهبر، یک رهبر سیاسی و نظامی، یک رهبر بزرگ.»

آیا اوباما تلاش کرده بود چیزی مثل یک قهرمان ملی را نشان دهد؟ رد کردن این اتهام برای آمریکایی سخت بود. در طول مبارزات انتخاباتی اوباما از ارائه یک برنامه واقعی عاجز بود و در عوض بر «امید» و «تغییر» تکیه کرده بود. در واقع از آمریکایی‌ها خواسته بود کشور را کورکورانه به او بسپارند. او قول داد شخصا ماورای تقسیم‌بندی‌های حزبی و نژادی عمل کند.

او با سخنرانی برای اجتماعات وسیع خود را شکوفا کرده بود. در آلمان او برای ۲۵۰۰۰۰ نفر سخنرانی کرده بود. در همایش دموکرات‌ها، سخنرانی پذیرش او در عوض یک سالن چند هزار نفری در یک استادیوم و برای هشتادهزار نفر انجام شده بود. او به یک روش ماهرانه اما ملموس از سنت سیاسی معمول آمریکا تخطی کرده بود. او هواداران خود را به انسان‌هایی بی‌هویت تنزل داده بود.

و آمریکایی‌ها باید بپذیرند که خبرگان کنگره، دانشگاهیان و رسانه‌ها به شکلی حیرت انگیز خود را بنده اوباما کردند. برای مثال در هفدهم فوریه اوباما یک بسته هشتصدمیلیارد دلاری محرک را تصویب کرد که حداقل دو سوم آن به جای تحریک اقتصاد به بازپرداخت‌های سیاسی اختصاص یافت. کمتر از یک هفته بعد او میزبان یک گردهمایی در کاخ سفید با عنوان «مسوولیت‌های مالی»(۳) بود. آیا رسانه‌ها به این تضاد اشاره کردند؟ آیا اعتراض کردند؟

اگر جورج دبلیو بوش یک کلمه را اشتباه تلفظ می‌کرد رسانه‌ها ماه‌ها عزاداری می‌کردند. اما بگذارید اوباما خود زبان را مورد تعرض قرار دهد. بگذارید بگوید که بی‌ملاحظه‌ترین اقدام مالی را در طول تاریخ آمریکا به عنوان یک «مسوولیت مالی» انجام داده است و رسانه‌ها به ندرت آن را بیان کنند.

کلمبیایی توضیح داد: «بعد از قهرمان ملی، ملی‌سازی شروع می‌شه. فیدل کاسترو کارخانه‌های شکر کوبا رو ملی کرد، چاوز بانک ونزوئلا رو و مورالز صنایع نفت و گاز بولیوی رو».

اوباما؟ او شاید مشغول اوامر دیکتاتوروار نبوده باشد. اما آمریکایی‌ها باید تایید کنند که او سهام فدرال را در بسیاری از بانک‌ها، شرکت‌های اتومبیل‌سازی و بازارهای رهنی گسترش داده‌ و در سخنرانیش برای کنگره پیشنهاد کرد که دولت در بخش بهداشت و درمان حضور تازه ای داشته باشد، بخشی که شامل یک هفتم اقتصاد آمریکا است.

کوبایی گفت: «آخرین مرحله هم سانسوره. هیچ‌وقت از اول واضح نیست. اونا زرنگ‌تر از این حرفان. ولی این کارو می‌کنن».

آمریکایی جواب داد: «هرگز، ما اصلاحیه اول رو داریم».(۴)

کوبایی با تلخندی گفت: «و به‌زودی دکترین بی‌طرفی را خواهید داشت(۵)»

دکترین بی‌طرفی که در سال ۱۹۸۷ لغو شد رسانه‌های صوتی را ملزم می‌کرد که نظرات متفاوت و متناقض را درباره مسائل عمومی منعکس کنند. این دکترین که امروز دوباره اعلام شده است از رادیوها می‌خواهد که مصاحبه‌شوندگان محافظه‌کار رادیویی را که شنوندگان زیادی دارند در کنار مصاحبه‌شوندگان لیبرال که به ندرت شنونده‌ای دارند قرار دهند. یعنی در هر مبحثی باید نقطه نظرات متفاوت درباره موضوع بیان گردد. همان‌طور که آمریکایی‌ها تایید می‌کنند این قانون مصاحبه‌های رادیویی را بی‌فایده خواهد کرد و ستارگان محافظه‌کار این مصاحبه‌ها را سانسور خواهند کرد.

این یعنی تحمیل دوباره دکترین بی‌طرفی و اعمال سانسور. آیا این ممکن بود؟ آمریکایی‌ها باید تایید کنند نه تنها ممکن بلکه محتمل است.

سناتور دبی استابنو در طول بحث اخیر درباره دکترین بی‌طرفی گفت «رییس‌جمهور جدید ما به درستی درباره پاسخگویی صحبت کرده است. من فکر می‌کنم وقتش است کمی مسئولیت به امواج رادیویی برگردانیم. من قبلا بحث‌هایی با همکارانم داشته‌ام ... فکر می‌کنم به‌زودی این اتفاق خواهد افتاد.»

یک قهرمان ملی، ملی‌سازی و سانسور!

بعد از بحث، آمریکایی با خود گفت: «ما هنوز قانون اساسی رو داریم. فیدل؟ پرون؟ توی این کشور؟ احمقانه است». اما یک تصویر داشت به ذهن او رخنه می‌کرد: دومیلیون نفری که در گردهمایی روز شروع ریاست جمهوری اوباما فریاد می‌زدند: «اوباما، اوباما».

آمریکایی با خود فکر کرد ممکن است چهار سال بعد رای‌دهندگان این رییس‌جمهور را برکنار کنند. اما قطعا او باعث شده است این ملت بزرگ مانند یک جمهوری موزی جلوه کند.

رییس‌جمهور دارد آمریکا را به یک جمهوری موزی تبدیل می‌کند(۱)

نویسنده: پیتر رابینسون(۲)

مترجم: یاسر ظهوریان ابوترابی

MBA از دانشگاه کارلتون کانادا

پاورقی

(۱)جمهوری موزی واژه ای است تحقیر آمیز برای کشورهایی که ثبات سیاسی ندارند، اقتصادشان وابسته به بعضی محصولات کشاورزی خاص (مانند موز) است و به وسیله گروهک‌های کوچک، ثروتمند و فاسد اداره می‌شوند. [مترجم]

(۲)پیتر رابینسون یک محقق در انستیتو هوور دانشگاه استنفورد است که در سایت robinsonandlong.com می‌نویسد و یک ستون هفتگی هم در فوربس دارد.

(۳) Fiscal responsibilitiesiv

(۴) First amendment بخشی از سند حقوق آمریکا که سانسور را ممنوع می‌کند.

(۵) Fairness doctrine سیاستی از سوی کمیسیون ارتباطات آمریکا را که پخش مسائلی که از نظر عمومی جدال آمیز است، محدود می‌کند.