پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
اخلاق در جهان مدرن
جهان مدرن ، جهان سیطره غریزه بر فطرت است. جهانی که ارزشهای اخلاقی در آن روز به روز کمرنگتر میشود و امنیت اخلاقی در آن هر دم رو به زوال میرود.
این را نه فقط ما که سردمدار دین و سنت هستیم، بلکه بزرگان علم و اندیشه غرب میگویند. آنها که در دل همین مدرنیته زیستهاند و چهبسا تاثرگذارترین شخصیتها در این عصر تغییر جهان به جای تفسیر آن بودهاند. دانشمندانی نظیر آلبرت اینشتین که خود اگرچه در راستای حقیقتجویی علمی در مسیر مدرنیته قدم برداشتهاند، اما به وضوح میبینند که دنیای برساختهشان به چه عاقبتی گرفتار آمده و با چه شتاب روزافزونی دارد به سوی انحطاط و تباهی حقیقت وجودی انسان پیش میرود.
مشکل صد البته از خود مدرنیته و مفهوم تجدد و دستاوردهای حاصل از آن نیست، بلکه از آسیبهای ناشی از نگرش تازهای است که نسبت به عالم وجود پدیدار گشته است. نگرشی که انسان را با جبر و غریزه معنا میکند و انسانیت را با خصلتهای حیوانی وجود بشر. مشکل، گام برداشتن در جهت شناخت علمی و رفاه مادی و در اختیار گرفتن طبیعت نیست، آنچه جای تاسف دارد، وابستگی به ابزار است و خودفراموشی و مسخ شدن در چنگال عادات و غرایز. مقصر را نمیتوان مدرنیته دانست.
سرمنشا این انحطاط اخلاقی فراگیر بیشک مواجهه نادرست بشر با علم جدید است، اما به راستی مدرنیته چه دارد که این همه مستعد آفت است؟ مگر نه این که بنیانش بر دانش است و آگاهی و شناخت؟ و مگر نه این که هدفش خدمت به انسان است و کمک به او برای آن که بتواند دنیایی را که دیگران برایش ساختهاند تغییر دهد و اینک خود به فراخور نیازش آن را از نو بسازد؟ پس چرا این آزادیطلبی و این اختیارگرایی که از انسانیترین ارزشهای وجودی بشر هستند ناگهان به ضدخود بدل میشوند و بشر تحت سیطره اسارت و جبر قرار میگیرد؟
همه چیز برمیگردد به مساله اخلاق و جایگاه آن در جهان مدرن. نه متفکرانی که آنها را به عنوان پایهگذاران مدرنیته میشناسیم مقصرند، نه دانشمندانی که با جهد و تلاش خستگیناپذیر برای بشر اکتشافات علمی و صنعتی به ارمغان آوردهاند، و نه تئورسینهای بنامی همچون آلبرت اینشتین که جهش علمی زمانه، مدیون بینش ژرف آنهاست. گناه بیاخلاقی و خودپرستی بشر جدید را به گردن این بزرگان نمیتوان انداخت. اینها چهبسا خود مهمترین قربانیان این انحطاط اخلاقی مدرن هستند. مدرنیته اساسا نظر به ساحت غربی وجود آدمی دارد. آن گونه که حکمای پیشین ما گفتهاند انسان دو ساحت وجودی دارد. ساحت شرقی یا ساحت جان و ساحت غربی یا ساحت تن و هیچ یک از این دو هم به خودی خود بر دیگری برتری ندارد چراکه هر دو در عین حال که بشری است میتواند الهی باشد.
محمدرضا ریختهگران در کتاب «پدیدارشناسی، هنر، مدرنیته»در این خصوص بیان میدارد که: «هم شرق، بشری است، هم غرب. تلقی غالب این است که ساحت شرقیه از خداست و ساحت غربیه از غیرخدا یا شیطان است، اما در کتاب خدا میبینیم که میفرماید: «و لله المشرق و المغرب فاینما تولوا فثم وجه الله» شرق و غرب از آن خداست؛ هر جا بنگرید وجه خدا را میبینید. پس هم شرق وجهه الهی دارد هم غرب.» و در جایی دیگر در مقام بیان نسبت این دو ساحت در حقیقت وجود میگوید: «سخن اینجاست که در اسلام این دو ساحت در منافرت با یکدیگر دیده نشده است... اصلا میتوان گفت که آهنگ خاص اسلام که آن را از ادیان دیگر متمایز میسازد، همین است که الگوی معنویت در اسلام، الگوی کاملا شرقی نیست. یعنی آن معنویتی که در اسلام طرح شده، معنویت بودایی یا مسیحی نیست... میتوان گفت که در اسلام بهشت به زمین آورده شده و شخص باید معنویت و گهرهای معنوی را در دل کار اجتماعی و معیشت روزانه جستجو کند. به اینجا که میرسیم میبینیم دیالوگ میان شرق و غرب به طور کامل در اسلام تحقق پیدا کرده است و اسلام یعنی دیالوگ این دو ساحت وجودی انسان.» (پدیدارشناسی، هنر، مدرنیته، محمدرضا ریختهگران، تهران، نشر ساقی، ۱۳۸۹، صفحه ۲۰۹ و ۲۱۲)
مشکل مدرنیته در نگاهش به ساحت غربی وجود آدمی نیست. آنچه مدرنیته را مستعد آفت کرده توقفش در این ساحت و دلبستگی به آن و ازخودبیگانگی تحت سیطره آن است.
به بیان ریختهگران: «نداشتن مساله نیست؛ دلبستگی نداشتن مساله است. دل که از آن برداشتیم، صولت و استیلا که لازمه ذاتی آن است به پایان میرسد و ما در نسبت صحیح با آن قرار میگیریم... با این حالِ وارستگی است که بار دیگر به تکنولوژی روی میآوریم. در این مقام دیگر ما در بند تکنولوژی نیستیم، بلکه تکنولوژی در بند ماست.» (همان، صفحه ۱۸۹)
این وارستگی و رهایی، همان اخلاقی زیستن در دنیای مدرن است که متاسفانه امروز به فراموشی سپرده شده و اثری از آن نیست. اینشتین در یادداشتی که با عنوان «انحطاط اخلاقی» به چاپ رسیده در این باره مینویسد: «کشمکشها و پیچیدگیهای سیاسی و اقتصادی این چند دهه اخیر خطرهایی را در برابر ما آشکار ساختهاند که تیرهفکرترین بدبینان قرن گذشته آنها را به خواب هم نمیدیدند. در آن زمان، احکام اخلاقی کتاب مقدس درباره رفتار و کردار آدمی، همچون ضرورتهایی مسلم و مبرهن برای افراد و جامعه، مورد پذیرش مومن و غیرمومن بود... اما امروز باید با وحشت و نفرت پذیرفت که این ستونهای تمدن انسانی استحکام خود را از دست داده است.» و در جایی دیگر درباره اخلاق مطلبی بیان میدارد که کاملا مرتبط با بحث ما در این نوشتار است.
او سخن را از ابداعات و اکتشافات تکنولوژیک جدید آغاز میکند (یعنی همان مظاهر تمدن مدرن) و مینویسد: «زمانه ما سرشار از مغزهای مبتکری است که با اختراعات خود زندگی ما را بسی آسانتر میسازند. ما به یاری نیروهایی که مهار کردهایم، دریاها را مینوردیم و از همین نیروها برای رهایی بشریت از کار عضلانی فرساینده نیز بهره میگیریم. ما پرواز کردن را آموختهایم و قادریم پیامها و خبرها را بر بال امواج الکتریکی بدون دشواری به سراسر دنیا بفرستیم.»
سپس به وحشت و کشتار و ناامنی موجود در عصر جدید اشاره میکند و تصویری دیگر از جامعه امروز ارائه میدهد: «با تمام این احوال، تولید و توزیع کالاها و ملزومات زندگی در مجموع سازمان نایافته است، به نحوی که همه ناگزیر با این وحشت به سر میبرند که هر لحظه و هر آن از مدار اقتصادی جامعه حذف شوند و برای کسب معیشت به رنج و مشقت دچار گردند. افزون بر این، مردم کشورهای مختلف در فواصل زمانی نامنظم به کشتار یکدیگر میپردازند و بههمین دلیل تمام کسانی که به آینده میاندیشند باید در ترس و وحشتی دائمی روزگار بگذرانند.»
اینشتین در ادامه، نتیجهای جالب توجه از این دو تصویری که از بشر امروز ارائه نموده میگیرد. نتیجهای که دقیقاً مبتنی بر نگاه علمی مبتنی بر اخلاق اوست. او علم و تکنولوژی را مقصر نمیداند و آن را از اتهام ترویج بیاخلاقی مبرا میکند. به نظر اینشتین هوشمندی و منش مردمی که از دستاوردهای علمی بهره میگیرند محل اشکال است یعنی همان ضعیف بودن قوه اخلاقی در وجود آنها و این که به قول معروف، فرهنگ استفاده از تکنولوژی را ندارند و نمیتوانند خود را از بردگی و تحت انقیاد بودن آن رها سازند.
حال آن که مخترعان و مکتشفان این ابزارها خود انسانهایی آگاه و آزاد هستند: «این امر [وحشت و کشتار و ناامنی] ناشی از آن است که هوشمندی و منش تودههای عادی مردم به طرزی قیاسناپذیر پایینتر از هوشمندی و منش شمار اندکی از افراد قرار گرفته است که به تولید لوازم و وسایلی ارزشمند برای جامعه مشغولند... اطمینان دارم که آیندگان این گفتهها را با احساسی از غرور و برتری قابل توجیه مطالعه خواهند کرد.» (حاصل عمر، مجموعه ۴۴ مقاله و رساله، آلبرت اینشتین، ترجمه ناصر موفقیان، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۰، صفحه ۷ و ۸ و ۹)
به نظر اینشتین برآوردن نیازهای جسمانی شرط اولیه لازم و غیرقابل انکار هر گونه زیست رضایت بخش است، اما این به تنهایی کافی نیست چراکه انسان برای احساس رضایت باید این امکان را هم در اختیار داشته باشد که توانایی ذهنی خویش را هم متناسب با ویژگیها و قابلیتهای شخصیاش بپروراند.
اینجاست که اینشتین در کنار آزادی بیرونی از ارزشی به نام آزادی درونی یا معنوی هم سخن به میان میآورد و ارتقای سطح فکری جامعه را لازمه مواجهه درست افراد جامعه با محصولات تکنولوژیک عنوان میکند. او اندیشه را عاملی سازماندهنده میداند که در وجود آدمی بین غریزه و عمل ناشی از آن حایل شده و موجب میشود که اعمال ما منحصرا در جهت برآوردن خواستهای آنی غرایزمان صورت نگیرد. اینشتین ریشه هراس و اضطراب بشر جدید را فاصله گرفتن او از همین قدرت کنترل غرایز میداند که در نظر او سرمنشا اخلاق است.
در نگاه او این نظارت و کنترل درونی تکلیفی دائمی است که آدمی هرگز نمیتواند از بار مسوولیت آن شانه خالی کند: «اخلاق در حقیقت دیدگاهی است که از موضع آن میتوان و باید تمام مسائل پیش آمده در زندگی را مورد قضاوت قرار داد. این وظیفهای است که هیچ گاه پایان نمییابد؛ چیزی است همیشه حاضر که داوری ما را هدایت میکند و رفتارمان را الهام میبخشد.» (همان، ص ۱۶ و ۱۷)
آزاد جعفری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست