شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

آشنایی با مفهوم فرقه


آشنایی با مفهوم فرقه

واژه فرقه در همه مذاهب کاربرد دارد مثلا, در قرن نوزدهم در بریتانیا «فرقه»ها یک واژه مشترک برای مخالفان کلیسای رسمی بودند افرادی چون باپتیست ها و متدسیست ها که فرقه هایی از مسیحیت هستند

واژه فرقه در همه مذاهب کاربرد دارد؛ مثلا، در قرن نوزدهم در بریتانیا «فرقه»ها یک واژه مشترک برای مخالفان کلیسای رسمی‌بودند؛ افرادی چون باپتیست‌ها و متدسیست‌ها که فرقه‌هایی از مسیحیت هستند.

«تروچ» فرقه را به عنوان یک توده و گروه کوچک شرح می‌دهد که هدف آن سرزنش حکم فرمایی جهان است و رهبران آن در پی یافتن اعضای خاصی هستند.

«یینگر» فرقه را به عنوان گروهی ساده و پویا معرفی می‌کند که اعتقادات مشترکی دارند. «نیبوهر» فرقه را تشکیلاتی با شرایط معیّن و خاص می‌داند که به فرقه گرایی گرایش دارد. به تعبیر دیگر، «فرقه» واژه ای است که بر گروه یا حزبی دلالت دارد که نظریات و پیشوای مشترکی دارند و بنابراین، برای گروه‌های فلسفی و سیاسی نیز می‌توان این واژه را به کار برد؛ همان گونه که در مفاهیم مذهبی به کار می‌رود.

تعریف دیگری بیان می‌کند«فرقه» به معنای راهی است که رهروی در آن حرکت می‌کند و همچنین راهکارهای علمی‌و نیز نظامی، فکری و رفتاری ارائه کرده و در مجموع، یک مکتب سیاسی و فلسفی است و خود نیز به عنوان نوعی سازمان دینی خاص شناخته می‌شود.

این واژه در زبان فرانسه، در آغاز، به گروهی از افراد اطلاق می‌شد که اعلام می‌کردند از آیینی خاص پیروی می‌کنند. سپس معانی محدودتری یافت؛ از جمله:

الف) تجمع خاص اشخاص که به آیینی گرویده اند ولی توسط همگان به رسمیت شناخته نشده و در نهادهای اساسی جامعه قرار گرفته اند.

ب) گروهی که به عمد خود را از جمعی وسیع و اصلی و یا سلسله اندیشه‌ها و باورهایی خاص جدا ساخته اند. در این معنا فرقه در برابر سازمان دینی قرار می‌گیرد.

ج) در معنای اصولی فرقه، انقطاع و یا دست کم، طرد از یک آیین است که آن آیین از نظر جامعه شناختی «تبه گشته» و از نظر انسانی «منحط» شناخته شده است.

تعبیر دیگر درباره واژه «فرقه» بر گروه یا حزبی دلالت دارد که نظریات و پیشوای مشترکی دارند و بنابراین، برای گروه‌های فلسفی و سیاسی نیز می‌توان این واژه را به کار برد؛ همان گونه که در مفاهیم مذهبی به کار می‌رود.

در فرهنگ سیاسی فرقه معادل کلمه کالت (Cult) است و معنی آن در فرهنگ انگلیسی آکسفورد چنین آمده است:

۱) یک سیستم مذهبی پرستش، بخصوص در اجرای مراسم و عبادات.

۲) وفاداری، شیفتگی، از خود گذشتگی نسبت به یک فرد. از ریشه کالتوز در لاتین به معنی پرستش. "

در فرهنگ تاریخ لغات آکسفورد در باره تاریخچه لغت کالت چنین آمده است: کالت ابتدا" بمعنی ابراز سر سپردگی به موجود الهی بوده است. ورود این لغت به انگلیسی از لغت کالتوز بمعنی پرستش است. از شروع دهه ۱۹۶۰ استفاده این لغت در زبان انگلیسی محدود به اشاره به یک پدیده فرهنگی شده که معمولا" تعداد محدودی از افراد (اغلب جوان) را بخود جذب می‌کند.

مارگارت تالر سینگر فرقه را با سه ویژگی اصلی ؛ دارا بودن رهبر مستبد و خودکامه، ساختار هرمی‌قدرت، و استفاده از برنامه مجاب سازی (بازسازی فکر یا شستشوی مغزی) توصیف می‌کند.

این در حالی است که هیچیک از این ویژگیها به تنهایی برای فرقه نامیدن یک جمع کافی نیستند. بطور مثال ساختار هرمی‌قدرت تنها در فرقه‌ها دیده نمی‌شود و امروزه در بسیاری از سازمانها، نهادها و دولت‌ها و حکومت‌ها چنین ساختاری دیده می‌شود. ضمن اینکه می‌دانیم که تئوری سینگر در مجامع علمی‌و قضایی مردود اعلام شده و بر علیه آن حکم صادر شد.

سایت دیده بان فرقه در تعریف فرقه اینطور می‌نویسد: تعریف مدرن از فرقه کنترل ذهنی، عبارت از هر گروهی است که از کنترل ذهن و تکنیک‌های عضو گیری فریب دهنده استفاده می‌کند. به عبارت دیگر فرقه‌ها به مردم کلک می‌زنند تا آنها را جذب نمایند و آنها را فریب می‌دهند تا در فرقه بمانند. اما این تعریف نیز دقت کافی را ارائه نمی‌دهد و مانند تئوری سینگر مورد توافق جامعه عملی نیز واقع نشده است. ضمن اینکه دو تئوری اخیر بیش از آنکه نگاه علمی‌را در نظر داشته باشند ناشی از دیدگاههای امنیتی هستند.

همانطور که پیداست بسیاری از تعاریف فوق به اندازه کافی جامع و مانع (و خصوصا مانع) نیستند و در اکثر موارد بر بسیاری از گروههای خودجوش مردمی‌هم ممکن است دلالت پیدا کنند. این موضوع زمانی اهمیت می‌ابد که این تعاریف ناقص ممکن است مستمسکی برای وارد کردن اتهامات به گروههای مردمی‌باشند.

رها حق طلب

منبع : کتاب« فرقه‌ها، جنبش‌های معنوی و ضدفرقه» / تهران /۱۳۸۷/ به کوشش: جمعی از محققان جمیعت ال‌یاسین