یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

پنجاهمین سال آغاز مناسبات جدید ایران در خلیج فارس


پنجاهمین سال آغاز مناسبات جدید ایران در خلیج فارس

پنجاه سال قبل و با اعلام رسمی استقلال دولت کویت در نوزدهم ژوئن ۱۹۶۱ ۲۹ خرداد ۱۳۵۰ دور جدیدی از مناسبات منطقه یی برای ایران در خلیج فارس آغاز شد

پنجاه سال قبل و با اعلام رسمی استقلال دولت کویت در نوزدهم ژوئن ۱۹۶۱ (۲۹ خرداد ۱۳۵۰) دور جدیدی از مناسبات منطقه‌یی برای ایران در خلیج‌فارس آغاز شد.

به دنبال پایان جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی، موجودیت، بتدریج حاکمیت بریتانیا بر مناطق عربی خلیج فارس رسمیت یافت. پس از خاتمه جنگ جهانی دوم، دولت بریتانیا وعده‌هایی برای مستقل شدن به شیخ‌نشینان تحت‌الحمایه خود و رفع حاکمیت نیروی دریایی خود بر بخش عربی خلیج فارس داد.

اجرایی شدن این وعده‌ها در سال ۱۹۵۱ و با به رسمیت شناختن استقلال کامل سلطنت عمان آغاز شد. هر چند که عمان هرگز مانند دیگر شیخ‌نشین‌های منطقه، تحت‌الحمایه یا مستعمره بریتانیا نبود. با این همه، ۱۰ سال پس از استقلال سلطنت عمان و با اعلام استقلال دولت کویت، در پایان بهار ۱۹۶۱ بود که روند اعطای استقلال به شیخ‌نشینان عرب خلیج فارس و شکل‌گیری مناسبات جدید در این منطقه جدی‌تر شد.

تا این زمان، ایران در خلیج فارس تنها با دولت‌های عثمانی و بریتانیا و سپس با پادشاهی سعودی طرف حساب بود. ولی بتدریج از ابتدای دهه پنجاه و مشخصا از ابتدای دهه شصت میلادی بازیگران کوچک‌تر منطقه‌یی به عنوان شیخ‌نشین‌های تحت‌الحمایه بریتانیا به عنوان دولت‌های تازه استقلال‌یافته وارد صحنه سیاسی و دیپلماسی منطقه شدند.

در سال ۱۹۶۸ پارلمان بریتانیا رسما به خروج نیروهای آن کشور از خلیج فارس رای داد. وعده لندن به ۹ شیخ‌نشین عرب خلیج فارس پس از خروج نیروهای بریتانیا از منطقه، تاسیس یک فدراسیون مستقل و متحد عربی منطقه‌یی بود. اجرایی شدن این روند در کل سه سال و نیم به طول انجامید، ولی تحولات دقیقا بر اساس برنامه تنظیم شده لندن پیش نرفت و شیوخ بحرین و قطر از مشارکت در این فدراسیون سر باز زدند.

پس از سال‌ها کشمکش با بریتانیا، دولت ایران دعاوی خود درباره بحرین را در ازای برگزاری یک رفراندوم رسمی پس گرفت. ولی برخلاف وعده‌های مکرر، به جای رفراندوم به یک نظرخواهی فرمایشی در لباس همه‌پرسی در ۱۱ مه ۱۹۷۰ (۲۱ اردیبهشت ۱۳۴۹) بسنده شد و ۱۵ ماه بعد رسما استقلال بحرین اعلام شد.

قطر نیز در سوم سپتامبر ۱۹۷۱ (۱۲ شهریور ۱۳۵۰) از تحت‌الحمایگی بریتانیا خارج و توسط جامعه جهانی به عنوان کشوری مستقل به رسمیت شناخته شد.

در فاصله سال‌های ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۱، دولت‌های تهران و لندن در مجموعه‌یی از مذاکرات فشرده و سنگین در تهران و لندن، درباره آینده منطقه بدون حضور نیروی دریایی بریتانیا و موضع احتمالی ایران در قبال دولت در آستانه تاسیس امارات عربی متحده و همچنین آینده حاکمیت و مالکیت سه جزیره اشغال شده تنب‌بزرگ، تنب‌کوچک و ابوموسی گفت‌وگو کردند. این سه جزیره در سال ۱۹۰۳ و در دوران ضعف دولت مرکزی ایران در زمان سلطنت مظفرالدین شاه قاجار به اشغال نیروهای بریتانیا درآمده بود. این مذاکرات از آن جهت اهمیت داشت که دولت بریتانیا به درستی آگاه بود که موضع ایران در قبال امارات تعیین کننده مرگ و زندگی آن دولت در حال تاسیس بود.

موضع ایران در این مذاکرات کاملا مشخص و محکم بود: اگر حاکمیت جزایر به ایران بازگردند، ایران حاکمیت کامل دولت مستقل امارات را به رسمیت خواهد شناخت و از هیچ کوششی در جهت تحکیم و اقتدار آن خودداری نخواهد کرد. ولی اگر آن سه جزیره به ایران بازگردانده نشوند، ایران ضمن تلاش برای بازگرداندن جزایر به قلمرو خود، نه تنها امارات را به رسمیت نشناخته و کمکی به تحکیم دولت آن نمی‌کند، بلکه همه کوشش خود را برای تضعیف این دشمن نوظهور منطقه‌یی خود به کار خواهد گرفت.

نهایتا پس از امضای توافقنامه‌یی بین ایران از یک سو و بریتانیا و شیوخ امارات حاکمیت ایران بر این سه جزیره به رسمیت شناخته و قرار شد طی تشریفاتی جزایر مذکور پس از ۶۸ سال اشغال به ایران بازگردانده شوند.

روزهای ۲۹ نوامبر تا دوم دسامبر ۱۹۷۱ (هشتم تا یازدهم آذر ۱۳۵۰)، منطقه خلیج فارس شاهد سه حادثه مهم تاریخ‌ساز بود. نخست، در روز ۲۹ نوامبر آخرین نیروهای نظامی بریتانیا از خلیج فارس خارج شدند و اقتدار نظامی لندن بر منطقه خاتمه یافت، یک روز بعد در ۳۰ نوامبر، نیروهای ایرانی طی تشریفاتی با استقبال رسمی نمایندگان شیوخ شارجه و راس‌الخیمه وارد جزایر سه‌گانه شده و پرچم ایران را در آن مناطق برافراشتند. دو روز بعد نیز در دوم دسامبر دولت امارات تاسیس شد.

از آن زمان و به دنبال سلسله حوادثی که از اعلام استقلال کویت تا استقلال امارات آغاز و تاکنون نیز ادامه یافته، مناسبات منطقه‌یی ایران در خلیج فارس با دوره قبل از آن به کلی متفاوت و دیگرگونه شده است.

در حدود چهل سالی که از بازگشت حاکمیت و مالکیت جزایر سه‌گانه خلیج فارس به ایران می‌گذرد، حوادث مختلفی رخ داده است. در سال‌های ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۹ (۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷)، ایران قدرت برتر منطقه‌یی بود. در آغاز انقلاب دولت‌های عرب منطقه با محاسبه شرایط موجود و تصور اینکه بهانه‌یی برای مقابله با ایران جدید یافته و قادر به سهم‌خواهی و باج‌خواهی از ایران هستند وارد چالش بین ایران و غرب شدند.

این سوء محاسبه تا جایی پیش رفت که در آستانه تجاوز نظامی عراق علیه ایران در شهریور ۱۳۵۹، همه دولت‌های عرب منطقه آشکارا به حمایت از حکومت صدام حسین برخاسته و با اپوزیسیون خارج از کشور حامی عراق به این نتیجه واهی رسیدند که ارتش عراق قادر است ظرف یک هفته ایران را

شکست داده و در مدت یک ماه حکومت تهران را به کلی سرنگون ساخته و در اختیار اپوزیسیون تحت‌الحمایه خود قرار دهد.

اسناد تازه آزاد شده در آرشیو ملی بریتانیا که مورد مطالعه و بررسی نگارنده قرار گرفته نشان می‌دهد که ترکیبی از باج‌خواهی ارضی و سیاسی، عقده‌گشایی‌های تاریخی علیه ایران و ایرانیان و یافتن سوژه‌یی برای نشان دادن وحدت خیالی اعراب موجب رسیدن آنان به این سوء محاسبه نسبت به قدرت واقعی ایران و ایرانیان در مقابله این تهاجم همه‌جانبه بود.

عجیب آنکه تجزیه استان خوزستان و دست کشیدن ایران از حاکمیت جزایر سه‌گانه، جزو نخستین خواسته‌های رهبری حزب بعث برای خروج از اراضی اشغال شده ایران و پایان جنگ بود. صدام حسین این مطالبات را قبل از خواسته‌های خود برای الغای قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر و ادعای حق حاکمیت بر شط‌العرب مطرح می‌کرد.

ایران طی سال‌های پس از جنگ و بخصوص در دوره اشغال عراق توسط نیروهای متحد امریکا و همچنین خیزش‌های اخیر منطقه‌یی با نوع جدیدی از مناسبات با دولت‌های عربی تغییر یافته یا در آستانه تحول مواجه است.

تحولات منطقه‌یی هشت سال اخیر، از زمان اشغال عراق تا رویدادهای اخیر، در مجموع به سود ایران بوده‌اند. ولی نمی‌توان توقع داشت که دیگر کشورهای منطقه و قدرت‌های غربی در این راه ساکت نشسته و به سود ایران از صحنه کنار روند.

در این شرایط نه ایران و نه اغلب کشورهای عربی منطقه نه قادر به تداوم روش‌های سیاسی و دیپلماتیک سنتی خود در تعامل با یکدیگر هستند و نه خواهان تداوم ستیزه‌جویی یا تشدید اختلافات. این البته نباید ایران را به این سراب سوق دهد که اعراب از دعاوی ارضی نسبت به ایران دست کشیده یا از به کار بردن نام‌های مجعول برای خلیج فارس کوتاه آمده‌اند.

ایران در برخورد هوشمندانه، هدفمند و راهبردی با این کشورها، بخصوص با دو کشور بحرین و عراق که دارای اکثریت مطلق شیعه هستند، نیازمند تبیین یک دیپلماسی عمومی همه‌جانبه جدید و کارآمد است. از سوی دیگر، در آستانه چهلمین سالگرد اعاده حاکمیت ایران بر جزایر سه‌گانه، ستیزه‌جویی کشورهای کوچک منطقه در حمایت از ادعاهای بی‌پایه امارات درباره مالکیت جزایر همچنان ادامه یافته و به عنوان دومین چالش حقوقی و بین‌المللی ایران ادامه دارد. در برابر این معضل و حمایت‌های ابزاری و مغرضانه دولت‌های غربی از ادعاهای امارات، ایران نیازمند یک عزم جدی پژوهشی آکادمیک و علمی در سطح جهان در جهت تثبیت مالکیت خود بر جزایر سه‌گانه و تسجیل تاریخی صدها سال حضور و اقتدار خود در خلیج فارس است. این کار صرفا

با برگزاری چند همایش و جشنواره تکراری، نمایشی و کم‌محتوای داخلی و هدر دادن بودجه‌های هنگفت شدنی نیست. باید چاره‌یی اساسی اندیشید، طرحی نو درانداخت و بدون مصلحت‌اندیشی‌های سلیقه‌یی و فردی، از دانش و تجربه پژوهشگران و اندیشمندان جدی و مستقل داخلی و خارجی در راه تثبیت و مستند‌سازی تاریخ، اقتدار و هویت دیرپای ایران در منطقه خلیج‌فارس مدد خواست.

مجید تفرشی