یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
نوجوانی و جوانی پیامبر
آرامش و وقار و سیمای متفكر " محمد " از زمان نوجوانی در بین همسن و سالهایش كاملا مشخص بود . به قدری ابو طالب او را دوست داشت كه همیشه میخواست با او باشد و دست نوازش بر سر و رویش كشد و نگذارد درد یتیمی او را آزار دهد . در سن ۱۲ سالگی بود كه عمویش ابو طالب او را همراهش به سفر تجارتی - كه آن زمان در حجاز معمول بود - به شام برد . درهمین سفر در محلی به نام " بصری " كه از نواحی شام ( سوریه فعلی ) بود ، ابو طالب به " راهبی " مسیحی كه نام وی " بحیرا " بود برخورد كرد . بحیرا هنگام ملاقات محمد - كودك دهیادوازده ساله - از روی نشانههایی كه در كتابهای مقدس خوانده بود ، با اطمینان دریافت كه این كودك همان پیغمبر آخر الزمان است . باز هم برای اطمینان بیشتر او را به لات و عزی - كه نام دو بت از بتهای اهل مكه بود - سوگند داد كه در آنچه از وی میپرسد جز راست و درست بر زبانش نیاید . محمد با اضطراب و ناراحتی گفت ، من این دو بت را كه نام بردی دشمن دارم . مرا به خدا سوگند بده ! بحیرا یقین كرد كه این كودك همان پیامبر بزرگوار خداست كه بجز خدا به كسی و چیزی عقیده ندارد . بحیرا به ابو طالب سفارش زیاد كرد تا او را از شر دشمنان بویژه یهودیان نگاهبانی كند ، زیرا او در آینده مأموریت بزرگی به عهده خواهد گرفت.
محمد دوران نوجوانی و جوانی را گذراند . در این دوران كه برای افراد عادی ، سن ستیزهجویی و آلودگی به شهوت و هوسهای زودگذر است ، برای محمد جوان ، سنی بود همراه با پاكی ، راستی و درستی ، تفكر و وقار و شرافتمندی و جلال . در راستیو درستی و امانت بی مانند بود . صدق لهجه ، راستی كردار ،ملایمت و صبر و حوصله در تمام حركاتش ظاهر و آشكار بود . از آلودگیهای محیط آلوده مكه بر كنار ، دامنش ازناپاكی بت پرستی پاك و پاكیزه بود بحدی كه موجب شگفتی همگان شده بود ، آن اندازه مورد اعتماد بود كه به " محمد امین " مشهور گردید . " امین " یعنی درست كار و امانتدار . در چهره محمد از همان آغاز نوجوانی و جوانی آثار وقار و قدرت و شجاعت و نیرومندی آشكار بود . در سن پانزده سالگی در یكی از جنگهای قریش با طایفه " هوازن " شركت داشت و تیرها را از عموهایش بر طرف میكرد . از این جا میتوان به قدرتروحی و جسمی محمد پی برد . این دلاوری بعدها در جنگهای اسلام با درخشندگی هر چه ببیشتر آشكار میشود ، چنانكه علی ( ع ) كه خود از شجاعان روزگار بود درباره محمد ( ص ) گفت : " هر موقع كار در جبهه جنگ بر ما دشوار میشد ، به رسول خدا پناه میبردیم و كسی از ما به دشمن از او نزدیكتر نبود " با این حال از جنگ و جدالهای بیهوده و كودكانه پرهیز میكرد . عربستان در آن روزگار مركز بت پرستی بود . افراد یا قبیلهها بتهایی از چوب و سنگ یا خرما میساختند و آنها را میپرستیدند . محیط زندگی محمد به فحشا و كارهای زشت و می خواری و جنگ و ستیز آلوده بود ، با این همه آلودگی محیط ، محمد هرگز به هیچ گناه و ناپاكی آلوده نشد و دامنش از بت و بت پرستی همچنان پاك ماند . روزی ابو طالب به عباس كه جوانترین عموهایش بود گفت : " هیچ وقت نشنیدهام محمد ( ص ) دروغی بگوید و هرگز ندیدهام كه با بچهها در كوچه بازی كند " . از شگفتیهای جهان بشریت است كه با آنهمه بی عفتی و بودن زنان و مردان آلوده در آن دیار كه حتی به كارهای زشت خود افتخار میكردند و زنان بدكار بربالای بام خانه خود بیرق نصب مینمودند ، محمد ( ص ) آنچنان پاك و پاكیزه زیست كه هیچكس - حتی دشمنان - نتوانستند كوچكترین خردهای بر او بگیرند . كیست كه سیره و رفتار او را از كودكی تا جوانی و از جوانی تا پیری بخواند و در برابر عظمت و پاكی روحی و جسمی او سر تعظیم فرود نیاورد ؟ !
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست