جمعه, ۲۸ دی, ۱۴۰۳ / 17 January, 2025
نگاهی به مشروطه خواهی در ایران
اگر کمی دقیقتر به مشروطیت بنگریم شاید از خود بپرسیم آیا واژه انقلاب مناسب این حرکت بود ؟ در یک انقلاب تمامی ساختار سیاسی و اجتماعی یک کشور دستخوش تغییر شده وارزشهای جدیدی جای ارزشهای سابق را خواهد گرفت. حالتی مثل آنکه نظریه پردازان سیاسی آن را استحاله ارزشها میگویند. پس از استقرار مشروطیت چه تغییراتی در ایران رخ داد که مشروطیت را باید انقلاب تلقی کرد ؟
ابتدا میگوییم مشروطیت در جای خود یک انقلاب محسوب میشود اگر چه نظام حاکم همچنان پابرجا ماند اما در ایران استحاله ارزشها که نقطه عطف یک انقلاب سیاسی است شکل گرفت . با نگاهی به زمینههای انقلاب مشروطه و آشنایی ایرانیان با تمدن اروپایی همچنین لغو امتیاز انحصاری توتون وتنباکو(واقعه رژی) به همت مردم درمییابیم که مردم با آگاهی از تحولات جهانی که توسط علما و عدهای از روشنفکران بر ایشان عرضه شده بود دست به انقلاب زدند هر چند این آگاهی کامل نبود اما در حدی بود که منظری جدید به مردم بنمایاند و ایشان دریابند که حکومت سلطنت مطلقه در دنیای جدید جایگاهی ندارد. کتاب سیاحت نامه ابراهیم بیگ اثر زینالعابدین مراغهای، کتاب مسالک المحسنین اثر عبدالرحیم طالبوف و کتاب احمداو ،روزنامه حبلالمتین که در هندوستان منتشر شده و به ایران ارسال میشد تلاشهای سید جمال الدین اسدآبادی و ... به مردم فهماندند که چقدر از مردم دنیا عقب بوده و در لفافه ، عامل عقب ماندگی ایرانیان را جور و ستم حکام ولایات و در برخی موارد شاه میدانستند. این منابع نسبت به بیسوادی توده مردم وعدم تدوین یک قانون که ملاک عملکرد عوامل حکومتی باشد نگران بودند.
در جریان انقلاب مشروطه ارزشهایی چون ظل اللهی بودن شاه ،قانون بودن دستورات اعلیحضرت محوریت شاه در تمام امور و ... از میان رفت و ارزشهایی چون قانون ،پیشرفت ،آزادی ،عدالت و ... جایگزین گردید. این تغییرات یکی از مشخصههای مهم و ابعاد اساسی در انقلابهای جهان است.
از ابعاد دیگر انقلاب دگرگونی ساختاری میباشد که در انقلاب مشروطیت در ایران پیاده شد. اگر سخن شاه سابقا قانون بود و لازمالاجرا ،پس از مشروطه مملکت به گونهای شد که گفتهها و دستورات شاه باید از تصویب نمایندگان مردم میگذشت و در صورتی که نمایندگان در مخالفت با حرف شاه سخنی گفته، طرح شاه تصویب نمیشد و قابل اجرا نبود یعنی شاه فقط نقش یک ناظر را داشت و اختیارات شاه محدود گردید . تغییرات دیگری نیز در ساختار سیاسی مشاهده شد از جمله شدت گرفتن فعالیت فراماسونها که در مجلس برای خود جایگاهی به دست آورده بودند و نیز به دست گرفتن مجلس توسط عناصر روشنفکر و وابسته به انگلستان و ...
به دنبال دگرگونی ساختاری، تغییر نخبگان نیز در ایران پس از مشروطیت انجام گرفت . نخبگان قدرت تا قبل از آن افراد معقول و سر شناسی بودند که به واسطه قرابتی که با خاندان سلطنتی یا با یکی از وزرا داشتند بیقید و شرط در بدنه قدرت جای گرفته و زمام قسمتی از امور را در دست میگرفتند . از جمله شاهزادگان قاجار و یا فرزندان وزرا. قبل از استقرار نظام مشروطه میبینیم که افراد سرشناس و خوشنام کمتر وارد بدنه سیاسی نظام میشدند و برای درو کردن چنین افرادی، حکومت نواحی دوردست به ایشان داده میشد. نظام مشروطه این محدودیت را به وجود آورده بود که صدراعظم را بپذیرد یا نپذیرد و اگر پذیرفت آیا رای اعتماد به وزرای پیشنهادی او خواهد داد یا که خیر. این اختیار از شاه سلب نشده بلکه محدود شده بود . متاسفانه نبود نمایندگان لایق وشدت فعالیت فراماسونها باعث شد که انگلستان از طریق ظاهرا قانونی رضاخان را بر مردم ایران مسلط کند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست