سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

از مفاهیم عرفانی تا داف فانتزی


از مفاهیم عرفانی تا داف فانتزی

نگاهی به ترانه های رپ فارسی

جنس مونث در این نوع موسیقی باید در پارتی‌ها جذب خواننده جوان بشود و با او برقصد و پشت هم الکل بنوشد و باعث بشود رقبایش از حسادت داشتن داف خوش هیکلی چون او بسوزد و در نهایت به اتاق خواب برود برای جنگ تن‌به‌تن!!

مقدمه چینی درباره تاریخچه موسیقی شاید در این نوشته بسیار لازم به نظر آید اما مطمئنا اهالی موسیقی می‌توانند بسیار بهتر و پر بار تر در این زمینه بنگارند. در این میان تارخ ترانه‌سازی ( نوشتن کلام بر موسیقی ) نیز با این تارخ گره خورده است و متاسفانه اینکه موسیقی ایران به هزار دلیل مکشوف و نا مکشوف تاریخی، مبهم و مه آلود است.

ما اطلاعات زیادی از چگونگی سرایش ترانه بر موسیقی در عهد قدیم نداریم. شاید نگاهی به منظومه خسرو و شیرین نظامی گنجوی و به صحنه کشیدن مناظره و مشاعره باربد و نکیسا، ( دو تن از بیزرگان موسیقی در عهد قدیم ) نشانی کوچک از اهمیت موسیقی در عهد پیش از اسلام در ایران باشد. به هر حال موسیقی پس از اسلام نیز لااقل در دربار پادشاهان اهمیت خود را از دست نداد. و همچنین باید توجه داشته باشیم که موسیقی مقامی و بومی نیز در میان مردم عادی، علی رغم حرمت ظاهری دینی رواج داشته است. ترانه‌های قدیمی و فولکلور در بسیاری از موارد _ گذشته از شاعران بومی چون باباطاهر و فایز و ... ) ریشه‌هایی ناشناش و مبهم داشتند و دقیقا معلوم نبود این شعرها را چه کسی نوشته است.

اما اینکه تصنیف ساختن و ترانه نوشتن بر روی موسیقی به چه شکل باب بوده، والله اعلم! به هر حال از قدیم اشعار بزرگان شعر و ادب در دستگاه‌های مختلف موسیقی خوانده می‌شد و گاه دیده می‌شد که شاعرانی خود آواز خوان و موسیقی‌دان بوده‌اند مثل رودکی.

● چرا زیر زمین ؟

باز هم رفتیم به زیر زمین و موسیقی آن. نوع نگاه رسمی ایرانی به موسیقی نگاهی پر از شک است. موسیقی در قوانین اجتماعی ایرانی که با مذهب تلفیقی گریز ناپذیر داشت هاست، حرمت‌های زیادی دارد. نگاه به موسیقی‌دان نیز به عنوان « مغنی » و « عمله طرب » و « مطرب » خود نشان گر ارزش و جایگاه او درجامعه بوده است. اگر چه حضور پر رنگ موسیقی مقامی و فولکولوریک در اقوام ایرانی حضوری غیر قابل انکار است، اما چیزی که عیان است مردمان، خیلی چشمی احترام‌آمیز به این کار نداشته‌اند.

این حضور قوی و فوق‌العاده دین در جامعه باعث شده است از دیر باز اهل موسیقی فعالیتی زیر زمینی داشته باشند. نقل از یکی از بزرگان موسیقی دوره قاجار است که گفته بود: «برای تربیت شاگردانم و حضور در مجلس موسیقی، تار را در زیر عبا پنهان می‌کردم ...»

وباز به یاد بیاورید داستان سه تار جلال آل احمد را، که جوانی با هزار خون دل و بیچارگی پولی مع می‌کند و سه تاری می‌خرد. چون از جلوی مسجدی رد می‌شود جوان عطر فروشی ناگهان غیرت دینی‌اش به جوش می‌آید و « اسباب گناه و کفر » را در جلوی چشمان صاحب بیچاره اش می‌شکند و خد ارا شکر می‌کند که توانسته به وظیفه دینی‌اش عمل کند.

اما حضور رضا خان و زدودن ظواهر دینی و اسباب شرعیات و کاهش نسبی نفوذ روحانیون باعث رونق موسیقی می‌شود. برنامه «گلهای جاویدان » که در دوره پسر _ محمد رضا _ شکل گرفت به نوعی منسجم‌ترین کار در زمینه موسیقی است.

اما پیروزی انقلاب اسلامی و رشد روزافزون قدرت دین رسمی در جامعه باعث عقب‌نشینی دوباره موسیقی شد. این عقب‌نشینی حتی با اظهارات بنیان‌گذار انقلاب درباره عدم حرمت موسیقی سالم نیز شکسته نشد و تلویزیون و رادیو پر شد از سرودهای انقلابی و مداحی.

موسیقی روز به روز عقب تر نشست و سالها در رکود ماند.

● تولیت فرهنگی

شاید ادعای بالا عجیب به نظر آید، چرا که لااقل خوانندگان زیادی در تلویزیون و رادیو مشغول به کار هستند و حکومت اسلامی نیز به طور رسمی جلوی فعالیت بزرگان و کوچکان موسیقی را نگرفته است اما موضوع چیز دیگری است.

چیزی که در این چندین ساله دیده نشده _ یا لااقل کم دیده شده _ همتی برای حمایت بی دریغ و البته بی توقع! از موسیقی سالم و پاکیزه است. این مزرعه را باغبانی نیست. برای اثبات این ادعا کافیست نگاهی به مسئله پرورش شاگردان و سرگردانی این جماعت بیندازیم. دانشکده‌هایی فرمایشی و حداقلی برای اینکه نشان داده شود « ما هم موسیقی داریم » و جشنواره‌های سالی یکبار که آن هم به شکل گزینشی برگزار می‌شود برای حمایت کافی که نیست هیچ ، هیچ هم نیست!

در واقع جوان علاقمند به موسیقی که با هزینه شخصی و بدون هیچ پشتوانه‌ای به فراگیری این هنر می‌پردازد، هیچ جایی برای به منصه ظهور گذاشتن استعدادش ندارد. معلوم نیست که این « بنده خدا » کجا باید ارزیابی شود، کجا باید با هم شانه‌هایش رقابت کند و کجا باید نشان بدهد که بهتر شده است. شاگردان « محمد رضا لطفی » و « کیوان ساکت » و ... هم فقط در مکتبخانه استادانشان ساز می‌زنند و « پیش دل خودشان »، همین!

نبود جشنواره‌های کافی ( و بی توقع !) ، عدم شکل‌گیری گروه‌های موسیقی درآمدزا ( به سبب سخت‌گیری و چوب لای چرخ گذاشتن‌های ارشاد)، بی صاحب ماندن و نداشتن مرجعیت برای تمرکز فعالیت‌ها از دلایل مشکلات موسیقی است. و همه اینها موجب آن می‌شود که جوانانی ظهور کنند یا در عروسی‌ها و بزن و بکوب‌ها هنرنمایی کنند یا جایی که کسی نبندشان. کجا؟ زیر زمین!

● موسقی رپ

باز هم مراجعه به تاریخچه جنبش اجتماعی رپ و همین طور موسیقی آن به احتمال زیاد در بخش‌های دیگر سایت و در سایت‌های دیگر پیدا خواهد شد. اما ... در ایران « رپ » در اواسط دهه هفتاد با لباس‌ها، آرایش‌های خاص مو و صورت و در نهایت قیافه‌های عجیب و غریب برای جامعه تازه رها شده از جنگ آمد. تا سال‌ها عادت بر این بود که هر جوان به اصطلاح « ژل شده جین پوش » را « رپی » بنامند. هنوز کاریکاتور الاغی که لباس‌های مشهور به « رپ » آن روز ار پوشیده بود و به شکل فتوکپی در میان مردم پخش شده بود را به یاد داریم!

به هر حال تا سال‌ها چیزی به نا موسیقی رپ در ایران وجود نداشت یا لااقل همه‌گیر نبود. اگر چه می‌توان ادعا داشت تنها چیزی که از « رپ » در ایران وجود داشت، همان آرم بنز بر عکس روی دیوارها بود.

اما حالا در اواسط دهه هشتاد با پدیده‌ای به نام « موسیقی رپ و زیر زمینی » مواجه هستیم. اما چرا رپ؟

شاید عدم احتیاج _ لااقل ظاهری _ به مبانی و اصول موسیقی در این زمینه باعث روی آورن جوانانی که حال و حوصله فراگیری عمیق موسیقی را ندارند، وسوسه‌انگیزترین قسمت ماجرا باشد. در کنار این احتیاج نداشتن به وجود آلات زیاد موسیقی _ غالبا یک ارگ یا گیتار و خلاص _ و بی‌نیازی به وجود استودیوهای مجهز از علل دیگر است.

اما گذشته از همه اینها، آیا اصلا چیزی به نام موسیقی رپ از مبادی رسمی فرهنگی کشور به رسمیت شناخته شده است؟ پاسخ این سوال « خیر » است. البته مسئولان فرهنگی کشور نیز دلایلی در این باره دارند که غریبه بودن، بی هویت بودن و بد بودن! این موسیقی از نظرشان از اهم آنهاست. اما سوال اینجاست که مگر این عزیزان مسئول تلاشی و همتی در زمینه حفظ و اشاعه موسیقی اصیل و سالم انجام داده‌اند که حال توقع این را داشته باشند که جوانان راه را درست بشناسند و از این باغ میوه سالمی به دست آورند؟

متاسفانه جواب این سوال هم « خیر » است!!

البته قصد ما در این نوشته بررسی « ترانه » در موسیقی زیرزمینی رپ بود ولی رشته کلام ما را به اینجا کشاند!

گفتیم که این نوع موسیقی، به سبب ناشناخته بودنش، اصول چندانی برای رعایت کردن ندارند. بنابراین به قول یکی از اهالی موسیقی، کافی است کمی با نرم‌افزارهای مخصوص این‌کار مشغول شوید، هر صدایی که از آن خارج شد همان می‌شود موسیقی معترض نسل جوان ایرانی!!

مسئله بالا باعث حضور پر رنگ کلام می‌گردد. در واقع در این نوع موسیقی توجه اصلی مخاطب به کلام است و ترانه بار اصلی موسیقی را به دوش می‌کشد، به طوری که به راحتی می‌توان آن را حتی بدون موسیقی اجرا کرد، بدون آنکه لطمه چندانی به کلیت کار وارد شود!

اما حضور پر رنگ و همین طور « مسلسل‌وار » کلام در موسیقی رپ چیزی را به دنبال دارد به نام: « پر گویی ». یک آهنگ رپ مملو از حرف است و تقریبا در هیچ کجای آهنگ صدای موسیقی تنها به گوش نمی‌رسد. اما نتیجه پر گویی چه می‌شود؟ از قدیم گفته‌اند که: « کم گوی و گزیده گوی چون در » و اینکه « آن خشت بود که پر توان زد! »مشخصا افزایش کمیت در هنر _ بر خلاف صنعت !_ باعث کاهش کیفیت می‌شود. این بزرگترین مشکل ترانه رپ است.

اما سوال بعدی اینجا پیش می‌آید که: آیا اصلا مگر موسیقی رپ داعیه داشتن ترانه را دارد؟ پاسخ به این سوال با توجه به اینکه این نوع موسیقی سخنگو و تئوریسین رسمی و مشخصی در ایران ندارد، مشکل به نظر می‌رسد. اما چیزی که از متن آهنگ‌ها به ذهن می‌آید این است: اصولا خواننده رپ به تنها چیزی که فکر نمی‌کند ترانه و جایگاه ترانگی آن است. به عبارت دیگر خواننده رپ بیشتر در حال صحبت کردن است تا ترانه و شعر خواندن.

البته سعی نویسنده متن در حضور قافیه، وزن و دیگر مولفه‌های شعر کمابیش در متن‌ها دیده می‌شود ولی به همان دلایل بالا ترانه‌ها چیزی بیش از حرف‌های عادی در نمی‌آید.

اما چیزی که در این میان جالب توجه است این است که موسیقی رپ فرصت حضور آدم‌های حاشیه‌نشین، بی اثر و کمرنگ در موسیقی را فراهم آورده است و طبیعتا اکثر این آدم‌ها از دانش بسیار پایینی چه در زمینه موسیقی و چه در زمینه شعر برخوردارند.

● مضامین ترانه‌ها

نکته‌ای که تا اینجا مغفول مانده است، حضور حس یاغیگری، عصیان‌گری و سر فرود نیاوردن این موسیقی در برابر جامعه است. ( یکی از ویژگی‌های موسیقی زیرزمینی کل جهان). این عصیان‌گری در کلام به شدت مشخص می‌شود. حضور مضامین ممنوعه (از استفاده از کلمات ممنوع تا پرداختن به مضامین تابو شده) از بارزه‌های اصلی این موسیقی است. جالب اینکه قریب نود درصد مضامین این ترانه‌ها کرکری با رقیبان، فحاشی به آنها، حضور در پارتی، دختر و داف بازی، مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی، انتقاد تند از جامعه، حکومت و وضعیت اجتماعی کلی کشور است. در واقع این موسیقی به سبب ناشناخته ماندن عوامل آن، فرصتی مغتنم برای گفتن آنچه از آن منع شده‌ای است و این منع می‌تواند از سوی جامعه باشد یا از سوی حکومت، تفاوتی ندارد!

بخش قابل توجهی از ترانه‌ها درباره کرکری با رقبا است. هر رپری حداقل در نصف آهنگ‌هایش حملات تندی به رقبا کرده و خود را سلطان بی رقیب رپ فارسی می‌خواند. آنها خوانندگان دیگر را متهم به خراب کردن موسیقی رپ، بیسوادی و عدم دانش درباره این نوع موسیقی و طماع بودنشان بری کسب پول و شهرت می‌کنند. همه آنها پس از فحش‌های گاه آب نکشیده به رقیب، خود را کسانی می‌خوانند که موسیقی رپ را شناخته‌اند و همه مخاطبان هم به بزرگی و استادی‌شان ایمان آورده‌اند. البته تقریبا هیچ کدام از آنها دلیلی برای مدعایشان ندارند!

اما چرا؟ چون این موسیقی صاحب ندارد! در اصل عدم وجود مرجع قابل اعتماد، نبودن استادی مسلم یا تئوریسینی شناخته شده، عطاران را مجبور به تبیلغات مشک خود و به لجن کشیدن محصولات دیگران می‌کند!

اینکه نصف آهنگ‌های رپ درباره چگونه « رپ کردن » اصطلاح خود خواننده های رپ است، خود دارای طنز تلخی است. تلاش برای کسب شهرت در این نوع موسیقی که به جز خود آهنگ هیچ جایگاه و پایگاهی برای معرفی ندارد، دلیلی می‌شود برای تبلیغات ابتدای آهنگ _ معرفی خواننده‌ها _ و کل‌کل‌های معروف. انگار این نوع معرفی و کل کل دستخط یا امضایی است شبیه تخلص شاعران قدیمی.

پس از این مضمون بیشترین موضوع پرداختی توسط ترانه ساز مسئله « جنسیت » است. به کارگیری کلمه جنسیت _ sex_ به این دلیل است که تقریبا در اکثر آثار با چیزی به نام معشوق شناخته شده و اثیری کلاسیک سر و کار نداریم و در کمتر اثری از کلماتی چون « عشق » و « دوست داشتن » استفاده می‌شود. ویژگی عصیان‌گری در اینجا نیز نمود پیدا می‌کند و ترانه‌ساز نگاه چندانی به مضوع عشق ندارد و حتی به ناله و نفرین _ که در بخش پاپ به آن پرداختیم و در موسیقی رپ شدیدتر و عریان تر است _ می‌پردازد.

در این موسیقی نگاه به زن به شکل کامل معطوف به جنسیت و سکس است. در واقع جنس مونث در این نوع موسیقی _ غالبا مرد سالارانه _ جنسی است که در مهمانی‌ها و پارتی‌ها باید جذب خواننده جوان بشود و با او برقصد و پشت هم الکل بنوشد و باعث بشود رقبایش از حسادت داشتن داف خوش هیکلی چون او بسوزد و در نهایت همراه خواننده به اتاق خواب برود برای جنگ تن به تن!!

نگاه سکسی ، بدون پرده و بی ابهام ترانه‌های رپ به زن باعث پاک شدن مطلق جایگاه معشوقی او شده است. در این ترانه‌ها زن‌ها هدف هستند، هدفی برای رقص و سکس! همچینن اشاره به میخوارگی و مستی نیز در این ترانه‌ها با تصورات قبلی در این زمینه متفاوت است. این مضامین هیچ قرابتی با شعرها و ترانه‌های سلف خویش ندارد بلکه این کار نیز نوعی سرخوشی و بی قیدی سطحی و در نهایت « حال و حول ! » است.

مضمون بعدی درباره « رفیق بازی » است. اما این رفیق هم با رفقایی که ما در ذهن داریم متفاوت است. رفیق خواننده رپ ما آن کسی نیست که سال‌ها با او رفاقت کرده و در روزهای سختی به کمکش آمده یا نیامده است، بلکه رفیق و دوست او کسی است که در پارتی با او رقصیده باشد، با او بر خورده باشد، به عشق و حال رفته باشد و تاییدش کند. و نارفیق هم آن کسی است که دوست دختر او را برباید، پشت سرش حرف زده باشد و ... .

دغدغه بعدی رپرهای جوان انتقاد از اوضاع اجتماعی است. جامعه‌ای که پلید و کثیف است و بوی پلشتی از آن به مشام می‌آید و جوانانی که به ظاهر علیه این کار قیام کرده‌اند. این انتقادات تند که گاه تا مرز فحاشی نیز می‌رسد در واقع تبدیل به تریبونی شده است علیه اجتماع، سیاست و همه قوانین رسمی! البته همیشه این تریبون علیه این مضامین نیست و گاه در راستای این هاست. آنجا که خواننده در حمایت از « خلیج فارس » می‌خواند، یا به یاد شهیدان و یا در حمایت از انرژی هسته‌ای.

تظاهر و خودنمایی یکی از مشخصه‌های این آهنگ هاست. با توجه به حداقلی بودن امکانات مورد نیاز برای ساختن یک آلبوم رپ، گروه‌هایی از دورترین و محروم‌ترین شهرستان‌ها نیز به وجود آمده‌اند که معمولا نام خود را از پیش شماره شهرشان وام گرفته‌اند.

در پایان، گذشته از همه ایرادها و انتقادات علیه این موسیقی، گاه حرکت‌هایی برای عمق دهی به ترانه‌ها، تلفیق اشعار سنتی و کلاسیک با موسیقی و ترانه امروزی و استفاده از آلات دیگر موسیقی نیز در برخی کارها دیده می‌شود.

● زبان ترانه‌ها

گفتیم که ترانه‌های رپ دارای مضامینی مشخص و الگو شده هستند و در اکثر مواقع در سطح حرکت می‌کنند. حالا می‌شود همین ادعا را درباره زبان ترانه‌ها نیز داشت. زبان در ترانه‌های رپ جایگاه خاصی به لحاظ اهمیت عوامل ندارد. در اکثر موارد توجه خاصی به ویژگی‌ها و جلوه‌گری آن نمی‌شود. این ترانه‌ها معمولا حتی ساختمان درست و ساده جمله را هم رعایت نیم کنند چه رسد به رعایت قافیه و وزن و صور خیال و ایهام و استعاره و ...

و باز همان آفت « پر گویی » است که به جان کلام بی رمق ترانه‌ها افتاده است. برای اثبات این مدعا می‌توان ترانه‌های موسیقی پاپ را با ترانه‌های رپ مقایسه نمود که در اکثر موارد، حتی در ضعیف‌ترین حالت یک سروگردن از کلام موسیقی رپ بالاتر هستند.

نزول سطح زبان در این ترانه‌ها گاه به انسان این اجازه را نمی‌دهد که نام این متون را « شعر » یا « ترانه » بنامد. البته سطح نازل زبان فقط به دلیل پرگویی نیست. در واقع حضور همان روح بی قید و بی بند و بار باعث می‌شود زبان از پرداختن به مضامین عمیق بازبماند. گذشته از شکسته بسته بودن زبان، به شکل مشخصی ترانه‌ها مملو از کلمات و اصطلاحات امروزی جوانان است که البته این نه یک ایراد، بلکه یک ویژگی است. کلمات و اصطلاحاتی چون: خر شدن، داف بازی، سیخ، خوشکام، سیگاری، پنیر، تگری زدن، فنچول، خانم باز، اسکول، بیلاخ، دوخی و ...

از این انشا نتیجه می‌گیریم:

بی صاحبی و بی تولیتی فرهنگ کشور روز به روز غربت و بیگانگی آن را در بین جوانان بیشتر می‌کند. رغبت نداشتن این نیروهای تازه نفس به پرداختن به کارهای عمیق نشات گرفته از بی مبالاتی و بی میلی مسئولان فرهنگی به پرورش و رشد دادن به فرهنگ غنی و اصیل است.

در این میانه به وجود آمدن گروه‌های موسیقی بی هویت، چیزی است که نه تعجبی دارد و نه محکوم کردنی، نتیجه‌ای طبیعی است از مجموعه بی‌فکری‌ها و بی‌مسئولیتی‌های همه ما!

عبدالله مقدمی



همچنین مشاهده کنید