سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

دانش, پلی به سوی توسعه


دانش, پلی به سوی توسعه

امروز مرکزیت چالش مدرن درخصوص سازمان های علمی موجود در کشورهای در حال توسعه در این محور قرار گرفته است که سازمان ها و جوامع مزبور در خلاء Vacuum به فعالیت مشغول هستند و نسبت به روشنگری نظام دانش محلی بی تفاوت می باشند

● جوامع نکته‌سنج

همان طور که فعال شدن مناطق آزاد تجاری در رونق تجاری مناطق محروم و توسعه‌نیافته نقش موثری دارد، آزادسازی دانشگاه‌ها و ارتباط آنها با دانشگاه‌ها و موسسات بین‌المللی نیز آغاز فصل نوینی در تحول و دگرگونی و اصلاح امور در محیط‌های علمی است.

دانشگاه‌های کوچک دامنه نظارت و کنترل کمتری را می‌طلبند و همین امر نیز در افزایش سطح نوآوری آنها موثر واقع می‌شود.نگارنده؛ تقاضا برای تولیدات علمی را صرفا به محیط‌های آموزشی و به صورت شخصی محدود نمی‌کند، بلکه بخش قابل‌توجهی از تقاضا برای خدمات علمی، به بنگاه‌های اقتصادی و دستگاه‌های دولتی بر می‌گردد. در شرایط فعلی تقاضا برای تولیدات علمی به شدت کاهش یافته است.بومی کردن دانش و نهادینه نمودن آن از طریق آزادسازی تجاری و گسترش حقوق مالکیت معنوی، می‌تواند برخی از نارسایی‌ها را از میان بردارد.

طبیعت تولید علم در جوامع در حال توسعه با یک چرخه نامتناسب نیز همراه است؛

( Mansell۱۹۹۸) و همکاران وی در جامعه اطلاعاتی، فناوری اطلاعات را برای توسعه پایدار توصیه می‌کنند.(۴)اما این جامعه اطلاعاتی چگونه فعال می‌شود؟ و ایستایی آن ناشی از چیست؟

دانشگاه‌ها و موسسات تحقیقاتی از جمله تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان اطلاعات هستند. حال اگر بنا به دلایلی این موسسات در زمینه تجمیع اطلاعات با مشکل روبرو شوند، آنگاه نقش اصلی خود را کنار می‌گذارند و به فعالیت‌های جانبی روی می‌آورند. جامعه اطلاعاتی، جامعه‌ای است حساس و نکته‌سنج که از بازخورد )Feedback( قوی برخوردار است. لذا در این جامعه، اطلاعات حائز اهمیت است و اینکه این اطلاعات در دست چه کسی باشد و چگونه انتقال یابد، اهمیت ویژه‌ای دارد.

امروز مرکزیت چالش مدرن درخصوص سازمان‌های علمی موجود در کشورهای در حال توسعه در این محور قرار گرفته است که سازمان‌ها و جوامع مزبور در خلاء)Vacuum( به فعالیت مشغول هستند و نسبت به روشنگری نظام دانش محلی بی‌تفاوت می‌باشند. از سوی دیگر، تکنولوژی خارجی را به صورت نامتناسبی در ساختار اقتصاد محلی تزریق می‌کنند. این تضاد باعث می‌شود که هزینه تطابق با فناوری به شدت افزایش یابد و نتایج مورد نظر به دست نیاید. ضعف‌های ساختاری سازماندهی نیز در این فرآیند مشکل‌زا هستند.

(Eger۲۰۰۰) معتقد است که باتوجه به این مشکلات، جهان به سمت زیر ساخت‌هایی هدایت می‌شود که جوامع نکته‌سنج )Smart Communities( بتوانند در مقابل اطلاعات، بازخوردهای مناسب ارائه کنند.(۵) شبکه‌های خبری BBC، CNN، CBS و ده‌ها شبکه دیگر لحظه به لحظه اطلاعات سراسر دنیا را مخابره می‌کنند تا روند تغییرات مشخص و بازخوردها ارزیابی شوند. برای مثال، در واقعه زلزله بم (۱۳۸۲)، دنیا ارزیابی خوبی از عملکرد نهادهای اجتماعی، سازمان‌های غیردولتی )NGOs( و واکنش دستگا‌های دولتی به دست آورد. مشابه این رویداد کم نیست و هر روزه سازمان‌های خبری چگونگی یک واقعه تاسف‌آور را که به درستی با آن برخورد نشده و خسارات مادی و معنوی زیادی را برجای گذاشته، با تصویر به اطلاع مردم جهان می‌رسانند. تیراندازی پلیس اوگاندا به تظاهرکنندگان (دوازدهم ژانویه ۲۰۰۲ -BBC )، اعلام موفقیت سیاسی از سوی دولت زیمباوه پس از جدا شدن از کشورهای مشترک‌المنافع (سی‌ام ژانویه ۲۰۰۲ -)BBC و رقابت در انتخابات یک نفره کنگو (دهم مارس ۲۰۰۲ -)BBC نمونه‌هایی از رویدادهایی به شمار می‌روند که به بازخورد اطلاعاتی مناسب دست نیافته‌اند.

نهادهای اجتماعی نیز از جمله سازمان‌هایی هستند که تولید کننده و مصرف کننده اطلاعات به شمار می‌روند. متاسفانه در کشورهای در حال توسعه الگوی تغذیه اطلاعاتی درستی در اختیار نیست، لذا برای مصرف یا دچار بی‌اشتهایی هستند و یا دچار سوءتغذیه می‌باشند، و به همین علت انتخاب اطلاعات مناسب به سهولت میسر نیست و ارزیابی از بازخورد نیز چندان روشن نمی‌باشد. همین عدم شفافیت باعث شده است که جامعه ویژگی نکته‌سنج بودن خود را از دست بدهد.

در واقع، مشکل هنگامی ایجاد می‌شود که در میان افراد، گروه‌ها و سازمان‌ها، شخصیت‌های نکته‌سنج با هوشیاری و ارزیابی درست، اسیر ناهنجاری‌ها و هرج و مرج‌طلبی انبوه اطلاعات غیرمرتبط می‌شوند و در نتیجه،‌ فرآیند تصمیم‌گیری و اقدامات انجام شده نمی‌تواند مسیر مطلوب هدایت منابع را به همراه داشته باشد.

انتظار معقول از تجهیز کشورهای درحال توسعه به رایانه‌های شخصی و دستیابی به خطوط اینترنت، در حال حاضر، همانا فراهم ساختن زیرساخت‌های اطلاعاتی است اما هیچ بعید نیست که این جوامع نتوانند به درستی از این زیرساخت‌ها در جهت اهداف بین‌المللی مانند صلح بهره‌برداری کنند.

● شکاف هوشمندی

در اجلاس جهانی سهیم شدن در دانش جهانی که در سال ۲۰۰۱ در سوئیس و در شهر برن برگزار شد، ( Thurnher۲۰۰۱) از دانش به عنوان منبع اصلی توسعه یاد کرد. گرایش‌ها در این خصوص در حدی بود که ( Denings۲۰۰۱) براساس تجربیات بانک جهانی، این نتیجه‌گیری را ارائه داد که یا باید در تولید دانش سهیم بود یا باید مرد ()Die(۶.)

این برخورد نشان می‌دهد که انسان عصر جدیدی را تجربه می‌کند، عصری که دانش و اطلاعات نقش کلیدی را در سازماندهی، هماهنگی و نظارت بر آن عهده‌دار هستند.

( Homer۲۰۰۰) موضوع شکاف هوشمندی )Ingenuity( را مورد توجه قرار می‌دهد و پرسش جدیدی را مطرح می‌سازد که چگونه می‌خواهیم مسائل آتی را حل کنیم(۷)؟ دانش در این مسیر نقش تسهیل کننده را برعهده می‌گیرد و کانال‌های ارتباطی دانش می‌بایست افزایش یابد.

از این رو، می‌توان مدعی شد که مدیریت دانش )Knowledge Managemrnt( از حساسیت بیشتری برخوردار است و نمی‌توان معیارهای دهه‌های گذشته را برای انتخاب مدیریت محیط‌های علمی مبنا قرار داد. سبک نوین مدیریت دانش ویژگی‌های خاص خود را دارد و از فناوری‌های “سرمایه‌بر” بهره خواهد جست و رقابت را به حوزه اطلاعات سوق می‌دهد. مدیریت در این ساختار بازخورد اطلاعات و تحلیل عملکردها را مبنای هدایت مجموعه قرار می‌دهد.

اکنون جریان اطلاعات )Information Flow( در سطحی است که رقابت اجازه نخواهد داد که به علت کمبود اطلاعات، تاخیر یا تعللی در تصمیم‌گیری ایجاد شود و منابع به درستی مورد بهره‌‌برداری قرار نگیرد. استمرار ورود اطلاعات به ساختار هم در سطحی است که قدرت پیش‌بینی قابل قبولی را در اختیار مدیران قرار می‌دهد.

شکار گسترده استادان دانشگاه‌ها موضوع مورد توجه ( Rushowy۲۰۰۱) است(۸.) این گرایش به علت برجسته‌شدن موقعیت سرمایه‌های انسانی در اثر تجمع اطلاعات و تجربیات است، وضعیت جدیدی که رقابت میان کشورهای صنعتی را در جذب نخبگان و مدیران تشدید خواهد کرد. ده‌ها هزار مورد مهاجرت استادان دانشگاه‌ها، صرفا به منظور دستیابی به امکانات رفاهی خلاصه نمی‌شود، و مسائل حادتری مانند دسترسی به اطلاعات، تجربیات و امکان تبادل نظرها را هم در بر می‌گیرد.

● فقر اطلاعاتی

زمانی که به محیط‌های علمی در کشورهای در حال توسعه پا می‌گذاریم، کمبود اطلاعات مهمترین مانع تحقیقاتی و مطالعاتی به شمار می‌رود. حداقل این معضل نداشتن تاریخچه سازمان است. دانستن علت پیدایش،‌ اهداف سازمان، ویژگی‌های مدیریتی و مختصات سرمایه‌های انسانی ساده‌ترین گام‌ها در جهت شناخت تصویرهای اولیه به شمار می‌روند، اما متاسفانه برای برداشتن همین گام‌های اولیه نیز مشکلات عدیده‌ای را شاهد هستیم.

(Atteh۱۰()۱۹۹۲) دانش بومی را کلید توسعه محلی می‌داند و باتوجه به محدودیت‌ها، به بررسی شیوه‌های برنامه‌ریزی آن می‌پردازد. اما این دانش توسعه روستایی را از چه کسانی باید آموخت - Chambers( ۱۹۷۹()۱۱.) ملاحظه می‌کنید که دانش مورد نیاز توسعه منطقه‌ای (برای مثال روستاها) می‌بایست توسط محیط‌های علمی منطقه‌ای جمع‌آوری بشود و پس از پالایش و بازنگری، به صورتی نظام‌مند در منطقه اعمال شود. بدیهی است که این فرآیند، زمان‌بر و سرمایه‌‌‌بر است.

به راستی فقر اطلاعاتی از کجا شروع می‌شود؟ اگر مختصات کشورهای در حال توسعه را بازنگری کنید، برای مثال، مشاهده می‌کنید که این کشورها با کمبود سرمایه، انبوه بیکاران، نظام‌های توتالیتر - انحصارگرا - و وابستگی‌های شدید به محیط‌های خارج روبرو هستند. همین مختصات موجب می‌شوند که نظام اجتماعی از شفافیت‌های مورد نیاز برخوردار نباشد، اما مشکل اصلی از آنجایی شروع می‌شود که شفافیت برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی، شرط لازم برای پیوستن به نظام بزرگتر جهانی به شمار می‌رود. پس در آینده نزدیک، سرمایه‌گذاری خارجی برای حفظ ارزش‌های خود نیازمند حضور گسترده در محیط‌های علمی است. این سرمایه‌گذاری‌ها برای شناخت پیوندهای اجتماعی - سیاسی از یکسو و پیوندهای اقتصادی - مدیریتی از سوی دیگر، جهت‌گیری خود را به سوی پرسش‌های اساسی معطوف خواهند کرد. بنابراین، مقدمات اولیه حکم می‌کند که با دست پر به این ارتباط جهانی بپیوندیم. منظور از دست پر هم داشتن ادله مناسب برای توضیح موقعیت فعلی است. برای مثال، باید پاسخگوی پایین بودن کارایی نیروی انسانی در محیط باشیم. این مهم اراده قوی و وحدت رویه را به عنوان پایه و اساس کار برای پویایی می‌طلبد.

پایین بودن کارایی محیط‌های علمی، با ورود سرمایه‌گذاری خارجی دچار تغییر خواهد شد و این بهبود به نوبه خود بر رویه‌های آموزشی و تربیت کارشناسان با استانداردهای منطقه‌ای تاثیرگذار خواهد بود. در این شرایط دانش و آگاهی، در مسیر خدمت به توسعه منطقه‌ای قرار می‌گیرد و دانش بومی را با دانش غیربومی سازگار می‌کند.

(dOrville۱۲()۱۹۹۶) نیز برخورد با فقر را از طریق اطلاعات مورد تحلیل قرار می‌دهد و آن را در راستای “فراتر از آ‌زادی” )Beyond Freedom( مورد نظر قرار داده است. بدین‌ترتیب، ملاحظه می‌شود که فرآیند اطلاعات، در حوزه خروج از توسعه‌ نیافتگی، نقش و جایگاه ویژه‌ای دارد.

گسستگی ارتباطی در حوزه رفتار سرمایه‌های انسانی، منجر به فقر اطلاعاتی شده است. این پدیده محصول ناسازگاری فرهنگی است که در طول چندین دهه سرمایه‌گذاری گسترده حاکمیت، عدم توازن‌های عدیده‌ای را در جامعه نهادینه کرده است. مناسبترین مثال در این رابطه گرایش مدیران به نوسازی از گام‌های اولیه است و کمتر شاهد هستیم که مدیران روند توسعه سازمان را ادامه دهند. بهترین استدلال نیز کمبود اطلاعات و نداشتن برنامه‌ برای توسعه دانش است.

رابطه بین دانش و اطلاعات تنها در طبقه‌بندی و پردازش آن می‌باشد. اطلاعات از جهات دیگر هوشمندی را به محیط‌های علمی باز می‌گردانند. گسترش امر تحقیق در محیط‌های علمی نشان دهنده توجه مسئولان به کاستی‌های دانش و ضرورت احیای روابط دانش با سایر مباحث مرتبط است.

امروزه محیط‌های علمی از طریق اطلاعات می‌توانند در خدمت به توسعه محلی قرار گیرند. این مهم، مشارکت تمامی طبقات اجتماعی را می‌طلبد و نباید در ارائه اطلاعات متقن، دچار کج‌اندیشی شویم و سازمان‌ها را از این اطلاعات محروم سازیم.

● محیط‌ خانواده

جوامع مختلف نسبت به محوری بودن تحولات اجتماعی سه نوع گرایش از خود نشان داده‌اند: جوامعی مانند آمریکا که محوریت را به بازار داده‌اند و تعادل در ساختار اقتصادی را از واکنش‌های بازار کسب می‌کنند؛ دوم، جوامعی مانند سوئد هستند که محوریت تحولات را در ساختار دولت خلاصه می‌کنند؛ و در نهایت جوامعی مانند آلمان را داریم که محوریت تحولات را در نهاد خانواده شناسایی کرده‌اند.

باوجود تمام تفاوتی که از این لحاظ در میان جوامع مختلف وجود دارد، بازهم جهانی اندیشیدن از محیط خانواده شروع می‌شود. ( Schell۲۰۰۱) نیز در مطالعات خود همین استنتاج را ارائه می‌کند.(۱۶)

دکتر غلامحسین عبیری

پی نوشتها در بخش فرهنگی روزنامه موجود است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.