شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

روابط تاكتیكی


روابط تاكتیكی

نگاه استراتژیك ایران و روسیه به یكدیگر از چندین قرن پیش تاكنون, همواره متحول شده اما این تحول از اهمیت آنها برای یكدیگر هیچ نكاسته است هرچند در مجموع حافظه تاریخی ایرانیان از تعدّیها و دشمنیهای همسایه شمالی همیشه رنجور بوده اما به هرحال نكته های مثبتی را نیز می توان در گذشته, حال و آینده روابط دو كشور مشخص نمود

نگاه استراتژیك ایران و روسیه به یكدیگر از چندین قرن پیش تاكنون، همواره متحول شده اما این تحول از اهمیت آنها برای یكدیگر هیچ نكاسته است. هرچند در مجموع حافظه تاریخی ایرانیان از تعدّیها و دشمنیهای همسایه شمالی همیشه رنجور بوده اما به‌هرحال نكته‌های مثبتی را نیز می‌توان در گذشته، حال و آینده روابط دو كشور مشخص نمود. فروپاشی شوروی و استقلال‌یافتن كشورهای آسیای میانه، باعث ایجاد نظام تك‌قطبی در عرصه بین‌الملل و نیز نفوذپذیری آسیای میانه گردید و در نتیجه آن، میان ایران و روسیه فعلی اشتراكات استراتژیك تازه‌ای به‌وجود آمد؛ چنانكه مقابله با یكجانبه‌گرایی امریكا و ممانعت از نفوذ سرمایه‌داری غرب به منطقه و همچنین جلوگیری از توسعه ناتو به شرق را می‌توان دراین‌راستا برشمرد. مقاله حاضر به بررسی این مسائل می‌پردازد.

ایران به دلیل موقعیت ژئوپلتیكی خود، همواره جایگاه ویژه‌ای در سیاست خارجی روسیه داشته است. روسها برای دسترسی به آبهای گرم خلیج‌فارس و اقیانوس هند از همان اول برای ایران نقش ویژه‌ای قائل بودند و نسبت به خاك ایران با چشم طمع می‌نگریستند. ایران همواره از ناحیه روسیه تزاری احساس تهدید و ناامنی می‌كرد. در واقع روسیه، بزرگترین واقعیت ژئوپلتیك حیاتی برای ایران محسوب می‌شود. طی قرنهای متمادی ایران همواره با تهدید تاریخی روس از ناحیه شمال مواجه بود و هیچ كشوری به اندازه روسیه تزاری قلمرو ایران را برای مدتهای مدید به اشغال خود درنیاورده است. ایران برای اولین‌بار هنگامی طعم قدرت روسیه را چشید كه پطركبیر به فكر گسترش اقتدار روسیه در سمت دریای سیاه و قفقاز افتاد. ازآن‌زمان‌به‌بعد گسترش نفوذ روسیه تزاری در ایران، سیر صعودی پیدا كرد و تسلط روسیه بر سیاست داخلی و خارجی ایران افزایش یافت.[i]

پس از پیروزی بلشویكها، رهبران انقلابی جدید كه به حكومت جهانی سوسیالیسم می‌اندیشیدند، با تلقی ایران به‌عنوان سكوی پرش انقلاب، سعی می‌كردند با استفاده از ابزارهای مختلف ایران را به سمت ‌مدار اتحاد شوروی جذب كنند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، گرچه جذب ایران در دنیای كمونیسم ممكن نبود، اما حفظ ایران به‌عنوان كشوری غیرمتعهد و مستقل، در اولویت بعدی مقامات اتحاد شوروی قرار داشت. فروپاشی شوروی در دسامبر ۱۹۹۱.م و به تبع آن شكل‌گیری كشورهای جدید در حوزه جنوبی روسیه، این كشور را در ناحیه خاورمیانه با چالشهای جدیدی مواجه كرد. درواقع این مساله اولویتهای خاورمیانه‌ای روسیه را دركل متاثر ساخت. ازآن‌زمان، ایران به‌نوعی نزدیكترین متحد روسیه در منطقه خاورمیانه قلمداد می‌شود و در حقیقت با حصول این رویكرد جدید است كه روسیه تكنولوژی خود را به همراه تجهیزات نظامی در اختیار ایران قرار می‌دهد و برخلاف تلاشهای امریكا به منظور منزوی‌نمودن جمهوری اسلامی، از كشور ایران حمایت نسبی دیپلماتیك می‌كند.

به‌طوركلی در این پژوهش ضمن اشاره‌ای گذرا به سیر تاریخی روابط ایران و روسیه از زمان تشكیل دولتهای ملی در دو كشور، سعی شده است پس از بررسی عوامل موثر در سطوح مختلف جهانی، منطقه‌ای و ملی كه باعث گسترش همكاریهای ایران و روسیه شده‌اند، زمینه‌های تضاد در روابط این دو كشور نیز مورد بحث قرار گیرد.

●سیر تاریخی روابط ایران و روسیه

برای روشن‌ترشدن محدودیتها و مطلوبیتهای روابط جمهوری اسلامی ایران و روسیه، لازم است روابط دو كشور در طول دوران شكل‌گیری و تكوین این مناسبات، مورد بررسی قرار گیرد و ضمن نگاه اجمالی به سیر تاریخی مناسبات دو كشور ایران و روسیه، تاثیر تاریخی روابط این دو كشور بر ذهنیت سیاستگذاران آنها نیز بررسی شود تا زمینه‌های همگرایی و واگرایی و همچنین چالشها و فرصتهای روابط كشورهای روسیه و جمهوری اسلامی ایران آشكار گردد.

الف‌ــ روابط ایران و روسیه در دوران تزارها:

تاریخ روابط ایران و روسیه، قدمتی چهارصدساله دارد و شكل‌گیری روابط میان آنها، به زمان تشكیل دولتهای ملی در دو كشور بازمی‌گردد. به‌عبارت‌دیگر اواخر قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم را می‌توان سرآ‎غاز تشكیل دولتهای ملی در ایران و روسیه به حساب آورد.[ii]

روسیه تزاری بیش از هر كشور دیگری اراضی ایران را تصرف كرده است. اهداف عمده این كشور از اشغال اراضی ایران را می‌توان این‌گونه برشمرد: ۱ــ تصرف سرزمین از هر نقطه‌ای كه ممكن باشد ۲ــ جلوگیری از نفوذ كشورهای مخالف منافع روسیه در ایران ۳ــ سلطه بر سیاست داخلی و خارجی ایران به منظور به‌حداقل‌رساندن نفوذ دولتهای خارجی ۴ــ كسب حداكثر منافع اقتصادی و سیاسی.[iii]

روسیه تزاری در روابط خود با ایران عمدتا یك سیاست استعماری را دنبال می‌نمود كه در وهله اول بر ملاحظات نظامی ــ سیاسی استوار بود و با انعقاد قراردادهای گلستان و تركمانچای به كامیابی انجامید. روسیه تزاری با تصرف قسمتهایی از قلمرو ایران، به مرز طبیعی مورد علاقه خود رسید. در وهله دوم، رقابت روسیه تزاری با انگلستان آغاز شد و هریك از این دو كشور، به منظور گرفتن امتیازات سیاسی و اقتصادی، ایران را تحت فشار شدید قرار می‌دادند.[iv]

به‌طوركلی در طول قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، روسیه با تمام امكانات خود تلاش می‌كرد با حفظ برتری اقتصادی، نفوذ سیاسی خود را نیز در ایران گسترش دهد تا به قلب تجارت و ثروت عظیم خلیج‌فارس و اقیانوس هند دست یابد. سلسله جنگهای ایران و روسیه در قرن نوزدهم كه منجر به تحمیل عهدنامه‌های تركمانچای و گلستان به ایران شد، بزرگترین ضربه نظامی، اقتصادی و سیاسی را در قرن نوزدهم بر استقلال ایران وارد كرد.[v] ضربه‌های ناشی از این دو قرارداد بر استقلال ایران، فرصت لازم را برای سوءاستفاده انگلستان نیز فراهم ساخت. تحمیل قرارداد تركمانچای توسط روسیه و قرارداد ۱۸۵۷ پاریس توسط انگلیس به ایران، عملا دولتهای روسیه و انگلیس را به حاكمان بلامنازع در سرنوشت سیاسی و اقتصادی ایران تبدیل كرد. در نیمه دوم قرن نوزدهم، انگلیس و روسیه برای كسب امتیازات بیشتر از شاه قاجار با یكدیگر رقابت داشتند و در پایان قرن نوزدهم اغلب منابع كشور و طرحهای فنی آن تحت اداره و یا استخراج بیگانگان بود. در خلال این دوران، استیلای روسها بیش‌ازپیش گردید. آنها نه‌تنها با تصرف اراضی ایران و ضمیمه‌ساختن آن به خاك خود مرزهایشان را گسترش می‌دادند، بلكه شاه ایران را با اعطای وامهای سنگین، عملا به خود وابسته می‌كردند.[vi]

به‌دنبال جنگ جهانی اول و سپس پیروزی انقلاب اكتبر ۱۹۱۷ در روسیه و سرانجام خروج این كشور از جنگ، تحولات عمیقی در روابط ایران و روسیه صورت گرفت. می‌توان گفت اگر روسیه تزاری در جنگ فاتح می‌شد، مطمئنا استقلال ایران را به‌شدت مورد تهدید قرار می‌داد.

به‌طوركلی ایران در دوران حكومت تزارها بر روسیه دو مرحله متمایز را از سر گذرانده است: در مرحله اول یا در دوران گسترش ارضی روسیه، ایران بخشی از قلمرو فیزیكی خود را از دست داد و در مرحله دوم یا دوران استعماری روسیه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، مسكو در پی اعمال كنترل سیاسی و اقتصادی بر ایران بود.[vii]

ب‌ــ مناسبات ایران و روسیه پس از انقلاب اكتبر ۱۹۱۷ روسیه تا پیروزی انقلاب اسلامی:

پس از پیروزی بلشویكها در روسیه، سیاست خارجی این كشور دچار تحولات اساسی شد. رهبران انقلابی كه به حكومت جهانی سوسیالیسم می‌اندیشیدند، به كشور ایران به‌عنوان كانال سوئز انقلاب كمونیستی می‌نگریستند. تروپاتوفسكی، یك محقق روسی، در سال ۱۹۱۸.م درباره اهمیت ایران برای اتحاد جماهیر شوروی نوشته است: «ایران كانال سوئز انقلاب [كمونیستی] است و این كشور برای توفیق انقلاب شرق (انقلاب سوسیالیستی)، نخستین كشوری است كه باید توسط شورویها تسخیر شود و ایران باید به انقلاب تعلق یابد.»[viii]

بلشویكها به‌منظور جذب ایران در مدار اتحاد شوروی، تمام امتیازات اخذشده از ایران در زمان روسیه تزاری را باطل اعلام كردند. در اولین اقدام، جمهوری سوسیالیستی شوروی، قرارداد ۱۹۰۷ منعقدشده میان انگلیس و روسیه تزاری را لغو كرد. طبق قرارداد ۱۹۰۷، كشورهای روسیه تزاری و انگلیس، ایران را به سه منطقه شمال (تحت نفوذ روسیه)، جنوب (تحت‌ نفوذ انگلیس) و مركز (بی‌طرف) تقسیم كرده بودند.[ix]

پس از پایان جنگ جهانی دوم، اتحاد شوروی به یكی از دو قطب اصلی قدرت در جهان تبدیل شد. در این مقطع زمانی، ویژگیهای ایران از قبیل موقعیت جغرافیایی، منابع معدنی و مسائل اقتصادی و سیاسی برای شوروی حائز اهمیت بود. عامل جغرافیایی، از عوامل ثابتی بود كه سیاستهایی را بر استراتژی منطقه‌ای اتحاد جماهیر شوروی تحمیل می‌كرد. درواقع این كشور به‌خاطر دسترسی‌نداشتن به آبهای گرم، محدودیتها و تنگناهایی را تحمل می‌كرد كه سیاست خارجی آن را تحت‌تاثیر قرار می‌داد. خلیج‌فارس و اقیانوس هند، به‌منظور برقراری رابطه میان نیروهای بری و بحری، از حیث ژئوپلتیك مورد علاقه شوروی بودند. گرچه روسها در قرن نوزدهم مرزهای خود را گسترش داده بودند، اما با وجود كشورهایی چون ایران و پاكستان، معضل استراتژیك دسترسی‌نداشتن به آبهای گرم همچنان به قوت خود باقی مانده بود. پس از انقلاب اكتبر، رهبران شوروی تلاش كردند در مواردی این مشكل را مرتفع سازند و از دید برخی سیاستمداران، اصرار شوروی بر ادامه اشغال آذربایجان، درواقع در این راستا صورت گرفت.[x]

در كل سیاست اتحاد جماهیر شوروی نسبت به ایران در این دوران، دائما در حال نوسان بود. نمونه بارز این نوسان در نحوه برخورد دولت شوروی با رضاشاه مشهود است. پس‌ازآنكه در سال ۱۹۳۲.م رضاشاه تلاش كرد درآمدهای نفتی ایران را بالا ببرد و این امر باعث كشمكش بین ایران و شركت نفت سابق شد، اتحاد جماهیر شوروی با مترقی‌خواندن رضاشاه، از او جانبداری كرد اما پس‌از‌آنكه طرفین (رضاشاه و شركت نفت) توافق كردند كه اختلافاتشان را از طرق مسالمت‌آمیز حل كنند، حكومت رضاشاه در ایران هدف حملات تبلیغاتی شوروی قرار گرفت.[xi]

در دوره سلطنت محمدرضاشاه نیز، دولت شوروی ضمن تلاش برای افزایش توان نظامی و استراتژیك خود در مقابل غرب، سعی می‌كرد كشورهای جهان سوم و از جمله ایران را به سمت خود جذب كند و ازاین‌رو به محمدرضاشاه پیشنهاد می‌كرد روابط دوجانبه را در سطوح مختلف اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی گسترش دهد. طی دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰.م، دولت ایران به دلیل وابستگی به غرب به پیشنهادهای شوروی مبنی بر گسترش روابط سیاسی و نظامی، به‌گونه‌ای محتاطانه جواب رد می‌داد اما در زمینه‌های اقتصادی و حتی بازرگانی، روابط دو كشور رو به گسترش بود. به واسطه همین امتیازات اقتصادی و بازرگانی كه رژیم شاه به شوروی اعطا می‌كرد، دولت شوروی در قبال سیاستهای شاه نسبت به مسائل خلیج‌فارس و جهان غرب بردباری بیشتری نشان می‌داد و علت آنكه در موضع مسكو نسبت به رژیم شاه در هنگام وقوع انقلاب اسلامی تغییر صریح صورت نگرفت نیز درواقع از این ناحیه قابل تفسیر است.[xii]

سخاوت رضازاده

پی‌نوشت‌ها

* فارغ‌التحصیل كارشناسی ارشد روابط بین‌الملل از دانشگاه شهید بهشتی

[i]ــ جورج لنزوسكی، رقابت روسیه و غرب در ایران، ترجمه: اسماعیل رائین، تهران، جاویدان، ۱۳۵۳، صص۲۳ــ۲۱

[ii]ــ رنه گروسه، امپراطوری صحراگردان، ترجمه: عبدالحسین میكده، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، ۱۳۵۳، صص۷۳۳ــ۵۶۶

[iii]ــ گراهام فولر، قبله عالم: ژئوپلتیك ایران، ترجمه: عباس مخبر، تهران، نشر مركز، ۱۳۷۵، ص۱۶۱

[iv]ــ سیدعطا تقوی اصل، ژئوپلتیك جدید ایران: از قزاقستان تا گرجستان، تهران، وزارت امورخارجه، موسسه چاپ و انتشارات، ۱۳۷۹، صص۴۷ــ۴۶

[v]ــ پیوكارلو تزنزیو، رقابت روس و انگلیس در ایران و افغانستان، ترجمه: عباس آذین، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، ۱۳۵۹، صص۱۸۲ــ۱۸۱

[vi]ــ جورج لنزوسكی، همان، صص۲۵ــ۲۲

[vii]ــ گراهام فولر، همان، ص۱۶۰

[viii]ــ محمدرضا حافظ‌نیا، خلیج فارس و نقش استراتژیك تنگه هرمز، تهران، سمت، ۱۳۷۱، ص۱۳۵

[ix]ــ علی‌اكبر ولایتی، تاریخ روابط خارجی ایران؛ دوره مشروطه، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، ۱۳۷۰، ص۴۶

[x]ــ جواد اطاعت، ژئوپلتیك و سیاست خارجی ایران، تهران، نشر سفیر، ۱۳۷۶، صص۹۷ــ۹۵

[xi]ــ والتر لاكور، اتحاد جماهیر شوروی در خاورمیانه، ترجمه: دكتر عبدالصاحب یادگاری، تهران، امیركبیر، ۱۳۵۰، صص۱۲۸ــ۱۲۶

[xii]ــ مجتبی عطارزاده، «بررسی روابط ایران و شوروی در دوره حاكمیت كمونیسم»، فصلنامه مطالعات آسیای مركزی و قفقاز، سال هشتم، دوره سوم، شماره ۲۷، پائیز ۱۳۷۸، صص۱۹۵ــ۱۵۵

[xiii]ــ جواد اطاعت، همان، صص۱۰۳ــ۱۰۱

[xiv]ــ روزنامه اطلاعات، ۱۰ فروردین ۱۳۵۹، ص۲

[xv]ــ همایون الهی، خلیج‌ فارس و مسایل آن، تهران، نشر قومس، ۱۳۷۰، ص۳۳۸

[xvi]ــ روزنامه اطلاعات، چهار تیرماه ۱۳۶۸، ص۲

[xvii]ــ Adam tarock, Iran and Russia in strategic alliance, Third World quarterly, Vol. ۱۸, No. ۲, pp۲۰۷-۲۲۳, ۱۹۹۴, P. ۲۰۷

[xviii]ــ Russia, the Caucasus, Central Asia and Ukrine, Repare of the Meetinghel, Norember ۴-۵, ۱۹۹۷, by kareen Balletine, p. ۱۱

[xix]ــ خلیل شیرغلامی، «بررسی امكان اتحاد استراتژیك بین ایران و روسیه»، فصلنامه امنیت ملی، سال اول، شماره ۳، بهار ۱۳۷۹، ص۱۵۲

[xx]ــ Adam tarock, op. cit, p. ۲۱۱

[xxi]ــ سیداسدالله اطهری، «سیاست روسیه نسبت به خاورمیانه: میراث یلتسین و چالش پوتین»، فصلنامه مطالعات خاورمیانه، سال هشتم، شماره ۴، زمستان ۱۳۸۰، ص۸۷

[xxii]ــ آندره زوبوف، خزر ــ قفقاز و همكاری هسته‌ای روسیه و ایران، گزیده تحولات جهان ۸، تهران، موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران، ۱۳۸۱، ص۱۸۸

[xxiii]ــ Adam tarock, op. cit, p. ۲۰۷

[xxiv]ــ خلیل شیرغلامی، همان، ص۱۵۲

[xxv]ــ ناصر ثقفی عامری، «سیاست امنیتی روسیه، فصلنامه مطالعات آسیای مركزی و قفقاز»، سال نهم، دوره سوم، شماره ۳۱، پاییز ۱۳۷۹، صص۲۲ــ۲۱

[xxvi]ــ عباس ملكی، «دورنمای روابط ایران و روسیه تا سال ۲۰۰۰، فصلنامه مطالعات آسیای مركزی و قفقاز»، سال چهارم، شماره ۱۲، زمستان ۱۳۷۴، صص۱۴ــ۷

[xxvii]ــ Geoffrey kemp, the persian gulf remains the strategic prize, survival, vol. ۴۰, No. ۴, winter ۱۹۹۸-۱۹۹۹, p۱۴۲

[xxviii]ــ دونایووا، «بررسی موضع ایران در قبال نظام حقوقی دریای خزر»، ترجمه: پروین معظمی گودرزی، فصلنامه مطالعات آسیای مركزی و قفقاز، سال هفتم، دوره سوم، شماره ۳۲، پاییز ۱۳۷۷، صص۱۲۰ــ۱۱۵

[xxix]ــ رابرت فریدمن، «روابط ایران و روسیه در دهه ۹۰»، ترجمه: داود رضایی اسكندری، فصلنامه سیاست خارجی، سال شانزدهم، شماره ۲، تابستان ۱۳۸۱، صص۳۹۶ــ۳۹۵

[xxx]ــ نینامامدوا، «ایران به‌عنوان شریك اقتصادی روسیه»، ترجمه: پروین معظمی گودرزی، فصلنامه مطالعات آسیای مركزی و قفقاز، سال هفتم، دوره سوم، شماره ۲۴، زمستان ۱۳۷۷، ص۶۴

[xxxi]ــ سیدحسین سیف‌زاده، «عرصه سیاست جهانی؛ جایگاه ایران و روسیه و رابطه دو كشور»، فصلنامه مطالعات آسیای مركزی و قفقاز، سال هشتم، دوره سوم، شماره ۲۵، بهار ۱۳۷۸، ص۲۲

[xxxii]ــ خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۲۳/۱۰/۱۳۷۸

[xxxiii]ــ Robert Freedman, Russia and Iran A tactical alliance, states Review, summer ۱۹۹۷, p. ۱۰۳

[xxxiv]ــ سیداسدالله اطهری، همان، ص۸۱

[xxxv]ــ Leszek Buznesky, Russia and the west toward renewed geopolitical rivalry?, survival, vol. ۳۷, No. ۳, Aug ۱۹۹۵, P. ۱۲۰

[xxxvi]ــ ناصر ثقفی عامری، همان، ص۲۲

[xxxvii]ــ Graham E. Faller, central Asia: The new geopolitics, sant Monia: RAND, ۱۹۹۲, P.۴

[xxxviii]ــ ناصر ثقفی عامری، همان.

[xxxix]ــ خلیل شیرغلامی، همان، ص۱۵۲

[xl]ــ قدیر نظامی‌پور، «آثار سیاستهای منطقه‌ای روسیه بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه مطالعات خاورمیانه، سال دهم، شماره ۳، پاییز ۱۳۸۲، صص۱۳ــ۱۲

[xli]ــ Timothy L. Thomas, Russian National Interest and the caspian sea, Journal of International Affairs, vol. IV, No.۴, February ۲۰۰۰, p. ۵۶

[xlii]ــ روزنامه شرق، سه‌شنبه ۲۲ آذر ۱۳۸۴

[xliii]ــ قدیر نظامی‌پور، همان، ص۲۳

[xliv]ــ همان، صص۲۴ــ۲۳

[xlv] ــ Leszek Buznesky, op. cit, p. ۱۲۰

[xlvi]ــ Igor Radionov, advocates creation of defense, CDPSP, vol. ۴۸, No. ۵۲, Jan. ۲۱, ۱۹۹۷, P.۱۶

[xlvii]ــ قدیر نظامی‌پور، همان، ص۲۵

[xlviii]ــ همان، صص۲۶ــ۲۵

[xlix]ــ خلیل شیرغلامی، همان، ص۱۵۲

[l]ــ همان، ص۱۵۳


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.