جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

قوم یهود از برگزیدگی تا نژادپرستی


قوم یهود از برگزیدگی تا نژادپرستی

آیا از برگزیدگی قوم می توان برداشتی نژادپرستانه کرد در میان خود یهودیان دیدگاه های بسیار متنوعی در این باره ارائه شده است این نوشتار به بررسی چگونگی طرح این موضوع در متون مقدس و دیدگاه های مختلف درباره آن و معنای واقعی برگزیدگی, پرداخته است

آیا از برگزیدگی قوم می‏توان برداشتی نژادپرستانه کرد؟ در میان خود یهودیان دیدگاه‏های بسیار متنوعی در این باره ارائه شده است. این نوشتار به بررسی چگونگی طرح این موضوع در متون مقدس و دیدگاه‏های مختلف درباره آن و معنای واقعی برگزیدگی، پرداخته است.

در متون مقدس یهودی در باره برگزیدگی قوم یهود سخن به میان آمده است؛ قرآن کریم نیز این برگزیدگی را - دست‏کم در مقطع زمانیِ خاص - مورد تصدیق قرار داده است. برخی از یهودیان به نژادپرستی روی‏آورده، این اعتقاد خود را به متون مقدس یهودی مستند ساخته‏اند. آیا از برگزیدگی قوم می‏توان برداشتی نژادپرستانه کرد؟ در میان خود یهودیان دیدگاه‏های بسیار متنوعی در این باره ارائه شده است. این نوشتار به بررسی چگونگی طرح این موضوع در متون مقدس و دیدگاه‏های مختلف درباره آن و معنای واقعی برگزیدگی، پرداخته است.

از ادبیات مکتوب یهودیت برمی‏آید که در طول تاریخ این دین، همیشه گونه‏ای از این اندیشه وجود داشته است که قوم اسرائیل قوم برگزیده خدا است و از جهاتی بر دیگر اقوام و ملل برتری دارد. اعتقاد بر این بوده است که این اندیشه در اصلی‏ترین بخش متون مقدس یهودی، یعنی کتاب تورات ریشه دارد و در بخش‏های بعدی متونِ مقدسِ یهودی شرح و بسط یافته است.(۱) دانشمندان یهودی در طول تاریخ نگرش‏های متفاوتی در باره این اندیشه داشته‏اند. برداشت برخی از آنان از این آموزه از نژادپرستیِ صرف و افراطی سردرآورده، اما برداشت برخی دیگر معتدل‏تر است. آنان تلاش کرده‏اند بیانی خردپذیر از این اندیشه ارائه دهند. و باز دیگرانی اصل اندیشه را رد کرده‏اند. در این نوشتار برآنیم که ریشه‏های این اندیشه را در متون مقدس و نیز شرح و تفسیرها، و نگرش‏های مختلف نسبت به آن را به اختصار بررسی کنیم.

الف) قوم برگزیده عهد قدیم‏

در کتاب تورات، که در سنت یهودی به شخص حضرت موسی منسوب است، فقراتی آمده است که جایگاه ویژه قوم اسرائیل را نشان می‏دهد. از این کتاب برمی‏آید که برنامه خدا این بوده که از نسل ابراهیم قومی به وجود آورد و به آن قوم جایگاهی ویژه دهد. اصل اعتقاد به برگزیدگی قوم اسرائیل به عهدی برمی‏گردد که بین خداوند و حضرت ابراهیم بسته شده است.(۲) در واقع، این امر وعده‏ای است که خدا در ازای اطاعت بی‏چون و چرای ابراهیم در ماجرای ذبح فرزندش به او داده است:

بار دیگر فرشته خداوند از آسمان ابراهیم را صدا زده، به او گفت: «خداوند می‏گوید به ذات خود قسم خورده‏ام که چون مرا ملاقات کردی و حتی یگانه پسرت را از من دریغ نداشتی، تو را چنان برکت دهم که نسل تو مانند ستارگان آسمان و شن‏های دریا بی‏شمار گردند. آنها بر دشمنان خود پیروز شده، موجب برکت همه قوم‏های جهان خواهد گشت، زیرا تو مرا اطاعت کرده‏ای» (سفر پیدایش، ۲۲:۱۵-۱۸).

در بخش‏های بعدی تورات و نیز دیگر قسمت‏های عهد قدیم بحث اصلی در راستای تحقق این‏وعده است. ازنسل ابراهیم قومی شکل‏می‏گیردکه به‏نواده او یعقوب (اسرائیل) منسوب است. این قوم در مصر تحت فشار و شکنجه و اسارت قرار می‏گیرد و خداوند حضرت موسی را برای نجات آن مأمور می‏کند. از این پس، سخن در باره این قوم و ماجراهای آن است. حضرت موسی به‏یاری خداوند، قوم‏را ازاسارت مصرنجات‏می‏دهد و دربیابان به دستور خداوند، به آنان گوشزد می‏کند که آنان قوم خاص و برگزیده خدا هستند. در واقع، موسی عهد خداوند با ابراهیم را تجدید و یادآوری می‏کند:(۳)

خداوند از میان کوه خطاب به موسی فرمود: «دستورات مرا به بنی‏اسرائیل بده و به ایشان بگو: شما دیدید که من با مصری‏ها چه کردم و چطور مانند عقابی که بچه‏هایش را روی بال‏ها می‏برد، شما را برداشته، پیش خود آوردم. حال اگر مطیع من باشید و عهد مرا نگه دارید، از میان همه اقوام، شما قوم خاص من خواهید بود. هر چند سراسر جهان مال من است، اما شما برای من ملتی مقدس خواهید بود و چون کاهنان مرا خدمت خواهید کرد (سفر خروج، ۱۹:۳-۶).

و در جای دیگر آمده است:

قربانگاه‏های کافران را بشکنید، ستون‏هایی را که می‏پرستند خرد کنید و مجسمه‏های شرم‏آور را تکه‏تکه نموده، بت‏هایشان را بسوزانید؛ چون شما قوم مقدسی هستید که به خداوند، خدایتان اختصاص یافته‏اید. او از بین تمام مردم روی زمین شما را انتخاب کرده تا برگزیدگان او باشید. شما کوچک‏ترین قوم روی زمین بودید، پس او شما را به سبب این‏که قومی بزرگ‏تر از سایر قوم‏ها بودید، برنَگُزید و محبت نکرد، بلکه به این دلیل که شما را دوست داشت و می‏خواست عهد خود را که با پدرانتان بسته بود به‏جا آورد. به همین دلیل است که او شما را با چنین قدرت و معجزات عجیب و بزرگی از بردگی در مصر رهانید (سفر تثنیه، ۷:۵-۸).

و در دیگر قسمت‏های عهد قدیم همین مضمون به صورت‏های مختلف تکرار شده است:

از میان تمام اقوام روی زمین، من تنها شما را انتخاب کرده‏ام (عاموس، ۳:۲).

ب) برداشت نژادپرستانه‏

در طول تاریخ یهودیت برداشت‏های متفاوتی از اندیشه قومِ برگزیده صورت گرفته است. افراطی‏ترین برداشت از این اندیشه، برداشتِ صهیونیست‏های یهودی است. مطابق این برداشت، قوم اسرائیل برتر و بالاتر از اقوام دیگر و در واقع از جنس دیگری است. بنابراین در قوانین و مقررات اجتماعی و نیز حتی در برخوردهای اخلاقی بین یهودیان و غیریهودیان، تفاوت و تبعیض قائل است. مشکل این اندیشه، که جهان امروز به هیچ‏وجه آن را نمی‏پذیرد، از این جهت حادتر گشته که در یک کشور و یک حکومت به صورت قانون رسمی درآمده است.

دکتر اسرائیل شاهاک، استاد دانشگاه عبرانی بیت‏المقدس و رئیس جامعه حقوق بشر اسرائیل، می‏گوید: فعالیت‏های سیاسی من در سال ۱۹۶۵-۱۹۶۶ با یک اعتراض آغاز گردید. من در اورشلیم به چشم خود دیدم که یک یهودیِ مذهبیِ افراطی، اجازه نداد که در روز شنبه از تلفن او برای نجات همسایه غیریهودی او که در حمله‏ای مجروح شده بود، استفاده کنند، و آمبولانس خبر کنند. من به جای آن‏که این خبر را به روزنامه‏ها بدهم، از دادگاه حاخامیِ اورشلیم را برای گفت‏وگو خواستار شدم. از اعضای این دادگاه، که اعضای آن از حاخام‏های منصوب دولت اسرائیلند، پرسیدم که آیا این شیوه رفتار، با تفسیر آنان از مذهب یهود سازگار است؟ به من پاسخ دادند که یهودی مزبور رفتاری صحیح و حتی مؤمنانه داشته، و مرا به یکی از قوانین تلمود، که در قرن ما گردآوری شده است، ارجاع دادند. این ماجرا را به روزنامه عبری‏زبان هاآرتص خبر دادم. خبر طنین‏انداز شد و جنجال و رسوایی رسانه‏ای به‏پا کرد که پیامدهای آن، تا آنجا که به من مربوط است، بیشتر منفی بود تا مثبت.

نه مقامات حاخامیِ اسرائیلی و نه مقامات دیاسپورا [یهودیانی که در غیر کشور اسرائیل زندگی می‏کنند] هیچ‏کدام در این حکم تجدیدنظر نکردند: یک یهودی نباید شنبه را به خاطر نجات جان یک «بیگانه» [غیریهودی‏] نقض نماید. از این‏رو با بهره‏گیری از معلوماتی که در جوانی به دست آورده بودم، به بررسی قوانین تلمود درباره روابط یهودیان و غیریهودیان پرداختم، و بر من آشکار شد که نه صهیونیسم و نه سیاست دولت اسرائیل از آغاز کار آن و نه رفتارهایی که حامیان اسرائیل در دیگر نقاط جهان در پیش گرفته‏اند، بدون در نظر گرفتن نفوذ عمیق این قوانین و جهان‏بینی‏ای که ایجاد و بیان می‏کنند، قابل درک نیستند. من نمی‏خواهم ادعا کنم که ملاحظات سیاسی یا استراتژیک بر رفتار رهبران اسرائیل تأثیر نداشته، بلکه می‏خواهم بگویم علاوه بر این امور، اعتقادات هم در این کار مؤثر بوده است. هر چه این تأثیرات، کمتر مورد بحث قرار گیرند و هر چه کمتر در معرض روشنایی قرار گیرند، مهم‏تر به نظر می‏آیند. هر شکلی از نژادپرستی، تبعیض و بیگانه‏ستیزی به هر اندازه که توسط جامعه‏ای که آلوده به آن است بدیهی تلقی گردد، به لحاظ سیاسی تعیین‏کننده‏تر می‏شود. اگر بحث در این زمینه، آشکارا یا به صورت مخفی ممنوع گردد وضع بدتر خواهد شد. در این زمان، نژادپرستی، تبعیض و بیگانه‏ستیزی در میان یهودیان رواج یافته و برای آنها دلایلِ دینی اقامه می‏شود. این اعمال با حالت مقابلشان، یعنی یهودستیزی و انگیزه‏های دینیِ آن فرقی ندارند. اما در حالی که امروزه با دومی مبارزه می‏شود، وجود اوّلی را، در بیرون از اسرائیل - حتی بیش از درون آن - عمداً نادیده می‏گیرند.(۴)

به‏هرحال، این دانشمند یهودی اهل اسرائیل به مبارزات خود برضدنژادپرستی ادامه می‏دهد. او معتقد است که نژادپرستی، که امروزه در کشور اسرائیل و صهیونیست‏های دیگر نقاط جهان، اصلی مسلم است، با دیانت یهود ارتباطی ندارد و برداشتی انحرافی از این دین است. او در راه آرمان‏های بشردوستانه خود بسیار کوشیده و کتاب‏هایی منتشر کرده است. او در برخی از کتاب‏هایش از جمله، کتابی به نام نژادپرستی دولت اسرائیل به تفصیل به ابعاد نژادپرستی این رژیم پرداخته است.

اما نژادپرستان با این استاد مبارزه کرده، او را طرد نمودند و حتی خارج از دین دانستند. در بخشی از یک اعلامیه که علیه او صادر شده، آمده است:

ما از دانشگاه می‏خواهیم این بی‏دین و پلید را اخراج کند. ما از همکاران شاهاک می‏خواهیم از او فاصله بگیرند. و تو ای شاهاک! تو در کشور ما چه می‏کنی؟ از اینجا بیرون برو و اسمت را که «اسرائیل» است عوض کن و به جای آن «ننگ اسرائیل» را انتخاب نما.(۵)

همان‏طور که مشهور است و نیز از سخنان اسرائیل شاهاک برمی‏آید، صهیونیست‏های یهودی و طرفداران حکومت اسرائیل، قوم خود را نژادی برتر می‏دانند و برای آن امتیاز قائلند. آنان این برتریِ نژادی را به دین خود مستند می‏سازند. حال سؤال اساسی این است که آیا از متون مقدس یهودی چنین برداشتی می‏شود؟ متن مقدس اصلی یهودیان همه عهد قدیم را شامل می‏شود که مهم‏ترین بخش آن، اسفار پنج‏گانه تورات است. متن دیگری که در واقع از اعتبار درجه دوم برخوردار است، کتاب تلمود است. سنت یهودی قائل است که مجموعه عهد قدیم را انبیاء و بزرگان قوم اسرائیل در طی زمانی نزدیک به هزار سال، یعنی از حدود ۱۳۰۰ قبل از میلاد تا حدود چهار قرن قبل از میلاد، به وجود آورده‏اند. اما مجموعه عظیم تلمود توسط دانشمندان پرشماری از اواسط قرن دوم میلادی تا قرن ششم میلادی به رشته تحریر درآمده است. قبلاً گذشت که بنا به کتاب مقدس یهودی، یعنی عهد قدیم، قوم اسرائیل قوم برگزیده و خاص خدا است. آیا این برگزیدگی همان نژادپرستی است که به قول دکتر اسرائیل شاهاک امروزه مبنای قانون اسرائیل است؟ اگر این‏گونه نیست، پس نژادپرستی از کجا به وجود آمده است و اصولاً معنای برگزیدگی چیست؟

ج) منشأ نژادپرستی‏

در باره اصل و منشأ نژادپرستی نظریه‏های مختلفی ارائه شده که برخی از آنها از این قرار است:

۱) نظریه مدافعان نژادپرستی؛ بی‏تردید کسانی که بنی‏اسرائیل را قوم برتر می‏دانند نظریه خود را به عهد قدیم و نیز کتاب تلمود مستند می‏سازند. گفته می‏شود در گذشته و از قرون وسطا این نظریه پیروانی داشته است و کسانی مانند ابن‏میمون این اعتقاد را داشته‏اند.(۶)

۲) نظریه نقادان جدید؛ در عصر جدید و در دیدگاه مدرنیست‏ها، چه یهودی و چه غیریهودی، پذیرش این‏که قومی در درگاه خداوند از جایگاه ویژه‏ای برخوردار باشد و با دیگر اقوام و ملل تفاوت داشته باشد، بسیار مشکل است. آنان عموماً این اندیشه را به طور کامل رد کرده‏اند. اعتقاد عمومی این بوده که یهودیان انسان‏هایی در میان انسان‏های دیگر، و بنی‏اسرائیل قومی در میان دیگر اقوام است و دلیلی ندارد که با آنها متفاوت و متمایز باشد.(۷) شاعری در سروده معروف خود گفته است:

چه عجیب وشگفت‏انگیزاست برای‏خدا که یهودیان را برگزیده باشد!(۸)

نقادان جدیدِ کتاب مقدس، عبارات دالّ بر برگزیدگی قوم را سخن واقعی خدا نمی‏دانند، بلکه آنها را به نسل‏های بعدی بنی‏اسرائیل منتسب می‏کنند که در مقابل واقعیات موجود، به اموری از قبیل برگزیدگی تمسک جسته‏اند.(۹)

یک اندیشه مهم در این باره این است که زمان نگارش و یا تدوین نهایی همه کتاب‏های مجموعه عهد قدیم، دوره پس از اسارت بابلی است. در این زمان، این قوم به اسارت رفته و انواع خفت و خواری را تحمل کرده و در واقع، آرمان‏های خود را در قالب تورات و دیگر بخش‏های تاریخی عهد قدیم بیان کرده است. به گفته برخی از نویسندگان جدید یهودی، قومِ به‏اسارت‏رفته پس از بازگشت، کتاب تورات و دیگر کتاب‏های تاریخی را نگاشت و در این میان، دو امر را محور تاریخ خود قرار داد: یکی قومی که مقدس است و قوم خاص و برگزیده خداست و دیگری سرزمینی که مقدس است و خدا آن را به این قومِ برگزیده بخشیده است. به همین سبب، کل تاریخ قوم، که در بخش تاریخی عهد قدیم منعکس شده، بر گرد همین دو محور می‏چرخد. قوم اسرائیل برگزیده خدا است و خدا به او وعده عزت و عظمت داده است، اما این وعده در قالب یک عهد و پیمان است؛ اگر از خدا اطاعت کند او را عزیز می‏کند و سرزمین موعود را به او می‏دهد و اگر اطاعت نکند قوم به اسارت می‏رود و سرزمین را از دست می‏دهد. از آنجا که این داستان در زمانی نگاشته شده که قوم به سرزمین موعود بازگشته و آن را در اختیار گرفته، پس دو امر اهمیت اساسی دارد؛ یکی سرزمین که نماد مهم آن معبد اورشلیم است، و دیگری قوم مقدس خدا. اما در زمان نگارش تلمود وضعیت متفاوت بوده است. از اواسط قرن دوم میلادی، تدوین تلمود آغاز گشت، در حالی که حدود هفتاد سال قبل از آن، یعنی در سال ۷۰ میلادی، یهودیان کشور خود را از دست داده و پراکنده شده بودند. آخرین تلاش آنان برای بازپس‏گیری کشور و بازسازی معبد اورشلیم در سال‏های ۳۲ تا ۳۵ میلادی با شکست سختی مواجه شده بود. در واقع عالمان یهود که تلمود را می‏نگاشتند، نسبت به یکی از دو امری که در زمان نگارش تورات، یعنی حدود پنج قرن قبل از میلاد، تقدس یافته بود، مأیوس شده بودند و آن، کشور اسرائیل با نماد معبد سلیمان بود. بنابراین، بر تقدس امر مقدس دیگر، یعنی قوم، افزوده شد تا بدین‏وسیله بدبختی‏های قوم و آزار و فشارهایی که بر آن تحمیل می‏شد، قابل تحمل گردد. به همین سبب در تلمود، اندیشه قوم برتر بسیار جدی شده است.(۱۰)

بنابر این نظریه، منشأ اصلیِ اندیشه قوم برتر در واقع همان عهد قدیم است. اما این اندیشه در تلمود بسیار پررنگ‏تر و جدی‏تر شده است.

۳) نظریه منشأ تلمودی؛ بنابراین نظریه، منشأ نژادپرستی به تلمود و به ویژه تفسیری از آن، که در قرون وسطا توسط افرادی چون ابن‏میمون شده است برمی‏گردد. دکتر اسرائیل شاهاک را می‏توان طرفدار این نظریه شمرد. او در کتاب تاریخ یهود، مذهب یهود و کتاب نژادپرستی دولت اسرائیل تلاش می‏کند تا ضمن نشان دادن موارد متعددی از نژادپرستی، ثابت کند که این اندیشه در تلمود ریشه دارد. او قوانین متعددی را که به صورتی جدی و شدید تبعیض‏آمیزند و لازمه آنها تجویز ظلم و ستمی بی‏رحمانه به غیریهودیان است برمی‏شمارد و منشأ آنها را در احکام هلاخاییِ(۱۱) تلمود نشان می‏دهد. برخی از نمونه‏هایی که ایشان ذکر کرده، به قرار زیر است:

▪ قتل و کشتار؛ در قوانین دولت اسرائیل، که بر قوانین تلمودی و بیان ابن‏میمون از آن استوار است، حکم قتل یک یهودی با حکم قتل یک غیریهودی متفاوت است. اگر کسی یک یهودی را به قتل برساند، گناه بزرگی را انجام داده، باید مجازات شود. اگر یک یهودی به طور غیرمستقیم باعث قتل یهودی دیگری شود مجازات دنیوی ندارد و فقط نزد خدا گناهکار است. اما اگر مقتولْ غیریهودی باشد، اگر یک یهودی به طور مستقیم او را کشته باشد تنها نزد خدا گناهکار است و مجازات دنیوی ندارد و اگر به طور غیرمستقیم او را بکشد، حتی گناهی هم مرتکب نشده است. برای مثال، اگر یک غیریهودی در گودالی افتاده باشد، فرد یهودی می‏تواند نردبان او را بردارد. اگر یک قاتلْ غیریهودی باشد باید اعدام شود؛ چه مقتول یهودی باشد و چه غیریهودی، اما اگر مقتولْ غیریهودی باشد و قاتل به یهودیت بگرود اعدام نمی‏شود.

▪ نجات جان؛ نجات جان یک یهودی از مهم‏ترین وظایف شرعی است، اما نجات جان یک غیریهودی ممنوع است. قاعده کلی تلمود این است که «غیریهودیان نه از چاه بیرون آورده می‏شوند و نه به داخل آن هل داده می‏شوند». ابن‏میمون می‏گوید: ما نباید موجب مرگ کسانی شویم که با آنان در جنگ نیستیم، اما اگر آنان در معرض جنگ قرار داشته باشند نجاتشان ممنوع است. یک پزشک یهودی حق ندارد یک غیریهودی را مداوا کند و اگر مجبور به چنین کاری باشد، حتماً در ازای کار خود مزد دریافت کند.

▪ جرایم جنسی؛ ارتکاب زنا در یهودیت حرام است، اما بنابه تعالیم تلمودی، فرق است بین زنای یک مرد یهودی با یک زن یهودی، و زنای وی با یک زن غیریهودی. بنابه این کتاب، غیریهودیان همه بدکاره‏اند و حتی تجاوز به عنفِ یک مرد یهودی به یک زن غیریهودیِ شوهردار نیز حکم زنا را ندارد و مجازاتی در پی ندارد و حتی در بسیاری از موارد، زنِ غیریهودی مجازات می‏شود.

▪ تبعیض در مسائل مالی؛ هدیه دادن به غیریهودی جایز نیست. گرفتن بهره پول از یهودی حرام است، اما از غیریهودی واجب است. اگر یک یهودی مالی پیدا کند و احتمال دهد که صاحب آن یک یهودی است، باید برای یافتن صاحب آن تلاش کند، اما اگر صاحب آن، غیریهودی باشد می‏تواند آن را تصاحب کند. فریب دادن یک یهودی در معامله، گناه کبیره است، اما در مورد غیریهودیان شرکت غیرمستقیم در چنین معامله‏ای روا است. کلاهبرداری از یهودیان ممنوع است، اما این اصطلاح در مورد غیریهودیان کاربرد ندارد. حتی سرقت که مطلقاً حرام است، در شرایطی نسبت به اموال غیریهودیان جایز است.(۱۲)

اما نویسنده‏ای دیگر به صورت دیگری به تلمود نگاه می‏کند. او این را می‏پذیرد که توجه به قومیت و نیز ترویج و تبلیغ این‏که خدا توجهی ویژه به قوم دارد و آنان نزد خدا موقعیتی خاص و ممتاز دارند، دارویی برای تسکین آلام و دردهای قوم بوده است؛ اما تلاش می‏کند در تلمود و سخنان دانشمندان یهود، بیانی معقول را از برگزیدگیِ قوم ارائه کند. او علت برگزیدگی قوم را، بنا به تلمود، این می‏داند که اقوام دیگر زیر بار پذیرش تورات نرفتند و قوم اسرائیل آن را پذیرفت. این نویسنده موارد متعددی را نقل می‏کند که در تلمود، یهودیان را مانند غیریهودیان دانسته‏اند و حتی گفته شده که اگر یک غیریهودی دستورات خدا را انجام دهد، از کاهن اعظم یهود بالاتر است:

از کجا بدانیم که حتی اگر یک غیریهودی فرمان‏های تورات را به‏جا آورد، او با کاهن اعظم برابر خواهد بود؟ از کلماتِ این آیه: «هر آدمی که آنها را به جا آورد، به واسطه آنها زیست خواهد کرد». گفته نشده است که هر کاهن یا هر لاوی یا هر اسرائیلی، بلکه «هر آدمی». همین طور گفته شده است: «و این است قانون آدمیان، ای خداوند خدا» (کتاب دوم سموئیل، ۷:۱۹). گفته نشده است: و این است قانون کاهنان یا لاویان یا اسرائیلیان، بلکه و این است قانون آدمیان. همین‏طور گفته نشده است: این دروازه خداوند است که کاهنان یا لاویان یا اسرائیلیان به درون آیند، بلکه گفته شده است: «دروازه‏ها را بگشایید تا ملتِ عادل که امانت را نگاه می‏دارند به درون آیند» (اشعیاء، ۲۶:۲). همین طور گفته نشده است: این دروازه خداوند است که کاهنان یا لاویان یا اسرائیلیان از آن داخل خواهند شد. بلکه گفته شده است: «این دروازه خداوند است که عادلان و نیکوکاران از آن داخل خواهند شد». (مزامیر داوود، ۱۱۸، ۲۰). به همین گونه گفته نشده است: ای کاهنان یا لاویان یا اسرائیلیان، با خداوند شادی نمایید، بلکه گفته شده است: «ای عادلان و نیکوکاران، با خداوند شادی نمایید» (مزامیر داوود، ۳۳:۱). گفته نشده است: ای خداوند به کاهنان یا لاویان یا اسرائیلیان خوبی بکن، بلکه گفته شده است: «ای خداوند، به خوبان و پاکدلان خوبی بکن» (مزامیر داوود، ۱۲۵:۴). از مطالب فوق چنین استنباط می‏کنیم که حتی اگر یک غیریهودی فرمان‏های تورات را به‏جا آورد، او با کاهن اعظم برابر خواهد بود» (سیفرا مربوط به آیه ۵ از باب ۱۸ از سفر لاویان؛ یلقوط شیمعونی مربوط به آیه فوق، بند ۵۹۱).(۱۳)

بحث تبعیض بین یهودیان و غیریهودیان در رعایت اصول اخلاقی نیز مطرح شده است. در تلمود آمده است که دانشمندِ برجسته یهود، ربّی‏عقیوا می‏گفت که اصل اساسیِ تورات جمله‏ای است که در شماره هجدهم از باب نوزدهم از سفر لاویان آمده است:

ـ «همنوعت را مانند خودت دوست بدار».(۱۴) اما آیا همنوع شامل غیریهودیان هم می‏شود؟ به گفته نویسنده فوق، در تلمود به کرات به این نکته اشاره شده است که مقصود از «همنوع» یهودیان است، نه غیریهودیان. و تعداد مواردی که به برخورد اخلاقی با غیریهودیان پرداخته بسیار اندک است. با این حال اگر نگاهی کلی و بی‏طرفانه به سراسر تلمود بیاندازیم، درمی‏یابیم که اخلاقی که دانشمندان یهود توصیه کرده‏اند، همگانی است و ویژه قوم خودشان نیست. در بسیاری از موارد، کلمه «مخلوقات» به کار رفته که ویژه قوم نیست. برای مثال، جمله «مخلوقات را دوست بدار» اندرز محبوب هیلل، دانشمند بزرگ تلمودی بود. و حتی آمده است که «دزدیدن مال یک غیریهودی عملی شنیع‏تر است تا دزدی از یک یهودی، زیرا سرقت مال یک غیریهودی شامل گناه عظیم بی‏حرمتی به نام خدا نیز می‏شود». و نیز در تفسیر آیه چهارم از باب بیست و سوم از سفر خروج که می‏گوید: «اگر گاو یا الاغ دشمنت را یافتی که گم شده و سرگردان است، البته آن را به او بازگردان» آمده است که «مقصود از دشمن، یک غیریهودی بت‏پرست است، چرا که بت‏پرستان در همه جا دشمن یهودیان به شمار آمده‏اند».(۱۵)

نویسنده فوق می‏پذیرد که در موارد متعددی در تلمود از عبارت‏هایی تند و خشن بر ضد غیریهودیان استفاده شده است، اما چنین توجیه می‏کند که فشارها و شکنجه‏های شدیدی که بر قوم اعمال می‏شده باعث شده که آنان چنین تعبیرهایی را به زبان آورند.(۱۶) برای نمونه عبارت تند و زننده‏ای که می‏گوید: «بهترین بت‏پرستان را بِکُش، و سرِ بهترین مارها را بکوب و له کن» که در تلمود آمده، از ربی‏شمعون بن یوحنای است که در دوره وحشتناک هادریان، امپراتور سفّاک روم، می‏زیست و از بیم جان، مدت سیزده سال همراه با فرزندش در غاری پنهان شده بود. پس سخنان او بیانگر احساسات شخصی او بوده است، اما از این نمونه‏ها نمی‏توان برداشتی کلی درباره اخلاقیات تلمود کرد.(۱۷)

بنا به آنچه گذشت، عهد قدیم قوم اسرائیل را قوم برگزیده خدا می‏داند و از سوی دیگر، در تاریخ یهودیت گاهی از برگزیدگی قوم، برتری قوم اسرائیل نسبت به سایر اقوام برداشت شده است و حتی در کشور اسرائیل قوانینی وضع و اجرا شده که حاکی از تبعیض نژادی است. اما همان‏طور که گذشت، افراد زیادی از میان یهودیان، اندیشه قوم برتر و تبعیض نژادی را رد می‏کنند. آیا منشأ این اندیشه عهد قدیم است؟ همان‏طور که گذشت برخی از نقادان جدید معترفند که مجموعه عهد قدیم در دوره پس از اسارت بابلی و تحت تأثیر وضعیت اسف‏بار قوم نگاشته شده و به این دلیل است که در آن، به قوم توجهی ویژه شده است.

در اینجا با این بحث کاری نداریم که مجموعه عهد قدیم در چه دوره‏ای تدوین شده است؛ هر چند آنچه نقادان جدید در این باره گفته‏اند شایان توجه ویژه است. نکته‏ای که بیشتر اهمیت دارد، این است که آیا برگزیدگی قوم، که در عهد قدیم مطرح شده، مطلبی ناپذیرفتنی است؟ آیا این برگزیدگی به معنای برتری قوم اسرائیل از همه اقوام جهان است؟ پس نخست باید معنای برگزیدگی قوم در عهد قدیم را بررسی کنیم. در بخش بعدی این نوشتار به این موضوع خواهیم پرداخت.

اما نکته دیگر در باره تلمود است؛ قبلاً دو رویکرد از دو نویسنده یهودی در این موضوع نقل شد. دکتر اسرائیل شاهاک مجموعه تلمود را دربردارنده مطالبی نژادپرستانه می‏داند و منشأ قوانین نژادپرستانه دولت اسرائیل را همین مجموعه می‏داند. از سوی دیگر دکتر ا. کُهِن ضمن پذیرش این‏که فقرات متعددی در مجموعه تلمود یافت می‏شود که حاوی مطالبی نژادپرستانه‏اند، این موارد را چنین توجیه می‏کند: گویا نویسندگان در وضعیتی غیرعادی و تحت فشار سخت چنین سخنانی را گفته‏اند. او همچنین شواهد متعددی را از این مجموعه نقل می‏کند که بر یکسانی بنی‏اسرائیل با دیگر اقوام دلالت دارد. نکته مهم در سخن این دو نویسنده این است که هر دو، هر گونه نژادپرستی را، حتی اگر ظاهر عبارت تلمود باشد، رد می‏کنند، اما در یک امر اختلاف دارند؛ اگر برخی از دانشمندان یهودیِ قرون وسطا، مانند ابن‏میمون، و نیز قانونگذاران دولت اسرائیل در زمان حاضر تفسیری نژادپرستانه از مطالب تلمود کرده‏اند، بنابه نظر شاهاک، کار خطایی نکرده‏اند، اما به نظر دکتر کُهِن مرتکبِ خطا شده‏اند.

اگر بخواهیم بین این دو نویسنده یهودی داوری کنیم، به نظر می‏رسد که باید حق را به دکتر کُهِن بدهیم. اگر در یک مجموعه گسترده، دو دیدگاه متفاوت و ضد و نقیض مطرح شده باشد، به راحتی نمی‏توان یک طرف را گرفت و از طرف دیگر چشم‏پوشی کرد، بلکه باید به گونه‏ای همه اطراف را جمع کرد. و البته اگر درباره موضوعی دو دیدگاه مطرح شده باشد و ظاهر یک دیدگاه با عقل، منطق و عدالت ناسازگار باشد، قطعاً باید طرف دیگر را گرفت و از طرف دیگر چشم‏پوشی کرد و یا آن را توجیه نمود. برای مثال، شاید مواردی که دانشمندان یهود سخنان تندی بر ضد غیریهودیان یا بت‏پرستان به زبان آورده‏اند، در اوضاع و احوالی خاص بوده و اشاره به افرادی خاص داشته باشد. برای نمونه وقتی گفته شده «بهترین بت‏پرستان را بکش» شاید مقصود از بت‏پرستان، افرادی خاص بوده است، نه این‏که حکمی برای همه زمان‏ها و همه مکان‏ها بوده باشد. به هر حال در چنین مواردی تفسیری یک‏سویه از یک مجموعه عظیم، و برداشتی خلاف عقل و منطق و عدالت یک انحراف محسوب می‏شود.

این امر مسلم و واضح است که تفسیر از یک یا چند گزاره که در یک متن دینی آمده نباید به گونه‏ای باشد که با اصول مسلم و قطعی آن دین ناسازگار باشد. اگر قوم اسرائیل از چنان جایگاهی برخوردار است که باید همه چیز، حتی اصول مسلم اخلاقی، فدای آن شود، پس در واقع قومْ جای خدا را گرفته است و این با نخستین و مهم‏ترین اصل تورات که در دو فرمان نخستِ «ده فرمان» بر آن تأکید شده، ناسازگاری دارد:

من خداوند، خدای تو هستم، همان خدایی که تو را از اسارت و بندگی مصر آزاد کرد. تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد. هیچ‏گونه بتی به شکل حیوان یا پرنده یا ماهی برای خود درست نکن. در برابر آنها زانو نزن و آنها را پرستش نکن (سفر خروج، ۲۰:۲-۴).

نویسنده: عبدالرحیم سلیمانی

کتاب‏نامه‏:

کتاب مقدس.

شاهاک، اسرائیل، تاریخ یهود، مذهب یهود، ترجمه مجید شریف، انتشارات چاپخش، تهران، ۱۳۷۶.

شاهاک، اسرائیل، نژادپرستی دولت اسرائیل، ترجمه امان‏الله ترجمان، انتشارات توس، تهران، ۱۳۵۷.

راب، ا. کُهِن، گنجینه‏ای از تلمود، ترجمه امیرفریدون گرگانی، تهران، ۱۳۵۰.

گارودی، رژه، تاریخ یک ارتداد، ترجمه مجید شریف، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، تهران، ۱۳۷۷.

طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج‏۱۸ و ۸، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.

"CJRT" Atlan, Henri, "Chosen People" in Contemporary Jewish Religious Thought, NewYork, ۱۹۹۹.

"EJ", Encyclopedia Judaica, V.۵, Encylopaedia Judaica Jerusalem,۱۹۹۶.

"TJR" Jacobs, Louis, The Jewish Religion, a Componian, Oxford University Press, ۱۹۹۵.

Neusner, Jacob, "Judaism" in our Religious, Ed. Arvind Sharma, Harpersan francisco, ۱۹۹۳.

Unterman, Alan, Jews, their Religious Belifs and Practices, Routledge, London and NewYork, ۱۹۹۰.

"EJC", Encyclopedia of Jewish Concepts, Birnbaum, Philip, Hebrew Publishing Company, New York, ۱۹۹۵.

"BDJ", The Blackwell Dictionary of Judaica, Cohn - Sherbok, Dan, Blackwell, ۱۹۹۲.

پاورقی‏ها:

۱) CJRT, P.۵۵.

۲) BDJ, P.۸۸.

۳) Ibid.

۴) رک: شاهاک، اسرائیل، تاریخ یهود - مذهب یهود، ترجمه دکتر مجید شریف، ص‏۳۰-۳۲.

۵) شاهاک، اسرائیل، نژادپرستی دولت اسرائیل، ترجمه امان‏الله ترجمان، ص‏۵.

۶) شاهاک، اسرائیل، تاریخ یهود، مذهب یهود، ص‏۱۸۹-۱۹۰.

۷) EJ, V.۵, P. ۱۰۵-۲۰۵.

۸) TJR, P.۷۷.

۹) Ibid.

۱۰) Judaism, P.۹۰۳-۲۱۳ & ۰۲۳-۳۲۳.

۱۱) هلاخا بخشی ازتلموداست‏که به‏احکام شرعی یهود می‏پردازد. بخش‏دیگر، اگادا است که دربردارنده حکایت‏ها وداستان‏ها است.

۱۲) رک: تاریخ یهود - مذهب یهود، ص‏۱۹۰-۲۲۴.

۱۳) گنجینه‏ای از تلمود، ص‏۸۲-۸۳.

۱۴) همان، ص‏۲۳۲.

۱۵) رک: همان، ص‏۲۳۲-۲۳۳.

۱۶) رک: همان، ص‏۲۳۳.

۱۷) رک: همان، ص‏۸۶.

۱۸) شاهاک، اسرائیل، نژادپرستی دولت اسرائیل، ص‏۳۲.

۱۹) سرزمین بنی‏اسرائیل پس از حضرت سلیمان به دو بخش تجزیه شد و دو کشور «اسرائیل» در شمال و «یهودا» در جنوب تشکیل گردید.

۲۰) همان، ص‏۷۰-۷۲؛ همچنین رُژه گارودی، تاریخ یک ارتداد، ترجمه مجید شریف، ص‏۲۱۰-۲۱۱.

۲۱) Jews, P.۷۲۲.

۲۲) EJ, V.۵, P.۱۰۵.

۲۳) Jews, P.۸۲۲.

۲۴) Ibid.

۲۵) CIRT, P.۶۵.

۲۶) JR, P.۱۱.

۲۷) BDJ, P.۸۸.

۲۸) رک: سفر تثنیه، ۷:۵.

۲۹ رک: حزقیال، ۳۶:۱۹-۳۱.

۳۰) EJC, P.۱۷.

۳۱) المیزان، ج‏۱۸، ص‏۱۶۵.

۳۲) همان، ج‏۸، ص‏۱۵۴.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.