چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

کسی که مثل هیچ کس نبود


کسی که مثل هیچ کس نبود

«هنرمندان نمایش و همه هنرمندان دیگر بار تكلیفی سنگین را بر دوش می كشند »

حسن مطلع و سرآغاز این مسطوره مزین است به برخی از سخنان ارزشمند و چراغ راه امام خمینی(ره) دربارهٔ هنر نمایش ـ به‌طور اخص ـ و تمامت هنرها به شكل اعم:

٭ «هنرمندان نمایش و همه هنرمندان دیگر بار تكلیفی سنگین را بر دوش می‌كشند.»

٭ ٭ ٭

«رادیو، تلویزیون و مطبوعات و سینماها و تئاترها از ابزارهای مؤثر تباهی و تخدیر ملتها ـ خصوصاً نسل جوان ـ بوده است. در این صد سال اخیر به ویژه نیمهٔ دوم، آنچه نقشه‌های بزرگی از این ابزار چه در تبلیغ ضد اسلام و ضد روحانیت خدمتگذار كشیده شد از آنها برای درست كردن بازار كالاها خصوصاً تجملی و تزیینی از هر قماش، از تقلید در ساختمانها و تزئینات و تجملات آنها و تقلید در اجناس نوشیدنی و پوشیدنی و در هزم آنها استفاده كردند. به‌طوری كه افتخار بزرگ فرنگی‌مآب بودن در تمام شئون زندگی از رفتاری و گفتار و پوشش و فرم آن به‌ویژه در خانمهای مرف‍ّه یا نیمه‌مرف‍ّه بود و در آداب معاشرت و كیفیت حرف زدن و كار بردن لغات غربی در گفتار و نوشتار به‌صورتی بود كه فهم آن برای بیشتر مردم غیرممكن و برای هم‌ردیفان نیز مشكل می‌نمود.»

٭ ٭ ٭

«تئاترهای آن روز، هنرهای آن روز، اینها همه دست به هم داده بودند تا اسلام را از اینجا بیرون و آمریكا را وارد كنند... نمی‌دانید در ایران چه بود و چه گذشت؟ مراكز فساد و تئاترها و سینماها و... همه‌شان با هم مخلوط شده بودند و یك كشوری شیطانی درست كرده بودند، طاغوتی درست كرده بودند و اسلام، لطفش را، پرتو عنایتش، را به این ملت مظلوم در طول تاریخ، افكند بر اینها و اینها متحول شدند.»

٭ ٭ ٭

«عمده این است كه ما ذهن این جوانها و حتی پیرها و روشنفكرنماها را آماده كنیم كه ما خودمان آدم هستیم و این‌طور نیست كه در همه‌چیز دستمان را پیش دیگران دراز كنیم و حتی اخلاق و زبانمان را از آنها یاد بگیریم. بر این اساس ساختن تئاتری كه مطابق با اخلاق انسانی اسلامی باشد زحمت دارد.

٭ ٭ ٭

و آنكه از همهٔ خدمتها بالاتر است این است كه نیروی انسانی ما را رشد بدهد و این به عهده مطبوعات است.، مجله‌هاست، رادیو و تلویزیون است. سینماهاست. تئاترهاست. اینها می‌توانند نیروی انسانی ما را تقویت كنند و تربیت صحیح بكنند و خدمتشان ارزشمند باشد.»

٭ ٭ ٭

٭ بنگاههایی كه شب و روز، ملت در سراسر كشور با آنها تماس سمعی و بصری دارند، چه مطبوعات و چه صدا و سیما در برنامه‌ها و نمایشنامه‌ها و انعكاس هنرها و انتخاب فیلمها و هنرهای آموزنده باید همت كنند و بیشتر كار كنند و از گردانندگان و هنرمندان متعهد بخواهند تا در راه تربیت صحیح و تهذیب جامعه وضعیت تمام قشرها را در نظر گرفته و راه و روش زندگی شرافتمندانه و آزادمنشانه را با هنرها و نمایشنامه‌ها به ملت بیاموزند و از هنرهای بدآموز مبتذل جلوگیری كنند.»

٭ ٭ ٭

همان‌گونه كه اسلام با هیچ علمی مخالف نیست با هنر نیز مخالفتی ندارد. منتها باید تفكیك كرد، هنری كه متعهد و در خدمت انقلاب است از هنری كه مضر است و غیر جدی. آنچه مملكت و جوانان ما را به تباهی می‌كشاند با اسلام مغایر است ولی هنر صحیح، هنری كه در خدمت مملكت و مردم است باید ترویج شود.

٭ ٭ ٭

آن زمان كه امام، آن سرو همیشه بالا بلند اسلام، آن قد قامت قیامت، به دیدار دوست شتافت، هجرانی به وسعت بی‌كرانگی و غمی به پهندشت ماندگاری بر سریر تاریك روشنای جان خلید و بدین ترتیب، این اسوه و الگوی معظم فرهنگ شكوهمند اسلامی، كه ریشه در تاریخ هزار و چهارصد سالهٔ خاك پاك و تیم‍ّن‌یافتهٔ اسلام داشت، میلیونها مسلمان را در سرتاسر جهان به سوگ و عزا نشاند و هر كس به فراخور حال و مكانت خود، تعزیت و تسلیتی به امت امام عرضه داشت. امام، منجی قلم بود. او با عزم و همت توانست هنر و فرهنگ این دیار را از قعر مغاك ابتذال رهایی بخشد و با این پشتوانه و همت بلیغ بود كه وسایل نقل و نشر، توانستند امكان ورود به عرصهٔ مسائل سیاسی و اجتماعی و مردمی را بیابند. ادبیات و كلام و پیام، به وادی و منزلگه عرفان راه یافت و آن شور و انگیزش سخن‌سرایی و سخن‌سنجی، حیات و هستن دوباره و دیگر یافت. مطبوعات و رسانه‌های گروهی، توان مقاومت و ایستادگی و قیام در برابر غولهای جهان استكبار را یافتند و از داغ و درد و درفشهای مردم و محرومان سخن گفتند. و مجال اظهار نظر و تعاطی و تلاقی آراء و اقوال گونه‌گون و نیز نشر و پخش سخت‌ترین و پرستیهش‌ترین نقد و نظرها را یافتند. با سیری در مطبوعات در طول ده سال رهبری بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، درمی‌یابیم كه در این مدت به واقع، امام مطبوعات را «مدرسهٔ سیار» تلقی می‌كردند و حتی قلم عالمان دین، افضل از خون شهدا به شمار آمد: «مداد العلماء افضل من دماء الشهداء» و یا می‌فرمود: «همین انتشارات كمتر از اهمیت خونهایی كه در جبهه‌ها ریخته می‌شود نیست.» امام نهایت و كمال هنر را دمیدن روح تعهد در انسانها می‌دانست. تعهد را اگر عهد و میثاقی بین اهل قلم و مخاطبان بدانیم، چونان قسمی است به قلم و قسم به قلم كه امام این ادیب راستین و اهل قلم و هنرشناس و هنرمند روزگار ما به مفاهیمی كه در ادوار گذشته شكلی، از جلوه و جلا و رونق افتاده و در دامگه حادثه، غباری از تكرار گرفته بودند حیثیت و حرمتی دیگر بخشید. آری، تعهد و مسئولیت و التزام قلم و قلم‌زن را امام بشارت و نویدی تازه داد، چندان كه حتی فرمود: «شهدا را قلمها می‌سازند.» در زمینهٔ موسیقی نیز، رهنمودهای امام راهگشا و خلاقانه بود. به رغم اینكه امام در رساله‌ای بیش از ۴۰ صفحه به حرمت و حریم غنا در اسلام اختصاص داده‌اند، با این‌همه موسیقی اكنونی صدا و سیما و مجامع هنری را موسیقی منطبق و همخوان با موازین شرع می‌دانستند و به‌رغم همه كوته‌بینیها و تنگ‌نظریها، همواره از موسیقی موجه حمایت كردند و این‌همه، كارنامهٔ هنری مردی است كه در عرصهٔ سیاست و فلسفه و ادراك و عرفان و اخلاق، نه‌تنها صبورترین و پرصلابت‌ترین و ستمدیده‌ترین رهبران دنیا و در عین حال عاشق فداكار و از جان گذشتهٔ خدمت به محرومان و مستضعفان، كه در عرصهٔ قلم نیز، سخنوری نكته‌سنج و تازه‌یاب، سخن‌سرایی بدیل و شاعری جوشش‌یافته و برخاسته از متن و عمق عرفان والا و عظیم اسلامی بود. اشعار امام، فی‌الجمله و تنها حكایتگر روح و طبع ظریف و نازكانه او نیست.شعرهای «سبوی عشق» را كه می‌خوانی، چندان از لطافت معنا و نازكا و نرمای قلم روان و سیال او حظ‌ّ می‌بری كه گویی با شاعری از تبار و سلالهٔ ادب كهن و دیرینه سال فارسی رویارویی: جامهٔ زهد و ریا كندم و بر تن كردم / خرقهٔ پیر خراباتی و هشیار شدم/ واعظ شهر كه از پند خود آزارم داد / از دم رند می آلوده مددكار شدم


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.