شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
بهتر است پسرم یک مکانیک موفق باشد
متولد سال ۱۳۴۹ در تهران و کارشناس رشته ادبیات نمایشی از دانشگاه آزاد و کارشناسی ارشد کارگردانی و بازیگری از دانشکده سینما و تئاتر است...
او کار خود را با بازی در نقش کوتاهی در فیلم هامون ساخته داریوش مهرجویی آغاز کرد و سپس در فیلم بانو ساخته دیگر این کارگردان به ایفای نقش پرداخت اما «سایههای هجوم» فرصت مناسبی برای هنرنمایی او بود که برای بازی در همین فیلم نامزد جایزه بهترین بازیگر زن از یازدهمین جشنواره فیلم فجر شد. تیرانداز در سریالهای آژانس دوستی، حلقه سبز، در چشم باد و ستایش نیز بازی کرده و در سریال دودکش به کارگردانی محمدحسین لطیفی که در ماه رمضان از شبکه اول سیما پخش شد نیز به ایفای نقش پرداخته است.
به همین بهانه با او به گفتوگو پرداختهایم.
چرا بازیگری؟ از کجا شروع شد؟
من هم مثل همه آدمهای دیگری که بازیگری را دوست دارند از کودکی به بازیگری و روی صحنه بودن علاقه داشتم و بعد از آن شرایطی پیش آمد و مسیر زندگیام گونهای چیده شد که به سمت کاری که علاقه داشتم پیش رفتم و انگار تقدیرم این بوده است که بازیگر شوم چون تمام پازلهای زندگیام به این شکل چیده شدند و سراغ بازیگری رفتم. در کل به کارهای هنری بسیار علاقه داشتم و در آن زمان در رشته معماری تحصیل میکردم. تا حدودی گرافیک بلد هستم، نقاشی و موسیقی هم هنوز کار میکنم، اما حرفه بازیگری را به عنوان شغل برای خودم انتخاب کردم. زمانی که کسی چند کار را باهم انجام میدهد پس از مدتی تشخیص میدهد در کدام کار استعداد بیشتری دارد و در کدام کار موفقتر خواهد شد. من جزو آن گروهی بودم که زوری وارد بازیگری نشدم و اگر احساس میکردم در این کار موفق نخواهم شد هیچوقت این کار را ادامه نمیدادم و قطعا به آن حد از آگاهی رسیدهام که علاقهام را کنار میگذاشتم سراغ کاری میرفتم که در آن استعداد داشته باشم و به موفقیت برسم.
چند خواهر یا برادر دارید؟
یک خواهر دارم.
کسی از اعضای خانوادهتان در این حرفه فعالیت میکند؟
خیر، من و خواهرم کارهای هنری مختلفی انجام میدادیم مثل نقاشی و موسیقی، اما هیچ کدام از اعضای خانواده من در این حرفه نیستند و فقط من اهل بازیگری و هنر صحنه هستم.
تئاتر، سینما یا تلویزیون؟ کدام را بیشتر دوست دارید؟
وقتی کار بازیگری انجام میدهید چه در تلویزیون یا سینما یا تئاتر تفاوتی ندارد مهم کار بازیگری است که انجام میدهید. تکنیکها با هم تفاوت دارند. هر ۳ مورد را دوست دارم و حتی کار بازیگری در رادیو را هم تجربه کردهام و به آن علاقه داشتم. به نظر من همه این کارها بازیگری است و هیچوقت تفاوتی بین سینما، تلویزیون و تئاتر قائل نشدهام که بگویم کدام را بیشتر دوست دارم و ترجیح میدهم. عدهای از دوستان در اوایل، بازی در تلویزیون را دوست نداشتند، اما مهم زبان برقراری ارتباط است؛ اینکه بدانید در کدام یک چه تکنیکهایی را استفاده کنید. بازیگری تئاتر به همان اندازه ارزشمند است که بازیگری سینما برای من ارزش دارد، اما چون کارم را از تئاتر آغاز کردم و پیشزمینه هنر بازیگری است، برایم ارزش و احترام خاصی دارد.
خیلی از کسانی که وارد این حرفه میشوند بیشتر علاقه دارند معروف شوند و معروف شدن و سوپراستار شدن را به یک بازی خوب و ماندگار ترجیح میدهند ولی در کارهای شما این علاقه دیده نمیشود.
معروف شدن یک اتفاق آنی و زودگذر است. چه در ایران و چه در کشورهای غربی کار خوب خیلی بیشتر ارزش و تاثیر دارد تا معروف بودن. معروفیت یک زمان و تاریخ مصرف دارد و من شخصا به معروفیت اعتقادی ندارم و بازیگر خوب ماندگار است تا معروفیت. مثلا ممکناست کسی در یک فیلم بازی میکند و مدتی معروف شود اما بعد از مدتی هیچکس او را به خاطر نمیآورد، اما اگر بازیگری خوب باشد و کارش را درست انجام دهد در ذهن همه ماندگار میشود. مردم به دلیل بازی آن بازیگر جذب او میشوند.
نقشهایی که در این سریالها ایفا کردید خیلی با یکدیگر تفاوت داشت، چرا اینقدر نقشهای متفاوتی بازی کردید؟
این متفاوت بودن را دوست دارم. همیشه سعی میکنم کارهای تکراری انجام ندهم و دنبال این هستم که متفاوت کار کنم. برای من حلقه سبز یک تجربه بسیار خوب بود و خوشحال هستم که این شرایط برایم به وجود آمد که بتوانم در نقشهای متفاوتی ایفای نقش کنم. ریسک نقش منفی را در ستایش پذیرفتم که نسبت به کارهای قبلیام متفاوت باشد. تقریبا جزو بازیگران کمکار هستم و سعی میکنم در کارهایم متفاوت باشم.
زمانی که به شما پیشنهاد ایفای نقش در سریال دودکش شد فکر نکردید شاید نقش طنز را خوب بازی نکنید؟
تجربه بازی طنز را در تئاتر داشتهام. همچنین نقشم در فیلم پاداش سکوت رگههای کمی از طنز داشت که برای آن جایزه گرفتم اما تا لحظهای که خودم را در صفحه تلویزیون و در سریال دودکش ندیدم به شدت استرس داشتم. برایم خیلی مهم بود که تماشاگر من را بپذیرد وتوانسته باشم از عهده نقش بر بیایم.
در این ایام سریال ستایش در شبکه آی فیلم نیز در حال پخش است با فاصله مثلا ۳ یا ۴ ساعت از سریال دودکش، سیما تیرانداز در نقش طنز از این طرف، در سریال ستایش و سیما تیرانداز در نقش منفی، خیلی راحت این دو نقش و این تفاوت پذیرفته شده. رمز موفقیت?تان در چه چیزی بوده است؟
نمیدانم. هر جوابی بدهم شاید به نوعی خودستایی باشد. به همین علت ترجیح میدهم به این سوال پاسخ ندهم اما واقعا خوشحالام که از عهده این کار برآمدهام و این اتفاق افتاده و تماشاگر هر ۲ نقش را پذیرفته است.
آیا پیشبینی میکردید از پس این نقشهای متفاوت برآیید؟
همه بازیگران متفاوت بودن را در خود میبینند. اگر از هر بازیگری این سوال را بپرسید پاسخ میدهند این متفاوت بودن را در خودشان میدیدند اما به نظر من ما و همه آدمها باید در عمل خود را ثابت کنیم و نباید آدمهایی باشیم که تنها صحبت کنیم و در صحبتها موفق باشیم. حالا که این سوال را از پرسیدید من از تمام آدمهایی که در اطرافم و در زندگی عادی با آنها برخورد دارم و رضایت?شان را میبینم، متوجه میشوم این اتفاق فقط در حرف نبوده و توانستهام در عمل خود این را ثابت کنم. به نظر من ثابت کردن متفاوت بودن و متفاوت بازی کردن خیلی مهمتر از این است که فقط حرف متفاوت بودن را بزنیم.
سیما تیرانداز به کدام یک از نقشهایی که تا به حال بازی کرده نزدیکتر است و خودش را در آن نقش دیده است؟
به هیچکدام از نقشها نزدیک نیستم اما زمانی که در نقشی بازی میکنم قسمتهایی از آن نقش را از خودم وام میگیرم. هر بازیگری زمانی که نقشی را بازی میکند بر اساس خصوصیات خودش نقش را از جهات مختلف به خودش نزدیک میکند تا بتواند شخصیت آن نقش را بسازد. اگر جای من کسی دیگری بازی میکرد قطعا این نقش شکل دیگری به خود میگرفت و این یک موضوع طبیعی است چون ما بازیگران نمیتوانیم کامل از خصوصیات خود دور شویم و من هم مثل تمام آدمهای دیگر در ذاتم هم خوبی و بدی و هم غم و شادی وجود دارد. من نمیگویم آدم خیلی خوبی نیستم، اما سعی میکنم آدم خوبی باشم و در کل آدم ایدهآلیستی هستم و سعی میکنم از نگاه دیگران آدم ایدهآلی باشم. سعی میکنم چیزهایی یاد بگیرم و رشد کنم و نمیتوانم بگویم نقشی شبیه من بوده است. شاید بتوانم بگویم متفاوتتر هستم و خیلی خصلتهای خاصی ندارم چون بازیگران ناخودآگاه کمی از نقشهایشان تاثیر میگیرند و خصوصیات و اخلاقیات بازیگران بر اساس نقشی که بازی میکنند کمی تغییر میکند بنابراین میتوانم بگویم کمی از خصوصیات و اخلاقیات من در نقشهایم وجود داشته است. مثلا در نقش گلبهار در سریال حلقه سبز کار آقای حاتمی کیا، دلسوزیهای گلبهار در خودم وجود دارد یا مثلا در سریال ستایش در نقش انیس شاید بخشی از حسادتها در وجودم باشد. در نقش عفت در سریال دودکش حس همراه بودن در من وجود دارد. در همه این نقشها هر کدام از خصوصیات در ذات آدمها وجود دارد. هیچکس نمیتواند بگوید اصلا حسادت نمیکند اما بعضی از آدمها سعی میکنند این خصلت را کنترل کنند و شکلهایش با هم متفاوت است. مثلا نمیتوانم بگویم آدم حسودی نیستم. سعی میکنم این حسادت در من به شکل رقابت خودش را بروز دهد تا باعث شود این حس سالمتر باشد و هیچکسی نمیتواند بگوید صددرصد خوب و کامل است.
در سریال دودکش نقش عفت، مهربان و دلسوز و همراه است و سعی میکند مشکلات را بپوشاند. عفت چقدر به شخصیت شما نزدیک است؟
همه آدمها تلاش میکنند تصویر خوبی از خود بسازند حتی در ذهن?شان. من هیچوقت این کار را انجام نمیدهم. هیچکس خوب مطلق نیست. کسی را به صفت خوب میشناسیم که نسبت خوبیهایش به بدیهایش بیشتر باشد. میتوانم ادعا کنم خوبیهایم نسبت به بدیهایم بیشتر است، اما نمیتوانم ادعا کنم خیلی به آن نقش شبیه هستم. خیلی از آدمها این حرف را میزنند و شاید خوشایند هر کسی باشد که بگوید آدم خوب و همراهی هستم و خیلی از خود تعریف کند.
هر کدام از ما در زندگی تا حدی این کار را انجام میدهیم. در این حد که مشکلات خود و زندگی را سرپوش بگذاریم. همه ما قوانین زندگی مشترک را میدانیم و سعی میکنیم این اتفاق در زندگی رخ دهد. آدمهای کمی هستند که خودخواهی و بدیهایشان به خوبیهایشان غالب میشود. در زندگی شخصی سعی میکنم همراه، دلسوز و مهربان باشم.
تا به حال در رودربایستی قرار گرفتهاید که نقشی را قبول کنید برای اینکه از شما دلگیر و ناراحت نشوند؟
نه تا به حال این اتفاق نیفتاده است. حتی اگر از من ناراحت شوند. من خیلی آدم منطقیای هستم و اصلا نمیتوانم چیزی را از روی احساسات بپذیرم. در کل با احساسات عمل نمیکنم. اگر نخواهم کاری را انجام دهم با دلیل توضیح میدهم و اگر کسی منطق داشته باشد، قطعا میپذیرد.
حتی اگر دستمزد خیلی خوبی به شما پیشنهاد شود؟
من دستمزد خیلی خوبی را رد کردم زیرا احساس کردم شاید حضورم در کار خوب نباشد و حاضر نشدم آن کار را انجام دهم.
پسرتان رایان چند ساله است؟
۶ ساله.
آیا دوست دارید وارد این حرفه شود؟
رایان را تشویق میکنم در کاری قدم بردارد که در آن استعداد دارد. ترجیح میدهم یک مکانیک خوب باشد تا اینکه یک پزشک ناموفق شود.
اگر بخواهد وارد این حرفه شود تشویقش میکنید یا بیشتر سعی میکنید مانعش شوید؟
هیچوقت نمیتوانم راجع به کسی تصمیم بگیرم. اگر حس کنم در این حرفه موفق است حتما تشویقش میکنم و پشتیبانش خواهم بود. در کاری که احساس کنم موفق میشود قطعا از او حمایت میکنم. در کار و انتخاب شغلی کمکش میکنم که بتواند در آن موفق شود.
پس بیشتر به انتخاب خودش احترام میگذارید؟
به هر حال پسرم هم فردی است مثل بقیه و باید برای زندگی خودش تصمیم بگیرد و به خودم اجازه نمیدهم در تصمیماتش دخالت کنم.
عاطفه چهرهگشا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست