سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

اسطوره ها, تجلی هویت اقوام هستند


اسطوره ها, تجلی هویت اقوام هستند

اسطوره ها در جوامع باستانی نقش مهمی را در زندگی مردم بازی می کردند و با وجود اینکه نمی توان آنها را واقعیت های تاریخی برشمرد اما بدیهی است که هر اسطوره می تواند گویای گوشه یی از وقایع تاریخی باشد که یک قوم پشت سرگذاشته است

اسطوره‌ها در ایران‌ زمین‌ از سابقه‌یی‌ طولانی‌ برخوردار بوده‌ و قدمتی‌ ۸۰۰۰ ساله‌ دارند، یعنی‌ هنگامی‌ که‌ ایرانیان‌ به‌ میتراییسم‌ و ایزد بانوها باور داشتند. بر روی‌ ظروف‌ یا اشیایی‌ که‌ از این‌ تمدن‌ باستانی‌ به‌ دست‌ آمده‌، همواره‌ شاهد تصاویر و نقوشی‌ هستیم‌ که‌ به‌ صورت‌ نمادین‌ به‌ نمایش‌ درآمده‌ است‌. سال‌ها بعد هنگامی‌ که‌ به‌ دوران‌ زرتشت‌ می‌رسیم‌ اسطوره‌های‌ ایرانی‌، گنجینه‌ ارزشمندی‌ را تشکیل‌ می‌دهند، امروزه‌ بسیاری‌ از پژوهشگران‌، اسطوره‌های‌ ایرانی‌ را میراثی‌ گرانبها متعلق‌ به‌ همه‌ جهانیان‌ می‌دانند. با این‌ وجود تنها چند دهه‌ از عمر دانش‌ اسطوره‌شناسی‌ در ایران‌ می‌گذرد و این‌ راه‌ ناپیموده‌یی‌ است‌ که‌ اسطوره‌شناسان‌ هنوز در ابتدای‌ آن‌ قرار دارند. زنده‌ یاد استاد ابراهیم‌پور داود نخستین‌ اسطوره‌شناس‌ ایرانی‌ بود که‌ به‌ حق‌ در این‌ عرصه‌ بسیار کوشید و راه‌ را برای‌ عبور دیگران‌ هموار ساخت‌.

اسطوره‌ها، جلوه‌هایی‌ نمادین‌ هستند که‌ یک‌ قوم‌ یا ملت‌ به‌ منظور به‌ نمایش‌ گذاشتن‌ سیمایی‌ از خود نزد دیگران‌ به‌ کار می‌برد. این‌ اسطوره‌ها اغلب‌ روایاتی‌ از زندگی‌ ایزدان‌ یا موجودات‌ فرا زمینی‌ هستند که‌ به‌ گونه‌یی‌ تخیلی‌ و وهم‌انگیز از هستی‌ سخن‌ می‌گویند.

اسطوره‌ها به‌ قدری‌ برای‌ مردم‌ پیشین‌ از ارزش‌ و اهمیت‌ برخوردار بودند که‌ حتی‌ بسیاری‌ از روایات‌ اساطیری‌ درباره‌ آفرینش‌ جهان‌ و انسان‌ یا نابودی‌ قدرت‌های‌ شیطانی‌ است‌ که‌ اغلب‌ به‌ دنبال‌ پاسخگویی‌ به‌ پرسش‌های‌ انسان‌ اولیه‌ گاه‌ سرچشمه‌ زندگی‌ را توجیه‌ می‌کنند و گاه‌، دلیل‌ مرگ‌ را. موجوداتی‌ که‌ در روایات‌ اساطیری‌ به‌ کار می‌روند کاملاً طبیعی‌ نبوده‌ و در بیشتر اوقات‌ حالتی‌ فرا زمینی‌ دارند به‌ عنوان‌ مثال‌ در اوستا از کیومرث‌ به‌ عنوان‌ نخستین‌ انسان‌ یاد شده‌ است‌ و آورده‌ شده‌ که‌ او پیکری‌ غول‌ آسا داشته‌ و این‌ شاید یکی‌ از تفاوت‌های‌ شاخص در روایات‌ اسطوره‌یی‌ نسبت‌ به‌ داستان‌های‌ حماسی‌ باشد. شخصیت‌ها در روایات‌ حماسه‌یی‌ واقعاً انسان‌ هستند ولی‌ انسان‌هایی‌ پهلوان‌ با شخصیتی‌ جذاب‌ و جالب‌ توجه‌، در این‌ روایات‌ نیز گاهی‌ شاهد جانوران‌ تخیلی‌ هستیم‌ مثل‌ مرغ‌ افسانه‌یی‌ سیمرغ‌ در روایت‌های‌ شاهنامه‌ فردوسی‌. شاید تاچندی‌ پیش‌ بسیاری‌ از مردم‌ اسطوره‌ها را افسانه‌هایی‌ دروغین‌ یا جعلی‌ می‌پنداشتند اما به‌ همت‌ پژوهشگران‌ اسطوره‌شناس‌ و با روشن‌ شدن‌ بسیاری‌ از حقایق‌ تاریخی‌، امروزه‌ اسطوره‌ها جدی‌تر تلقی‌ شده‌ و آنها را به‌ نوعی‌ جزو ادبیات‌ داستانی‌ محسوب‌ می‌کنند، چراکه‌ در نظر انسان‌های‌ اولیه‌ که‌ خالقان‌ اسطوره‌ها هستند بین‌ اسطوره‌ و افسانه‌ مرز مشخصی‌ وجود دارد.

در نظر آنها اسطوره‌ سرگذشتی‌ حقیقی‌ و افسانه‌، داستانی‌ غیرواقعی‌ است‌. آنها تفسیر خود را از انسان‌ و جهان‌ سینه‌ به‌ سینه‌ و نسل‌ به‌ نسل‌ در قالب‌ اسطوره‌ها حفظ‌ می‌کردند و به‌ همین‌ دلیل‌ است‌ که‌ می‌توان‌ اسطوره‌ را تفکر تئوریک‌ انسان‌ اولیه‌ از دنیای‌ پیرامون‌ خودش‌ دانست‌ بنابراین‌ بسیاری‌ از کارشناسان‌ براین‌ باورند که‌ با پژوهش‌ در این‌ اسطوره‌ها می‌توان‌ به‌ تحلیل‌ درستی‌ از جوامع‌ باستانی‌ دست‌ یافت‌. گاه‌ می‌بینیم‌ که‌ شخصیت‌های‌ اسطوره‌یی‌ در روایت‌های‌ گوناگون‌ دچار تغییر می‌شوند.

به‌ عنوان‌ مثال‌ جمشید، یکی‌ از کهن‌ترین‌ چهره‌های‌ اساطیری‌ ایران‌ و هند است‌. جمشید در اساطیر هندی‌ ایزدمردگانی‌ است‌ که‌ به‌ سعادت‌ ابدی‌ رسیده‌اند و این‌ در حالی‌ است‌ که‌ در اوستا او مقام‌های‌ خدایی‌ ندارد ولی‌ انسانی‌ آسمانی‌ محسوب‌ می‌شود که‌ با خداوند ارتباط‌ خاصی‌ دارد، در شاهنامه‌ فردوسی‌ نیز جمشید تنها پادشاهی‌ قدرتمند است‌ که‌ چون‌ ادعایی‌ خدایی‌ می‌کند قدرت‌ از او گرفته‌ می‌شود. در اوستا می‌خوانیم‌ که‌ فریدون‌ اژدهایی‌ سه‌ سر را می‌کشد و مردمی‌ را که‌ از دست‌ او در امان‌ نبودند نجات‌ می‌دهد ولی‌ در شاهنامه‌، فریدون‌ برضحاک‌ پیروز می‌شود. اژدهای‌ سه‌ سر و ضحاک‌ هر دو تمثیلی‌ از ظلم‌ ستمگرانند و فریدون‌ در هر دو حال‌ ناجی‌ مردم‌.

می‌توان‌ چنین‌ نتیجه‌ گرفت‌ که‌ اسطوره‌ها در جوامع‌ باستانی‌ نقش‌ مهمی‌ را در زندگی‌ مردم‌ بازی‌ می‌کردند و با وجود اینکه‌ نمی‌توان‌ آنها را واقعیت‌های‌ تاریخی‌ برشمرد اما بدیهی‌ است‌ که‌ هر اسطوره‌ می‌تواند گویای‌ گوشه‌یی‌ از وقایع‌ تاریخی‌ باشد که‌ یک‌ قوم‌ پشت‌ سرگذاشته‌ است‌. اسطوره‌ها از عناصر اصلی‌ سازنده‌ فرهنگ‌های‌ قومی‌ در جوامع‌ پیشین‌ بودند و به‌ گونه‌یی‌ حتی‌ هویت‌ اقوام‌ مختلف‌ را نشان‌ می‌دهند به‌ گونه‌یی‌ که‌ با بررسی‌ اسطوره‌های‌ یک‌ قوم‌ می‌توان‌ با ساختار حیات‌ اجتماعی‌ آن‌ قوم‌ بیشتر آشنا شد.

سارا یزدانی‌ خداشهری