دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

محفل دوستانه هنری که جلویش گرفته شد


محفل دوستانه هنری که جلویش گرفته شد

اجرای نمایش «روایت ناتمام یک فصل معلق» از بیست و دوم مهر ماه شروع شده است نمایشی که شهریور سال گذشته بعد از ۱۰ اجرا متوقف شد اما حالا با تغییرات اندک به غیر از هوتن شکیبا و امیر جدیدی دوباره در تالار حافظ نمایش خودش را شروع کرده است

اجرای نمایش «روایت ناتمام یک فصل معلق» از بیست و دوم مهر ماه شروع شده است. نمایشی که شهریور سال گذشته بعد از ۱۰ اجرا متوقف شد. اما حالا با تغییرات اندک (به غیر از هوتن شکیبا و امیر جدیدی) دوباره در تالار حافظ نمایش خودش را شروع کرده است. البته هنوز به معنای واقعی شروع نشده است و همه در حال آماده شدن هستند. از گروه «کلمبند» که موسیقی نمایش را آماده می‌کنند تا کسانی که مسئول دکور هستند. یک کافه با سه میز که قرار است سه اپیزود را به نمایش بگذارد. عکس‌های لمینیت شده از بازیگران سینمای جهان؛ همان‌هایی که در بیشتر کافه‌ها می‌بینیم، به دیوار میخ می‌شوند و سروصدای زیادی را به راه انداخته است. اما این تمام ماجرا نیست. علاوه بر تیم بازیگران «روایت ناتمام یک فصل معلق» دکور‌سازان نمایش «قرار» به کارگردانی سیامک احصایی هم مشغول کار هستند؛ هر دو نمایش قرار است در تالار حافظ به نمایش دربیایند و به همین دلیل برنامه‌هایشان کمی با تداخل روبه‌رو است. مسئول خدماتی در حال تمیز کردن سالن است و گروه موسیقی بدون هیچ توجهی به سروصدای موجود برای خودشان و البته هومن سیدی ساز می‌زنند و آهنگ‌هایشان را تمرین می‌کنند. بالاخره همه‌چیز سر جایش قرار می‌گیرد و آزاده صمدی و علی سرابی، مشغول تمرین می‌شوند. قصه آن‌ها روایت زوجی است که با مشکلات امروزی سر و کار دارند.

● صمدی (آیدا): حال‌وهوای قصه را دوست داشتم

آزاده صمدی درباره نمایش می‌گوید: «می‌دانید که این نمایش که سال گذشته قرار بود در گروه تئاتر‌های محیطی به اجرا در بیاید، یک متن سه اپیزودی بود که هومن نوشت و کم‌کم افراد گروه شکل گرفتند. یادم می‌آید که در همان ابتدا چند نقش را برای یک‌سری بازیگر مشخص نوشت. مثلا از همان ابتدا قرار بود نقش ترمه را باران کوثری بازی کند، که همان موقع باران آمریکا بود، با ای‌میل با هم در ارتباط بودند زمانی که بازگشت، متن را بخواند و تمرین کند و خودش را به گروه برساند. نقش فرهاد هم برای علی سرابی نوشته شده بود. اما خب در همان زمان علی سرابی به دلیل یک‌سری از مشکلات شخصی نتوانست سر کار حاضر شود و هوتن شکیبا جایگزین او شد. امیر جدیدی هم امسال سر یک کار دیگر بود که مهدی صباغ به جای او بازی کرد و با یک گروه موسیقی جدید کار را شروع کردیم. این اجرا خب قبل از این دکور نداشت و حالا دکور دارد، باید ببینیم که با این شکل جدید اجرا، چه حال‌وهوایی پیدا می‌کند.» وقتی از او می‌پرسیم چه ویژگی در این نمایش هست، می‌گوید: «خودم حال‌وهوای قصه را خیلی دوست دارم، در عین این‌که لحظات سرگرم‌کننده‌ای دارد؛ داستانش از دل اجتماع بیرون می‌آید، مشکلات مردم را نشان می‌دهد و حرف دل آن‌ها را می‌زند و کاری است که هم ما را می‌خنداند و هم این‌که ما را با مشکلات آدم‌هایی ازجنس مردم آشنا می‌کند.»

● علی سرابی (فرهاد): با خوشحالی آمدم

علی سرابی نقش روبه‌روی آزاده صمدی را بازی می‌کند، نقشی که از همان ابتدا برای او نوشته شده بود و با وجود این‌که در اجرای قبلی حضور زیادی نداشته، اما کاملا با حال‌وهوای قصه آشناست و تمرکز لازم را روی اجرا دارد. او در این مورد می‌گوید: «این کاری بود که قرار بود از همان ابتدا انجام بدهم. روزی سر یک کار تصویری با هومن سیدی کار می‌کردم، به من گفت که اگر من یک متنی بنویسم، می‌آیی با هم کار کنیم؟ من هم جواب دادم که حتما، بعد یک متنی را نوشت به نام «روایت نا تمام یک فصل معلق»، همین نقشی که الان من بازی می‌کنم، از همان ابتدا برای من نوشته شد. چند جلسه‌ای تمرین کردم اما خب بعد از آن به دلیل یک‌سری دلایل شخصی من رفتم و بعد از من هوتن شکیبای عزیز، به جای من آمد و بازی کرد. یادم است که در همان چند جلسه‌ای که کار را تمرین می‌کردیم، خیلی آن را دوست داشتم، به غیراز آن اصل متن را برای من نوشته بود و خب خیلی با آن ارتباط برقرار کردم. حالا زمان اجرای مجدد که رسیده است، هوتن سر کار است؛ هومن سیدی به من زنگ زد و گفت که من اصل این متن را برای تو نوشته‌ام، می‌توانی دوباره بیایی کار کنی؟ که من هم با خوشحالی آمدم.» اما اجرای نمایش برای علی سرابی با سختی‌هایی همراه است؛ او بعد از این اجرا، در نمایش «قرار» به کارگردانی سیامک احصایی روی صحنه می‌رود. یعنی این‌طور است که او درست از ساعت ۱۶:۴۵تا ۱۰ شب اجرا دارد، دو نوبت اجرای «روایت ناتمام یک فصل معلق» و بعد از آن ساعت هشت، اجرای «قرار».

او در این مورد می‌گوید: «خب بازی کردن در این شرایط خیلی سخت است. قبل از این‌که بازی در نمایش «قرار» را قبول کنم، با هومن سیدی زمان تعیین کرده بودم و دوست نداشتم برای بار دوم بدقول شوم. قرار بر این بود که نمایش «روایت...» در یک سالن دیگر اجرا شود، یعنی این‌که با یک بی‌مهری روبه‌رو شده بود و به او سالن برای اجرا نمی‌دادند، مجبور شده بود که در سالن اکو این نمایش را اجرا کند و خب خیلی اطمینان به استقبال تماشاگران در اکو نداشت. روزی سیامک احصایی برای من متن «قرار» را فرستاد و به من گفت که بیایم اجرا و با وجودی که متن «قرار» برای من خیلی جذاب بود، گفتم که درگیر نمایش «روایت...» هستم و نمی‌توانم. جواب داد که من آن را حل می‌کنم و در ابتدا نگفت چطور. هومن سیدی بعد از آن به من گفت که اگر قبول کنم که در هر دو اجرا بازی کنم، سیامک احصایی به من قول داده که سالن را دو قسمت کند و ما دو اجرا برویم و بعد از ما او اجرا کند. خب من هم به خاطر هومن سیدی و پیشنهادی که سیامک احصایی داد قبول کردم، وگرنه هیچ‌وقت این کار را انجام نمی‌دادم. خیلی سخت است، حالا از مقدار زمانی که باید پشت سر هم اجرا بروم بگذریم، کنترل کردن دو نقش متفاوت کار را برای من سخت‌تر می‌کند.»

● حبیب رضایی (مشاور کارگردان): خوب پیش رفته‌ایم

زمانی که آزاده صمدی و علی سرابی مشغول تمرین هستند، حبیب رضایی به عنوان مشاور کارگردان از راه می‌رسد؛ هر دو سخت مشغول تمرین هستند و با پیشنهادهایی که از سوی حبیب رضایی عنوان می‌شود، کار را جلو می‌برند. هومن سیدی با تمام وجود حواسش به بازیگرانش است، این‌که دیالوگ‌ها را زودتر یا دیر‌تر نگویند، حرکات‌شان درست باشد و همه‌چیز سر جایش قرار گرفته باشد. در تمام شلوغی که تیم دکور «قرار» درست کرده‌اند، حواسش جمع است و به نظر می‌رسد از کاری که انجام می‌دهد، راضی است و لذت می‌برد. او درباره حال‌وهوای اجرای دوباره نمایش می‌گوید: «خب در این نمایش ما با یک دکور کار را اجرا می‌کنیم، اما در متن هیچ تفاوتی ایجاد نشده است، همان تغییراتی است که دوستان گفته‌اند. تا به این جای کار راضی هستم و از کار لذت می‌برم، زیرا عقیده دارم اگر کسی کارش را دوست نداشته باشد، نمی‌توان انتظار نتیجه خوبی را داشت. با وجود تمام مشکلاتی که داشتیم، تا همین جا خیلی خوب پیش رفته‌ایم، بازیگرانی که داریم در حال حاضر مشغول کارهای دیگر هستند، باران کوثری و نوید محمد‌زاده تا همین دیروز درگیر فیلمبرداری بوده‌اند، علی سرابی همزمان دو اجرا دارد، مهدی صباغی هم دو کار دیگر را همزمان دارد. خب سخت بود در این شرایط کار را به بهترین وجه ممکن برسانیم. از سوی دیگر حبیب رضایی هم درگیر کار کمال تبریزی بود و مانند اجرای قبل که تمام ما زمان آزاد‌تری داشتیم، نیست اما تمام تلاش‌مان را کردیم که کار را به بهترین شکل ممکن ارائه دهیم.»

● هومن سیدی و اولین تجربه کارگردانی

«روایت ناتمام یک فصل معلق» اولین تجربه کارگردانی تئاتر برای هومن سیدی به شمار می‌آید و به نظر می‌رسد که تئاتر را دوست داشته باشد. «واقعا کار کردن در تئاتر را دوست دارم، اما ترجیحم این است که شرایط برای کار مهیا باشد یعنی اگر قرار باشد که سخت بگذرد، نه. بدون این سختی‌ها کار لذت بخش است.» اپیزود اول تمام می‌شود و نوبت به اپیزود بعدی می‌رسد که نوید محمد‌زاده و مهدی صباغ آن را اجرا می‌کنند. دو جوان جنوب شهری که روایت خودشان را دارند. نوید محمد‌زاده درباره حضورش در این کار می‌گوید: «خب من در «سیزده» هومن سیدی حضور داشتم و زمانی که از من خواست که در این نمایش بازی کنم، با انرژی کار را قبول کردم. نمایش سه اپیزود و سه روایت متفاوت از آدم‌هاست که یک جورهایی به هم ربط دارند، آدم‌های مختلف در یک مکان دور هم جمع شده‌اند و البته هیچ ربطی به هم ندارند. هر میز کاراکتر‌ها با هم فرق دارد، اما موضوع و تم اصلی نمایش بین همه آن‌ها مشترک است.» تمرین شان جلو می‌رود و دیالوگ‌های دو پسر جنوب شهری که یکی شان چاقو ضامن دارد و دیگری به دنبال انتقام برادرش است جلو می‌رود. مهدی صباغ یکی از بازیگرانی است که تازه به تیم اضافه شده است. نسبت به باقی اعضای تیم تمرین کمتری دارد، او درباره نقشش می‌گوید: «اپیزودی که ما بازی می‌کنیم، دو جوان امروزی هستند که ظاهرشان به خلاف‌کار‌ها می‌خورد. من تازه به گروه اضافه شدم و کمی هماهنگ شدن برایم سخت بود، اما گروه آن‌قدر به من انرژی واعتماد به نفس داد که توانستم خودم را به آن‌ها برسانم، از طرفی هم چون تمرین کمی داشتم، نتوانستم تمرین خلاقانه با نقش داشته باشم. اما با چند اجرا می‌توانم به ایده‌آل خودم برسم.» مهدی صباغ از این‌که با هومن سیدی همکاری داشته خوشحال است، زیرا عقیده دارد او کسی است که دغدغه در کارهایش پررنگ است و در دنیای امروز ایران کار کردن با هنرمندی که برای کارش دغدغه دارد، غنیمت است. تمرین این اپیزود تمام شد.

● باران کوثری و اولین اجرا در دولت تدبیر و امید

تا نوبت به تمرین باران کوثری رسید، زمان تست و آزمایش نور صحنه رسید، قبل از این‌که اجرا شروع شود، به سراغ باران کوثری می‌روم و از حال‌وهوای نمایش می‌پرسم. دلیل توقف اجرا به خاطر حضور باران کوثری در نمایش اعلام شد؛ اما حالا خیلی خوشحال است که کار ادامه دارد و قرار است دوباره به اجرا دربیاید. «این چندمین همکاری من با حبیب رضایی است، قبل از این تجربه سینمایی با هم داشتیم، اما اولین‌باری است که در یک تجربه تئاتری با هم همکاری می‌کنیم، که خب خیلی تجربه دلچسب و آموزنده‌ای است. «روایت...» برای همه ما کار خیلی عزیزی است، زیرا کاملا در یک جمع دوستانه شکل گرفت و بیشتر شبیه این بود که یک‌سری دوست شب‌ها دور هم جمع می‌شوند تا یک کاری به یک نتیجه‌ای برسد، با تمام اتفاقاتی که سال گذشته افتاد و عذاب وجدانی که داشتم که گروه به خاطر من دیگر اجرا نمی‌رفت، مترصد یک فرصتی بودیم که دوباره اجرا برویم، زیرا همان موقع در چند اجرایی که داشت، جزو پرتماشاچی‌ترین نمایش‌ها بود و خیلی دوست داشتیم آن را برای بار دوم انجام دهیم. از طرفی هم دوست داشتم اولین کار را در دولت تدبیر و امید انجام دهم و هم این‌که هومن سیدی خیلی سریع پیگیرش شد، این بود که برای «روایت.» اجرا گرفتیم و انجام شد. این اجرا یک تغییرات کوچک داشت که اجرای محیطی تبدیل به اجرایی شده است که در سالن به نمایش در می‌آید، الان نمی‌توانم این‌طور بگویم که کدام اجرا را بیشتر دوست دارم، زیرا تماشاچی خیلی روی موفقیت کار تاثیر می‌گذارد.» کار تیم نورپرداز تمام می‌شود و باران کوثری خودش را برای تمرین آماده می‌کند.